رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

گردش مجردی ما

پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۴۷ ب.ظ

با سلام

عید سعید فطر بر همگی مبارک.

خیلی از شما بزرگواران به بنده سفارش می کردید با دوستانم گردش مجردی و تفریح برم.دیروز دوستانم تماس گرفتند و گفتند رفقا همگی جمع شدیم و فردا میخوایم بریم باغ و تا عصر اونجا دور هم باشیم.همگی از بچه های خوب و صاحب عنوانی بودند.

برای اینکه خانم ها تنها نباشند چند نفرشون هماهنگ شد و دور هم جمع شدند و ما هم بعد از سالها وقت کردیم و دور هم جمع شدیم و خشک گذشت.

عصری که که اومدم خونه دیدم سرکار همسر ساکته و خیلی حرف نمیزنه و فهمیدم چیزی شده باز. بعد از چند دقیقه شروع کرد صحبت کردن و از دوستانش و شوهراش گفتن. انقدر غرر زد و گریه کرد که واقعا گردش رو به هم حرام کرد مثل همه سفرهایی که با خودش میرفتم.

متاسفانه خانم ها دور هم جمع میشند رو که خودتون بهتر میدونید چکار می کنند؟ تعریف های بیخود و تا دلتون بخواد فیس دادن های دروغی از زندگی و شوهرانشون.اینکه میگم دروغ چون من میشناسم دوستان خودم رو که وقتی زنشون تعریف می کنه میدونم شوهرش اینطور نیست.

حالا جالبه در مورد اون آقایی که حرف میزد و میگفت چرا مثل او نیستی اون یک خانم صیغه ای داره ولی من به سرکار همسر نگفتم که بابا اونی که تو داری میزنی سرم اینطوره.(البته آدم درستیه ها و از اساتید دانشگاه هست این رفیقمون)

خلاصه همش گریه و غرر می زد که تو چرا مثل شوهر فلانی نیستی ؟چرا فلان کار اون میکنه تو نمیکنی؟و...هر موقعه سرکار همسر پیش دوستاش میره همین وضعییت هست و تا میاد خونه بیچاره فکر میکنه کم بود داره و حسرت زندگی دیگران رو میخوره و حال از همشون سرتره.

از شام هم که خبری نبود و تا ساعت 11 شب طول داد تا واقعا عصبانی شدم و سرش داد کشیدم و گفتم ساکت شو و ... که دیگه فهمید اوج عصبانیتم بود چون من خیلی کم عصبانی میشم و خوب میفهمه وقتی اینطور شدم یعنی دیگه اوج عصبانیتمه و بعد ساکت شد و رفت و خوابید و منم گرسنه و با سر درد خوابیدم.

دلم برای این بچه می سوزه که باید شاهد بحث های ما باشه. طفلکی اومده بود میگفت باباجون دعوا میکنید من ناراحت میشم. منم با خنده گفتم عزیزم دعوا نمیکنیم داشتیم حرف میزدیم ولی اشتباه کردیم بلند حرف زدیم.

باور کنید 5 ساعت شاید سکوت کردم و دوست نداشتم و ندارم پیش بچه بحث کنیم اما وقتی سرکار همسر نمی فهمه چکار کنم؟

هر چه بیشتر میگذره جای خالی یک همدم رو تو زندگی بیشتر احساس میکنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۹
مرد تنها

نظرات  (۵۶)

