رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

چرا با خلق و خوی هم کنار نمیایم؟

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۳۸ ق.ظ

با سلام

ابتدا دوستان ببخشند تو نظرات قول داده بودم راجب بعضی موضوعات مثل تصمیم به ازدواج موقت که داشتم بیشتر و موضوعات دیگه صحبت کنم اما فعلا حسش نیست و سر فرصت میحرفیم.

الان در مورد یه چیز دیگه میخوام صحبت کنم و اونم اینکه چرا زن و شوهرها رفتارهاشون رو نسبت به هم مدیریت نمی کنند؟

قبل از توضیح منظورم مشکل خودم و سرکار همسرم رو بگم.ببینید هر شخصی برای خودش یک خلق و خو و اخلاق خاصی داره که در ذات اوست و شخص با اون از بچگی شکل گرفته و دیگه نمی تونه تغییر خاصی بده.مثلا همین دیروز سرکار همسر میگفتند که یکی از اقوام گفته شوهر تو یعنی من تنها شخص ساکت و کم حرفی هستم و خیلی اهل تعریف نیستم.البته این حرف رو نسبت به برادرم که پر حرفه زده بودند. قبول دارم کم حرفم اما خیلی هم نیست.بعد سرکار همسر گیر داده بودند و دعوایی راه انداختند که تو چرا باید اینطور باشی و...

من بهشون گفتم اولا کم حرفی من شدید نیست که مشکل ساز بشه. ثانیا هر کسی خلق و خوی خاصی داره و خود شما هم اخلاق های بد زیاد داری آیا حل کردید؟و خلاصه بحث مفصلی شد مثل همیشه و حاصلی جزء سر درد و نفرت بیشتر از هم به دنبال نداشت.

حالا من چی میخوام بگم ؟ اینکه اگر یک خانمی شوهری داره مثلا عصبی یا خیلی شوخ یا پر حرف یا اهل محبت کردن نیست یا تو خونه کمک نمیکنه و ... وقتی دید بعد از چندین بار تذکر اخلاق شوهرش عوض نمیشه بیاد و خودش رو عادت بده به اون اخلاق همسرش و تحمل کنه و بسازه. چه مشکلی پیش میاد اگه تحمل کرد و به اون عادت کرد؟ آیا با دعوا و جر و بحث همیشکی کار درست میشه؟

یا نه مردی هست که زنش عصبی یا حسود یا تنبل و...هست بهتره خودش رو عادت بده و تحمل کنه.این یعنی مدیریت رفتار.

متاسفانه زن و شوهر ها یاد گرفتن اگر یک ایرادی یکشون داره یا اخلاق خاصی همش به سرش میزنه و تحقیر میکنه و بحث و دعوا.خب چرا گذشت نباشه؟

پس بیایم از امروز اون اخلاق هایی که سرکار همسر از ابتدای ازدواج داشته و تا حال درست نکرده رو به رسمیت بشناسیم و خودمون رو به اون عادت بدیم و رفتاری مناسب با اون داشته باشیم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۰۴
مرد تنها

نظرات  (۲۷)

