رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

با سلام

در پست قبلی خواهر بزرگواری سوالی مطرح کردند که بهتر دیدم جواب رو خود شما بزرگواران بدید و هر کس طبق تجربه و چیزی که فکر میکنه صحیح هست بگند تا تبادل نظری بشه، البته خود خانم ها درست و غلط رو تشخیص باید بدند چون خیلی از نظرات ممکنه کارشناسانه نباشه. منم چیزی بلد نیستم اما لا به لای نظرات هر چی به فکرم رسید عرض میکنم.

اما سوال:

سارا خانم: راستش من بیشتر اینایی(اشاره به پست قبلی)که گفتین رو به مدت 4 سال رعایت کردم. و نتیجه اش این شده که همسرم به شدت توقعش رفته بالا... .
قرار بود خلاصه براتون بگم. ماجرا اینه که من زیادی تلاش کردم قوی باشم، و حالا انگار همسر من یادش رفته زن گرفته! خیلی راحت و بدون کوچکترین مراعاتی با من رفتار می کنه. مثال هاش رو توی وبلاگم می تونین زیاد پیدا کنین.
اما من ابدا دنبال خاله زنک بازی و درد دل و غر زدن نیستم.
من می خوام روابط رو اصلاح کنم و جایگاه واقعی خودم رو توی زندگی پیدا کنم... راهکار می خوام... . عادلانه و منطقی.


پ.ن: بابت خط آخر پست قبلی عذرخواهی میکنم، قبول دارم کارم درست نبوده تذکر زیادی دادند.(نگاه با خجالت)
پ.ن: روز به روز به جمعیت کامنت های پرانتزی افزوده میشه. اگه شکلک بود بعید بود استفاده میکردیم اما پرانتز سنگینتره.(نگاه پرانتزی)
پ.ن: این روزها سرکار همسر بخاطر جدا شدن از جاری سرحال و شاداب شده.

پ.ن: نظر سنجی: آیا با توجه به اینکه مخاطبان غالبا خانم هستند موافقید پست هایی در مورد تذکر به مردان نوشته شود؟ بنظرتون فایده داره وقتی مخاطب ها مرد نیستند؟

۹۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۰۲
مرد تنها

با سلام

یکی از دوستان سوال کردند خانم ها چطور با سیاست و روش های خاص درخواست و مسائلشون رو به شوهر جان خودشون بیان کنند.

بنظرم اولا خود خانم ها باید عامل باشند تا شوهر جان آنها هم عامل باشه. مثلا وقتی همسر شما میگه بریم خونه مادرم شما باید بگی چشم تا فردا اگر شما گفتی بریم فلان جا همسر شما هم بگه چشم. متاسفانه خیلی جاها ما دوست داریم فقط خواسته های خودمون عملی بشه و به گوش کردن که میرسه با دعوا و غرر میخوایم عمل نکنیم.

دوم بدونیم چه زمانی خواسته خودمون رو مطرح کنیم. مثلا آخرای ماه خانم گیر میدند که فلان لباس یا وسیله رو باید بخری! یا تازه از سرکار اومده خسته و خوابش میاد میگه پاشو بریم بازار یا خونه مادرمممممم و ... خب چرا شرایط رو درک نکنیم و طبق اون درخواست نکنیم؟

سوم چیزی نخواید که در توقع شوهرجان شما نباشه مثلا هنوز پول خرید خونه نداره و شما هر روز غرر بزنی که من خونه مستقل میخوام یا خونه بزرگ و ... سعی کنید زمینه های خرید رو ایجاد کنید بعد کمک کنید برای خریدن.

چهار داشتن زیان نرم و مهربان گونه. وقتی چیزی میخوایید بگید شوهر جان کاش پول داشتی و برام فلان چیز رو میخریدی. حتی شده یک ماه هم صبر میکنم تا تو سختی نیفتی. آخه همه خریدند منم دوست دارم داشته باشم ولی بازم دوست دارم تو نظرت رو بدی و ....

متاسفانه خیلی از موارد خانم ها فقط با زور و گریه و غرر بلدند کار پبیش ببرند.مثلا میگن هیییییی شوهر جان ارزه زندگی چرخوندن نداشتی چرا زن گرفتی؟؟؟؟ همه تا بازوهاشون طلا دارند اونموقعه من چون همسر تنبل دارم فقط ده تا النگو دارم.

