رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

۴۰ مطلب با موضوع «مشکل خانواده ها» ثبت شده است

«در زمان جنگ، مردی را به صحرای موجاو در کالیفرنیا برای تربیت سربازان می فرستند. زن نیز با شوهر خود همراه می شود، ولی از اینکه مجبور است در چنان مکانی زندگی کند که درجه حرارتش به 125 درجه می رسد، به سختی ناراحت می شود، به ویژه زمانی که شوهرش را برای مانور به صحرا می فرستند و او ناگزیر است در کلبه ای تنها و بی کس زندگی کند؛ جایی که به جز سرخ پوستان و مکزیکی ها که بیشتر آنها انگلیسی بلد نبودند، کسی زندگی نمی کرد.
به همین خاطر، این زن از داشتن هم زبان نیز محروم بود. خودش می گوید که نامه ای به والدینم نوشتم و به آنها گفتم که حتی دقیقه ای دیگر نمی توانم در این سرزمین دورافتاده زندگی کنم. پدر این زن در پاسخ، تنها دو سطر برایش می نویسد که آن دو سطر زندگی او را دگرگون می سازد: «از پنجره زندان، دو نفر زندانی، خارج را می نگریستند. یکی گل و لای دید و دیگری ستارگان فروزان.» منظور پدر از بیان این دو جمله، این بود که باید آن زن بینش خود را تغییر دهد و به قول سهراب سپهری، «چشم ها را باید شست».
این زن می گوید که پس از مطالعه نامه پدرم و توجه به مفهوم آن، سعی کردم به جای اینکه همواره کمبودها و زشتی ها و سختی های منطقه ای را که در آن گرفتار شده بودم ببینم، زیبایی ها و خوبی ها را هم مشاهده کنم. او پس از آن با بومیان دوست شد و به کارهای بافندگی و سفالی آنها علاقه نشان داد و کوشید تا فنون و صنایع دستی آن منطقه را یاد بگیرد. همچنین، در زمینه گونه های گیاهی و جانوری منطقه به مطالعه پرداخت و ضمن آن، صدف ها و گوش ماهی هایی متعلق به میلیون ها سال پیش را جمع آوری کرد و حاصل این مطالعه و بررسی را در کتابی به نام بازوهای درخشان نوشت. خودش می گوید: «از زندانی که خود ساخته بودم، به خارج نگریستم و ستارگان فروزان را یافتم».

آیین زندگی، ص 162.


پ.ن: درسته اینجا من از کم بودها می نویسم اما در زندگی به این نکته در داستان عمل می کنم و همین باعث ادامه زندگیم شده.

پ.ن: خیلی از خانم ها رو سراغ دارم که همیشه به زندگی دیگران حسرت می خورند و زندگی همه و شوهر همه رو بهتر از زندگی و شوهر خودشون می دونند و این از ضعف های آنهاست.

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۱:۲۵
مرد تنها

با سلام

متاسفانه خیلی از خانم ها و حتی آقایون تو زندگیشون اولویت هایی رو قرار دادند که هیچ موقعه براشون فایده نداره و تنهی باعث اعصاب خوردکنی خودشون هست و به جای اون اصل مطلب رو راه کردند.

یکی از مشکلاتی که ما با سرکار همسر داریم اینه که همه فکر و ذکرش شده اینکه مثلا فلانی این حرف رو زد , فلانی این برخورد رو کرد و جاری چرا فلان جا نیومد و ... و صبح تا شب ایشون شده این مباحث و انقدر فکر و خیال میکنه تا افسردگی هم میگیره. خب میگم بابا هر کی هر چی میکنه به ما چه؟ چرا اجازه میدی این مسائل بشه همه زندگی تو و اصل زندگی؟ بهتر نیست به زندگیت و آینده ات فکر کنی؟

یکی دو هفته به فکر تولد بچه و گرفتن تولد هست و چی بخره و چکار کنه و... اما به فکر آرامش بچه و تربیت خوب بچه نیست . به نظر شما کدوم الویت داره؟ آیا واقعا تولد گرفتن انقدر ارزش داره که یکی دو هفته در موردش بحث کنه؟ بعد از طرفی دیگه با بچه بد رفتاری کنی و به فکر روح و روانش نباشی.

