رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات


 مواظب باش
برای خالی کردن ناراحتی های خودت
یکی دیگر را پر از ناراحتی نکنی.

سلام به همگی خصوصا دوستان جدیدی که عضو شدند.
یکی از بدترین ایرادهای سرکار همسر که بارها و بارها هم بهشون گفتم اینه که بابا چرا وقتی از کسی یا چیزی ناراحت هستی سر من خالی می کنی؟

مثلا ....

ادامه مطلب رو در کانال بخونید :

آیدی کانال :
https://t.me/rangnamee

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۱
مرد تنها

نظرات  (۱۵)

سلام
آقای محترم اینجور که شما در مورد زندگیتون صحبت میکنید فکر نکنم واقعا دقیق همینطوریا باشه.
یعنی میخواهید بگید شما یک فرشته بدون نقص هستید و خانمتون یک بی عاطفه خودخواه؟
اگه واقعا حق با شماست پس چرا توی زندگیتون موندید؟
من هم از همسرم شاکیم و دل شکسته و خودش و خانوادش میدونند که همسرم در حق من اشتباه کرده ولی میدونم من هم یک آدمم و معصوم نیستم. بلاخره اشتباه هم دارم و هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم مشکلاتم را بیام توی یک جمعی که بی خبر از جزئیات زندگیم هستند بگم و درد دل کنم و بعدش هم انتظار داشته باشم حالم بهتر بشه.
اگه واقعا حرفی داری به همسرت بزن و حتی اگه فایده ای نداشت میفهمی که به خودش گفتی و فایده ای نداشت. چرا ما فکر میکنیم اگه بیایم غصه ها و نامردی هایی که در حقمون شده رو برای کسی بگیم اون آدم میتونه برامون معجزه کنه و حالمون رو خوب کنه؟
چرا توی شادیامون که میشه هیچ کسی رو با خبر نمیکنیم و خودمون تنهایی خوش میگذرونیم ولی تا یه مشکلی پیش میاد میایم جار میزنیم؟
مگه میشه آدم توی زندگیش شادی نداشته باشه؟ چرا به خودمون ظلم میکنیم و اجازه میدیم هر کسی در مورد مشکلات زندگیمون اطلاع داشته باشه؟
توی شادیات مارو سهیم نکردی پس حق نداری وقتی مشکل داری بیای بدون اینکه همسرت هم حرفاشو اینجا بزنه و بدون اینکه از جزئیات زندگیت با خبر باشیم گله و شکایت کنی. زندگی خودته خودت درستش کن. خواستی هم جدا بشی بشو. چه ربطی به مردم داره که تا غم و ناراحتی داریم میایم بقیه رو هم ناراحت میکنیم و امید بقیه رو هم ناامید میکنیم بعش میگیم چرا دنیا آنقدر سیاه و خاک بر سریه.
مشکلاتمون رو فقط برای کسی بگیم که واقعا میدونیم میتونه کمکون کنه نه اینکه برای درد دل بیایم یه چیزی بگیم تهش هم جز بدتر شدن حالمون و بدتر کردن حال بقیه به جایی نرسیم.
سلام بر شما...وای ممنون از شما که اطلاعات مفید در اختیار همه میذارین بازم سر میزنم...موفق باشید...
۲۶ آذر ۹۶ ، ۰۱:۴۶ شمیم خانوم
جناب لطفا بیا و بنویس.  اینجا , نه کانال 
بابا تو چقدر علاف و بیکاری مردک؟؟
من کنکور داشتم ، موقع خستگی از درس میومدم وب گردی
ناله های شما رو اومدم خوندم
الان سال آخر دانشگاهم اتفاقی اومدم بازم می بینم همون آشه و همون کاسه
واقعا چه فایده؟ همش چس ناله و فغان و غرغر و بدگویی از همسرتون
بدون حتی ذره ای تغییر در شرایط
بالاخره یه کاری میشه کرد دیگه... مشاوری روانشناسی کتابی تکنیکی کوفتی دردی...
اگر هم واقعا شرایطی قابل تغییر نیست ،
خب پس بهتره آدم اون شرایط رو بپذیره و قبول کنه و کنار بیاد. تمام!
حالام که هرکی نظر میذاره آدرس کانال میذارین.
یه پله پیشرفت کردین اونم چس ناله ها رو از وبلاگ انتقال دادین به کانال...
زیر نظر من آدرس کانال نذار چون من تلگرام رو بستم!
ترجیح دادم وقتمو بجای تلگرام و اینستاگرام و ... بذارم سر مطالعه.
اگر الانم از شوربختی گذرم افتاد به وبلاگ مسخره ت ،
توی گوگل درباره شادابی زنان سرچ کردم کمی مطالعه کنم...
اون پست مسخره ت اومد که غرغر کردی زنم شاد نیست و فلان و بهمان...
بنظرم تو برو بمیر ! چند ساله اینجا فقط غر میزنی و زر میزنی و چس ناله میکنی...
حتی ذره ای توی زندگی نکبت مشترکت هم تغییر نتونستی ایجاد کنی.
واقعا تو یک مرد بدبخت و بی عرضه ای ...
مردها با چهار تا جمله عاشقانه و گل و هدیه می تونن زنشون رو از سینه قبرستون برگردونن به زندگی و شادابی و سلامتی...
خاک به سر تو که فقط بلدی بیای اینجا زر زر کنی... و با زن های مردم توی نظرات بحث و کل کل کنی. اینهمه وقت و انرژی رو اگر روی زندگی نکبت بار خودت متمرکز کرده بودی الان یک زندگی مشترک موفق داشتی. بدبخت !
به وب نو پای منم سر بزنید
خوشحال می شم