فلانی هر سال میره مشهد یا شمال بعد تو دست پا چلفتی تا سرکوچه ما رو نمیبری! و... که خودتون مثالهاش رو بهتر بلدید.

تو درخواست هاتون لجبازی نکنید و بهتره با محبت و نرمی که گفتم مطرح کنید و به توافق برسید. هر موقعه چیزی خواستید و گوش کرد و خرید تشویقش کنید و فراموش نکنید خوبیش رو.

پنجم مثلا اگر در کارهای خونه از شوهر جان کمک می‌خواید، کارهایی را که دوست داره به او بدید و تقسیم کار کنید. دستور ندید و ایراد نگیرید. اون رو به کمک کردن تشویق کنید نه این که با رفتارتون اونو از کمک کردن در خونه زده کنید.خیلی بده ها. بعلههههههههه

چندتا نکته مهم و اساسی هم هدیه به همه شما خوبان:

1. شوهر جان خود را همانطور که هست ، بپذیرید دنبال تغیر زورکی نباشید که کار بیخ پیدا میکنددددد.

2. از شوهر جان به هیچ عنوان ایراد نگیرید (حتی زمانی که کارش ایراد داره.حتی اگر فرشی رو سوزاند) (نگاه مظلومانه)

3. با جملات وکلماتی محبت آمیز اونو تشویق کنید نه تحقیرررر.

4. همیشه شوهر جون رو تأیید کنید طوری که تصور کنه بهترین شوهر دنیا است !!(نگاه حسرتانه)

5. قبل از اومدن از سر کار آماده استقبال از او بشید و با روی باز و خندان به اسقبالش برید(یاد خاطره خنده دار یکی از رفقا افتادم که مجبور به فیلترش هست.اما نشنیده شما بخندید) و با جملات عاطفی ورودشو به خونه خوش آمد بگید نه که تا رسیدی یه برج زهرمار ببینی که با یه من عسل هم نمیشه خوردش.بعلههههه

6. موقع سر کار رفتن با کلماتی مثبت و عاطفی این شوهرجان بیچاره رو بدرقه کنید .(در صورت امکان با آغوشی گرمممممم بدرقه اش کن )

7. پیش دیگران ازش تعریف کنید وشایستگی هاش رو به رخ دیگران بکشید .

8. در کارهای اداری و یا بازار تشویقش کنید ،و در مشکلات به شوهر جان مظلوم روحیه بدهید نه که بدتر نا امید کنید و بگید من میدونستم تو نمیتونی و کار بلد نیستی و .... (نگاه خشمانه)

9.از همه مهمتر که قبلا هم اشاره کردم همیشه تصمیم گیری نهایی را به شوهرجان  واگذار کنید ،واگر نظری دارید به صورت پیشنهاد مطرح کنید ولی بذارید او تصمیم بگیره ،و اگر هم غیر از نظر شما تصمیم گرفت ،تسلیم نظر او بشید بخاطر زندگیتون.(نیشخند مرموزانه)

بسه دیگه خسته شدم ناهارم نخوردم دارم میهنگم.(نگاه با شکم خالیو گرسنگی شدید)

حالا این همه گفتیم کیه که عمل کنه؟؟؟؟ از این گوش بگیرید و از اون یکی خارج کنید. والا بخدا.

شب جمعه خوب و خوشی داشته باشید و اگه نیمه های شب حال خوشی بهتون دست داد و آبی اومد یاد ما هم باشید.(منظورم نماز شب و اشک در نمازه هاااا و دعا کردن بوداا. ذهنتون رو اصلاح کنید.آدم که ذهنش انقدر منحرف نمیشه. والا بخدا)(خجالت از مادر مهربان ساره. ببخشید جو گرفتمون)
۸۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۲۱
مرد تنها

با سلام و احترام

خوبید؟ خوشید؟

دیروز ناهار سرکار همسر ظرفی رو روی گاز گذاشته بودند تا داغ بشه و بخوریم. من دیدم داغ شده و زیرش رو خاموش کردم و با دست برداشتم گذاشتم کنار دیدم کمی داغه و با دستمال اوردم پایین. خب من که دیدم خیلی داغ نیست روی فرش آشپزخونه گذاشتم و چشمتون روز بد نبینه ظرف رو که مجدد برداشتم دیدم بعلهههههه دست گل آب دادم.(البته من شیرین کاری خودم میدونم(نیشخند))

متاسفانه یک دایره به اندازه کف دست سوختگی روی فرش ایجاد شده که البته خیلی وخیم نبود اما مشخصه.خب من که با دست تونستم ظرف داغ رو بردارم فکر نمیکردم انقدر داغ باشه که فرش رو بسوزونه.

