رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

اولویت در زندگی چیه؟

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۴ ب.ظ

با سلام

متاسفانه خیلی از خانم ها و حتی آقایون تو زندگیشون اولویت هایی رو قرار دادند که هیچ موقعه براشون فایده نداره و تنهی باعث اعصاب خوردکنی خودشون هست و به جای اون اصل مطلب رو راه کردند.

یکی از مشکلاتی که ما با سرکار همسر داریم اینه که همه فکر و ذکرش شده اینکه مثلا فلانی این حرف رو زد , فلانی این برخورد رو کرد و جاری چرا فلان جا نیومد و ... و صبح تا شب ایشون شده این مباحث و انقدر فکر و خیال میکنه تا افسردگی هم میگیره. خب میگم بابا هر کی هر چی میکنه به ما چه؟ چرا اجازه میدی این مسائل بشه همه زندگی تو و اصل زندگی؟ بهتر نیست به زندگیت و آینده ات فکر کنی؟

یکی دو هفته به فکر تولد بچه و گرفتن تولد هست و چی بخره و چکار کنه و... اما به فکر آرامش بچه و تربیت خوب بچه نیست . به نظر شما کدوم الویت داره؟ آیا واقعا تولد گرفتن انقدر ارزش داره که یکی دو هفته در موردش بحث کنه؟ بعد از طرفی دیگه با بچه بد رفتاری کنی و به فکر روح و روانش نباشی.

فقط دنبال ظاهرکاری هستیم و اصل رو کنار گذاشتیم. وای بر مااااا

میخوایم پیش دوست و جاری و خواهر و مادر و خواهر شوهر و مادر شوهر و ... خودمون رو نشون بدیم و به رخ بکشیم به هر قیمتی که شده.

عزیزان این ره به ترکستان می رود. 


پ.ن : این روزها دعا فراموش نشه خواهشا. ما دعاگوی همه شما بزرگواران هستیم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۱
مرد تنها

نظرات  (۲۱)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
منظورم از خوب نیستم اینه که مثل همه آدما ی سری نواقص دارم ک اون جزء تیکای شخصیتیمه، کاریش نمیشه کرد مثل همسرم مثل شما مثل همسرتون اگه که خوب و کامل بودم اسمم فرشته بود نه آدم، بگذریم من توو زندگی واسه شوهرم از هر لحاظ که بگید کم نزاشتم من تمام اتفاقات و تجربیات زندگیم و با همسرم شروع کردم و لذت بردم ازش با اینکه بعضی چیزها الارقم میل خودم بوده ، اما بخاطر اون و اینکه من قبل از همسر بودن باید ی دوست و رفیق همسرم باشم خیلی جاها که مطمئنم هر زن دیگه ای شاکی میشده باهاش پا بودم و هستم، کلی باهم شادیم،از لحاظ جنسی هم باید بگم من از اون طالب ترم، طوری که شاید بگم بعضی شبا با گریه خوابیدم ، و اینطوری تحت فشار بودم بهش اسرار میکردم وختی سر این موضوع خیلی بیخیال غرورم و میشکوند من چکار میکردم درست بود مثل خودش میرفتم دنبال کسی که حالم و درک کنه؟، موضوع خیانتش پارسال باعث شد کلا سیستمم برگرده بش گیر میدادم حتی سر همین موضوع رابطه مون با خودم فکر میکردم شاید با کس دیگس که ب من توجه نمیکنه، کلی ذهن درگیری داشتم ، ینی فک میکنین من یا ما زنا آدم نیستیم احساس نداریم، چرا واسه چی وختی زنت بت نیاز داره تو جای دیگه عشق و حال میکنی؟ این از همه چراهای زندگیم بزرگتره، بعد همیشه سر زن شکسته است که تو محبت نکردی فلان نکردی گیر دادی  ک شوهرت رفت سمت دیگه، ینی آدم انقد سست که بخواد در قبال هر نقص من اینکارو کنه؟ چرا مردا فک میکنن همیشه حق با اوناست و اگه کمبودی حس کردن بخودشون اجازه میدن ک برن دنبال کس دیگه؟ ینی واقعا فک میکنین زنا این کاره نیستن و شاید فک میکنین بلد نیستن؟ اتفاقا زنا خیلی خوب بلدن اما دوست داشتنشون اونقد عمیقه که ی همچین کاری نمیکنن، البته بعضیا هستن که اینکارو میکنن نمونش همون زنی که با شوهرم س چت داشت آمارش و گرفتم دو تا بچه داره هی خواستم توو ایناستاگرامش بنویسم هی گفتم نه، ولی ب هر حال مینویسم شمام بنویسین همه بنویسن اسم آیدیش ********** * 
ببخشید زیاد حرف زدم بخدا کسی و ندارم که باهاش صحبت کنم دلم بیش از اندازه پره خودمم باورم نمیشه که تا ی چیز بم میگه میزنم زیر گریه، بخدا خودمم خسته شدم، بش قول دادم که همه چیز تموم شده و گذشتم،اما اما اما فکرها نمیزارن...
پاسخ:
سلام
من آیدی این خانم رو دیدم صلاح نیست عمومی بشه و ریخت آبروی دیگرانه که درست نیست.
اما این خانم با این عکس هایی که از خودش گذاشته نشان میده مریضه و دنبال گمراه کردن مردان هست و مریضه.
مطمئن باشید اگر رابطه ای هم بوده در حد کامنت گذاشتنه و نه بیشتر.
خب از خودش سوال کن چرا رابطه اش با شما سرد شده. علتش رو بدونی قابل حل هست.
حل میشه ان شالله مشکل حادی نیست نگران نباشید.