سلام خدمت دوستان
.اینکه خانم خودشو اصلاح کنه تا باهنسرش به توافق برسه نیاز به انگیزه داره،من زمانی باهمسرم ازدواج کردم ک هنوز به عشق قبلیم فکر میکردم و افسوس اونو میخوردم.واسه همینم الان هر مشکلی بین خودم و همسرم بوجود بیاد اهمیت نمیدم و فقط تحملش مبکنم،نه اینکه دوسش نداشته باشم واسه اینکه هیچ انگیزه ای برای درست کردن رابطمون ندارم.اما خواهشم و تمنای من از شما دوست عزیز اینه ک به حرمت همون عشق روز اول زندگیتون همسرتونو مثل روز اول دوسش داشته باش  وبرای زندگی بهترتون درکنار هم تلاش کن،این دوست داشتنا معجزه میکنه.
 خوب شما هم نسبت به مشکل حساسیت همسرت سر(با کسره زیر س) باش. دیگه اذیت نمیشی.
ببخشید من سرتون رو درد می ارم ولی خیلی ناراحت شدم با این وب آشنا شدم. اصلا دوست ندارم برادر مومنم انقدر اذیت بشه
من روزهای اول ازدواج استاد قرانم که مشاورم بود بهم گفت: فقط به یک شرط همسر شما بهتر میشه اونم این که واقعا بهش امیدوار باشید و این حس رو بهش القا کنید. وگرنه هیچ وقت خوب نمی شه.
ادمی که دیگران فکر میکنن بده با خودش میگه : همه که اینجوری فکر می کنن بزار منم راحت باشم!این راه کارش کلید زندگی من بوده امیدوارم واسه شما هم کلید باشه.
باور کنید همسر من خیلی با پدر و مادرش عصبی رفتار می کنه و پدر و مادرش همیشه می گن بهش تو چرا اینجوری هستی؟ چرا عصبی هستی؟
اما تا از من می پرسه که من عصبی هستم؟ "می گم نه عزیزم تو خیلی هم مهربونی من بارها شده سعی کردم عصبانیت کنم اما تو عصبانی نشدی. خیلی وقت ها خیلی هم صبوری عزیزم. تو خیلی خوبی دیگران تو رو نمی شناسن از من بپرس که نزدیک ترین کس تو هستم"
خواهش می کنم توصیه ی خواهرانه ی من رو جدی بگیرید.حس مثبت داشته باشید همسرتون که بلانسبت بلانسبت یه آدم عوضی نیست که بهش امیدی نباشه.
درباره ازدواج موقت که تو پست هاتون دیدم می تونم بگم که:این کار باعث جدایی شما از خانواده تون و بی مهری و بی تفاوتی شما خواهد شد.و اینکه بچه ها از شما الگو می گیرن و وقتی عاطفه ای نباشه به احتمال خیلی خیلی زیاد به انحراف کشیده می شن. بعد هم اگه لو بره که بعد از مدتی می ره، جواب سرشکستگی بچه های بی گناه تون رو چی می خوایید بدید. کلید تربیت صحیح بچه ها ارتباط خوب و عاطفی پدر و مادر با هم دیگه ان. به خاطر اینکه گلهاتون بهشتی بشن سعی کنید رابطه تون رو درمان کنید.
اینم یه کلید دیگه که امکان نداره جواب نده : هر کس رابطه اش را با خدا اصلاح کند خدا رابطه ش را با دیگران اصلاح خواهد کرد.
شما گله نکن، راضی باش... به خدا بگو خدایا این زندگی بیشتر از حق منه نه اینکه فکر کنی من خیلی خوب و آروم و صبور بودم و همه آرزوی من رو داشتند خیلی حیف شدم!!!!!!!!!!
دیگه از پیامبر خدا حضرت لوط که بالاتر نیستی زنش فاسق بود اما هیچ وقت گله از خدا نکردن. بعد از اینکه راضی شدی شروع کن به تغییر دادن خودت و سعی کن تا یه مدت محبت های مصنوعی نکنی به همسرت. شروع کن نماز بخون هدیه کن به حضرت زهرا تو قنونتت بگو: اللهم الرزقنا موده بین الازواج بحق فاطمه الزهرا، ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و جعلنا للمتقین اماما ، بین دو تا صلوات این دعاهارو بخون.گریه کن از خدا بخواه بین شما محبت حقیقی به وجود بیاره. نشانه ی ایمان محبت به همسره.
به خدا منم عاشق همسرم نبودم از خدا همیشه خواستم بین ما محبت و عشق بوجود بیاره  و روز به روز بیشترش کنه. خدا با آدم ها لج نیست که نده بهشون. بخیلی نیست. ناتوان نیست. مطمئن باشید خدا این حدیث رو عملی می کنه
بعد از مدتی که خودتون رو به خدا نزدیک کردید و شعله های محبت رو تو وجود خودتون دیدید(البته عجله نکنید شاید چند ماه طول بکشه زود ناامید نشید) شروع کنید ریز ریز به محبت کردن. اما این دفعه محبت واقعیه پس اثر داره. ما خانم ها محبت مصنوعی و بدون انرژی قلبی رو خوب می فهمیم. شما باید محبت رو از قلبت به قلب همسرت بولوتوس کنی باید دستشو که می گیری یه عالمه انرژی عاشقانه بهش القا کنی.
وقتی شما هی تحمل کنی بدون امید و بعد هم بیای اینجا غرغر کنی هی حالت بدتر بدتر می شه  و نمی تونی دوستش داشته باشی.وقتی هم که محبت می کنی تو ذهنت می گی لیاقت نداره و یا اینکه الان دوباره می خواد غر بزنه خوب همه ی این انرژی ها بهش می رسه.و اون هدیه یا کارهای شما رو وقتی خالی از عشق می بینه براش ارزشمند نیست.
شما باید اونو عاشق خودتون کنید .از راه محبت حقیقی که فقط کار خدای مهربونه
اگه خانمتون اهل گوش کردن سخنرانیه چند تا سخنرانی خوب معرفی کنم بهتون درباره ی همسرداری
پاسخ:
سلام
ممنون وقت گذاشتید.
نکات خوبی بود.
معرفی کنید ضرر نداره.
خلاصه امیدوارم مشکلتون حل شده باشه.
موفق باشین وشاد
مرغ همسایه غازه؟میدونی به چی میگن؟ به بوی بیهوش کننده غذای زن داداشتون 
شماقدره نعمتیوکه خدابهتون داده رونمیدونین ازکجامیدونین که برادرتون توی خونه مشکلی داره یانه؟
پاسخ:
شایدددد
دقت کنین هروقت که میگین سرکارهمسرایشون چه حالی پیدامیکنن؟اصلاشماخودتون دوست دارین همسرتون چجوری شماروصداکنه یاچجوری توصیفتون کنه؟
همه آدماتوی زندگیشون به نوعی مشکل دارن ولی مهم مدیریت کردن این مشکله خلاصه اینکه بهتره خودتونواصلاح کنین بعدازهمسرتون توقع داشته باشین.
پاسخ:
من فقط اینجا میگم
ببینین دوسته عزیزبعضی ازرفتارهای همسرمون سرمنشش خودمونیم همین نوع گویشتون ناخواسته روی همسرتون تاثیرمیزاره وباعث رنجشش میشه ومنجرمیشه تاهمسرتون بادیگران دردودل کنه اوناهم راه حل های متفاوتی جلوش میزارن همین میشه که الکی ایرادمیگیره وآخرش بحث ودعوا....
سلام
من همین الان بصورت اتفاقی وب لاگتونوخوندم .بنظرم شمادردرجه اول بایدخودتونواصلاح کنیدبعدسراغ سرکارهمسربرین.فکرمیکنم شماهمسرتونوتوی خونه هم سرکارهمسرصدامیزنین بیاین یه بارفقط یه باربجای سرکارهمسربگین عشقم فقط کافیه ببینین چقدرهمین یه کلمه میتونه روی همسرتون تاثیربزاره
پاسخ:
سلام
من فقط اینجا میگم سرکار همسر
تو خونه همه مدلی ساده و عاشقونه صداش کردم و میکنم
راستی این هم اضافه کنم مردایی که متاهل هستند ویواشکی با خانمی دیگه دوستند اونا هم کارشون بهتر از این صیغه کردن نیست حواسشون باشه
پاسخ:
جالبه یعنی این رابطه حرام کمی بهتر از رابطه حلاله؟
چقدر جالب حلال خدا را حرام می کنید و حرام رو حلال