فقط دنبال ظاهرکاری هستیم و اصل رو کنار گذاشتیم. وای بر مااااا

میخوایم پیش دوست و جاری و خواهر و مادر و خواهر شوهر و مادر شوهر و ... خودمون رو نشون بدیم و به رخ بکشیم به هر قیمتی که شده.

عزیزان این ره به ترکستان می رود. 


پ.ن : این روزها دعا فراموش نشه خواهشا. ما دعاگوی همه شما بزرگواران هستیم.

۲۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۴
مرد تنها

با سلام

خیلی از مواقع انقدر دنبال خواسته های خودمون هستیم که شریک زندگی خودمون رو فراموش می کنیم. فقط به فکر دل خود و هوای نفس خودمونیم. اگر شریک زندگی هم انتخاب کردیم بخاطر خودمون هست و به عبارتی همه چیز رو بخاطر خودمون می خوایم و همین باعث میشه تنها باشیم.

اگر تنها هستم چون انسانیت و تعقل مرده است و محکوم به تنهایی شدم.

وقتی به خودم اومدم میبینم که محتاج محبت شدم تا جبران مافات کنم و به همین خاطر دنبال گدایی محبت از دیگرانم و این برای یک مرد خوب نیست.

کمی به خودم باید بیام و عادت بدم به این تنهایی. تنهایی که سرنوشت زندگی من شده و کاری نمیشه کرد.

این روزا دلم خیلی برای امام رضا تنگ شده, برای قدم زدن تو صحن با صفاش, برای نماز خوندن بالا سر ضریح... اما چه کنم که از امام رضا دلگیرم و در حکمت کارش موندم.

شاید وضعیت همینطور باشه حرم دیگه نرم.


پ . ن : نظرات با تایید نمایش داده می شود.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۰
مرد تنها

سلام به دوستام

یکی از مشکلات بنده و سرکار همسر که البته در خیلی زوج های دیگه هم میدونم این مشکل وجود داره در مورد تربیت فرزندمون هست.

من مادران رو همیشه مظهر محبت و لطافت و مهربانی و عاطفه می دانم و جای انکارش هم نیست اما از طرفی در بعضی کارهای غیر عاطفی و سنگ دلانه شان می مونم.

امشب آقازاده جانم گلاب به روتون جیش داشت که تا مقصد برسه دم در دستشویی کار رو تموم کرد و چند قطره ای به راه پله ادرار کرد که سرکار همسر هم پشت سرش رسید. دیدم که با عصبانیت تمام صدام میکنه و میگه بیا ببین بچه چکار کرده و متأسفانه شروع کرد آقازاده رو دعوا و دو تا سیلی محکم با پشت دست به صورت و دهن بچه زد که دیگه نتوستم سکوت کنم و بسیار بسیار ناراحت شدم و گفتم بچه رو چرا میزنی؟ خجالت بکش تو مادری چطور دلت میاد اینطور بزنی طفل معصوم رو؟ اگه همیشه کارش بود جا داشت دعوا کنی اما برای بار اولی یا دومشه. خب زدن نداره حتما نتونسته تحمل کنه(بابا ما که بزرگ شدیم با عرض پوزش بعضی موقعه ولو یک قطره از این خرابکاریا میکنیم چه برسه بچه). گفتم با مهربانی بهش تذکر بده که پسرم کارت خوب نبود و جیش داشتی از این به بعد زودتر برو دستشویی.بعد کمک کردم پله ها رو پاک کردیم و ایشان هم کلا عصبانی و در حال دعوا بودند.

من واقعا تو کار بعضی مادرا موندم که چه دل بی رحمی دارند اینطور بچه رو میزنند.مثلا یه بار تو پارک دیدم مادری داره بچه رو لباس می پوشنه و دو سه تا مشت و سیلی به بچه 4 ساله زد ،چقدر هم محکم و واقعا ناراحت شدم و بلند گفتم خانم گناه داره چرا میزنی. یا خیلی وقت پیش بود تو بازار بودم مادری دختر بچه کوچکی بغلش بود که گریه هم میکرد، چشمتون روز بد نبینه دیدم مثل...دو سه تا مشت خوابوند تو دل و صورت بچه که طفلک صدای گریه از درد مشت مادرش تا آسمان بالا رفت، من انقدر ناراحت شدم بعد اون حتی شبم درست نخوابیدم و با این که سالها میگذره اما اون صحنه از یادم نمیره.