سلام . من ی زن متاهلم ٢ سال عروسی کردیم، عاشق همسرم و زندگیمم، اما به تازگی متوجه شدم همسرم از طریق تلگرام با خانمی صحبتهای بوق دار کرده، البته اولین بارش نبوده ودر سری های قبل قسم و آیه که دیگه تکرار نمیکنم اما چه فایده از اعتماد من کم کرد تا این آخرین بار که کلا منفجرم کرد، یعنی نابود شدم،با اینکه نسبت بهش یجوری شدم اما بازم دوسش دارم. و میدونم اونم دوستم داره اما نمیدونم چرا اینکارو میکنه، واقعا دیگه قسمی نیست که بخوره چون توو سری قبل خورده بود زیرش زد، من خوب نیستم اما بدم نیستم من دارم پا ب پاش کار میکنم، دور از خانواده . چرا؟؟؟؟!! دوس دارم بش اطمینان داشته باشم اما نمیشه ینی همه چیز خراب شده، دلم شکسته ، چیکار کنم ؟؟؟؟؟
پاسخ:
سلام
میگید خوب نیستید و بدم نیستید خب این درست نیست و باید خوب باشید.
مرد دنبال یه محبت و عشق ساده و بی منته و اینکه جنگ نکنه با عشقش. باید با هم دوست و رفیف باشید.
۱۴ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۲۵ خانوم خانوما
الویت در زندگى اعتماد ، محبت ، توجه به نیاز هاى ضرورى  ،صداقت ، پایدارى و تحمل در شرایط گوناگون اجتماعى ، تلاش براى امنیت روحى ، روانى و ایجاد شادى و انگیزه در محیط خانه ، معاشرت نکردن با افرادى که مخل آسایش و یا دنبال سوجه براى غیبت هستند ، پایین آوردن سطح توقعات و مقایسه نکردن خود با دیگران ، بالا بردن مهارت هاى زندگى و یادگیرى براى بهتر زیستن و بهتر بودن و بها دادن به اصلى ترین علت ازدواج یعنى رضایت جنسى .
سلام! من در این موضوعات هیچ تخصصی ندارم پس نمیتونم کمکی کنم...همه انسان ها مشکلاتی دارند...شما باید سعی کنید که با همسرتون به آرامش برسید...مشکلی که الان خیلی ها دارن..
نمیدونم تونستم منظورم رو بفهمونم یا نه..اما خانوم ها همیشه دنبال ارامش میگردن..و صد درصد اقایون هم به این نیاز دارن
چقدرر بد شما نوشتید تنها هستید .بعنوان یه زن جوان ومتاهل دوست ندارم روزی بفهمم همسرم اونقدر تنها بوده که یه باغ مخفی برای خودش درست کرده!
سلام
چرا نظربعضیارو4 خط جواب میدین اما نظر بعضیا رونه؟!
تبعیض خیلی بده شاید با زنتونم نسبت به دیگران مثلا مادرتون یا جاریش و...تبعیض قائل میشید این کارها رو زنها تاثیرات خیلی منفی داره
پاسخ:
سلام
من به بستگی به نظرات پاسخ میدم. اگر جوابی داشته باشم میدم و الا حرفی نداشته باشم نه. مخصوصا که الان حالش کمتره.
خانم ها به بزرگواریشون ببخشند.
ضمنا با توجه به بعضی نظرات که میخونم میبینم بعضی زنها درست همون چیزی که شما از خانومتون توقع دارینو میگن زیاد به اینا توجه نکنین والا  درصد زیادی از خانوما  مثل خانم شما هستن کمبود دارن  و اون درصد هم که ندارن  چرا برای شما  پیاز داغشو اضافه میکنن
من یه مدت با جاریم  دوست بودم  بعد دیدم خبر چینی میکنه  رابطمو باهاش قطع کردم خیلی دوباره خاست ادامه بده  اما من  گفتم  دوستیمون با عث ناراحتی بقیه میشه پس کشش ندیم  اما نمیام بگم من  به فکر شوهرمم  دنیا یه طرف اون یه طرف که شما اونور حسرت بخوری و واقعا فک کنی  به اینکه حتما زن دوم گرفتن خوبه  نه اقا  شما هر  دو تون مشکل دارید و این بر می گرده به بچگی تون