سلام

من امشب با وبلاگ اشنا شدم نسبتا اکثر پستها را خوندم قضیه این صیغه چیه؟؟

 

صیغه مال پسری مجرد که در اوج تنگنا وسختی باشه وراه ازدواج نداره صیغه روشی است که حداقل گناه نکند هرچند الن هم کاری است شرعی اما در عرف ما پسندیده نیست

 

یه مرد متاهل که زن داره بچه داره چرا باید صیغه کنه؟؟؟ 

پاسخ:
سلام
پس تکلیف حدود 6 ملیون زن بیوه و مطلقه و دختر سن بالا چی میشه؟
اینا که همجنس های خودتونن پس چرا به فکر خودتون نیستید؟
سلام اقا... ببخشید یه انتقاد دارم.. تو وبلاگایی که مربوط به این چیزاست اکثر مردایی که از زنانشون گله دارن مذهبی هستن... اینجوری چهره ی منه محجبه و مذهبی تو جامعه زشت میشه و همه میگن زنای مذهبی همه شون اینجورن... در حالی که من خودم هم محجبه م هم مذهبی... اما از شوهرم تا حالا کم نذاشتم... تو رو خدا یکمی فک کنین ک خدای نکرده تو اون دنیا مدیون من و امثال من نشین... من دیگه وبتون نمیام ولی گفتم خواهرانه ازتون این خواهش رو بکنم... اگه ناراحت شدین بیاین وبم بگین تا ازتون حلالیت بطلبم و مدیونتون نشم... 
پاسخ:
سلام
نه اصلا ناراحت نشدم و نقد چیز خوبیه.
در مورد این نظرتون دنیایی حرف برای گفتن دارم و دلی پر از غصه.شاید در پستی مطرح کردم.

