رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

ازدواج موجب آرامش نیست!

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ب.ظ

سلام

من یه سوال و شبه مهم برام پیش اومده و واقعا تو جوابش موندم.خدای متعال دستور به ازدواج داده و مهمترین علت و فایده رو آرامش بعد از ازدواج ذکر کرده:

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها ... (روم آیه 21)
و از نشانه‏هاى او اینکه از خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید...

"هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا(اعراف 189)
اوست خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و از (نوع) او نیز جفتش را مقرر داشت تا به او انس و آرام گیرد.

طبق قرآن ازدواج باعث آرامشه، خب واقعا این آرامش که تو قرآن اومده کو؟
از قبل ازدواج و درگیری خرج عروسی و شغل و کار شروع کن و بعد بی پولی ها و اختلاف زن و شوهر که همه زندگی ها هست و کم و زیاده فقط و بعد بچه داری و بیدار موندن شب و مریضی هاش و بعد بزرگ که میشه مشکلات هزار برابر میشه و... حالا واقعا شما کجای این ازدواج آرامش میبینید؟
آیا ازدواج جزء بدبختی و دردسر و رنج چیزی داره؟حالا برای خانم ها شرایط فرق داره اما یه مرد دیوونه نیست ازدواج کنه؟ حداقل ازدواج نکرده یه مشکل داره اونم مجرد بودنشه اما متأهل بشه چی؟هزار مشکل از قبل ازدواج شروع میشه.
بعضی موقعه میبینم آمار ازدواج کم میشه میگم بهتر ,چرا خودشون و یه نسل رو بدبخت کنند؟ هر چند جوونها و پسرا وضعیت زندگی پدر و مادر رو میبینند که دوست ندارند ازدواج کنند.
بجای اینکه تن به زندگی بدیم همه چیزمون شده حسادت و مادر شوهر و جاری و هزار کوفت زهرماری.
شنیدم حضرت عیسی هم ازدواج نکردند بخاطر همین چیزا بوده که گفتند زندگی ارزش سختی ها و امتحانات سخت خدا رو نداره(نقل به مضمون)
هر کی به نحوی داره میناله از این زندگی که واقعا هم حق دارند.تازه ما با اعتقاد و مشورت و دقت اومدیم زندگیمون شده این ،خدا میدونه خیلی ها دیگه چه زندگی بدتری دارند.
سرکار همسر ما که روز به روز اخلاقشون افتضاحتر میشه و قطره قطره از چشم ما می افتند.به هیچ صراطی هم مستقیم نیستند و این تنهایی هست سرنوشت ما شده.
متاسفانه اعتراف میکنم در زندگیم شکست خوردم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۳
مرد تنها

نظرات  (۴۵)

یه چیزی تو زندگیم دیدم بعد هشت سال که انتظارشو نداشتم!
اونی که تنهام گذاشت و رفت شوهرم بود هر چی دوست داشت بهم گفت خوردم کرد حالا داره از خانم جدیدش میشنوه. حالا آرزوشه که برگرده ولی من دیگه ازدواج کردم !
مطمئن باشید هر رفتاری داشته باشه یه روز به خودش میاد به امید اون روز باشید
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۸ یه بنده خدا
سلام علیکم بزرگوار دو روزی هست دارم تو وبلاگتون میچرخم ..تقریبا نیم نگاهی به همه مطالب و کامنتها انداختم.خیلی چیزا یاد گرفتم و آفرین میگم به مروت و مردانگی شما به جهت صبوری تون...خیلی از بزرگان از صبر کردن بر همسر بداخلاق و ....به مراتب بالایی رسیدند.به شرطی که گلایه و شکوه و اینها به درگاه خدا و خلق خدا نکنند.

اینکه اون آرامشی که قرآن میفرماد کجاست؟باید عرض کنم که:
نمونه بارز این سخن قرآن زندگی پربرکت حضرت زهرا و مولا علی هست.درسته که این بزرگواران معصوم بودند و حقیقتا یگانه زوج هم کفو عالم ....اما میشه ،شدنیه .خودمون خرابش میکنیم با انتخاب غلط با ملاکهای نا صحیح با توقعات و ناسازگاری های بی مورد بعد از ازدواج

سلام

آقا شما چقدر غر میزنید هرکسی خوبیها و بدیهایی داره شما هم به خاطر قوی بودنتون نیست که همسر رو طلاق ندادین به خاطر خوبیهاشه

مهپست یک سال پیشه،اما نظر میدم بهترین خاطراتم از خرید قبل ازدواجه نمیدونید چه لذتی داره چه ارامشی به ادم میده،بعد از ازدواج همینطور همین که اصلا همسرتون جلوتون ادای جاریشو دربیاره و عصبی باشه و شما فقط بغلش کنید و بگید سخت نگیر پرنسس من نمیدونید چه ارامشی دارین به رابطتتون تزریق میکنید،اینا ارامش نیس؟ارامش همین چیزای سادس،گل خریدن،شام بیرون رفتن،قدم زدن،دیگه چی میخوایین؟چرا ناشکری میکنید؟وقتی بچه نصف شب گریه میکنه و همسرتون سراسیمه میدوه سمتش هزار مرتبه خدارو شکر نمیکنید که  همسری دلسوز و مادری فداکار دارین؟اینا ارامش نیست؟چه نگرانی از نگرانی برای درس بچه قشنگتر؟اگه عشق و محبت باشه همه اینا زیباست،شما ناامیدی برادر من ،ارامش چیزای کوچیکه که شما دیگه نمیبینیدشون،با ازدواج به ارامش غیرقابل وصفی رسیدم بخدا الکی نیس،ولی شما دیدتون درست نیس نمیدونم از بنده ی حقیر باتجربه تر هستید یا خیر اما به عنوان یک برادر بهتون میگم که دیدتون سیاهه،به کسانی فکر کنید که سرطان غیرقابل درمان دارند،فرزند معتاد دارن،فرزند قطع نخاعی دارند،شوهر دست کج دارن،پس زندگی اون هارو چه رنگی توصیف میکنید؟به جای نوشتن در دنیای مجازی در مورد مشکلاتتون در دنیای واقعی با همسرتون صحبت کنید،نوشتین کسی رو سراغ دارین ارامش داشته باشه بعد از ازدواج؟بله بینی و بین الله من ارامش دارم نه در ظاهر بلکه واقعی و باطنا،اگه واقعا شما مشکل ندارین و مشکل از خانم هست باز تقصیرشماست،برای اینکه شما پیش قدم شدین برای ازدواج،اگه واقعا عاشق بودین پس این حرفا چیه؟اگه نه پس برای چی ازدواج کردین؟ایا مجبور بودین؟مسلما نه،تنه غم خوار من مادرم هم نبود،تنها غمخوار همسرخوبه،مادر همیشه رف بچشه.حتی اگه بدونه بچه اشتباه کرده،غمخوار خوب کسیه که جایی که دید اشتباه میکنی صادقانه بگه حتی دستتو بگیره از ادامه راه منصرفت کنه تمام وجودش برای خودت باشه،نوشتین 3جلسه یا بیشتر رفت و امد برای ازدواج بیشتر بشه باعث خسران؟برادر من تا 30سالگی خودمو نشناختم بعد در 3،4جلسه همسرایندمو بشناسم؟ای بابا،شناخت من نتیجه ی 5سال رابطه ی سالم و زیر نظر خانواده ها بود خانواه همسرم هم مذهبی هستن ،من خودم رو در وجود همسرم دیدم وگرنه ازدواج نمیکردم،دستم پاره شده بود همسرم اشک میریخت و مادرم فقط گفتن خوب میشی تا یک ماه همسرم حال دستمو میپرسید،مادرم میرفت مسافرت دلم تنگ میشد اما تا حالا شده همسرتون بره سفر حس کنید نیمی از وجودتون نیس؟ااینا رو تجربه نکردین شاید که بین مادر و همسر قیاس میکنید،مادر تا جایی میتونه مراقب فرزند باشه بعد از ون مادر کسی رو میخواد که مراقب خودش باشه،و اصولا ما انسان ها تنهایی رو تحمل نمیکنیم و زدن حرف دل به مادر و کسی که یک جور دیگه عاشقشی از زمین تا اسمون فرق داره
سلام.من بیشتر پیاماتونو خوندم.اتفاقا منم چند روزه فقط دارم همین حرفا رو به خدا میزنم ولی با خوندن بعضی از صحبتای عیزان شرمنده شدم.برادر عزیز فک کنم ادمایی مثل من و شما ادمای ضعیفی باشیم حالا میفهمم شوهرم که این همه ازش ایراد میگیرم خیییلی از من عاقلتر و قویتره.ما باید یه چیزی رو اویزه ی گوشمون کنیم اینکه ما نمیتونیم چیزی رو تغییر بدیم فقط میتونیم خودمونو تغییر یا با شرایط وفق بدیم.من بارها بوده فکرای مزخرف و خودخواهانه میومد سراغم هم زندگیو به کام خودم وهم شوهرم تلخ میکردم الانم تو همون روزام دفه های قبلی میرفتم سراغ قران باور کنید خدا یه پیامی بهم میرسوند این دفه تصمیم گرفتم ببینم ایا همه زندگیا اینجوریه یا فقط منم که احساس پوچی و شکست میکنم.حالا که حرفای شما بزرگوارانو شنیدم میتونم درک کنم چرا قدیمیا میگن دعوا نمک زندگیه.ما باید خودمون، دیدمون، فکرمونو تغییر بدیم .همیشه گفتن در جهت اب شنا کردن هنر نیست خلاف جهت اب شنا کردن هنره.ادعا مسکنم همه مون بتونیم زیباییهای زندگی رو ببینیم منتظر نباشیم خودشون جلومون رژه برن.موفق باشید
پاسخ:
سلام
بله درسته.
ان شالله
به نظر من  ما باید قبول کنیم که عده اى بد هستند و خوب شدنى نیستند ، زن و مرد هم نداره    اصولا به نظر من انسانها سه گروهند  خوب ، بد ، دورو 
من فکر میکنم زن ها و مردها بطور غریزى اگه بد باشند خوب رو انتخاب میکنند و اگه بد باشند خوب رو انتخاب میکنند ،اینکه خوب چرا بد رو انتخاب میکنه علتش اینه که بده وانمود میکنه خوبه ،و بعد صفت اصلى شو نشون میده  ، نکته اینجاست هیچ بدى در ازدواج بد دیگرى را از ابتداى خلقت انتخاب نکرده است ، واسه همین خوب ها بیشتر اسیر بد ها میفتند تا خوب ها !
گرفتارى خوب ها اینه که فکر میکنند بد رو میشه درست کرد
نه نمیشه درست کرد ، فقط میشه تحمل کرد ، درست نمیشه کرد
خیلى بده آدم وقت صرف یکى کنه ولى طرف هى بدتر شه 
خوب موندن هم کار خیلى سختیه و در این دنیا فایده اى به حال آدم نداره ، مگر آخرت