خودتون حتما از این موارد الی ماشالله دیدید و سراغ دارید و البته ان شالله خودتون جزء این دسته مادرا نباشید، حالا من موندم یه مادر با اون روحیه لطیف مادرانه و محبتش چطور دلش میاد بچه معصوم رو کتک بزنه؟به خدا من که مرد هستم شکنجه هم بکنند نمیتونم یه سیلی تو گوش بچه بخوابونم حتی اگه عصبانی باشم. تا حالا آقا زاده رو یک بار هم نزدم با این که تو شیطونی زبان زده عام و خاصه.فقط چند مورد که نیاز بوده تنبیه بشه گوشش رو آروم کشیدم.

ممکنه مادرها بگند وقتی عصبی میشیم دست خودمون نیست و ... اما این دلیل قانع کننده ای نیست و مادر باید صبور باشه و بچه رو طوری تربیت کنه که نهایت تنبیه مادرش رو نگاه تند و محرومیت از تلوزیون و خوراکی ها و ... بدونه نه اینکه کتک بزنه و با این روش و روحیه بزگ بشه و آینده دچاره استرس و ... بشه.

متاسفانه بیشتر مواقع هم زن و شوهر که به جان هم میفتند و دعوا میکنند سر بچه تخلیه می کنند و کتک میزنند.

آیا اینه محبت مادرانه؟ اینه اون روح لطیف مادر؟

۳۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۰۵
مرد تنها

با سلام

یکی از مشکلاتی که در بیشتر زوج ها مشاهده میشه و مشکل من و سرکار همسر هم هست اینه که در بعضی کارهای مردونه دخالت میکنه و حال هیچ اطلاعاتی هم در اون مورد نداره.

مثلا من مقداری سرمایه دارم و میخوام با پدرم یا برادرم شریک بشم و خودم میدونم که تنهایی اقدام به سرمایه گذاری کنم ضرر میکنم و بهتره شریک داشته باشم و کلی ریز و خم داره که باید مصلحت سنجی بشه اما سرکار همسر که از هیچی سر در نمیاره شروع می کنند به اعتراض که لازم نیست با اونها شریک بشی و اونها دارند به نفع خودشون کار میکنن و ....

یا مثلا آقایی می خواد خونه خرید و فروش کنه و یا سرمایه ای جایی بزاره اما خانمش میاد دخالت و نه دخالت ساده بلکه دعوا و جنگ که اگه اینطور کنی من میرم خونه بابام یا فلان و بهمان میکنم. همین کار باعث جرقه اختلافات در زندگی یا بدتر شدن رابطه زن و شوهر میشه.

اصلا مردی که تو کار و زندگی ریسک نکنه یقین داشته باشید نه عرضه داره نه پیشرفت میکنه و نهایت پیشرفتش تا آخر عمر لاک پشتی خواهد بود.

(حالا یه تعریفی از خودم بکنم : بحمدالله با فکرهای اقتصادی من و ریسک در زندگی تکانی به همه فامیل ها دادم که همگی آنها که افراد ترسو و محافظه کار بودند الان تو کار اقتصاد افتادن و بعضی ها سودهای دویست سیصد ملیونی تو کمتر از دو سال کردند که طبق اعتراف خودشون من باعث شده بودم که اونها هم وارد این کار بشند.)

البته خوبه زن پیشنهادی بده و نظرات و کمک فکری بدهد و من اصلا مخالف نیستم و اتفاقا توصیه میکنم حتما همفکری بکنید اما نه دخالت و جنگ و اینکه فقط حرف خودتون باشه یا بخواید به خواسته خودتون بخواید برسید.

بدونید اگر مردی در خونه نتونه تصمیم بگیره و نتونه حرف اول رو بزنه حتما با او به مشکل برخورد می کنید که یکی از اون مشکل ها ارتباطش با دختر و زنان در بیرون خواهد بود.خیلی از خانم ها افتخار می کنند که شوهر حرف گوش کنی دارند و هر چی میگند همسرشون میگه چشم و گوش میده در حالی که این خودش آفت هست و باید ترسید.

در مورد اینکه بعضی زن ها هستند که حقوق و یارانه و... شوهرشون رو تمام و کمال میگیرند و کل خرج و حساب دست خودشونه نه شوهرشون، حرفایی دارم که بمونه طلبتون تا ان شالله پست های بعدی.