میفهمم چی میگید اما قبول ندارم البته ببخشیدا...
ببینید مدیریت رفتار ی کلمه ی خشکه واسه ی ارتباط عاطفی...همون تفاهم خودمون . تفاهم یا همون مدیریت رفتار به معنی تحمل نیست چون تحمل هر کس درجه داره ی روز تموم میشه.ب معنی درک تفاوت هاست درک تموم شدنی نیست بلکه بزرگ شدنیه...قرار نیست تو زندگی بسوزیم قراره زندگیو بسازیم...
اینک گفتید تا میاید سرکار خانم یاد کاراش میوفته،درسته بده منم گاهی که مادرم ازینکارا میکنه بهش میگم خیلی زشته اما گاهیم از دستش درمیره...از طرفی فک میکردم مامانم مقصره ولی واضح که دیدم فهمیدم بابامم گاهی خیلی مقصر بوده که مامام همچین رفتاریو برای خودش پیش گرفته...
درمورد کم حرفیم،همسری کم حرفه ولی من جیغ جیغو ...فکرشو کنید..اما فقط کافیه دل ببندیم.نگاهمو عوض کنیم اونوقت حل میشه...
ازدواج موقتم مال مجرد بیچاره ایه که قدرت ازدواج نداره تا نه کارحرامی کرده باشه ن خدای نکرده بچه ی حرامی بیاره....متاهلین باید فک کنم ریشه رفتار و مشکلشون پیداکنن بعد دنبال راه حل برن...خلاقیت نشون بدن تا جفتشون انگیزه بسازن....
بنظر میرسه از زندگیتون راضی نیستید ...بهتر دنبال انگیزه ی زندگی با همسرتون باشد...شما ادعا میکنید ظاهرا طلاقش ندادید اما نمیدونید که باطنا طلاق عاطفی دادید...اینجوری دووم نمیارید نهایتا ده سال...هرکسی هرقدرم بد باشه ویژگی های منحصر به فردی داره،بگردید تو همسرتون پیدا کنید و بهش دل ببندید...منم ی خانمم بخاطر همین میگم مطمئن باشید بعضی ایرادی که خانمتون میگیره همش بهمونه اس برای چیزا مهمتر وبزرگتر که یانمیتونه یا بلد نیست که چ جوری بگه...ی جاهایی اونم به شما دل نبسته...منطقنی بدون اینکه ب رفتارای هم حمله کنید و گارد دفاع بگیرید باهم حرف بزنید البته زمانو مکان مناسبو در نظر بگیرید...
زندگی شما ظاهرا رنگ خاکستری مایل به تیره اس برای زندگی کردن فقط باید روشن بود به هر رنگی...
امیدوارم ازین ب بعد بستای شادی هاتون بزارید...
پاسخ:
ممنون نکات خوبی بود.
میدونید چیه من کاملا موافق شمام و باور کنید بارها به خانمم گفتم بیا ضعف ها و گذشته ها رو کنار بزنیم و درست زندگی کنیم.
اگر شما در این حد از من انتظار دارید من صد برابر هم روش میزارم و به فکر زندگیم میشم اما وقتی هر کار میکنم سرکار همسر اصلاح نمیشه چکار کنم؟
تا میاییم شاد باشیم یه مهمونی میره میاد و دعوا و.. یا یکی یه حرفی میزنه ... یا خونه یکی میره و دوستش از شهورش تعریف میکنه میاد همه گذشته ها رو مجدد میراه جلو چشم و ... با اینکه قرار بود گذشته ها رو فراموش کنیم.
ببینید راحتر بزارید حرف بزنم این حرف های شما برای یک خانم سالمه اما سرکار همسر من متاسفانه عصبی و از بچگی مشکل روحی روانی داشته و خیلی جاها هم دست خودش نیست و یک دفعه عصابی میشه و نمیتونه کنترول کنه.
باور کنید من یک صدم ناراحتی ها و تنهای هام رو گفتم و الا اوضاع خرابتره.