اصل ازدواجکه خوبه اما به شرطی که همسر فهمیده وباشعور ومهربان  پیدا کنیم با این 3 صفت زندگی زیبا میشه نه با زیبایی و پول و شغل انچنانی و.....

منیه دختر مجرد 30 ساله هستم که تا 25 سالگی اصلا ازدواجبرایم معنا نداشت واصلا نیازشو احساس نمیکردم

اما الان از همه لحاظ دلمیخواد ازدواج کنم

دلممیخواد کسیو داشته باشم بهش محبت کنم اون به من محبت کنه

زندگی مستقل داشته باشم

و....

پاسخ:
سلام
بله کاملا درکتون میکنم و درسته.
چرا اینقدر زود اعتراف به شکست میکنی؟ کدوم شکست؟ چرا قوی برخورد نمی کنی؟ زنها مردای قوی رو می پرستن...
وقتایی بود که منو همسرم زندگیمون از شدت بحث و چالش و دلسردی و دلشکستگی به جاهای باریک میرسید... ولی من همیشه انتظار داشتم مردم با قدرت بمونه و مثل من برای خوبتر شدن اوضاع تلاش کنه....
ولی اونم خیلی وقتا جا میزد و حرف از شکست و به درد نخور بودن زندگی و بی فایده بودن زندگیمون و حتی جدایی می کرد و من از این رفتار همسرم که اینقدر زود زندگیشو وا میده و می بازه عصبی میشدم و فکر می کردم که اگه تلاش های من نباشه زندگیمون از هم می پاشه و همینم دوباره عصبی ترم می کرد... من مرد ضعیف دوست نداشتم دلم میخواست حتی تو دعواهامون هم یه مرد قوی رو به روم باشه.... زن ها  پیچیده ن برادر ، بیشتر همسرتو بشناس. اما راههای ساده ای وجوداره تا کنترل همه چیز دستت بیاد.
پاسخ:
قوی نبودم طلاقش میادم.اینا دردو دله فقط
منو ببخش اینو میگم...چرا فکر میکنی فقط خودت با هزار امید و آرزو ازدواج کردی... ؟ اونم دیوانه نبود که تورو انتخاب کرد. حتما به تو چشم امید داشته و فکر می کرده باتو خوشبخت میشه... حالا اگه میبینی اخلاقش به قول خودت افتضاحتر میشه حتما اونم ناکامی تو زندگیش داره.... حتما اونم چیزی هست که رنجش میده.... به نظر من باهاش مهربون باش وبهش نزدیک شو وسعی کن بفهمی اون ازت چه انتظاری داره و چه چیزی قلبشو زنده نگه می داره... ببین چه  رفتار و چه چیزی از شما وجود داره که اون نمیتونه بهت بگه و تو دلش نگه داشته یا حتا میترسه بهت بگه.... ازش بپرش.... حرفاشو بدون غرور و کینه بشنو و دلسوزش باش تا هردوتون به آرامش برسین.

پاسخ:
من باهش مهربون هستم.
در مورد مشکلشم زیاد گفتم پست سوالات رو بخونید متوجه میشید.
slm midonam chi mikeshid ba inke mojaradam 22 salame pesare xeili dosam dasht bi dalil raft 3 mahe montazaram deg mikonam chera pesara intoran
پاسخ:
سلام
شما نباید خودت رو کوچیک کنی و مقامت رو پایین بیاری.
متاسفانه شما اولین دختر نیستی و آخری هم نخواهی بود .هزاران دختر مورد بازیچه و هوس پسرانی بودند که مورد محبت ظاهری بودنند و وقتی دختر محبت پیدا کرد پسر سوء استفاده خود رو میکنه و بعد از مدتی کنار میزاره.
حالا ممکنه رابطه تون هم کم بوده اما با این حال پسرها خیلی کم دنبال دختری میرند که اینطور باشند چون اعتماد نمی کنند در زندگی.
بدانید و بگویید به همه که:
دختران و زنان بنده محبت هستند و پسران و مردان بنده شهوت.
سلام تقریبا کل وبلاگتونو خوندم بسیار بسیار ناراحتم و دعا می کتم به ارامش برسید من محجبه نیستم شاید از اون تیپها که اگه بیرون ببینید بگید وای وای اما اهل مطالعه هستم با زوایای زندگی و سخنان بعضی روحانیون تقریبا زندگی میکنم مثل ایت الله بهجت یا شیخ حسنعلی نخودکی یا اقای قرایتی و دیگران از ازدواجم خدا رو شکر راضیم امیدوارم همسر شما هم دلسوزانه به زندگی با شما ادامه بده بعضی از قسمتها خوندم که به ازدواج موقت می اندیشید بسیار بسیار اشتباهه خواهرانه میگم بدتر میشه اینکارو نکن به ارامش نخواهید رسید  مدتی از کیمیای شیخ نخودکی استفاده کنید 
پاسخ:
سلام
هر تیپی که باشید انسان هستید و اشرف مخلوقات و این حجاب هم ارزش دادن به خودتونه و امیدوارم همین مطالعات شما رو جذب به حجاب هم بکنه.
خوشحالم زندگی خوب و شادی دارید و سعی کنید با چنگ و دندون حفظش کنید تا خراب نشه.
کیمیای شیخ نخودکی چیه؟
سلام اولین باره وبتون رو میخونم .دردناکه درک نشدن ازطرف شریک زندگی.البته من مجردم ولی خب ازطرف کسی که براش جونمو میدادم درک نشدم من عشق ورزیدم وخودش میدونست من تا چه حدعاشقم آخرین باربهم گفت خیلی عجیبی انه بهش گفتم عجیب نیستم عاشقم میدونست هیچکس نمیتونه به اندازه من دوسش داشته باشه ولی رفت باهمه حرفایی که ازعشق زده بود مردا بی احساسن البته شماشاید استثناباشی
پاسخ:
سلام
وبلاگتون رو دیدم و چقدر دردناک بود این جدایی تلخ شما.
اما ناراحت نشید از من ولی حقتون بود. وقتی رابطه ای به غلط ایجاد میشه سرانجامی بهتر از این نخواهد داشت.
زن بنده محبت و عشقه ولی مرد بنده هوس و شهوت. در غالب این رابطه های قبل ازدواج شهوت حرف اول رو برای مرد میزنه که در پوشش عشق و دوستت دارم و دیونت هستم و... ظاهر میشه.
بخدا شما دخترا و زنان بیش از حد ساده هستید.خیلیییییییی
سعی کنید تا بدتر نشدید فراموشش کنید شاید اوایل سخت باشه اما عادت می کنید.
بابا بخدا بحث کردن نداره ..
انسان وقتی چیزی رو ابداع میکنه، یه دفترچه راهنما هم میذاره کنارش که راه و روش کار با اون وسیله رو بهتر تفهیم کنه ..
انسان وقتی صاحب فرزند میشه خلق و خوی فرزندشو حتی بهتر از خودش میشناسه ..
و اینکه اینو همه پدرو مادرها میدونن گاهی فرزنداشون خلاف اون چیزی که هستن خودشونو نشون میدن ..

خداوند هم بشر آفریده و بهتر از هرکس دیگه ای میدونه که سیستم خلق و خوی بشر چه طوریه !
همین خداوند در قرآنش که مثال کتاب راهنما رو داره، فرموده که بشر با وجود جفتی از جنس خودش آرامش و انس خواهد گرفت ..
این چند معنی میتونه داشته باشه که دوتاشو قبلاً باز کردم ..
معنی اصلی اون اینه که خالق انسان، نیروی تامین آرامش رو ذاتاً در وجود انسان قرار داده .. به نوعی یک استعداد بالقوه !
اما این خود انسان هستش که فعالش نمیکنه .. با غرور .. لجاجت .. سرکشی .. عدم گذشت و .. و ... .