سلام
واقعا نمیخوام بگم تقصیر کدومتونه ولی من میدونم این رفتار ها از کجا  سر چشمه میگیره و اونم اینه که خانم شما درست داره  کمبود های  دوران بچگی رو جبران میکنه و در همون کودکی درونش تو بعضی مسائل مونده البته  خیلی از ادمها همین طور هستند  شما هم زیادی  شل هستید  ببخشید دارم رک میگم  مرد باید جذبه داشته باشه  مرد باشه نه شله زرد  همه زنا  از مردایی خوششون میاد که شلو ول نباشن جسور باشن و اقا باشند شما هم در همون غالب  رفتار های گذشته تون موندید بعضی از زندگی ها کلا خودش چرخش رو ریله اما زندگی شما نیاز به اصلاح داره اونم اصلاح خودتون  اون خانوم خودش به تنهایی نمیتونه کاری کنه شما باید بهش کمک کنید اما اصلاح شما دست خودتونه  یه ذره خود خواه باشید  زنا بدشون نمیاد مردشون تصمیم بگیره اخه شما چجوری هستید  و در مورد ازدواج دوم باید بگم  عوض کردن همسر فقط عوض کردن مشکل سعی کن حلش کنی من تجربه شو داشتم  این و بلاگ منه خواستید میتونید بیایید
سلام.خانمتون باین چشم وهم چشمیها زندگی شمارا زهر میکنن خودشو ازبین میبره ومتاسفانه بیشترین ضربه هم رااقازاده و بچه ی درراهتون میخورن.خواهشا یه حرکتی بکنین بچه هاتون گناه دارن.
من یه بار براتون کامنت گذاشتم نوشتین "کردیم نشد" می خواستم ببینم شما چقدر رو این مساله تلاش کردین چند وقت؟ بعدش اینکه هنوز زنتون رو دوست دارین؟ یعنی به قول خودتون این براتون در اولویت هست که زندگیتون رو هر جوری هست نجات بدین؟ یا هر روز یه مشکل تازه می بینین و دست زدین زیر چونه تا امداد از غیب برسه یا اینکه نا هیچ امدادی هم نرسه و همین جوری بدون هیچ تحولی پیش بره منم اینجوری بودم کوته فکر و سطحی نگر به خاطر یه مسابقه کاری با کامپیوتر و اینترنت آشنا شدم به وبلاگهای مختلف سر زدم درد دلهای مختلفی رو خوندم فهمیدم که چقدر آدم لوس و بی جنبه ای بودم تا حالا هیچ اتفاق مهمی نیفتاده بود ها فقط چند نفر عین خودمو دیدم این تحول هم در عرض یکسال ایجاد نشد در عرض چندین سال به وجود اومد حالا احساس می کنم نه تنها همسرم ازم خسته نیست بلکه شدیدا به من وابسته هست یه وابستگی عمیق فکری برخود ها مهمونی ها مسافرت ها و همه و همه رو من برنامه ریزی می کنم شما اگه می خوایین یه زن قوی بسازین باید خودتون در درجه اول یه مرد قاطع قوی باشین نه یه مرد نا امید غصه دار اگر هم فکر می کنین زنتون به هیچ وجه درست نمیشه و ادامه زندگی براتون امکان پذیر نیست از منفورترین حلال خدا استفاده کنین...
پاسخ:
سلام
چقدر تلاش کردم رو نمیدونم اما همیشه بوده و الان هم هست. اگر سرکار همسر رفتارش رو اصلاح کنه دوستش خواهم داشت.
بله در اولویت هست و این طبیعیه.
کار خوبی کردید.