سلام خداقوت دلاور.من سه روزی میشه این سایتو پیداکردم چون اونموقع تولدم بود ونامزدم یادش رفته بود تبریک بگه بگذریم ازاینکه چقدرناراحت شدم واونم عذرخواهی کرد ولی فقط گفتم عب نداره ایشالاسال بعدجبران میشه .اقای مرد تنها تاجاییکه تونستم مطالبتون رو خوندم شما تنها نیستین دایی بیچاره ی منم باچه ذوق و شوقی باچه امیدی ازدواج کرد و حاصلشم یه دختر پنج ساله هس که بخداقسم مثل ماه میمونه اما چه فایده من شاید همجنس شما نباشم اما واقعادرکتون میکنم یه مرد از یه زندگی از همسرش چی میخاد جز محبت و جز توجه جز یه خسته نباشید ساده چراما زنا وختی همسرمون برامون چیزی میخره بهش محبت میکنیم زن دایی من که ادم زندگی نبود اگه بود دخترشو ول نمیکرد اخلاقش بدتراز اخلاق همسرشمابود.من دوس ندارم غیبت کنم اما بخداقسم کسی که براسایش ازندگیش میره کارمیکنه و باشادی و دست پرمیاد خونه توقع داره زنش بابهترین بوی خوش و لباس مرتب و غذای اماده جلوش ظاهر بشه نه با غرزدن اینکه فلانی فلان کارو کرد فلان حرفو زد وووووو....چیزی رو که هزاران بار شاهد بودمومیگم چرا بلده همه جا بره و لباس مارکدار بپوشه وپشت سر فامیل شوهر که جزخوبی کاریدیگه ای براش نکردن امابلد نیس یبار فقط یبار شوهرشو خوشحال کنه وفقط بازبونش نیش بزنه داییم قلبش شکسته اونام درسته طلاق گرفتن الان دختره پشیمونه چون هرروز ازدوستو اشنا پیغام میفرسته .من واقلن درکتون میکنم.وازخدامیخام بحق صاحب الزمان یه نورامیدیه اخلاق نیکو ویه قلب خدایی بهشون بده وزندگیتون پایدارو پراز خوشی باشه الهی امین.
میگم به خدا بگم خدا ..
به بچه بگم ....
به داداش....
به خواهر...‌
به همسر.....
پدر.‌.‌‌
ادر...‌‌
دوست مجازی...
فقط باهنین نوشتن شاید اروم بشم....
سلام . من تقریبا بخش زیادی از مطالب وبلاگتون رو خوندم 
راستش زیاد به خانوم شما حسودیم شد و برای خودم متاسف
من یک زن 31 ساله ام  . به گفته دیگران چیزی ار زیبایی و دستپخت و خانه داری کم ندارم . شوهرم خیلی زیاد از من راضی هستن و همیشه و همه جا تعریف میکنن
. با وجودی که شاغلم همه چیز مرتبه . هم به خودم خیلی میرسم هم به منزل و شکم آقا 
ولی تو دلم غوغایی هست از بی غیرتی آقایان امروز 
من شغل و درآمد خوبی دارم و  اینقدر از کار و اخلاقم راضی اند که  با دادن پاداش و سمت و .. سعی دارند به هر نحوی شده من رو نگه دارند  
بماند...
. چند سالی هست که ازدواج کردم . دلم مردی میخواست مثل شما . با غیرت و جنم . 
البته شوهر ما هم کار میکنند ولی چه کاری...
همیشه ترس دارن که من بیکار بشم .  همیشه به راحتی از من پول میگیره و خرج میکنه . همیشه  تماس میگیرن که مثلا اینقدر بریز لازم دارم . 
و شب که میاد خونه تقریبا مقدار دو سوم از پولی که صبح واریز کردم خرج کردن . بستنی و شکلات و ... خریدن آوردن
منم میگم ممنون عزیزم .  زحمت کشیدی و فلان
یا مثلا  در معدود مواردی که میخوان طلا بخرن میریم مغازه  . انتخاب میکنم و کارت میکشم و بازم از ایشون تشکر میکنم 
به خدا اصلا بحث پول نیست . خوب من کار کردن رو دوست دارم و چه اشکال داره که برای  زندگی خرج کنم و عقیده دارم مرد و زن ، زندگی رو با هم میسازند
ولی شوهرم ترس از این داره که من بمونم خونه و نتونه تامین کنه.
و اگر بفهمه میخوام از کار بیام بیرون ناراحت میشه 
روزهای تعطیل جلوی تلویزیون دراز میکشه و یا  با تلفن و کامپیوترشه .
منم مدارم ازش پذیرایی میکنم در حالی که بدو بدو دارم کارهای خونه رو انجام میدم و وسط کارم حواسم هست که چایی و شربت و میان وعده اش فراموش نشه
با کسی ارتباط برقرار نمیکنه و میگه هم مشروب میخورندو فلان و  دوست سالم پیدا نمیشه و منم میگم باشه
اگر بریم پارک  اونم به اصرار و تو رو خدا . عشقم به خدا دلم گرفته و اینا . میریم یه ربع میشینیم و میگه پاشو دیگه بسته بریم خونه .
اگر بدونه من تو حسابم مثلا  اینقدر دارم تا خرجش نکنه راحت نمیشه و مدام روزی چند بار میپرسه چقدر داری .
و اگر نگم قهر میکنه 
از مسافرت ها نمیگم که خلاصه میشه فقط  به رستوران رفتن توی اون شهر  و نه جاهای دیدنی . اونم با پول های من بدبخت. 
همه کسانی که من رو دیدن چه از همکاراش و دوستاش ( البته مجبور بودن او تایم رو با اونها باشن )
بعدا از من تعریف کردن و گفتن چقدر خانومتون خوبه و دختر به این سن و سال با این خصوصیات کم پیدا میشه  و..
حس میکنم در ازدواجم عجله کردم . و اونموقع برای رهایی از شرایط خانواده فقط فرار کردم . 
خسته شدم . خسته 
خود ابله ام خودم رو در چاهی انداختم و هیچ راهی ندارم
الان که دارم اینا رو مینویسم در شرکت هستم و پر از بغض .  و میترسم بیشتر بنویسم گریه ام بگیره .
به خانومتون از طرف من بگین  خوشبحالت . داری با یک مرد واقعی زندگی میکنی.