یه معنی دیگه اونم اینه که خداوند فرموده از جنس خودتون ..
وقتی ما همه تلاشمون رو میکنیم و وقعاً اهل گذشت و آرامش باشیم ولی همسرمون نباشه، و تنش یکطرفه ایجاد بشه ، (که خیلی کم پیش میاد یکطرفه پیش بره!)ینی که این جفت از جنس ما نبوده .. ! همین ! که اینم ناشی میشه از اشتباه در انتخابمون ..

این سخته ؟
قانع کننده نیست؟
اون 70 درصد که میرن دادگاه بینی و بین الله طرف جفت حقیقیشون نیست یا نمیتونن با هم سازش کنن؟ یا غرور و برخورد متقابل و درگیری های روحی و عدم گذشت مانع ساکن شدن نیروی انس و آرامششون شده؟؟!!

چرا از چیزی که نسبت بهش علم نداریم اینقدر راحت برای تایید گفته هامون استفاده میکنیم ..
باید با علم پیش رفت ..
تا حال با چند نفر قاضی خانواده همکلام شدین؟
با چند نفر کارمند دادگستری که در بطن جریان این پرونده ها هست ارتباط نزدیک داشتین؟
چند تا دادگاه توی تهران و بقیه شهرهای کشور رو سرزدین و پیگیر ماجرا شدین ..
شاید جواب بدین آره میشناسم و در جریان هستم ..
اما خداوکیلی با چند درصد از این 70 درصد مواجه بودین که ببینید مشکل اصلیشون چی بوده؟!
من که خودم در بطن خیلی از این ماجراها بودم و هستم هرروز با موارد جدیدی مواجه میشم که شباهتشون به همدگیه محدوده ..! تازه این 2 درصد هم نیست !!!!
همین دو درصد هم گاهی میبینی یک درصدشون اگه بخوان میتونن زندگیشون رو از منیت خارج کنن و همه چیز برگرده سرجای اولش .. اما نمیخوان ..!

قابل درکه که خیلی سخته همراه و شریک زندگی آدم باهاش همراه نباشه ..
اما قابل هضم نیست که چون من و عده ای از اطرافیانم از زندگیشون راضی نیستن، با قوه عقل و منطق خودم، ذات آفرینش رو نفی کنم ..!

انشالله موفق باشید ..

پاسخ:
سلام
سخن بنده هم همینه که خدا می داند بنده ها بخاطر غرور و برخورد متقابل و درگیری های روحی و عدم گذشت مانع ساکن شدن نیروی انس و آرامششون میشند و به عبارتی لایق تشکیل زندگی نیستند.
حال چرا باید توصیه به ازدواج کنند و بفرمایند با ازدواج به آرامش میرسید؟ او که می داند مردم به طور غالب دنبال هوای نفس هستند و ایثار ندارند پس چرا این توصیه رو کرده؟
همین ازدواجه که باعث میشه انسانهای زیادی جهنمی بشند.
تازه این آیات نقیض هم داره مثل و لقد خلقنا الانسان فی کبد.

نه اینجورى نمیشه واسه ى شما باید مورد به مورد گفت.اول امامو قاطى مسائل نکنین .امام معصوم خیلى چیزا میدونستن و اصلا این نبوده که همسرشو نشناسه و ما بیایم بگیم اى بابا اون که امام بود نشناخت واى بر ما .مثل اینکه بگن امام حسین نتیجه جنگو میدونست چرا صلح نکرد .از شما که آدم مذهبى هستى بعیده  کهزمقایسه نادرست کنى .هزار تا حکمت تو کار امامان ماست  منو شما که نباید بازندگیاى دیگه مقایسه کنیم ما فقط میتونیم خوبیهاشونو برداریم الگوى خودمونو راهنماى خودمون کنیم.ببین خدا در ازدواج آرامش قرار داده به ازدواج توصیه کرده گفته شرایطشو دارین ازدواج کنین به آرامش برسین اگر نه تقوا پیشه کنی.اگه ما آدما تو انتخاب و تو عملو زندگى یه راه دیگه میریم ایراد خودمونه نه حرف خدا.  .بعدا میگیم کدوم آرامش . آدما خودشون درست فکرو زندگى نمیکنن بعد میگن خدا گفته کو وعده الهى! همین شما میگى نمیشه شناخت بعده چهار سال تازه معلوم میشه با دو سه جلسه  خواستگارى کى میفهمه.من میگم اونى که از زندگى شما خوندمو خودت تعریف کردى یه جلسه خواستگارى  هم زیادى بود.وقتى میبینى شرایط خانواده اینه باید فکر کنى  این دختر یا باید استثنا باشه شانس و اقبالى خصوصیات خانواده توش اثر نذاشته باشه یا اینکه نه دخترى که مادرش این اخلاقا رو داره طلبکار و تند خو عصبیه معلومه تو محیط خونه آرامش ندیده آرامش و مدیریت عاطفه یاد نگرفته .وقتى پدرش مشکل جسمى داره  خرج خانواده رو برادرش میده دو حالت داره.یا دختریه که با این وجود خوب عملو فکرو رفتار میکنه  یا نه میخواد هر چى خونه ى باباش نداشته فردا طلبکار شوهرو  کسو کار شوهر باشه.مثل روز روشن بود که مشکل وجود داره. مادر خانواده ،وقتى  شوهر بیمار داره  باید به جاى پدر محبتو آرامشو تکمیل کنه که نکرده  پس این دختر از مادرش نتونسته چیزى یاد بگیره و خودشم نمیتونه راحت و آسوده و با آرامش هر  بحرانیو بگذرونه .نمونه هاش تو زندگى شما زیاده 
حالا شما به عنوان خوستگار باید فکر میکردى به جاى این که زود زن بگیرى و سر وته قضیه هم بیاد دوتا راه دارى .یا فکر سوپرمنیو بذارى کنار نگى به دختر معصوم چه ربطى داره که اوضاع اینه .یا از پوسته ى زیادى سنتى بودن در بیاى بدونى وصلت با این خانواده با دو سه جلسه برو بیا و حرف خوبم خوبى و چه رنگى دوست دارى و نماز میخونى حجاب دارى و همه چى خوبه امکان نداره 
دخترى که مومنو خوشگلو محجبه باشه و تو خانواده اینطورى هیچ گناهى نکرده .هیچکى نمیگه باید به جرم بابا و مامانش بسوزه ولی موقع ازدواج نباید بیگدار به آب زد .باید این دخترو بیشتر شناخت بیشتر رفت و آمد کرد بیشتر فکر کرد بررسی کرد .شما که به خاطر خانواده سنتى مذهبى امکان رفت و آمد و شناخت بیشتر نداشتى .باید از اول طرف این ازدواج نمیرفتى .حالا رفتى؟ازدواج کردى؟به مشکل خوردى؟چرا میگى با فکرو شناخت جلو رفتم؟اتفاقا همین یه کارو نکردى!یا میگى هندونه در بسته .این همه نشونه جلو رو .هندونه قاچ شده عالمو آشکار شما  ندیدى که مشکل خودت بوده  .از اون هندونه در بسته ها زیاده ها .نه که نباشه  ولى مورد شما این نبوده 
خوب دیگه کى مقصره؟. شخص شما.  گله میکنى از خودت بکن نه شانسو اقبال .خدا  که گفته ازدواج کن آرامش بگیر که درست گفته .دیگه نگفته تو فکر نکن برو جلو هر چى شد آرامشش با من ! خدا قصره  که گفته  بندگانم برید با ازدواج آرامش بگیرید؟ یا  شما که خوب تصمیم نگرفتى؟گذشته ها که گذشته شما الانم عملکردو  مناسب.  کنى از این بحران در میاى آرامش بیشترى. میگیرى.  .همیشه که کوتاه اومدن و تو خود ریختنو محبت کردن نیست .هر چى حدى داره 
جامعه و طلاق عاطفیو این حرفا هم زیاده .شده شعار .مردم خودشون مشکل میسازن بعد میگن مشکل ما نیست جامعه ست همه همین شدن. مشکل اطرافه نه ما!  من نوعى به تربیت بچه ى خودم اهمیت داده باشم وقت گذاشته باشم نگران نیستم .هر کى میبینى نگرانه نگرانه  کوتاهى خودشه نه مشکلات دیگه .از مار نکرده خودش نگرانه  .بچه ی من دختر من بره دو هزار کیلومتر  اونورتر نباید نگران باشم چونن این منم که تربیتش کردم هر چى کاشتم درو میکنم .منم که تشخیص میدم کجا زندگى کنه کى بره کى بیاد نه بقیه.منم که میتونم تو سر خودم بزنم بگم واى بچه م میتونم بگم بره به سلامت موفق باشه . همه ى اینا مشکل خود افراده .دخترشونو خوب بار نمیارن میندازن گردن جامعه و اطرافیان .با بچه ى خودشون رابطه ى دوستى عاطفى ندارن بعد میگن چرا اینجورى شد .اکثریتم باشن اشتباهو مشکل خودشونه دلیل نداره درست باشه .
پاسخ:
سلام
باشه قبول امامان هیچ و حتما حکمت داشته اما تو علما چی؟ مثل سید علی قاضی عارف بزرگ که زنش دشنام میداده بهش و کلی اذیتش میکرده.اینم توجیه کنید دیگه .حتما حکمتی بوده و ما کجا و علما کجا و....
ببینید من تو ازدواج اصلا کوتاهی نکردم و عجله هم نداشتم.
1. از یک خانواده کاملا مذهبی دختر گرفتیم.
2. سرکار همسر تحصیلکرده و خودش مثلا کلی مطالعات دینی داشت.
3. تحقیق کاملی ازشون کردیم حتی از کوچه شونم تحقیق کردیم.
من مشکلات عصبی و روانی که از بچگی داشته رو چطور باید میفهمیدم؟ وقتی چیزی هم نگفتند.
4. قبل ازدواج توسل هم داشتم و کلی از خدا و امام رضا کمک خواستم.
پس ببینید با تمام شرایطی که شما میگید بازم رعایت کنی این مشکلات هست و این مختص به منم نیست خیلی ها اینطورند.
بله مردم خودشون مشکل می سازند و منم میگم خدا اینو میدونست که غالب مردم با ازدواج به آرامش که نمیرسند هیچ بدتر هم میشه پس چرا اینطور در قرآن فرموده؟
بزرگوار چرا دقت نمی کنید؟ من که نگفتم دختر رو میفرستی شهرستان دانشگاه درس بخونه فقط بخاطر بحث اخلاقی نگران میشیم. بحث خطرات جانی و رفت و آمد و اسکان و درس و هزار تا چیز دیگه است.