تذکر: به همسرتون در کارها و تصمیمات اعتماد به نفس بدید و بگید میتونه موفق بشه و بزارید ریسک بکنه و اگر هم به عقیده شما اشتباه میکنه اما قبول نمیکنه هیچی نگید. این بهتره تا بحث و دعوا.

عزت زیاد

۴۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۵
مرد تنها
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۱۹
مرد تنها

سلام

من یه سوال و شبه مهم برام پیش اومده و واقعا تو جوابش موندم.خدای متعال دستور به ازدواج داده و مهمترین علت و فایده رو آرامش بعد از ازدواج ذکر کرده:

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها ... (روم آیه 21)
و از نشانه‏هاى او اینکه از خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید...

"هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا(اعراف 189)
اوست خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و از (نوع) او نیز جفتش را مقرر داشت تا به او انس و آرام گیرد.

طبق قرآن ازدواج باعث آرامشه، خب واقعا این آرامش که تو قرآن اومده کو؟
از قبل ازدواج و درگیری خرج عروسی و شغل و کار شروع کن و بعد بی پولی ها و اختلاف زن و شوهر که همه زندگی ها هست و کم و زیاده فقط و بعد بچه داری و بیدار موندن شب و مریضی هاش و بعد بزرگ که میشه مشکلات هزار برابر میشه و... حالا واقعا شما کجای این ازدواج آرامش میبینید؟
آیا ازدواج جزء بدبختی و دردسر و رنج چیزی داره؟حالا برای خانم ها شرایط فرق داره اما یه مرد دیوونه نیست ازدواج کنه؟ حداقل ازدواج نکرده یه مشکل داره اونم مجرد بودنشه اما متأهل بشه چی؟هزار مشکل از قبل ازدواج شروع میشه.
بعضی موقعه میبینم آمار ازدواج کم میشه میگم بهتر ,چرا خودشون و یه نسل رو بدبخت کنند؟ هر چند جوونها و پسرا وضعیت زندگی پدر و مادر رو میبینند که دوست ندارند ازدواج کنند.
بجای اینکه تن به زندگی بدیم همه چیزمون شده حسادت و مادر شوهر و جاری و هزار کوفت زهرماری.
شنیدم حضرت عیسی هم ازدواج نکردند بخاطر همین چیزا بوده که گفتند زندگی ارزش سختی ها و امتحانات سخت خدا رو نداره(نقل به مضمون)
هر کی به نحوی داره میناله از این زندگی که واقعا هم حق دارند.تازه ما با اعتقاد و مشورت و دقت اومدیم زندگیمون شده این ،خدا میدونه خیلی ها دیگه چه زندگی بدتری دارند.
سرکار همسر ما که روز به روز اخلاقشون افتضاحتر میشه و قطره قطره از چشم ما می افتند.به هیچ صراطی هم مستقیم نیستند و این تنهایی هست سرنوشت ما شده.
متاسفانه اعتراف میکنم در زندگیم شکست خوردم.

۴۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۴۳
مرد تنها

با سلام

ابتدا دوستان ببخشند تو نظرات قول داده بودم راجب بعضی موضوعات مثل تصمیم به ازدواج موقت که داشتم بیشتر و موضوعات دیگه صحبت کنم اما فعلا حسش نیست و سر فرصت میحرفیم.

الان در مورد یه چیز دیگه میخوام صحبت کنم و اونم اینکه چرا زن و شوهرها رفتارهاشون رو نسبت به هم مدیریت نمی کنند؟

قبل از توضیح منظورم مشکل خودم و سرکار همسرم رو بگم.ببینید هر شخصی برای خودش یک خلق و خو و اخلاق خاصی داره که در ذات اوست و شخص با اون از بچگی شکل گرفته و دیگه نمی تونه تغییر خاصی بده.مثلا همین دیروز سرکار همسر میگفتند که یکی از اقوام گفته شوهر تو یعنی من تنها شخص ساکت و کم حرفی هستم و خیلی اهل تعریف نیستم.البته این حرف رو نسبت به برادرم که پر حرفه زده بودند. قبول دارم کم حرفم اما خیلی هم نیست.بعد سرکار همسر گیر داده بودند و دعوایی راه انداختند که تو چرا باید اینطور باشی و...