سلام خوب هستین میدونید بنظرم تهه دل خانمتون یه چیزی هست که مستقیم نمیگه یا سخته براش گفتنش یا بلد نیست چطور بگه ،یا معذرت میخوام ولی از شما کینه چیزی به دل گرفته یا این که یه کسی یا کسایی باهاش ارتباط دارن که بهش جو میدن وتحت تاثیر قرار میگیرهولی بیشتر بیشتر بنظر م ،شایدم مهر و محبت یکی دیگه توی قلبش هست باعث میشه محبت شما  به چشمش نیاد کینه ای قدیمی و زخم درمان نشده ای از شما داره ،یک بار بدون این که نسبت به حرف هاش واکنش نشون بدی و ناراخت بشی باهاش درد و دل کن 
سلام
ساغولاسیز......سپاس
ممنون
شما هم نظر خودتون رو تو کانال بزارید
چرا مشکل منو تو کانال نذاشتید؟😔
پاسخ:
سلام
گذاشتم

سلام وقتتون به خیر
میشه در مورد نحوه برخورر با خیانت های پی در پی شوهر هم مطلب بزارید؟
من اکثر مطالبی رو که شما میگید و شاید هم خیلی بیشتر رو دارم رعایت میکنم ولی شوهرم همینطور به کارهاش ادامه میده... قبل ازدواج هم با بیشتر از 100 الی 200 نفر بوده البته بعد ازدواج بهم گفت ..اهل مواد و سیگار هم بوده که این رو هم بعد ازدواج فهمیدم ... سعی کردم عشقمو به پاش بریزم ... گیر ندم چرا دیر میای .. از اشپزیم خیلی راضیه ... فالوده ... لواشک... تزیین غذا ... مراسم سالگرد تولد و ازدواج ... احترام شخصیت ...
نمیگم بی نقص هستم ... حتما چهارجا هم من مورد دارم ... دیگه باید چیکار کنم ...اخه چندبار .. چندبار بخشش ... درمونده شدم به خدا... لطفا راهنمایی اساسی در کانال بفرمایید
پاسخ:
سلام
کانال گذاشتم و بحث میکنیم.
۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۸ تا کی..........
سلام....
فبل از ظهری یاد این سایت افتادم .....چه حالی داشتم اون موقعها....
الان چی ......آه اومدن به این سایت تنها جذابیت ذهنی امروزم......
پاسخ:
سلام
همیشه مرموز بودید و مشخص نشد چی میگید و کی هستید؟!
اووووه مرد تنها چرا بی دست وپا بازی دراوردی شب تولد زمین خوردی کیک رو شوت می کردی سطل زباله و سریع یکی دیگه میگرفتی اصلا هم نمیگفتید چی شد که غر غر نکنن حوصله داری ادم که همیشه نباید همه چیز رو بگه 
پاسخ:
نظر جالبی بود. کانال هم گذاشتم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">