سلام 
به فاسیروس :این که میگید خواستگار خوب واسه دخترای مذهبی نیست رو تا حدودی قبول ندارم من خودم مذهبیم درسته تو دانشگاه حتی بعضی ز استادا هم ادمو مسخره میکنن میگن امل .اصلا به نظر من دانشگاهی مثل دانشگاه ما محیطیه برای ازمایش چون توش بی ایمانی ارزشه و نماز و حجاب یعنی امل بودن اون دخترایی که تو خونه میشینن و ایمانشونو حفظ میکنن کارشون راحته اگه کسی بتونه بیاد تو دانشگاه و ایمانش باقی بمونه مرده.منم خواستگار داشتم که بعضیاشونو معرف معرفی کرده بود بعضیاشونو خود مادر پسر منو دیده بود اما مادرم که ارزش تنها براش پولدار بودنه پسره که بعد ازدواج یه قرون به من و دامادش نده میخواست من با کسی ازدواج کنم که پولدار بود اما ایمانش ضعیف کسی که نمازاشو یه خط در میون میخوند من نمیتونم با چنین کسی زندگی کنم کسی که مطمینم بعد از یه مدت چادرمو ازم میگرفت.ولی کسی که اخلاقش به من میخورد رو رد میکنه همه زندگیش پول شده .تو مسیله ازدواج باید از خدا و ایمه کمک خواست و همین طور عاقلانه تصمیم گرفت.
پاسخ:
سلام
فاسیروس چون خواستند نظر قبلیشون حذف بشه حذف کردم.
در مورد حجاب و ...هم بگم کار شما درسته و حجاب ارزش برای یک زن و قدرش رو بدونید و مطمئن باشید با این وضیعیت امام زمان به شماها افتخار میکنه.
اما نکته مهمی که هست که اینه که مردها زنان مذهبی توقع زیادی دارند و نباید ظاهرشون با رفتار و عملشون متناقض باشه. اگر یک زن در رفتار هم حجاب رو حفظ کنه بهترین زندگی رو خواهد داشت و بهترین بچه را تربیت خواهد کرد.
ان شالله خواستگاری بیاد که هم از حیث مادی و هم معنوی خوب باشه که هم خودتون و هم مادرتون راضی بشند.
سلام..واقعا براتون متاسفم...البته اول برای همسرتون...شما یه آدم خودخواه هستین...خودتون هیچ وقت طعم خوشبختی رو نمیچشی هیچ..بچه هاتون وخانومتون رو هم بدبخت میکنی...درضمن من پستاتون رو خوندم..مشاورم هستم...
امیدوارم سرتون ب سنگ بخوره ومتوجه اشتباهتون شین
پاسخ:
سلام
مطمئنید با این لحنتون مشاور هم هستید؟
متوجه چه اشتباهی بشم؟
چرا خودخواهم؟ مگه چی کردم؟ بخاطر این سوال میگید؟

سلام من دانشجوم استاد مون که دکتره مغز و اعصابه میگه ارامش تو زندگی خیلی مهمه حالا چه متاهل باشی چه مجرد هر کس باعث تنش تو زندگیتون میشه حذفش کنید چه دوست باشه چه خواهر و برادر یا همسر .میگه همسرتون اگه براتون ناز کرد ازش جدا بشید چون زندگی واقعیته هر کس باید کار خودشو انجام بده .اگه همسرتون چیزی به سمتتون پرتاب کرد ازش جدا بشید اگه دروغ گفت ......
من نمیدونم حرفای استادم درسته یا غلط اما میدونم اگه پدر و مادرم بچه که بودم یا به دنیا نیومده بودم از هم جدا میشدن این همه تنش تو زندگی نداشتم هر روز دعواهاشونو نمیدیدم هر روز شاهد توهیناشون به هم نبودم حالا هم که 21 سالمه دوست دارم از دستشون فرار کنم.همه کسایی که ازدواج کردید فقط به فکر خودتون نباشید اون بچه ای که تو زندگیتونه رفتار اینده اش با تصمیمات شما رقم میخوره .لطفا خود خواه نباشید.
پاسخ:
سلام
بله شرایط سختیه اما شما میتونید خودتون رو به این شرایط عادت بدید و سعی کنید تو دعواهاشون بی طرف باشید و دخالت نکنید و یاد بگیرید در زندگی آینده اینطور نباشید و زن خوبی برای شوهرتون باشید.

سلام مجدد.

http://t-pasokhgoo.ir/

این لینک سایت خدمت شما.


http://t-pasokhgoo.ir/دانلود/دانلود-کتاب/1063-دانلود-کتاب-مهارت-های-گفتگو-برای-همسران.html


این لینک رو هم ملاحظه بفرمایید.

از صمیمی قلب ارزو میکنم مشکلاتتون برطرف شه.


یا حق

پاسخ:
سلام و ادب
ممنون از لطفتون خیلی سایت مفید و جالبیه و تو مشاوره هاش بخش همسران مطالب مفیدی دیدم.برای خانم ها خیلی مفیده چیزایی که برای دانلود گذاشتند.
ان شالله به مرور مطالب های سایت رو میبینم.
خدا خیرتون بده

پیام کارشناس جدید برنامه گلبرگ زندگی ،محسن عباسی ولدی

تا از تُنگ تَنگ منیت در نیایی به دریای اَحدیت راه نیابی.... آنچه انسان را قرار ، می بَرَد منیت هایی است که پیکر بندگی را می دَرَد..... ازدواج ، نقطه ی پایان "من" است و آغاز "مـــآ " ..... از همین رو است که آن را مایه ی آرامش خوانده اند .... پس ازدواج وقتی به آرامشَت برساند که تو را از مَنَت برهاند

این جمله را اینجا:http://ammar314.blogfa.com/ خواندم یادم به پست شما افتاد

پاسخ:
سلام
بله پیام زیبایی بود.
اما دقت کنیدا من دنبال این نیستم که چرا آرامش وجود نداره!
من میگم خدا که میدونه این همه منیت وجود داره و در کنارش مشکلات زیاد خب چرا می فرماید با ازدواج آرامش بوجود میاد؟در حالی که شما خودت با وجدانت بشین فکر کن ببین کی اون آرامش مطلوب رو در زندگی داره؟
وقتی مجردی و نیاز به همدم و همبستر و شریکی از جنس مخالف پیدا میکنی و سعی بر کنترل این نیازت داری تا وقت اصلیش برسه و یا حتی به بیراهه کشیده میشی، یه جور سرگردونی و عدم آرامش میاد سراغت .. یه خلاء خاص که با هیچی پر نمیشه .. شاید بشه با یه رهگذر یا کار یا فعالیتهای خاص مثل ورزش فکرشو کم کرد و یا جایگزینی براش ایجاد کرد، اما باز همش موقته و نیاز همچنان سرجای خودش باقیه، پنهان و آشکار !
و ..
وقتی وارد دوران تاهل میشی، انگاری که آب سردی ریخته میشه بر روی همه آشوبها و ناآرامیها و تنشهای مجردی !
حتی با وجود مشکلات مادی و اجتماعی (و نه خانوادگی) هم این آرامش سلب نمیشه ..
مشکلات و دغدغه ها هست اما از دورن برآشفته نمیشی ! و فقط واسه مدتی فکرت و برنامه ریزی ذهنت درگیر این مسئله میشن !

این یکی از معانی اون آرامشی هست که خداوند فرموده ..