من بهشون گفتم اولا کم حرفی من شدید نیست که مشکل ساز بشه. ثانیا هر کسی خلق و خوی خاصی داره و خود شما هم اخلاق های بد زیاد داری آیا حل کردید؟و خلاصه بحث مفصلی شد مثل همیشه و حاصلی جزء سر درد و نفرت بیشتر از هم به دنبال نداشت.

حالا من چی میخوام بگم ؟ اینکه اگر یک خانمی شوهری داره مثلا عصبی یا خیلی شوخ یا پر حرف یا اهل محبت کردن نیست یا تو خونه کمک نمیکنه و ... وقتی دید بعد از چندین بار تذکر اخلاق شوهرش عوض نمیشه بیاد و خودش رو عادت بده به اون اخلاق همسرش و تحمل کنه و بسازه. چه مشکلی پیش میاد اگه تحمل کرد و به اون عادت کرد؟ آیا با دعوا و جر و بحث همیشکی کار درست میشه؟

یا نه مردی هست که زنش عصبی یا حسود یا تنبل و...هست بهتره خودش رو عادت بده و تحمل کنه.این یعنی مدیریت رفتار.

متاسفانه زن و شوهر ها یاد گرفتن اگر یک ایرادی یکشون داره یا اخلاق خاصی همش به سرش میزنه و تحقیر میکنه و بحث و دعوا.خب چرا گذشت نباشه؟

پس بیایم از امروز اون اخلاق هایی که سرکار همسر از ابتدای ازدواج داشته و تا حال درست نکرده رو به رسمیت بشناسیم و خودمون رو به اون عادت بدیم و رفتاری مناسب با اون داشته باشیم.

۲۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۳۸
مرد تنها

سلام

بعضی موقعه ها به کارای خودمون که فکر میکنم میبینم واقعا خیلی منیت و خودخواهی توشه.فقط میخوایم اون چیزی که ما میخوایم بشه و یا فکر میکنیم اون چی که به ذهنمون میرسه اون درسته.

خوب وقتی طرز فکرم اینطور باشه مسلما نمیتونم زندگی موفقی داشته باشم و هم با سرکار همسر به مشکل بر میخورم هم با بچه های خودم مخصوصا در آینده و زمانی که اونها برای خودشون سلیقه های خاص خواهند داشت.

و همینطور اگر سرکار همسر اینطور باشه که فقط بخواد خودخواهی کنه به مشکل بر میخوریم.

اگر مادر سرکار همسر یا پدرش کاری کرده یا حرفی زده من چرا باید با او تندی کنم و دعوا کنم؟ چرا باید زندگی رو به بچه و او حروم کنم؟

یا سرکار مشکلی پیدا کردم چرا باید بیام تو خونه خودم رو تخلیه کنم؟

یا نه اگه مادر من یا خواهر من به سرکار همسر چیزی گفتن یا برخوردی کردن چرا باید بیاد خونه چند روز کارش دعوا و گریه و قهر و ... باشه؟حالا مادر من چیزی گفته من چکار می تونم بکنم؟

چرا ما زن و شوهر ها دیواری کوتاه تر از خودمون برای تخیله پیدا نمیکنیم؟

واقعا حیف زندگی چند روزه دنیا نیست؟

حیف نیست دختر و پسری که میتونیم به بهترین روش تربیت کنیم و یه دانشمند تحویل بدیم با این کارا افسرده کنیمش؟ و در آینده اونم مثل ما تو زندگی به مشکل بر بخوره؟

فکر میکنم خیلی از مشکلات ما به خودخواهی ها و منیت ها برگرده و اینکه اهل گذشت و وفاداری نیستم.

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۱۶:۴۳
مرد تنها

با سلام

امروز این مطلب قشنگ رو دیدم گفتم برای شما دوستای خوبم هم بزارم ببنید و ان شالله عمل کنید.من خودم خیلی سعی میکنم به این نکته عمل بکنم و به نظرم ضرر هم نکردم.و شاید غالب مشکل بین زن و شوهر ها هم عمل نکردن به همین نکته مهمه.

توصیه مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت نسبت به ناسازگاری زن و شوهر:
هماهنگی و موافقت اختلافی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیا(ع) غیر ممکن است.اگر بخواهیم محیط خانه،گرم و با صفا و صمیمی باشد،فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.اگر این ها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلاف خانوادگی از همین جا ناشی می شود.
منبع: ورق های آسمانی جلد دوم ص 219


روحش شاد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۲ ، ۰۷:۲۲
مرد تنها