سلام من چند روزیه خواننده وبلاگ شما شدم و تقریبا همه رو خوندم خواستم بگم شما زنا رو نشناختی فقط با خواهرو مادرتون برخورد داشتید و احتمالا زن برادرتون اون هم در جاهایی که مسئولیتی در قبال شما نداشتند این خصوصیاتی که از خانومتون نوشتید من که یه خانوم هستم همش رو دارم همه ی زنان کم و بیش نسبت به جاریشون و دوستایی که مدام پز مدن بهشون حسادت می کنن فقط مشکل اینه که خانومتون همدمی غیر شما نداره که باهاش درد دل کنه همه ی زنا به مادر شوهز و اینکه بهشون محبت می کنه یا اینکه مهمونشون می شه یا نه حساس هستن همه زنا گیر میدن به خرید عروسی برادر من مطمئن باش اینا رو برات مینویسم تا از چاله در نیای بیفتی تو چاه شما خودتون هم محبتون با کنایه است و اصلا این محبت نیست به نظرم خانومتون مادر بچه شماست و لایق بهترین هست
پاسخ:
سلام
ممنون که سر میزنید و میخونید.
منم قبول دارم زنان چنین روحیه هایی رو دارند اما مهمه اعتداله ولی اگر این مشکل باعث پاشیدگی زندگی بشه مسلما اشتباه هست چه شما یا هر کسی دیگه.
زنان باید یاد بگیرند این مشکل رو مدیریت کنند نه اینکه حسادت به جاری و...باعث خراب شدن زندگیشون بشه.
سلام المیراااا
از شما دلگیر نیستم اتفاقا می خواستم یه توصیه راجع به اون وبلاگی که در نظر داشتی بزنین بگم ولی امروز و چند روز آینده سرم خیلی شلوغه فعلا جز ایمیل رسمی هم ایمیل دیگه ای ندارم شاید بعدترها برای شما تو این وب یه پیام بذارم
راستی مبارک باشه که بچه دوم داره می یاد
بچه دوم ما هنوز به دنیا نیومده از دنیا رفت لحظه پر کشیدنش از وجودم خوب یادمه مثل یه پرستوی بی بال و پر بود اسمشو مهدی گذاشته بودیم اول صبحی اشکم در اومد دلم براش تنگ شده متاسفانه بیمارستان ندادنش برای خاک سپاری
خیلی سخته ندونی یه تیکه از وجودت  چه سر انجامی پیدا کرده
انگار خدا دیگه قصد نداره به ما بچه بده حال من هر روز بدتر بدتر شده من به آینده نمی تونم امید وار باشم
 قرار بود بریم قم به مرحوم آقای بهجت خیلی معتقدم می خواستم به ایشون بگم
کمک کنه از این برزخ بیرون بیام
اصلا جور نمی شه دل داغونی داریم ما التماس دعا
پاسخ:
سلام
دعا کنید ان شالله تا تولد مشکلی نداشته باشه و سالم به دنیا بیاند.
برای شما ناراحت شدم.
بچه اولتون چند سالشه؟
چه مدته اقدام کردید نشده؟
علت سقط اولی چی بود؟
شیر ها , گاهی روزهای زیادی را گرسنه میمانند .. چون : نه مثل کفتار لاشخورند , و نه مثل روباه دزد .. انها شیرند ... از گرسنگی زیاد لاغر میشوند .. اما اصالت و نجابتشان را از دست نمیدهند ...
تقدیم به مردای شیر صفت ..
زنده باد هر چی مرده شیر صفته ...
واااای خدا جونم .. من عادت ندارم کسی رو از خودم برنجونم .. خانوم یا اقایی که به اسم سلام پیام میزارید : عزیزم اولا سلام .. دوم اینکه اصلا و ابدا قصد جسارت نداشتم .. فکر کردم امکان داره شما جزو اون دسته از زوج هایی باشید که روی هم تعصب یا حساسیت و یا به قول عوام غیرتی نداشته باشید .. یعنی هر کی سرش تو کار خودشه و به اصطلاح عامیانه ؛ هر کی سی خودشه ... عزیزم ازم دلگیر نشوووو ... من با ادبیات ساده ی خودم حرف میزنم .. فقط حرف .. شرمنده ام اگه ناراحتت کردم ..و شما اقای متاهل : یه پیشنهاد یا شایدم انتقاد .. بهتر نیست به جای استفاده از ( سرکار همسر ) بنویسید : همسرم .. یا خانومم ؟؟؟ و دیگه اینکه کاش یه اسم از خودتون بزارید که مخاطباتون به این اسم صداتون کنن .. حتی شده مستعارر... من عادت دارم مخاطبمو زیاد صدا میزنم .. ممنون و خسته نباشید ..
پاسخ:
سلام
دیگه به کلمه سرکار همسر عادت کردیم و شما هم قبول کن دیگه.
خب اسم منو شما مرد تنها صدا کن.چون با مستعار راحت نیستم و اسم واقعی رو هم ننویسم خیالم راحتره.
منظور المیرا چیه که می گه احتمالا یه جای کار ایراد داره؟
این آقا داره به ازدواج موقت فکر می کنه این بدتره یا اینکه به خانومش توسط این وبلاگ بفهمونه که چقدر ناراحته؟
خانومش وقتی از فکر هوو با خبر بشه بیشتر داغون می شه یا اگه این وبلاگو ببینه
البته هر چیزی یه کم هوش و سلیقه می خواد این آقا می تونه این وبلاگو یه جوری ویرایش کنه که همسر خیلی ناراحت نشه البته اگر هدف بهبود زندگی زناشویی باشه  وگرنه هی بشینید بد همسرو بنویسید و بعد هی همدیگرو دلداری بدید چیزی عوض نمی شه می شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
سلام
بهتر میدونید که برای ازدواج موقت کسی پیدا نمیشه و منم نتیجه کارهای سرکار همسر رو خواستم بگم و اینکه خانم ها بدونند اگر مردی دنبال ازدواج موقت میره علتی داره!
ای واااای ... یه چیز دیگه .. الان که نظرات رو میخوندم , یه خانومی پیشنهاد داده بود شما این وبلاگ رو به همسرتون نشون بدید .. من شک دارم که این خانوم با داشتن خصوصیات یک خانوم !!! همچین پیشنهادی به شما داده .. مبادا این کارو بکنید .. مبادا .. به خدا بهتر که نمیشه هیچ .. بدتر هم میشه .. خانومها فراتر از تصور ما حسودند .. حتی اگر شوهرشونو دوس نداشته باشن .. مثل من .. اگر هم خانومی نظرش غیر از این باشه احتمالا یه جای کار ایراد داره .. کافیه همسرتون این وبلاگ رو ببینن و متوجه بشن که شما از ایشون پیش خانومهای غریبه گله کردین .. همه چی خرابترررر میشه .. مبادا این کارو بکنید ..
پاسخ:
بله منم موافق نبودم. و الا فاتحه ام خونده است بفهمه.