یکی دیگش که عمیقتره همون انس با همسر هستش ..
که از طریق علاقه ایجاد میشه ..
وقتی دنیای مشکل هم داشته باشید در صورتی میتونید در برابرش مقاومت کنید که ریشه عشق و علاقه ای محکم در زندگیتون، کاشته شده باشه !
این آرامش ناشی از علاقه زوجین هستش ..
چون این نیروی عشق، باعث تولد نیروهای دیگه ای مثل گذشت، فداکاری، بخشش و .. و .. میشه .. و نهایتش انس و آرامش رو بهمراه میاره ..
دیدین قدیمیا که همو دوست داشتن، چیکار میکردن؟!
یه پیرمرد  پیرزن مسن که از دار دنیا هم هیچی ندارن اما به هم مانوسن .. کل کل های یه بندشون هم نمیتونه مانع دیدن انسشون با هم بشه !

 یا مثالی دیگه دیدین اوایل ازدواج همه چی گل و بلبله ؟! واسه بعضی دوران نامزدی و برای عده ای هم عقد ..

این بخاطر اینه که دوطرف یا یکی از طرفین اهل گذشته .. بخاطر علاقه به نیمه دیگه زندگیش .. همون دوران هم سختیها هست .. اما علاقه و عشق قدرتش بیشتره ..

اما عده ای از همین زوجین مدتی که از زندگیشون گذشت ،اولین چیزی که فراموش میکنن همون گذشته !... قبلتر طرف خیانت هم میکرد حتی به عمد امکان بخشیدنش خیلی خیلی زیاد بود ! اما حالا با بهانه ی کوچکی مثل زدن فلان حرف از سر سهل انگاری هم با هم درگیر میشن !!!! و ..
یکی یکی شاخه های عشق و علاقه رو با غرور و لجبازی و .. خشک میکنن تا میرسه به ریشه ینی علاقه ..
و گاهی اونقدر پیش میرن که ریشه هم کم کم خشک میشه ..
اینجاست که آرامشه سلب میشه ..
و ..

زوجین اگه بخوان ریشه انس و آرامش ذاتاً در وجودشون هست .. و استعداد بالقوه اون وجود داره ..
اما خب .. گاهی سردی و لجاجت و غرور و .. و ... (یک طرفه یا دوطرفه) اونقدر این رودخونه زندگی رو مواج میکنه که از اون آب فقط گل آلودی زیرش و کف های روش دیده میشه ..

ببخش حرفام طولانی شد .. انشالله که تونسته باشم جوابتون رو بدم ..



پاسخ:
سلام
ممنون از نکات خوبتون.
اما میشه بگید علت این همه طلاق چیه؟ چرا در بیش از 70 درصد خانواده ها طلاق عاطفی وجود داره؟
نکاتی که شما گفتید ایده آل برای چند درصده که یا ایمان بالایی دارند یا فرهنگ و اصالت خانواده.
اگر خواستید میتونم دونه دونه بررسى کنم .اتفاقا مشکل شما همینه با اعتقاد و مشورت و فکر کردن جلو نرفتین.اصل مشکل همینه روز به روز شاخو برگاش زیاد میشه .شما ریشه رو درمان کن مشکل حل میشه . یه موضوع ریز در حد مولکول تو زندگى باعث ایجاد یه سوال ذهنى بزرگ میشه .بیتعارف بگم این قدرت تعقلو نمیرسونه برمیگرده به مسائل دیگه .زیر ساختاى حل نشده . همین مثال بیربط دندون درد بچه کوچیک.بچه یه ساعت دندون درد داشته مادر پدرشم مقصر بودن .حالا میگم چرا.شما بسطش دادى به مشکلات زندگى و مدرسه و ازدواج و کنارش مسائل خانواده و کار و جامعه و.....کوتاه بیا برادر من. اینطورى باشه باید رفت وسط  کوه تکو تنها زندگى کرد آرامش داشت .لذت بچه دارى تو همینه .من  لذت میبرم وقتى مشکلاتیو تو مدرسه و جامعه و آینده بچه م میبینم.میشینم فکر میکنم باهاش حرف میزنم دست به دست هم با شوهرمو بچه م میریم جلو .کیف میکنم میزنم تو دل مشکلات حلش میکنم یا کمش میکنم .از ته دل میگم خدایا شکرت به من عقل دادى قدرت فکر کردن دادى توانایى حرکت دادى  زندگى منو یکنواخت نکردى این جنبه از زندگیو نشونم دادى لذت داشتن بچه و دیدن مشکلاتش و حل کردنشونو دادى لذت اینو دادى بچه بزرگ کنم از زندگى خودمو بزرگ شدن و رشد بچه کیف کنم. اینو میگن لذت زندگى نه مشکل زندگى .بزرگ شدن بچه و مشکلاتشه عین لذته تو زندگى.عین آرامشه..این یه مثال کوچولو بود چون گفتى منم جواب دادم.از این موارد انقدر تو گفته هات هست که بگم یه کتاب میشه.دندون که دیگه خنده داره. بچه که به دنیا میاد دندون نداره.این وظیفه ى کیه که وقتى در میاره از دندوناش مراقبت کنن؟پدر مادر.وظیفه کیه که بهش یاد بدن؟وظیفه ى کیه که مرتب ببرن چک بشه ؟پدر مادر.اگه مشکل سر اینا بوده شما مقصرى و خانومت آرامشو خودتون از خودتون گرفتین کارو به جایى رسوندین بچه نصف شب نتونه بخوابه.حالا بر فرض سر در اومدنو افتادن دندون بچه یه مشکلى داره که ربط به مراقبت و دندونپزشکى و کوتاهى نداره.این طبیعیه.مثل درد زایمان.اصلا زیباست آ دم قدرت خدا رو میبینه تو افتادن دندون شیرى و در اومدن دندون دیگه. بیدار باشین بچه تونو نوازش کنین و ارومش کنین و بهش عشق و محبت بدین و کیف کنین از این قدرت خدا مثلا این شد مشکل زندگى؟مریض باشه هم همین .من پشت در اتاق عمل موندم بچه م اون تو بود نگفتم واى زندگى چیه تف به این زندگى با مریضى  و مشکلات .گریه کردم غصه خوردم دلم سوختو پاره شد  واسه بچه م  زیر تیغ جراحى ولى شوهرم دستمو گرفت منو از بیمارستان برد بیرون بغلم کرد گفت بیا دعا کنیم اونجا نشستن فایده نداره کارى از دست ما بر نماد .دعا کردیم گفتیم خدایا شکرت چاره داره بهترین دکتر هست این مشکل حل میشه خدایا سپردیم به خودت لذت خوب شدن بچه رو به ما نشون بده .داد.شکر کردیم .نمیداد بازم شکر میکردیم .این حرفا چیه که شما میگى.
پاسخ:
من برای دونه دونه جوابهاتون پاسخ و اشکال دارم و مطمئن باشید به این نکته ها فکر کردم که در نظر قبلی نمونه هایی رو نوشتم.
اما در مورد مشکلات مثل دندون درد دقت کنید من مثال زدم و در مثال به قول حاج آقاها مناقشه نیست.مشکلات بزرگی مثل درس خوندن فرزند در یک دانشگاه در 1000کیلومتری شهر شماست و چطور میتونی آرامش داشته باشی بچه ات در غربت باشه؟ مگه میشه نفرستی نره؟ الان دخترها تو شهرهای دیگه دانشجو هستند چطور مادر پدر در آرامش باشه؟
شما میگی من مثلا مشکل خاصی ندارم اما ما داریم کلی بحث میکنیم و چند نفر رو نمیگیم.
قرآن برای هدایت عموم انسانهاست نه عده خاصی.
هیچ میدونید در کشور ما متاسفانه 70 و خورده ای از زن و شوهر ها طلاق عاطفی دارند؟؟؟؟
بقیق هم تو جاهای دیگه زندگی مشکل دارند. پس این آرامش تو چند درصد هست؟
ممکنه بگید خب مشکل از ماهاست باشه قبول. خدا که میدونه غالب مردم عمل نم کنند و در ازدواجشون آرامش بوجود نمیاد پس چرا توصیه کردند؟ و...