من مهمولا پستهای انتقادی از خودتون  میزارم 
اما درمورد این اگه واقعا همینی باشه که نوشتیدواقعا میتونم باهاتون احساس همدردی کنم چون کار همسرتون واقعا بده 
ومقایسه زندگیها اصلا باهم درست نیست 
ولی حیف که این تومخ بعضیها نمیره من هم همین درد شما رو در مقابل همسرم دارم
پاسخ:
چ عجب یه جا حق رو قبول کردید.البته شاید چون همدردیم...
سلام یه کتاب دیدم به اسم .کودکی بد زندگی خوب .بد نیست بخرید وتو خونه بذارید شاید همسرتون مطالعه کنند وسودی ببید
پاسخ:
سلام
انتشاراتی و نویسنده؟
از اینکه حرفم رو صریح و رک زدم ناراحت شدید!!!!!!!!! منظور بدی نداشتم فقط واقعیت رو گفتم ولی اگه اوقات شریف مکدر شده پوزش میطلبم. یا حق
پاسخ:
نه نکات خوبی بود ممنون
سلام خوبید؟
این ماه ازماه های قبل مطلب کمتر گذاشتینا ماه داره تموم میشه 2 تا بیشتر نذاشتید حق میدم بهتون اخه شهرتون خیلی گرمه!
از کجا میدونم ؟میدونم دیگه اخه توی یه فصل سال که هوا زیاد گرم نبود شما کولر روشن کرده بودید!
شاید بگین هرروز بیکاره ها میاد توی وبلاگ من نظرم میده
اگه این حرفو زدید در جوابتون اینکه من کارم برنامه نویسیه (phpوasp.netو...)وهمیشه برای طراحی سایت و... اینترنتم روشنه برای گرفتن عکس ومطالبو...وبیشتر وقتم اینجا میگذره پس فکر بد نکنید
مطلب بذارید دیگه حتما که نباید در مورد بدی ها بگید یک مطلبم در مورد خوبی های خانمتون بذارید یا درباره خدتون مطلب بذارید مشخصاتتون و...
شوخی کردم تیکه ی اخرو روز خوش هوای گرمتون گرمتر!
َ
پاسخ:
سلام
ممنون
یکی به افتخار شما گذاشتم.
کولر روشن کردن دلیل بر گرم بودن شهرمون نمیشه چون طبع افراد فرق داره. اما خوبه با هوشید.
نه بابا منم تقریبا هر روز میام وب و این دلیل بر بیکار بودن نمیشه.
پس خانم مهندس هستید؟افرین
خانم مهندس چقدر میگیرید سایت میزنید؟
در مورد خودم گذاشتم دیگه چقدر بزارم؟
ا سلام

امروز این مطلب  رو از ایت الله بهجت جایی خوندم یاد شما افتادم دلم نیومد براتون نفرستم ......

هماهنگی و موافقت اختلافی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیا(ع) غیر ممکن است.اگر بخواهیم محیط خانه،گرم و با صفا و صمیمی باشد،فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.اگر این ها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلاف خانوادگی از همین جا ناشی می شود.....
مواظب خوبیهاتون باشید ...
پاسخ:
سلام
بله قبلا در وبلاگ گذاشته بودم این مطلب رو.
سلام
یعنی میخواید بگید شما مثل علامه جعفری هستیدومن باید معلوماتمو ببرم بالا تا بلهههه شما حالیم بشه یا برعکسش؟!
هرچی بابا اقای دکتر اقای علامه یه دونه ای!
بلهههه

پاسخ:
دیگه خودمون از خودمون تعریف نکنیم کی تعریف کنه؟ بلهههه
ارامش هنر نپرداختن .......
به انبوه مسائلیست که حل کردنش سهم
خداست .....
لحظه هایتان لبریز از ارامش......

ایمیلتون را دیده اید

سه تا ایمیل ارسال کردم و منتظرم ببینم آیا رسیده یا نه

احتمال می دم تو اسپم رفته باشه. ممنون می شم خبرم کنید

پاسخ:
سلام
بله رسیده ببخشید فرصت نشد جواب بدم الان جواب دادم.