یه چیزی رو دلم میخواد بگم : خانومهایی مثل خانوم شما یه کم خوشی زیاد , دلشونو زده .. وگر نه با مرد اروم و منطقی مثل شما اینطوری رفتار نمیکرد .. چقدر ارزو دارم یه روز , یه خانوم , با خصوصیاتی مثل خانوم شما , جلوی شوهر بی انصاف من سبز بشه و با زورگویی و رفتار اهانت امیز , مثل خودش باهاش رفتار کنه .. خسته ام .. خسته ام اما تحمل میکنم ..
پاسخ:
منم همینو به سرکار همسر میگم و بارها گفتم اگر غیر از من هر کی با تو بود به یک ماه نمیرسید طلاقت می داد.
تو زندگی من آرامشی داره که تو 20 سال خونه پدریش نداشت.
خونه ای داره که هنوزم خانواده خودش ندارند و خیلی چیزهای دیگه.
البته اینها شرط نیست اما از نظر اخلاقی و مادی خیلی با زندگی خودش فرق داره اما انقدر ... هست که متوجه نمیشه.
سلام.. من همین الان اتفاقی وبتون رو دیدم .. راستش به فکر افتادم منم یه وبلاگ بسازم و دردامو توش بنویسم .. من یه بدبخت واقعی ام . گیر یه نامرد افتادم که هیچ راه خلاصی ازش ندارم .. اماا دارم به خاطر دخترم تحمل میکنم .. سخته . اما تحمل میکنم تا دخترم طعم بی مادری رو نچشه .. همیشه میگم کاش مرد بودم و میتونستم خودمو نجات بدم . حالا وقتی غصه های شمارو خوندم ناراحت شدم که چرا با اینکه مرد هستین ؛ این همه مشکل دارین .. براتون دعا میکنم . از این به بعد خواننده ی ثابت وبتون هستم ..
پاسخ:
سلام
ممنون که سر زدید.
وبلاگ بزنید خوبه اما باید مراقب باشید مشورت های غلط و اشتباه ندند بهتون که زندگیتون رو خراب کنید. یا گیر افرادی نیفتید که دلسوز ظاهر باشند و بدتر براتون مشکل ساز بشند.
حالا دوست داشتید تعریف کنید تا ببینم مشکلتون چیه و شاید راه حلی بود و یا نهایتا همدردی میکنیم.
ممنون که دعا می کنید منم دعاتون میکنم.
حتی اگر شده یه چند ماهی هم اوقانتون تلخ باشه بهنراز ابنه که همه عمر در رنج باشین.به نظر من کوتاه نیاین خواسته هاتون راقاطع بگین.دل رحمی و مهربونی رو یه مدت بذارین کنار.حتی پله اخر اخر تقاضای طلاق بدین بذارین فکر کنه جدی هستین.ببخشید دخالت کردم ولی حقیقتش خیلی ناراحت شدم بابت این زندگیتون.به عنوان یه هموطن غیرتی شدم.معذرت میخوام.....
.
پاسخ:
سلام
ممنون از نکاتی که گفتید پیشنهاد خوبیه برای امتحان کردن.
نمیدونم چه زندگیه که شروع کردیم.آدم همیشه اون چیزی که میخواد نمیشه.
اخه صبر شما هم چیزی رادرست نکرده و نمیکنه.شماباید جذبه داشته باشین که نتونه بهتون دستور بده اونم وقتی تازه ازسر کار اومدین.من میگم اگر همه این چیزایی که نوشتین راسته یک کمی خشونت وترسوندن راه حلتونه.اگر وبلاگ یک مرد متاهلو خونده باشین می بینید که بعدازاینکه وقتی ایشون تصمیم به طلاق همسرشون گرفتن خیلی روابط خوب شد و الان راضیه.شما که نمیتونین شصت سال هفتادسال صبرکنید وهمسرتون تغییری نکنه.