من نشستم همه ى وبلاگتونو خوندم.حرف زیاد دارم.شما میگى تو قرآن اومده ازدواج باعث آرامشه در حالیکه عملا اینجورى نیست.ببین آقاى محترم تو قرآن که نمیشده دونه دونه حرفا رو توضیح بده .خدا یه سرى توصیه و دستور و راهکار لازم تو قرآن فرموده .پیامبر و امام براى تفسیر و توضیح و راهنمایى قرار داده .مهمتر از اون وقتى آدمیزادو خلق کرده یه نعمتى به اسم عقل تو وجودش گذاشته .اگه حرف قرآن با زندگیه یه آدمى جور در نمیاد یعنى کار و عملو و فکر اون آدم یه جا بیراهه رفته. خدا گفته پول ندارى هزینه کن بعدا تو زندگى گرفتار شو بگو ازدواج آرامش نمیاره؟خدا گفته وقت ازدواج فکر نکن و طرفتو خانواده شو روحیاتشو نشناس فورى بله بگو بعد مشکل داشته باش بگو ازدواج آرامش نمیاره؟خدا گفته وقتى شرایط بچه داشتنو از مالى و فکرى و عاطفى ندارى  فورى بعد ازدواج بچه بیار بعد تو خرج و مریضى و مشکلاتش گیر کن بگو ازدواج آرامش نمیره؟خدا گفته هنوز مشکلت با خانومت حل نشده هر روز هزار تا گیر روزمره و خانوادگى و عاطفى  و تو مسئله ى بچه دارى دارى یه بچه رو بکن دو تا یه مشکلو بکن ده تا بعدا بگو ازدواج آرامش نمیاره؟خدا گفته وقتى میبینى خانومت یه دونه بچه رو خوب مدیریت نمیکنه  خونه و غذا و.... هر چیو خوب مدیریت نمیکنه حرفشو گوش کن دوباره بچه دار شو بعد مشکل داشته باش تو بزرگ کردن بچه و بگو ازدواج آرامش نمیاره؟ خدا این قدرت فکرو واسه چى داده ها؟اینکه مشکلاتو حل کنى یا مشکل رو مشکل بیارى ؟بعد واست شک بشه خدا چرا گفته ازدواج آرامش میاره یا با امام رضا قهر کنى چرا اینجورى شد.خدا وکیلى شما خودت یه بار حرف خودتو بخون ببین چه نا پخته مسائلو بررسى میکنى بعد از زمینو زمان گله کن.یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگران.خانومت معیاراى لازمو نداره؟کى رفته خواستگارى انتخابش کرده ازدواج کرده هنوز شناخت لازم پیدا نکرده بچه دار شده؟خود شما. خانومت مدیریت عاطفى و زندگى نداره هشت ساله خوب نشده؟کى دوباره داره مسئولیت یه بچه دیگه رو وارد این زندگى میکنه؟خود شما .یعنى چى زندگى که اصلاح نمیشه خانومم میگه بچه دوم. منم میگم اره دیگه این که خوب بشو نیست. فاصله سنى بچه ها زیاد میشه. یکى دیگه بیاریم.خدا تو قرآن گفته ؟  بعد زنو شوهرى که خودشون مشکل دارن چطورى باید روحیه مقاوم  تحمل مشکلات بزرگ کردن دو تا بچه داشته باشن؟تک فرزندى خوب نیست ولى بهتر از چند فرزندى پر از مشکلاته .بین بدو بدتر آدم میره سراغ بدتره؟ میگن یه ده آباد بهتر از ده تا ده. خرابه.یه بچه. تو شرایط روحى و خانوادگى سالم بهتر از دو سه تا مشکل داره .حکایت توصیه مادر بزرگ.  که زنو شوهر به خون هم تشنه باشن میگن یه بچه بیاد خوب میشه .نمیگن بچه خودش میشه یه عامل واسه مشکلات.خدا گفته شرایط تربیت و تامین مالى و عاطفى  و روحى و .........همه چیو ندارى بچه بیار؟میگى اشتباه کردم نمیدونستم ازدواج هندونه ى در بسته ست؟از این حرف خنده دار تر ندیدم .بابا آدم یه هندونه میخره دو تا میزنه روش ببینه صداش چیه  یا به شرط چاقو میخره.شما خواستى ازدواج کنى با دو جلسه حرف خوبم خوبى بله گفتى بررسى نکردى میگى بختم این بود؟ اشتباه  کردم؟ با چشم خودت شرایط عاطفى و عصبى و خانوادگى دخترو دیدى. .از پدرو مادرو خواهرو برادر .بعد گفتى عیب نداره؟ توکل به خدا عیب خانواده عیب دختر نیست؟فکر نکرده رفتى جلو؟خدا گفت فکر نکن ؟شرایط خانواده یعنى تربیت و روحیه دختر .مثل اینکه میگن برف اومده تو جاده. مراقب باشین بعد شما بگى بدون زنجیر چرخ و برف پاک کن خرابو بخارى کم جون میرم به امید خدا.یا امام رضا شما هم کمک کن.میرى تو جاده گیر میکنى میگى اى آقا امام رضا منکه به شما توکل کردم هوامو نداشتى.یا میگى مگه خدا تو قرآن نگفته حافظ بنده هاشه هواشونو داره .چى شد پس.یه کلمه نمیگى من همه ى مواردو رعایت کردم یا نه.حکایت زندگى شما همینه .تا میگن مدیریت ندارى بهت بر میخوره.بر خوردن نداره که . انتقاده .نمیشه که شما مدیر باشى خوب باشى عاقل و آقا و فهمیده باشى بهترین مادرو پدرو خانواده رو داشته باشى بعد طرف همسر همه مشکل باشه و بگى من همه جوره خوبم همه کار کردم از اونطرف حرکتى نبوده .ده قدم میرم از اونطرف  خانومم یه قدم نمیادو میشه مشکل.نه.قبول ندارم.دونه دونه پستاتو خوندم.خواستى برات بیشتر مینویسم.شما و همسرت به اندازه هم مقصرید.هر کدوم به نوعى.نوع تقصیر شما با خانومت فرق داره ولى بدون هنوز تقصیر خودتو حل نکردى و فکر میکنى همه کار کردى.به حرفام فکر کن.نمیدونم شما چند ساله اى ولى باید از من کوچیکتر باشى .چون من سالهاست. ازدواج کردمو بچه ى بزرگ دارم و تجربه ى خیلى بیشتر.رو هوا و رو دفاع الکى از خانوما یا آقایون حرف نمیزنم .چیزى که شما تو اینه میبینى من تو خشت خام میبینم.
پاسخ:
سلام
ممنون وقت گذاشتید و پاسخ دادید.
اتفاقا من به تک تک این پاسخ های شما فکر کردم و تو ذهنمم پاسخ دادم اما قانع نشدم.
بله خدا گفته اگر مشکل مادی داری توکل کن و ازدواج کن و الا کفر ورزیدی.
بله درسته خدا گفته طرفت رو بشناس قبول اما من چقدر میتونم بشناسم؟طرف بعد از چهار سال زندگی مشترک تازه همسرش رو میشناسه من چطور با چند جلسه خواستگاری بشناسم؟مگر امامان معصوم همسر که قاتل خودشونه رو شناختند که من بتونم بشناسم؟
مشکل مریضی بچه مگه فقط مالیه؟ ممکنه برای خیلی ها مالی باشه اما من از نظر روحی گفتم. در ثانی کجای قرآن و روایات داریم که اگر مشکل مادی داشتی نباید بچه دار بشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تک تک مواردی که گفتید براشون جواب دارم و چون طولانی بود به همین دوتای اولی اشکال کردم.
من یک مورد هم بیارم و ثابت کنم آرامش در ازدواج نیست اشکالم جای خودش هست.
بازهم سلام.این ارامش کاملی که شما خواهانش هستید توی هیچ زندگی شایدنباشد.یه خورده توقع را بیارید پایین شاید شماهم روی ارامش رادیدید.باصنعتی شدن دنیا و بدوبدوها برای دراوردن پول وگرانی وبچه های این دوره که خیلی حرف دارن واقعا جایی برای اون ارامش کامل باقی نمی مونه.
شای منظورخدا همون اارامش ازلحاظ جنسی بوده چون یه روایتی ازامام صادق یادم اومد که می فرمایند:هیچ لذت وارامشی بالاتراز همبستری بازنان نیست.البته دقیقشو نمیدونم ولی اگه یه سرچی درمورد این ایه ها که گفتین بکنین فکر کنم جوابتون رابگیرید.توی حرف خدا هیچ تناقضی نیست مطمعن باشید.
پاسخ:
سلام
حرف منم همینه دیگه میگم آرامی که در قرآن گفته شده در هیچ زندگی نیست پس چرا قرآن این سفارش رو کرده؟
نه منظور از آرامش تنها جنسی نیست و همون بود که عرض کردم و اگر جنسی بود باید قید میزد و چون مطلق گفته شده هم جنسی و هم غیر جنسیه.
از همه کامنت گذاران برای دفاع از کلام خدا ممنون
واقعا جای تاسفه یه مذهبی (به ظاهر) اینطوری کلام خدا رو وسیله برای ایجاد بحث قرار بده
اجرتون با خود قرآن عزیزان

پاسخ:
سلام
دوست عزیز من یک سال پرسیدم و دوست داشتم توجیه بشم این چیش مشکل داره؟
به جای این نظر ای کاش جواب سوالم رو میدادید.
من این قرآن رو از شما بیشتر قبول نداشته باشم کمتر قبول ندارم.حداقل روزی دو صفحه رو میخونم و کلی از سوره هاش رو حفظم.
کمی دیدتون رو باز کنید.
سلام البته خب دید هرکسی ازارامش متفاوته شاید.یکی ارامش رادر مادیات میبینه یکی درمعنویات یکی درداشتن بچه یاحتی نداشتن اون.....
شماارامش رادر چی میبینین؟ مثلا من فکر میکنم ارامش مرد درکنارهمسرش اینه که وقتی میاد خونه یه خانم خوش تیپ  خوش اخلاق خنده رو را ببینه که منتظرش بوده و دوستش داره وباهمه چیزش میسازه ودرکش میکنه و هم صحبت خوبی براش هست وهمچننین داشتن سلامتی وازاینا.ما فکرکنم شما بیش ازاین توقع دارید اره اقای مدیر؟
پاسخ:
سلام
آرامش به معنای طمأنینه و راحتی فکر در زندگی،
تسکین و آسودگی خاطر ،حقیقت مطلوبی که اسلام آن را ستوده و راه هایی برای رسیدن به آن تعیین کرده.
لذا نمیتونه متفاوت باشه و اگر به این مواردی که گفتم در زندگی هر کس برسه آرامش داره و الا نه.

