رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

۱۰ مطلب با موضوع «نغمه ها» ثبت شده است

با سلام و احترام

طاعات و عبادات همگی قبول. امیدوارم همگی خوب باشید.
منم هنوز زنده هستم و میگذره ،ببخشید مدتی نبودم. سخته بیام اینجا و بنویسم.
بعد از مدت ها وبلاگ رو باز کردم
و با وجود تعطیلی وبلاگ نظرات زیادی بود که بدون جواب تایید شد.ببخشید اگر نرسیدم پاسخ بدم.
خیلی از دوستان لطف داشتند و خواسته اند که مطالب رو ادامه بدم و بنویسم .راستش اینجا سخته و با توجه به درخواست های شما و احترام به خواسته تون تصمیم به زدن کانالی کردم که ان شالله بیشتر بتونم بنویسم و نظرات خودتونم تو کانال درج کنم.

می تونید به دوستانتونم معرفی کنید تا شاید گره ای در زندگی ها باز و رابطه های زوجین عاشقانه و صمیمی شود.

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۴۷
مرد تنها

پیراهن سیاه تو من نمیدم به عالمی
دلم میخواد بیام آقا به کربلا محرمی
تا نبینم کربلا تو دل منم خونه حسین
حک شده روی قلب من، أنا مجنون الحسین
آقا خودت میدونی، من که به عشقت اسیرم
ایشاالله یه روزی میاد من برای تو میمیرم
گریه کنا، سینه زنا رسیده فصل ماتم
خدارو شکر میبینم که رسید محرم
هرچی میخوای بگیر ازم  محرمو نگیر ازم
تورو به جون مادرت پیرهنتو نگیر ازم
نوکر مشکی پوشتم، بخدا مدیونتم
کربلامو امضا کنی، آقا ممنونتم
برای غربت تو من بمیرم حسین جان
بیخیال غم تو من نمیشم بقرآن
به یاد اون لحظه ای که میشه تن تو بی سر
یه مادری تو گودال میگه غریب مادر
به یاد اون مادری که حالش گریه داره
و میگه با اشاره حسین کفن نداره    

شاعر : جواد قمری


بچه ها این روزا روزهای خوبیه فراموشم نکنید حتما دعام کنید خیلی محتاجم.(این پشت رو که مینوشتم اشکم رو جاری کرد.دعا نه بخاطر زندگیم و اشکمم برای این نیست به دل زار و خسته خودم گریه میکنم و میخوام دعا کنید)

حسین جان شرمندتم اما توفیق نوکریت رو از من گنهکار نگیر.میدونم ازم خسته شدی و بخاطر کوتاهی هام دوستم نداری اما حسین جان یک دقیقه مجلس تو و نوکری تو رو با عالم عوض نمیکنم.

حسین جان آرامش که در مجلس تو و گریه برای تو بهم دست میده هیجا تجربه اش نکردم پس التماست میکنم منو محروم نکن.

کاش هزار جان داشتم و در راه تو میدادم.

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۰۹:۱۱
مرد تنها

مولای غریب و تنهای من! مضطر فاطمه علیها السلام!

اسیر آل محمد علیهم السلام! پدر مهربان اهل عالم!

می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده، غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند .

متحیرم کدامین مصرع ازاین مثنوی "هفتاد من کاغذ"را بازخوانی کنم؟

کدام سطر، کدام صفحه و کدام فصل از مجلدات این کتاب قطور را باز نویسم؟

من از تصویر این غربت وغم ناتوان ام.

از کجا آغازکنم؟ از خود بگویم یا ازدیگران؟ از نسل های گذشته بگویم یا از نسل امروز؟ ازدوستان شکوه کنم یا از دشمنان؟ از عوام گلایه کنم یا از خواص؟

از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را ازظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دوردست ها تبعید می کنند؟ از آنان که تو را دست نیافتنی جلوه می هند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟ از آنها که همواره بر طبل نومیدی می کوبند و زمان ظهورت را دور می پندارند؟ از آنها که تو را آن گونه که خود می پسندند... و نه آن گونه که هستی و می خواهی- نشان می دهند؟ آنها که غیبتت را به منزله ی "نبودنت" تلقی می کنند؟

مولای من... گویا همه چیز، دست به دست هم داده است تا شما در غربت بمانید! لشکریان ابلیس هم شب و روز در کارند. نمی دانم چه کسانی واقعا تو را و ظهور تو را می خواهند؟ خدا می داند و تو! اما این را می دانم که پس از گذشت دوازده قرن از شروع غیبتت، هنوز پیروز این میدان، ابلیس و لشکریان انس و جن اویند که در کشاکش غیبت و ظهور، شب ظلمانی غیبت را تا هم اکنون امتداد داده اند.