" خوش دارم آزاد از قید و بندها درغروب آفتاب بر بلندای کوهی بنشینم و فرو رفتن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم و همه حیات خود را به این زیبایی خدایی بسپارم و این زیبایی سحرانگیز، با پنجه های هنرمندش با تار و پود وجودم بازی کند، قلب سوزانم را بگشاید، آتشفشان درد و غم را آزاد کنم، اشک را که عصاره حیات من است، آزادانه سرازیرنمایم، عقده ها و فشارهایی را که بر قلب و روحم سنگینی می کنند بگشایم . غم های خسته کننده ای را که حلقومم را می فشرند و دردهای کشنده ای که قلبم را سوراخ سوراخ می کند، با قدرت معجزه آسای زیبایی تغییر شکل دهد و غم را به عرفان و درد را به فداکاری مبدل کند و آنگاه حیاتم را بگیرد و من دیوانه وار همه وجودم را تسلیم زیبایی کنم و روحم به سوی ابدیتی که نورهای زیبایی می گذرد پرواز کند و در عالم آرامش و طمأنینه از کهکشانها بگذرم و برای لقاء پروردگار به معراج روم و از درد هستی و غم وجود بیاسایم و ساعتها و ساعتها در همان حال باقی بمانم و از این سیر ملکوتی لذت ببرم."
شبتان  ارام
پاسخ:
زیبا بود
سلام اقا یه محیط آرام و عاشقانه رو فراهم بیارید و به همسرتون بگید همه ی اینا رو ....اینکه وجود یه همدم تو زندگیتون خالیه و متوجه اش کنید که برای شما موجود مهمی هست و خلاصه خیلی چیزای دیگه فقط حواستون باشه که همه ی اینا باید از ته دل باشه تا به دلشون بشینه و عملی بشه
و اینکه اگه واقعا همسرتون رو دوست دارید و میخوایید این زندگی رو ادامه بدید و صد البته به خاطر بچه تون صبور باشید باید تلاش کنید و توام با اون صبر داشته باشید تا اوضاع بهتر شه تو رو خدا نذارید کسی بهش بی احترامی کنه اینا همه قطره قطره جمع میشه و تو ذهنتون یه طوفان ایجاد میکنه........
اولا سلام
دوما بلهههه یعنی چی!؟در حد فوق لیسانس صحبت کنید که حالیمون بشه ما که مثل شما دکتر نیستیم!
پاسخ:
سلام
میگن علامه جعفری خیلی سنگین صحبت میکرده و بهش تذکر میدن کمی ساده تر صحبت کنید و فیتلیه رو پایین بکشید اما علامه جعفری میگه چرا من فتیلیه رو پایین بکشم مردم خودشون رو بالا ببرند تا متوجه بشند. بلههههه

اون وقت مرد چی باید بدونه؟؟؟؟؟؟
سلام دوستم
جای خالی همدمو خیلیا توی زندگیشون حس میکنند (حتی یک زن مثل من!)بیشتر زوجها سال های اول زندگی شون از همدیگه طلاق عاطفی میگیرن که خودشونم متوجه نمیشن اشتباهات کوچیک وبزرگ طرفین جمع میشه وبه صورت یک عقده میشه وکار به طلاق یا هر چیز دیگه ای کشیده میشه چه زن وچه مرد فرقی نمیکنه اما ادمای صبور مثل ماوشما سالها باید به خاطر کسایی که دوستشون داریم اون جای خالی رو ندیده بگیریم وبه فکر پرکردن جای خالی عشق وهمدم وهمراه نباشیم وبه قول معروف بسوزیم وبسازیم چون تنها خداست که همیشه پشت پنجره ی باز اتاق ماست وتنها اونه که میتونه کمکمون کنه وهیچوقت تا اون نخواد با هیچکس به خوشبختی نمیرسیم حتی به نظرمون بهترین ادم روی زمینو پیدا کرده باشیم پس طلب عشق زهر بی سروپایی نکنیم...
پاسخ:
بلهههه
سلام مجدد
داداش همونطوری که خانم میشینه پیش شما درد دل میکنه که فلانی با همسرش چه مشکلی داره شما هم بشین به خانمت همه ی حرف ها و درد دلهاتو بگو البته،البته نو میشی راوی و مثلا داری زندگیه یکی از دوستاتو میگی که با شما درد دل کرده و میخواد زن جدید بگیره یا رابطشونو تموم منه
بعد از زنت نظز خواهی کن که اون چه پیشنهادی میده برای حل مشکل

در ضمن اگه میشه درخواست رمز هم دارم
سلام
مطالبتون رو خوندم. میدونم بدرفتاری طرف آدم اون هم طولانی مدت آدم رو از پا درمیاره ولی یه نکته این وسط هست اون هم این که بنظر میاد شما از خانمتون کلا نا امید شدید و این فکر پیدا کردن کسی غیر از اون هر روز بیشتر قوت میگیره. اگه میخواید زندگیتون رو حفظ کنید به بهانه صلاح بچه ها و ... یعنی هرچیزی که مستقیم خانمتون رو متهم نکنه راضیش کنید بیاد هر دو برید مشاوره چون هم ایشون باید رفتارش درمان شه هم شما باید کنار اومدن با روند این کار رو یاد بگیرید. ببینید مثلا شما میگید وقتی مهمون میاد غذای درست حسابی میخورید این یعنی خانمتون آشپزی بلده فقط انگیزه نداره. تو جمع خیلی بیشتر بهش احترام بذارید تو خلوت بهش اعتماد بنفس بدید و بگید که هرجور هم که باشه با کسی عوضش نمیکنید و... . ببینید اون خودش متوجه این بد رفتاریش هست و خودش رو لایق محبت نمیبینه دلش رو گرم کنید