شما اگه زندگی براتون مهم بود براش می جنگیدین

یه ترسو هستین که به محبت دیگران نیاز داره و اینجا رو زدی دیگران بیان برات دل بسوزونن

برو به زنت برس آقا!!!!!

پاسخ:
اولا سلام
ثانیا دارم میجنگم فک کنم
ثالثا من بخوام دنبال جلب محبت باشم برام آماده و محیا هست در فضای حقیقی و نیازی به دل سوزوندن ندارم.
اینجا من فقط درد و دل های خودم و از تنهایی ها می نویسم.
سلام
شما اسمش رو بگذارید احساسی یا تخیلی. برای من فرقی نداره. من اسمش رو میزارم بینش، نگاه، جهان بینی.
مهم آرامشیه که این نوع تفکر به من می ده(البته هروقت فراموشش نکنم) و باعث می شه همسر بهتری باشم و نتیجه شو هم تو زندگیم ببینم.
باید نماز درست بخونیم تا الا بذکراالله تطمئن القلوب محقق بشه
باید درست همسر باشیم تا وعده ی خدا محقق بشه
امیدوارم آرامش به زندگی تون برگرده
پاسخ:
سلام
بنده هم قبول کردم اما در عمل چی؟ واقعا تسلین این چیزها میشیم؟
من میگم ما در حرف و فکر این چیزا رو میگیم اما پای مشکلات که باز میشه همه چیز رو فراموش میکنیم.
من متاهلم.بچه هم دارم.خداروشکر آرامش دارم .شکر ربالعالمین .شما می خواید کلام خدا رو نقض کنید.؟آقای محترم بفرمایید خودتونو تغییر بدید تا روی آرامشو ببینید.دختر مردم اومده خونتون به هزار امید و آرزو.انتظار داری واست بپزه و بشوره مریض داریو بچه داری کنه تا به آرامش برسی.اونم نیازهایی داره توقعاتی داره استخدامش نکردی که واست آرامش ایجاد کنه.
یا تو که می دونستی بچه داری دردسر داره چرا بچه دار شدی دوباره..هر چی که آدم می کشه از خودش میکشه
پاسخ:
خدا رو شکر که آرامش دارید.
شما اصلا متوجه نوشته های من نشدید و پست های منم نخوندید و نظر دادید.
۲۴ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۳۷ یه دختر مجردم اما می فهمم این چیزارو

باید بهش محبت کنی

بعد ناز میکنه و بازم بدخلقی میکنه اگه یه ماه مداوم بهش محبت کنیو خم به ابرو نیاری اونم میاد تو راه

بعد وقتی بارداره اگه بهش محبت نکتی و همینطور بمونه مشکل اعصاب پیدا می کنه

ما یه خانمی توی فامیلمون همینطور بود شوهرش هم صبوری نکرد واقعا رفت تیمارستان

طلاق گرفتن

خانمه رفت بیمارستان روانی! 

اعصابش بهم ریخت

خانمتون دوره سختی رو داره

فقط کافیه باور کنه که همراهشی

به جای نوشتن اینجا برو سر خانمتو بغلت بگیر و بگو از تمام دنیا بیشتر دوستش داری

دست زن و بچتو بگیر برای یه مدت از همه دور بشین و گاهی مهمان وار به دیگرا ن سر بزنین یه مدت بزار خانمت حس کنه فقط تویی و خودش

اون توجه میخواد فقط! 


پاسخ:
سلام
محبت وقتی میشه کرد که رابطه درست باشه ولی وقتی هر چی محبت کنی فرقی نکنه دیگه رغبتی به محبت کردن هم پیدا نمیکنی.
یه جواب به شمایی که مادروبا همسر(مردوزن)مقایسه میکنید چقدرکوته بین هستید .درتمام دنیا بگردی مثل مادررفیق بی منت بی کلک پیدانمیشه خواه مادرزن خواه مادرشوهر.کسانیکه ایندوراباهم قیاس میکنندبنظرم کمی تاقسمتی افکارمسموم دارندوایناهمونایین که توزندگی برکت ندارند.مادرمایه آرامش مردزندگیه .هرکی اینجوری فکرنمیکنه بدانید جایی به سرش سنگ جهالت میخوره .مردی که به مادرش احترام نمیذاره یا زنشو ترجیح میده درحقیقت جنس زن براش بی حرمته.اگه جایی گیرکنه یدکی خواهدگرفت.
سلام...منم بانظرمستانه جون موافقم .بنظرم اگرانتخاب هدفدارباشه ودرست حتما آرامش بدست میاد.منوشوهرم هرکدام مجردی بسیارکله شق ولجوج بودیم .من با راهنمایی فامیلش که قبلا همکارم بود باهم ازدواج کردیم هیچگونه شناخت ازقبل نداشتیم اماهرکدام معیارخاصی رادنبال میکردیم ایشون دنبال محجبه وشاغل بودمنم دنبال مومن ومعلم وترک (خوشم میومدهمسرم حتماترک باشه اگرمعلم نیست)ودرقبل ازازدواج (درنشستی دونفره)قولهایی رابعنوان خط قرمزگذاشتیم وتا امروز(25سال)هیچکدام عدول نکردیم .بارهادعواکردیم اماهرگز5 دقیقه هم قهرنکردیم.همسرم بشدت به مادرش علاقمندبود ومن هم به مادرش بسیارعلاقمندبودم (رحمت الله علیه)بنظرخودم من توزندگیم بارعایت خطوط قرمزراضیم.(میدونم جوابمونمیدی بخونی هم بدنیست)اگه خواستی خطوط رامیگم
پاسخ:
سلام
صرف این موارد باعث آرامش نیست و من نگاهم به آرامش گفته شده در قرآن خیلی بالاتره.
دلم گرفت
مشکل نه از زندگی ست و نه از ازدواج و نه از بچه و نه... مشکل از سنت های خدا نیست
مشکل از نگاه ماست
از ناشکری شدید ما
ناخودآگاه به یاد این پست ها افتادم. بد نیست بخونیدشون:
http://www.bineshan312.blogfa.com/post-268.aspx
http://motherlydays.blogfa.com/post-282.aspx
و این کلام زیبای حاج آقاپناهیان
http://rajanews.com/detail.asp?id=185984