اتفاقا از قضا همین امروز غروب همسر  بد جوری دلمون رو شکست با اینکه یه چند تا وب دارم ولی تا به حال به ذهنم نرسیده بود در مورد زندگیم هم وب بذارم این خاطرات خونی جدیده و تازه دیدم تو این دنیا مجازی چه خبرا هست چقدر البته می تونه مفید باشه

خلاصه در راه خونه فکر کردم من که دلم نمی یاد یه وب بذارم فقط برا گلایه از همسر پس خوبه بیام تو وب شما و عذاب وجدان رو بذارم کنار و بگم چی شد که امروز همسر ،بغض تو گلومون کرد  اما حالا باز پشیمونم

کاش همسرم می فهمید خانومش  نمی تونه حتی تو دنیای مجازی بی نام و نشون ازش گلایه کنه اونوقت شاید اینجور دل ما رو نمی شکست

البته قبل از دل شکونی  توسط همسر ،دل ما توسط  دولت محترم جدید مرتب در حال شکستنه

ژنو-ظریف -عراقچی-کاترین-اوباما-اسرائیل-کیهان-وطن امروز-مردم-شهید هسته ای-هاشمی -اعتماد-اصلاح طلب-....

همش فکر می کنم رفتم تو تاریخ و  جنگه باید انتخاب کنم یه طرف یزید با همه ظواهر گول زنک قشنگ و یه طرف یه رهبر آسمونی که تو این بد بختی های آخر زمونی آدرس بهشت تو دستاشه چقدر دلم می خواد رهبرم از نزدیک بشنوه که من می گم آقا مای نا قابل با شماییم نه با دشمن

 

ولی آقا فقط نگاه می کنه ....هنوز ما آدم نشدیم....آقا اینو می دونه

آرزوی ما آدم شدنه برامون دعا می کنید

پاسخ:
سلام
گلایه از همسر همیشه منفی نیست بزرگوار و ممکنه با گفتن مشکلاتی راه حل هایی داده بشه و ایرادهایی از خودتون گرفته بشه و زندگی بهتری داشته باشید.
در هر صورت مختارید.
بله متاسفانه دولت بد پیچوند رهبر و مردم انقلابی رو. توافقات ژنو بدترین توافقی بوده که به ضرر ایران تموم شده طوری که چرات علنی کردنش رو ندارند چون بد جور گند زدند و علنی کنند بیچاره شده دولت.

سلام تازه خوانندتون شدم.واقعا متاسفم برای زندگیتون.ولی به نظر من شما خیلی کوتاه امدین که این شده وضعیت.هرزنی باید خونه اش تمیزباشه و غذاش اماده .این با کلفتی فرق دداره.همانطوز که مرد بیرون از منزل زحمت میکشه زن هم باید شرایط خوبی داخل منزل فراهم کنه.من بااینکه زنم ولی دوست ندارم مردهایی که کوتاه میان دربرابر بی مسوولیتی همسر..شما باید قوی باشین وگذشت هم جواب نمیده.امیدوارم به زودی زود به زندگی ایده التون برسین.
پاسخ:
سلام
خوش اومدید
جالبه بدونید سرکار همسر تا من میرسم خونه میگه پاشو فلان کار رو بکن و ...
گذشت جواب نمیده پس چکار کنم؟
جزء صبر نمیشه کاری کرد و هر کارم کنی او درست بشو نیست.