سلام دوست من.ارشیو رو کامل خوندم و واقعا از ادب به دور بود که هیچ نظری ندم .ولی وجدانی شما اصلا اغراق نکردین ؟یعنی واقعا این بانو اینقدر رفتارای عجیب غریب دارن؟خودشون چی میخورن ؟چطور همچین خونه اشفته ای رو تحمل میکنن؟قکر نمیکنین باید یه روانشناس یا حتی روانپزشک ایشونو ویزیت کنه شاید یه مشکل جدی داشته باشن که به مرور زمان بدتر بشه.البته این فقط نظر من بود یه پیشنهاد هم دارم شما میتونین بعضی غذاها رو شخصا بپزین فریز کنین مثلا برای یک هفته مثل وقتی که غذا میبریم خوابگاه.اخه من چون خودم شکمو هستم به نظرم بدترین خونه ،خونه ی بی غذا ست.شاد باشین و براتون ارزوی ارامش میکنم
پاسخ:
سلام
ممنون از نظرتون.
خیلی از حقایق ها رو تازه نگفتم چون میدونم فکر میکنید اغراق هستو اینها متاسفانه همه حقیقته.
اینطور نیست که هیچ وقت چیزی نزارن یا همیشه خونه اشفته باشه اما کم هم نیست و نسبت به دیگران خیلی بیشتره.
ممنون

من یه دوست دارم مثل خانم شماست ولی شوهرش با بچه هاش کلی مهربونه ولی باخانمش وبقیه خیلی تند و حساس هست هرچی فکر میکنم میبینم مثل خانم شماست اخلاقش همیشه موشکافی میکنم ببینم چرا اینطوریه زندگیشو ول کرده چسبیده به حرف این واون که چیکار کردن چی خوردن یه بار رفتم جشن تولد دخترش حالم بد شد اصلا نفهمید یعنی تولد چی هست فقط میخواست از همه چی فیلم بگیره نشون بقیه بده وپز بده که اره ماهم برا بچمون تولد گرفتیم یعنی ما ده بار شمع وروشن کردیم که بچه فوت کنه وبچه نتونست مهمونی بهم خورد اصلا پذیرایی خوبی نکرد ولی همش میخواست فیلم فوت شمع رو بگیره!!!!
خودش میگه چون فامیل شوهرم این چیزا براشون مهمه وجلو شون کم نیاره اینطوری شده؟و اینکه شوهرش خیلی رفیق باز وددریه البته دوستاش سالمند وخانوادگی رفت .امد میکنند وهم اینکه اصلا خانواده شوهرش با این وصلت راضی نبودند وبخاطر پسرشون قبول کردند وهر از چن گاهی بهش کنایه زدند ایشون هم میخواد اصلا جلوشون کم نیاره با این حال شوهرش جدیدن رفته زن صیغه کرده وخانم تازه یادش اوفتاده ترو تمیری وزندگی یعنی چی بعد ده سال شلختگی میگه من بلد نیستم خونم رو جمع جور کنم !!!...
من یه نویسنده هستم. فرزند دومم رو باردار هستم. ده ساله که ازدواج کردیم و خودم و همسری از زندگی خیلی لذت میبریم و واقعا همدیگه رو دوست داریم.
پسرم هم چون در جو آرامی بزرگ شده خیلی مهربون و با درکه.
به نظرم شاید مشکل همسر شما اینه که تو زندگیش هدف مشخصی نداره که بخواد براش تلاش کنه.
همین باعث نارضایتی اون از زندگیش میشه که نمود بیرونیش هم قر زدنهاشه
به نظرم بهترین کاری که میتونید برای بهبود روابطتون بکنید اینه که بهش کمک کنید تا برای زندگیش هدفی تعریف کنه و به یه جهانبینی روشن برسه.
پیروز باشید
پاسخ:
سلام
ان شالله همیشه خوشبخت باشید.
بارها بهشون از اهداف بزرگ و حتی برنامه ریزی ها خوبی کردم اما این مسائل حاشیه ای زندگیش رو خراب کرده و اهمیت نمیده.
سلام 
این مشکلات تو خیلی از خونه ها هست
سلام
گفتین جاری نگین که دلم به حالش میسوزه(به حال جاری)!!به حال همه مادرشوهروخواهرشوهرو...خلاصه دلم میسوزه !
بگوچرا؟
گفتی؟
پیروز مادرشوهرم میره خونه جاریم در واقع پسرش وسرموضوعاتی کارشون به
بحث وجدل میکشه ومیدونید دیگه...
جاریم بحثش سر اینه که واسه اون جاری (یعنی من)فلان کاروبسان کار کردید واسه من نکردید وواسه شوهر اون فلان کار کردید وواسه من نکردیدو...
ودر این بین به مادرشوهرم گفت که اون(من)پشت سر شما فلان حرف زد البته به دروغ ومادر شوهرم هم درحین دعوا گفت تو غلط کردی با اون و4 تا حرف بارم کرد حالا فرداش مادر شوهر اومد خونم ازم سوال کرد ...گفتی؟ با دلیلو مدرک گفتم نه بعدحرفای جاریمو لو داد واما امروز جاریم اومد خونمون وحرفای مادر شوهرمو لو داد ومن بیخیال دنیا داشتن با من حرف میزدن حواسم جای دیگه بود!
وبرای اینکه پیش من بد نشن هرکدوم پیش پیش اومدن جلسه دفاعیه تشکیل دادن.
واین است دنیای کوچک وپوچ زن ها اقای مدیر خانم توهم مثل یکی از زن ها
پس به دل نگیر بذار تولدشو بگیره وحالشو ببره