چشمتون روز بد نبینه ما که کمک به سرکار همسر میکردیم وقتی دید عصبی شد و شروع کرد به دعوا و تحقیر و باور نمی کنید اما گریه هم کردددددد.خب منم که باید مراعاتش کنم میخندیدم و میگفتم بابا چیزی نشده فدای سرمون پیش میاد. فکر نمیکردم داغ باشه و...

اما ایشون فقط تحقیر میکرد و میگفت دست و پا شلفتی(درست نوشتم؟)هستی؟ هیچ کاری از دستت بر نمیاد و ... هر چی دل مبارکشون خواست نثار من مظلوم کردند.و می گفت باید عصری بری برام یکی نو بخری.حالا کل حرفایی که زد بگم طول میکشه اما واقعا بد برخورد کرد که اصلا ارزشش رو نداشت.

البته شما می دونید که ایشون تو خرابکاری حرف ندارند. و تا حالا از این کارا تا دلتون بخواد انجام داده و بیشتر از صد برابر این فرش ضربه زده اما خدا میدونه تو هیچ کدوم من چنین رفتاری رو نشون ندادم و گفتم ایراد نداره فدای سرت و این چند مورد آخر هم فقط گفتم از این به بعد دقت کن و هیچ تحقیر و سرزنشی نداشتم و اون بالا سری شاهده.

بعد به سرکار همسر گفتم شما خودتم از این اشتباهات داشتی و خیلی بیشتر از من ولی عصبی نشدم و گذشتم که گفت نه خیر اشتباه تو خیلی بزرگ بود.(حالا نمیدونم 4 تا موبایل خراب و گم کردن یا دو پیراهن جوهری و از بین بره یا یک شلوار و دو پیراهن بسوزه و ...اینا کوچیکن اما یه مقدار از فرش بسوزه بزرگه؟)

حالا من به شوخی و برا آروم کردنشون میگفتم اینا قضا و قدره و این بلاهای کوچیک دفع کننده بلاهای بزرگ هستند(من به این جمله ام اعتقاد دارمااااا). آخه خیلی جالبه هر موقعه خانم ها خراب کاری می کنند یک صداشو در نمیارن دو میگن قضا و قدر بوده اما به مرد بیچاره میرسه تحقیر و...

وقتی اشتباهی می کنی دوست داری چطور با تو رفتار بشه؟ خب شما هم در مقابل اشتباهات دیگران همانطور که دوست داری با تو رفتار بشه رفتار کن!! (قال الرئیس یا الاآقای مدیر حفظه الله تعالی شریف(نگاه مودبانه))

متاسفم که بعضی از ماها(حتما تو جمع ما کسی اینطور نیست) کمترین بهره ای هم از ادب و انسانیت و گذشت و ایثار در زندگی رو نبردیم.فقط تحقیر بلدیم و داد و بیداد راه انداختن.(نگاه خشمانه)


پ.ن : ایثار و بخشش رو در زندگی هامون کم رنگ کردیم و این فاجعه است. اگر گذشت کسی را کوچک می کرد، خدا اینقدر بزرگ نبود... اگر بخشش کسی را فقیر می کرد ،خدا این قدر غنی نبود…

پ.ن : مادر و استاد بانو ساره کسالتی دارند و بستری شدند که نگرانشون هستم و حتما همگی براشون دعا کنیم. مطمئنا همگی از تجربیات و مطالب ایشون بهره ها بردیم که حقی گردن ما دارند.

یامن اسمه دواء و ذکره شفاء. اللهم اشف کل مرضانا به حرمت مولاتنا فاطمه الزهرا سلام الله علیها ،اللهم صل علی محمد وآل محمد. اللهم اشف کل مرضانا به حرمت مولانا الامام مهدی عجل الله تعالی ظهوره.