...داشتم براتون سفره دلمو باز می کردم پشیمون شدم کلی هم نوشتم ولی بعد از اینکه بخوام از شوهرم بد بنویسم پیش وجدان خودم شرمنده شدم و همه رو پاک کردم

فقط یه چیزی من به عنوان یه خانوم که خانوما رو می شناسه  یه توصیه خواهرانه بهتون می کنم

اگه می شه این وبلاگو به خانومتون نشون بدین اولش شاید خیلی  بلاها پیش بیاد ولی بعد خانومتون بیدار می شه  یه جورایی مطمئنم یعنی احتمال بالا می دم که درست بشه

چون اگه بخواد می تونه فقط باید یه تلنگر بخوره تا بخواد زندگیشو خوب کنه

موفق باشید

پاسخ:
دوست داشتم از مشکلاتتون بگید و تخلیه بشید شاید باعث تبادل نظری می شد و به راهکاری میرسیدید.
من زبانا همه اینها رو به سرکار همسر گفتم تاثیری نداشته.
مشکل از ریشه است و من جزء صبر راهی ندارم.
نوشته هام فقط برای تخلیه خودم هست و کسب تجربه دوستان.
چرا همش ساز مخالف میزنید.....انقدر از تلاش نا امید شده اید!
کمی خود را جای هسرتان بگذارید....کمی روزهایش را تحمل کنید....
یعنی همه سختیها متحمل شماست؟
ایشون با این غر غر های مکررشون ....معلومه که از زندگیشون راضی نیستند....
کمی کوتاه بیایید....کمی راه بیایید...بالاخره که چی ....میخوای همه چی درست شه؟
اگه نمیشه رهاش کن.....نمیشه که همش یکجا ایستاد و ناراحتی کرد....
شما تصمیمات خوبی گرفته بودین.....ولی اینطور که معلومه ....خودتون هم حوصله ی عمل به خواسته هاتون رو هم ندارین!
همه این تجارب را در حدی دارند....اینطور نیست که حل نشه....
کمی توقع حرکت برا بهبود زندگیتون رو از هم دیگه داشته باشین....
اگه فرزندی نبود ....میشد به هر راهی فکر کرد.....اما توجه کنید.....فرزندی دارید معصوم.....که فقط شاهد ناراحتی های روزمره است....
همینه که خودش رو با شیطنت های زیادی تخلیه میکنه....هر رفتاری ....باز تابی داره.....

پاسخ:
سلام
چقدر کوتاه بیام؟ من همه تلاشم رو میکنم اما این سرکار همسر هستند که تلاش ندارند.
بله منم دارم تحمل و صبر میکنم.
این نوشته ها هم برای تخلیه روحی هست.
امیدوارم پایبند این تصمیمتون قرار بگیرین!
نمیدونم ولی یه جای زندگیه شما داره میلنگه که قطعا مقصرش خودتونید!
انقدر دنبال ایراد ها نگردید....
بیل گیتس میگه:اگه فقیر بدنیا اومدی مقصر نیستی......
اما اگه فقیر از دنیا رفتی....قطعا مقصری!!!!
کاش رو همه چیز این نظر رو داشته باشیم....
امیدوارم دیگه حرفی از صیغه و ....نشنوم....
چون واقعا با تمام وجودم ایمان به غلط بودن این تصمیمات دارم....
پاسخ:
سلام
نیاز به گشتن ایراد ها نیست انقدر واضح هستند.
ایمان به غلط بودن این کار بخاطر مونث بودنتان است.
خیالتون راحت بر فرض منم بخوام پیدا نمیشه.
سخته ولی شدنیه چه  خوبه که خودتون هم با اخلاق همسرت کنار بیای  وقتی همیشه داری اینجا از ایرادات اخلاقی همسرت میگی یعنی خودت نتونستی کنار بیای ومطمئن باش اونم نمیتونه همسر من هم  مرد کم حرفیه اوایل برام سخت بود ولی الان عادت کردم والبته گاهی خودم به حرف میارمش البته اونم همینطوره شاید به بعضی اخلاقای من عادت کرده باشه در واقع با هم کنار اومدیم وبه هم احترام میذاریم
پاسخ:
سلام
اینکه  من ایراد میگیرم آیا دلیل بر این است که با اخلاق همسرم کنار نمیام؟
اتفاقا من هم دارم همین کار رو میکنم و الا تا حالا باید طلاقش میدادم.
مشکل اینجاست که سرکار همسر با اخلاق من کنار نمیاد.
ان شالله زندگی شادی داشته باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">