سلام

میخاستم بدونم هیچ کدوم از نظرایی که دادن برای شما راه گشا بوده یا نه؟

حتی یکی؟

پاسخ:
سلام
بله نظرات خوب زیاد بوده.
درسته.موافقم
من با ذات عمل تولد گرفتن مخالف نیستم اتفاقا واسه بچه ها یکی از چیزا خیلی مهمه چون باعث میشه فکرکنن واسه بقیه قابل احترامن با سن کمشون ولی اینکه به فکر تربیت بچه و روانش نباشی مخالفم
پاسخ:
منم مخالف نیستم اما اینکه اصل بشه درست نیست
۱۲ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۰ گلناز ( مادرانه های یک مادر حساس)
آخ گفتی تولد یاد ی موضوعی افتادم ،اونم اینه که همیشه وقتی جاری یا خواهر شوهر محترم تولد می گیرن واسه بچه شون ، از هفته ها قبل به فکر اینن که چی بپزن ، بعدا که می ری خونشون ، چندین نوع غدای رنگارنگ و صد البته فقط رنگارنگ و شکم سیر نکن می زارن جلوت ، ژله های رنگی و ....
من چند ماه پیش واسه پسرم تولد گرفتم و غذایی که گذاشتم ، سالاد ماکارونی و ژامبون ( البته ازون با کیفیت هاش) بود ، ی جورایی بهشون درس دادم 
نیومدی به وبم سر بزنی ها !
ببخشید اینطور میگم گور بابای جاری و مادر شوهر و ... زندگی خودم و آرامش شوهرم و بچه اام از همه چیز مهم تره.من باید به فکر تربیت سالم بچه ام باشم و رضایت و آرامش همسر بقیه چه اهمیتی دارن یعنی در حد متعارف مهم هستن نه بیشتر الویت خانواده ام هست و لا غیر .... به جهنم که جاری کجا میره و کجا نمیره .... ای کاش همسرتون به این بصیرت میرسید .میدونید چیه برنج میخریم کیلویی 10 هزار گوشت میخریم کیلویی 30 هزار چرا با این گرونی غذایی رو که میخوریم به سم تبدیل کنیم این یه بخشه از ماجراست بقیه اش که دیگه بماند...به نظرتون من اشتباه فکر میکنم؟؟؟؟!!!! خودم که فکر نمیکنم
پاسخ:
آفرین. جانا سخن از ذل ما می گویی
چرا به خودمون نمیایم؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">