پ.ن : ان شالله بعدا از خوشی های زندگی هم خواهم گفت صبور باشید. ان الله مع الصابرین.

۵۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۳ ، ۰۷:۱۲
مرد تنها

با سلام

قراره داداشمون که با هم در یک ساختمان هستیم برند مستقل بشند و آپارتمانی بخرند.

مسلما من به عنوان برادر بزرگتر و داشتن تجربه بیشتر باید تا جایی که بتونم همراهیش کنم. مثلا چند مورد خونه دیده بود و پسندیده بود از من خواست برم ببینم و نظرم رو بگم.

خب تنها کس داداشم من هستم تو اینجا ولی متاسفانه سرکار همسر با بی رحمی تموم میگند تو حق نداری بری خونه ببینی براش. چرا برای داداشت انقدر وقت میزاری اما برای من نه؟ ...

در حالی که من همش یک ساعت بیشتر وقتم گرفته نمیشه و اونم در زمان بیکاری و عصرها میرم اما وقتی کینه و حسادت باشه این چیزا قابل هضم نیست.

همین رفتار سرکار باعث شده من با برادرم کمی سرد شوم. برادری که واقعا مظلوم و مودب هست و چقدر برام خوبی کرده و میکنه.

تو رو خدا بخاطر حسادت هاتون یا هر چیز دیگه که خوب بلدید توجیه کنید باعث دور شدن عاطفی همسراتون از خانواده هاشون نشید. زندگی با همین پدر و مادر و خواهر و برادر شیرینه.

برکتی که تو وحدت و محبت بین اعضای خانواده هست هیچ جای زندگی پیدا نمیشه.اما افسوس که خیلی از خانم ها بخاطر خودخواهی های خودشون و حسادت این برکت رو از بین بردند.

نباید پا بزاری خونه مامانت یا حق نداری به برادرت پول قرض بدی یا حق نداری با برادرت رفت و آمد کنی یا من دیگه پامو خونه مامان یا برادر یا خواهر و ... نمیزارم و الی ماشالله از این کارهای شیطان دوستانه.بعلهههههه

 

پ. ن: شاید داداشم بره خیلی از مشکلات هم کمتر بشه . البته قراره داداش بعدیم به جاش بیاد(نیشخند) ولی سرکار همسر با این جاری سومی خیلی مشکل نداره و روحیشون به هم میخوره. متاسفانه سرکار همسر به جاری دوم از ابتدا حتی یادمه رفته بودیم برای خواستگاری هم حسودی میکرد یعنی اول کار.

پ .ن : منظورم از این پست بعضی خانم ها بودند و الا خیلی هاتون فرشته اید. بعلهههههه

۶۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۳۸
مرد تنها

با سلام و احترام

یکی از کاربران گرامی سوالی کرده بودند در مورد نحوه محبت کردن همسر به شوهر جان و یا بر عکس اون. خب ما که سوادی نداریم اما هر چه به عقل ناقصمون میرسه و طبق نگاه یک مرد نکاتی رو عرض میکنم امید است مفید باشه:

خب زن چطور به همسرش محبت کنه:

1. یک واقعیتی رو من ابتدا به شما بگم که مردها کلهم اجمعین با زنان فرق اساسی دارند یعنی زن تشنه و بنده محبت هست و مرد هم بنده شهوت. با این اصل پیش میریم تا حقایق نهفته در مردان مشخص بشه.

2. اگر زن در منزل وظایف خودش رو به نحو احسن انجام بده و کوتاهی نکنه این خودش محبت به همسر هست حالا چه ربطی داره داره دیگه قبول کنید.اما متاسفانه خانم ها نگاه کلفتی دارند به این موضوع یعنی فک میکنند کار کردن تو خونه کلفتی هست.

زن باید به فکر صبحانه همسرجان باشه. به فکر ناهار و شام و تمیزی خونه باشه بخدا اینا قوام زندگی هستند و زن با انجام این کارها به خودش و فرزنداش و زندگیش ارزش قائل میشه .

3. علت عمده و مهم دوری عاطفی زن و شوهر یا طلاق عاطفی به این بر میگرده که زن اهل غرر زدن هست و با حرف خودش رو تخلیه میکنه اما بلد نیست و سیاست نداره چطور این کار رو انجام بده و همین باعث درگیری ها و دوری میشه که دیگه محبت کردن معنی پیدا نمیکنه.