از خود آغاز می کنم که هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد.

می خواهم به سوی تو بر گردم. یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم گریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیر نظر داشتی... العفو... العفو!

این شکایت را به کجا بریم که نه تنها بی خبران دور از آبادی، حتّی برخی مومنان و مقدّسان نیز شنیدن از غربت حضرت بقیة الله علیه السلام را تاب ندارند؟! خدایا! عجب حجاب ضخیمی؟ چه غربت عجیبی؟!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۲ ، ۰۶:۳۳
مرد تنها

ای کـاش تـنـهــا یـکــــنـفــر...

هــم در ایــن دنـــــیــــا مـــرا یــاری کـنــد ..

ای کـــاش مـــی تـــوانــستـــم ...

بــا کـسـی درد دل کـنـــم تـــا بـگــویـــم کــه ...

مــن دیــگــر خـســتـــه تـــر از آنـــم کـــه زنـــدگــی کـنـــم

تـــا بـــدانـــد غــم شـبــهـــا یــــم را....

تــــا بــفــهــمـــد درد تــــن خــستـــه و بـیــمــــارم را .....

قــانـــون دنــیـــا تــنـــهــایـــی مـــن اســـت

و تـنــهــــایــی مـــن قـــانـــون عــشـــق اســـت....

و عــشـــق ارمــغـــان دلــدادگــیــســت......

و ایـــن ســـرنــــوشـــت ســـادگـیــســـــت...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۲ ، ۱۱:۲۲
مرد تنها


عکس

نگـــــــران نباش
حــــال مـــن خـــــــوب اســت
بــزرگ شـــده ام...
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم
آمـوختــه ام
که این فـــاصــله ی کوتـــاه بین لبخند و اشک
نامش زندگیست...
آمــوختــه ام
که دیگــر دلم برای نبــودنـت تنگ نشــــود
راســــــتی
بهتــــــــــر از قبل دروغ می گویــــم...
حــــال مـــن خـــــــوب اســت
خــــــوب خــــوب...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۸
مرد تنها

باور کردم تنهایی را..
چقدر دلم کسی را نمی خواهد..

================

اگر دلت گرفت
سکوت کن
این روز ها
هیچکس معنای دلتنگی را نمی فهمد.

============

این عشق
برای من هیچ نداشت
اما
گلهای بالشتم را باغبان خوبی بود
اشک های هر شب من..

===========

زمانی شعر می گفتم
برای غربت باران
ولی حالا..
خودم تنهاترم
تنهاتر از باران..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۵
مرد تنها


افسرده از هجوم هوس هاے عالمیم …!

آقا دل شڪستـ ه ے ما را صبور کن . . . . . . .

آرامم ڪن تنها تــــــو آرام کننده اے

تنها تـــــو صبر دهنده اے

تنها تــــــویے ڪـ ه متقاعد ڪننده اے

تنها تــــــو تغییر دهنده اے

تغییر ده حالم را به بهترین حال مرا آرام ڪن خــــــــدا……

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۳۴
مرد تنها


خدایــــــــــــــــــــ♥ـــــــــــــــــــــــا . . . وقتی همه چیز را به تو می سپارم ، نورِ بی کرانِ تو در من جریان می یابد ؛ و دعایم به بهترین شیوه ی ممکن متجلی می شود . . .

پس هم اکنون خود را در آغوش تو رها می کنم ، تا تمام آشفتگی ها و سردرگمی هایم ، در حضور امن و گرمِ تو ، به آرامی ذوب شوند و از میان بروند . . .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۲۵
مرد تنها

دارم از صدای شکستنهام سیر میشم 

دارم از زمونه دلگیر می شم 

دارم عاشق گوشه گیر می شم

دارم یه آدم خسته درگیر می شم..!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۳۸
مرد تنها


دیر زمانیست که من خسته ام

دیر زمانیست که بشکسته ام

راه ندانم که بر آن پا نهم

چاره ندارم ز گره وا رهم

زندگیم چرخه تکرار شد

دل به غمی سخت گرفتار شد

کو نفسی تا که مسیحا شود

بر من مرده دم عیسی شود

عمر همه صرف گرفتاری است

زندگی امروز که بیزاری است

روز نه روزیست که بهروز باد

روز همه بدتر دیروز باد

آخر این راه خدایا کجاست؟

خسته شدم از همه مولا کجاست؟

کی برسد نوگل زهرای ما

ای نفست جلوه گر مصطفی

کاش که آن روز همین جمعه بود

سهم من و تو همه این نغمه بود

یوسف زهرا که علمدار شد

عدل علی باز پدیدار شد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۱۱
مرد تنها