گاهی تمام وجودم پر است از آرامش. که بهترین همسر دنیا را خدا به من عطا کرده. که چه لذت هایی دارم از بودن و همسفری با او که هرگز نداشتم. از تکیه کردن به حمایت های بی دریغش. و چه لذتی دارد وقتی فکر می کنم چقدررر بزرگ شده روحم و باید بزرگتر هم بشود، بزرگ شدنی که عمرا بدون ازدواج ممکن نمی شد. کجا خودخواهی ها و منیت هایم را می توانستم زیر پا له کنم وقتی همسری نبود همسن و سال خودم که گاهی احساس کنم به من زور می گوید اصلا اشتباه می کند و من به خاطر خدا چشم بگویم که غرورش را نشکنم. کجا می توانستم اینقدر مظهر جمال پروردگارم شوم وقتی که همسری نبود که در اوج اعصاب خرابش باید محبتم را نثارش کنم. کی بزرگ می شدم وقتی در شرایطی قرار نمی گرفتم که متلک بشنوم از عزیزانش و جان بکنم که دوستشان داشته باشم. که فقط خوبی هایشان را ببینم. که بگذرم که ببخشم.
هرچند مادر نشده ام و با همه وجودم منتظر هزاران سختی درک نشده و لذت درک نشده ی مادری هستم.
البته که گاهی که خیلی هم این گاهی زیاد پیش می آید بد می شوم خودخواه می شوم بداخلاق می شوم کم صبر می شوم می زنم زیر همه چیز و کاسه ی من بدبختم و بدشانسم و همسرم بده و خانواده ش بدن و عالم و آدم بدن به دست می گیرم.
پاسخ:
سلام
ببینید این حرف های احساسی و تخیلی رو شما باید در عمل ببینید چقدر محقق میشه؟
منم از این حرف های قشنگ زیاد شنیدم و میتونم بگم اما ما با واقعیت ها کار داریم.
شما به من بگو مثلا در 100 خانواده چند تاشون واقعا اون آرامش گفته شده در قرآن رو دارند؟واقعا به تعداد انگشتان یک دست می رسند؟
البته یه چیزدیگه هم بگم.اطراف من زنهای بیوه زیادن.اونایی که توی جوونی شوهرشون روبه هردلیلی ازدست دادن.یه خورده هم وقتی به سختیهای زندگی اونا نگاه میکنم به خودم میگم :الهی شوهرم سالم  باشه وسایه اش بالای سرم باشه هرطور که میخواد باشه.میدونم یه کم تغراقه ولی ازته دلم میگم.
ازاطرافیان ماهم هستن مثل برادرم ، برادرشوهرم، دوستم.بله اقای متاهل اگه همسر وشریک زندگی ادم خوب وقانع ومنصف ومسلمان ونجیبباشه ودوطرف هم دیگه رودوست داشته باشن هست اون ارامشه......ببخشیدطولانی ششد.الان  المیراجوون میاد بهم میگه شوهرذلیل...
پاسخ:
ان شالله که زندگی خوب و شادی داشته باشید و همیشه با آرامش زندگی کنید.
سلام.من  فکرمیکنم اون ارامشو دارم علیرغم تمام مشکلات.بچه هام خیلی اذیت میکنن اولی اهل درس خوندن نیست و وقت زیادی روازمن میگیره .دومی بی نهایت شیطونه هم توی خونه هپ بیرون اذیتم میکنه.بحث و تفاوت نظر هم که توی همه خونه ای است.اینم که شوهرم کارشزیاده و زیاد نمیتونه به من و بچه هاش برسه که اامروزه بدبهی شده و هزاران مشکل ریز ودرشت.ولی من وقتی فکر میکنم که یه مرد پشتم ایستاده کسی که داره نلاش میکنه واسه من وبچه هام یااینکه خوبیهاش راتوی اون طومارنوشتم  و یادم میاد که خوبیهاش هم زیادن اینا بهم ارامش میده.کسی هست که بهش تکیه کنم.یابعدازچندسال زندگی هنوز هم شبهایی هست که وقتی بیدار میشم ومیبینم کنارمه ارامشیعجیب وجودم رامیگیره وشبهایی که مسافرته دلشوره ممیگیرم.حالا شایدازنظرشما من خوشبینم یانمیدونم هرچی که اسمشو بذارین ولی من فکرمیکنم شوهرم بهم ارامش میده یه ارامش باطنی.البته اونم دوسه بارتاحالا همین ایه شماراخوانده وگفته که واقعا چه حرف درستیه.فکرنکنیدشعار میدم ولی اگه ازدواج درستی ادم داشته باشه وخودش هم ادم درستی باشه این ارامشه هست.
پاسخ:
سلام
بااین همه مشکلات که شما گفتید بنظرم این آرامش نیست که دارید بلکه یه اطمینان خاطری که به قول خودتون پشیبان هست دارید.
آرامش تعریفش چیز دیگه است و اینکه من صرف داشتن شوهر و پشتیبان پس آرامش دارم درست نیست.
در این که بهترین غم خوار آدم مادرشه من واقعا شک دارم چون شوهرم که مریض میشه مادرش فقط میگه زود خوب شو دیگه..چرا مواظب نبودی!
همین و این من هستم که دلم مسوزه به حال همسرم و نگرانش هستم..در ضمن مادر ها از یک سنی به بعد دوست ندارن کارهای بچه هاشون رو انجام بدن و از بچه هاشون انتظار دارن برن و برای خودشون زندگی تشکیل بدن تا اون بیچاره ها هم بتونن کمی استراحت کنن.
پاسخ:
سلام
شما به خم خار بودن مادر خودتم شک دارید؟ ظاهرا شما بچه هم نداری؟
اگر مادر همسرتون اینطور میگه از روی ناراحتی هست و الا منافاتی با اصل محبت نداره.
مادر همه زندگیش فرزندشه.

واقعآ اگه از همسرمون تو زندگی رضایت داشتیم سختیها رو هم به جون میخریدم
تنها غمخوار آدم مادرشه؟!! شما همون بچه ننت بمون..زن نگیر بدبدخت کنی دختر مردمو..
چرا فکر میکنین روابط خوب وجود نداره؟!
پاسخ:
روابط خوب وجود داره اما از هر 100 مورد 5 تا به زور پیدا میشه و این ریسک بزرگیه برای تشکیل زندگی.
چه جالب !!!!! ... فکر میکنن اگه ازدواج کنن  یکی هست مثلا مریض شدن پرستارشون باشه ... بابا تنها غمخوار ادم مادرشه ... ازدواج فیلم هندی نیست برادران و خواهران
پاسخ:
تازه زن میگه چیه همش مریضی؟ تو شوهر کردن شانس نیوردیم
اما به خودشون که میرسه باید کار نری و بشینی فقط محبت کنی(البته همه خانم ها اینطور نیستند قطعا)

من الان خودم مجردم  تو رویام ک ب ازدواج فک میکنم ی مدینه فاضله رو تصور میکنم ک پر از عشق وصفاست ولی اطرافیانمو ک میبینم ک ازدواج فقط سوهان روحشون شده کلا ترجیح میدم مجرد بمونم ...ازدوج فقط دو سه سال اولش شیرینه بنظرم......واقعا آدم از کجا باید بفهمه همسرش همونیه ک میخواد واخلاقش ب تو میخوره ؟؟؟؟؟؟از کجا معلوم  اون چیزی ک تو دیدی نبوده واون روی خودشو بعد ازدواج نشون بده؟؟؟واقعا اینکه میگن هندونه ی در بسته ست  بیراه نگفتن....

پاسخ:
موافقم
هر کار بکنید بازم نمیشه خوب شناخت.
تنها 50 تا 60 درصد میشه اونم با:
تحقیق کامل از محل کار یا مدرسه + بیشتر از سه جلسه صحبت کامل+ خانواده ای با فرهنگ دینی بالا
هر کدوم هم کمی دقت نشه خسران در دنیا و آخرته

چرا به جنبه مثبت قضیه نگاه نمیکنید..مثلا اینکه اگر ازدواج کرده باشین وقتی مریض میشین کسی هست که مراقبتون باشه
پاسخ:
مادر صد برابر از همسر بهتر مراقبت میکنه و قابل قیاس هم نیست و جای هیچ شکی هم نیست.

شما چو ن زندگی و  همسرتون رو دوست ندارید اصل ازدواج رو زیر سوال میبرید..از جوابی که به من دادید مشخص شد که چقدر  کم تحمل هستید و طاقت نظرات مخالف رو ندارید..بیچاره همسرتون
پاسخ:
من اگر سرکار همسر اخلاقشون رو کمی بهتر کنند خیلی هم دوستشون دارم و اصل ازدواج رو هم خودم زیر سوال نمیبرم و یک بحث علمی هست.
من اصلا کم تحمل نیستم بالاخره نظر دادید منم باید جواب بدم و بحث علمی اینطوره و ظاهرا شما خودتون کم طاقت هستید که میگید بیچاره همسرتون.
توقع داشتید هیچ پاسخی ندم؟ من قرار هست مطلب و نظری دادم ازش دفاع کنم.واقعا شما خانم ها کم طاقت و حساسید.

خوب مشکلات و دردسرهای محل کار و هزینه ها و مریضی  که ربطی به ازدواج نداره.. در هر حال برای هر آدمی ممکنه پیش بیاد. تازه مجردی هم دردسرهای خودش رو داره..شما مدیریت رابطه هاتون رو بلد نیستین و تو تمام عرصه های زندگیتون مشکل ایجاد کردین.
پاسخ:
مریضی بچه یا همسر ربطی به ازدواج نداره؟
مشکلات محل کار و زور بیشتر برای درآمد زندگی ربطی به ازدواج نداره؟
من خیلی مهارت ندارم و قصد تعریف هم ندارم اما مدیریتی که من نسبت به کار و زندگی و ... دارم مورد مثال همه است و در محل کار و بیرون مشورت میگیرند.
من مشکل ایجاد نکردم بلکه این اختلاف روحیه و مشکل سرکار همسر هست که باعث مشکل شده.
در دادن نظر دقت کنید منطقی باشه.

چی بگم اینکه ازدواج مایه آرامش است یه چیز کاملا درست و منطقیه !!!
اما ما آدما طرز برخورد درست رو در هیچ یک از مسایل زندگیمون نمیدونیم و خیلی هامون طرز برخوردهای درست رو توی زندگیهامون یاد نگرفتیم و هیچ تلاشی هم برای یادگرفتنشون نکردیم.
برای همین الان ازدواج هامون مایه آرامشمون نیستند
پاسخ:
میشه منطقی به منم ثابت کنید؟
بر فرض طرز برخورد با همسر رو هم دونستیم و مشکلی با هم نداشتیم.
سختی های زندگی اعم از مالی و جانی چی؟ اینها سلب آرامش نمی کنند؟
مثلا دیشب نصف شب آقازاده از ساعت 2 نیمه شب تا یک ساعت بلند شد و دندون درد داشت و گریه می کرد.تو بزرگ شدنش باید کلی غصه بخوریم و بعد در مدرسه مشکلاتی که داره و دانشگاه و ازدواج و آینده و...
حالا این برای یکی از بچه هاست و مشکلات همسر و محله کار و ... هم هست .
اعتقادی به آرامش ندارم در ازدواج.
سلام
خب ازدواج درست که موجب ارامش هست
پاسخ:
سلام
موجب آرامش هست؟ واقعا؟
شما خودت بینی و بین الله آرامش داری؟ یا کسیرو سراغ داری واقعا آرامش داشته باشه؟ ظاهر رو نمیگم
۲۴ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۲۱ تنها و امیدوار
تجرد هم ارامش نداره ! خیلی زجره ! 
در نتیجه انگار زندگی یعنی همین .... هر روز یه ماجرا 
فکر کنم باید در " جریان " زندگی قرار بگیریم و باهاش بریم و خیلی دست و پایی واسه زیر و رو کردنش نزنیم ، کمی بهبودی هم غنیمته ! 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">