باباجون خواهر شوهر یا مادر شوهر یا جاری و... یه حرفی زده چرا تا شوهر از سرکار میاد شروع میکنی سر این بیچاره خالی میکنی؟ خب معلومه این کار سردی ایجاد میکنه و شروع اختلافات و درگیری های بزرگ میشه.

چرا وقتی حال نداری و یا اعصاب معصاب نداری خصوصا در ایام خاص سر همسر بیچاره خالی میکنی؟ خودت رو عادت بده به صبر و گذشت و اون موقعه با قرآن و دعا و فیلم و... مشغول کن یا با نوشتن و... و فشار رو روی همسرجان بیچاره خالی نکن گناه دارند این جماعت مظلوم بخداااا

اگه این زنان نحوه شکایت و غرر زدن رو یاد بگیرن بخدا طلاق های عاطفی و محضری به حداقل میرسه.

4. باباجون وقتی میدونی شوهر جان یک روحیه خاص داره مثلا اهل بازار نیست یا اهل مهمونی نیست و موارد مشابه ولو درست نیست این روحیه اما چه میشه کرد دیگه عادت و روحیه اش شده نمیشه کاری کرد شما هم گیر نده. مگه همه مردها یه جور میشند آخه؟

نه چرا شوهر أقدس با خانومش بازار میره شوهر من نیاد؟ خب نیاد حالا چی میشه؟ نه برای خانم خیلی مهمه شوهرش بازار بیاد . باشه اما حالا همسر تو این روحیه رو نداره چه اشکالی داره ؟ اصل زندگیت مهمه یا بازار نیومدن؟

پس انقدر بخاطر یه روحیه همسر بحث نکنید و باهش کنار بیاید.

5. بابا خونه خوشگل بگرد نه با شلوار کُردی بعد وقتی رفتی خیابون و خونه فامیل ساپورت و هزارجور آرایش بکنی. تو و زیبایت مال شوهرجانه نه ... زنی که خونه برای همسرش جذاب بگرده همسرجان بیرون کمتر نگاهش به ساپورت پوش ها می افته و وقتی هم افتاد میدونه تو خونه یکی خوشگلترش رو داره.(یاد یه جکی افتادم که متاسفانه کمی بی تربیتیه و نمیتونم بگم اما شما نشنیده بخندید جالبه) بهترین و جذاب ترین لباس ها رو برا خونه بخرید نه مهمونی. بهترین آرایش ها مال خونه باشه مخصوصا برا شب جمعه ها نه روز جمعه تو پارک ها. بعلههههه

6. از شوهرجانتون همیشه تعریف کنید بگید چقدر زرنگه ،چقدر به فکر زن و بچه هست ، اگر ویژگی خوبی داره حتما زیاد بهش بگید و ازش تعریف کنید، بهش بفهمونید مدیریت زندگی با اونه و مرد زندگی اون هست.یههیچ وجه تحقیرش نکنید که دست و پا شلفتی هستی یا با مرد های دیگه اصلا مقایسه اش نکنید اینا بنزین روی آتش برای زندگی هستند.گوش کنید به نصیحت های پدر پیرتون بابااااا.

نکته مهم: بزرگترین خطر زندگی وقتیه که زن در منزل مدیر باشه و حرف اول و آخر رو بزنه. این کار حتی باعث میشه شوهرجان فیلش یاد هندوستان کنه. از ما گفتن بود.

7. مهمترین و شیرینترین روش محبت که بحمدالله همه تون استاد هستید و ما باید درس پس بدیم بحث رابطه ج ن س ی هست که دوست ندارم عمومی مطرح کنم و اگه طالب بود در پستی جداگانه و رمز دار مطالبی رو می نگارم. بعلههههه چه کنیم که این حیا ما رو کشته.

موارد مهم دیگه هم بودند که دیگه حسش نیست و خسته شدم و تو نظرات سعی میکنم اشاره کنم.

خب دیدید که محبت کردن چقدر راحته؟ پس سخت نگیرید. آفرین.

نحوه محبت مرد به زن هم که به درد شما نمیخوره. مردان اومدند میگم هر چند همه بهتر از ما بلدند ان شالله.


پ.ن : در پست قبل نتیجه این شد که من مقصر بودن و اصلا چرا خودکار باید داشته باشم؟ چرا خودم از جیبم بر نداشته بودم؟ چرا تو جیب میزارم و اصلا جاش تو جیب نیست که! و اینکه جاش کجا بود بین علما اختلاف نظر شد و هر کس به مرجع خودش رجوع کنه.

پ. ن: بالاخره قول دادیم زود به زود آپ کنیم به قولمون عمل کردیم. داشته باشید این تعهد روووو.

پ.ن : گزارش دادند(مهسا خانونم) تولد یک سالگی وبلاگ ما هم شده و ممنون که همگی یادتون بوده و بابت کادوهای متنوع هم ممنون. راضی به زحمت نبودیم.قرار شد به نیابت حساب ما هر کی بره شیرینی فروشی محله شون و میلاد امام رضا علیه السلام شیرینی خامه ای خوب و خوش مزه بخره و خانواده رو شاد کنه و شیرینی تولد یکسالگی وبلاگ ما رو هم بخوره.

پ.ن : این عکس هم جهت تنوع و ایجاد خنده بر لبان مبارک شما و جذب مشتری گذاشتیم. بعلههههه

۱۰۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۵
مرد تنها

با سلام

یادتون باشه تو پست های خیلی قبل از بی اهمیتی سرکار همسر به کارها گفته بودم و اینکه تا حالا چهارتا گوشی خراب و گم کرده و به سلامتی جدیدا دوباره گوشیش رو خراب کرده که ارزش تعمییر هم نداره.

گیر داده بود که باید گوشی با کلاس با دوربین بالا و اندروید و لمسی بخری و... که این خواسته شون برامون حدود 600 آب خورد. حالا هم هر وقت میایی میبینی تو واتساپ و وایبره و با دوست و فامیل میحرفه.

یه خربکاری دیگه که تازه انجام داده و سابقه خوبی هم تا حالا داشته در این مورد خراب کردن دو پیراهن زیبا و شیک و گران قیمتم بوده. به علت بی دقتی همیشگی فراموش کردن خودکار رو از جیب پیراهن بردارند و داخل ماشین لباس شویی انداختند تمام جوهر خودکار ریخته بیرون و پیراهن ها رو کاملا خراب کرده . هر اتوشویی هم بردم گفت چون خودتون شستید دیگه نمیره و بهترین ماده هم از بین نمیبره و حدود 200 هزار لطمه زدند سرکار همسر.


پ .ن: این وایبر و اتساپ دجال های امروزی هستند که باید خیلی حواسمون جمع باشه خرابکاری نکنیم.

پ.ن : با وجود این خرابکاری های سر کار همسر باور کنید نه دعوا کردم و نه تحقیر فقط گفتم چرا دقت نمیکنی و عب نداره.

پ.ن : اگر من به وبلاگ هاتون سر نمیزنم ببخشید خیلی اهل وبگردی نیستم و علاوه بر اون فرصت نمیکنم. و وقتی چند وبلاگ دیدم فهمیدم خیلی دیر به دیر آپ میکنم.

۶۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۴۰
مرد تنها

با سلام

امروز اول صبح (5:30) سرکار همسر که بیدار شدند گفتند چندم ماهه؟ گفتم یکم . گفت امروز وقت سونو هست و باید بری نوبت بگیری و بعد بیایی منو ببری سونو بدم و بعد بیاری خونه !

گفتم خب وقت رو میرم میگیرم میام اما من که نمیتونم سرکار نرم و بیام بشینم تو سونوگرافی که تو تنها نباشی و ... که گفت نه خیر باید تو هم بیایی با عزت ببریم و با عظت (غلط نوشتم تا خانم غلط گیر بیکار نشه) بیاریم. میگم خب که چی؟ حالا دربست بگیری بری و بیایی مشکلی داره؟

حتما من باید اخراج بشم تا خیالت راحت بشه؟ و کلی بحث کردن بیخود.

بابا منطق هم خوب چیزیه ها.

خلاصه رفتم نوبت گرفتم (دیدم اول صبح خیلی از خانم ها خودشون با اون وضعیت اومدن نوبت گرفتن که باید همسرشون میومدن) و اومدم ساعت نه بردمشون سونو و قرار شد برگشت با دربست بیان.

۴۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۲۹
مرد تنها