پاسخ:
چشم عمل میکنم
این کم نوشتن مطلب رو می ذارم به پای بهبود روابط
ان شاء الله که این طور باشه
خاک تو سرت عقده ای 
سلام ببخشید اگه طولانیه چون تو وبلاگ شما اکثرا خانوما تشریف میارند این مطلب رو گذاشتم شاید ی کم ب دردشون بخوره
پاسخ:
سلام
خواهش میکنم. ممنون
ای کاش زن زندگی ام این رازها را می دانست... 1– مرا تحسین کن. 2 – می دانم که همیشه با من موافق نیستی و برخی از تصمیم هایم را نمی پسندی، اما همیشه تاکید کن که عاشقم هستی. 3 – سعی کن نیازهای مهم مرا برطرف کنی، مثل نیاز جنسی و صداقت. 4 – مرا همین طور که هستم بپذیر و سعی نکن مرا تغییر دهی. 50 تا.... 5 – اگر می خواهی با من حرف بزنی، اول از من بپرس که در حال و هوای گفت و گو هستم یا نه. اگر نیستم، اصرار نکن. 6 – طوری با من رفتار کن که احساس کنم بی همتا هستم. گاهی مردها مثل پسربچه ها می شوند. 7 – وقتی گیج و سردرگم هستم به من نگو چه کار باید بکنم. وقتی در این حالت هستم سعی کن به نحوی مرا به مسیر مناسب برگردانی .8 – ما مردها گاهی به غار خودمان پناه می بریم. کمی به من زمان بده تا از غارم بیرون بیایم؛ آن گاه خودم به سوی تو خواهم آمد. 9 – سعی کن نیازهای مهم مرا برطرف کنی، مثل نیاز جنسی و صداقت. 10 –مرا همین طور که هستم بپذیر و سعی نکن مرا تغییر دهی. 11 – درک کن که برای کسب آرامش نیاز دارم تلویزیون تماشا کنم، به خصوص مسابقه فوتبال. 12 – درک کن که خیلی دوست دارم گاهی برای رابطه جنسی پیشقدم شوی. 13 – سعی نکن برای هر کاری که می کنم مرا سوال پیچ کنی و از من توضیح بخواهی. به قضاوتم احترام بگذار. 14 – به پدر و مادرم و خانواده ام احترام بگذار. 15 – زمانی که عصبانی می شوم، سعی کن صبور باشی. 16 – هرگز تصور نکن از قبل درباره هر حرفی که به تو می زنم فکر کرده ام. از این رو، مرا سرزنش نکن چرا حرفی زده ام که تو را عصبانی کرده است. 17 – نزد خانواده خودم و خانواده خودت و دوستانم از من بد گویی نکن. 18 – بیشتر مسایلی که بین من و تو می گذرد، محرمانه است؛ قرار نیست دیگران از آن مطلع باشند. 19 – وقتی با لحن پرتوقع حرف می زنی، چیزی جز این نمی شنوم که به اندازه کافی مفید نبوده ام و در را ضی کردن تو ناکام شده ام. 20 – تا زمانی که به طور مستقیم از تو درخواست توصیه نکرده ام، یعنی خواهان هیچ توصیه ای نیستم. توصیه هایی که در این جور مواقع می کنی باعث می شود احساس کنم می خواهی برای من تعیین تکلیف کنی. 21 – خواهشم از تو این است که هرچه را می خواهی، از من درخواست کن؛ چون به طور غریزی نیازهای تو را به یاد نمی آورم. 22 – به یاد داشته باش که من دوست دارم کارهایی شخصی مختص خودم داشته باشم که تحت اختیار خودم باشد. 23 – من بیشتر دوست دارم کارهایی را برایت انجام دهم که خودم آنها را انتخاب کرده باشم، نه این که مجبور باشم انجامش دهم. 24 – اگر گاهی پیش می آید که از تو فاصله می گیرم و بی توجهم، خیال نکن تو را دوست ندارم بلکه بی توجهی ام شاید نشانه این باشد که تحت فشار و تنش هستم. 25 – اگر در رابطه جنسی رضایتم تأمین شود، هر نوع دلخوری و فشار عصبی و تنش که در من وجود دارد، ناپدید خواهد شد. 26 – ما مردها فقط خواهان رابطه جنسی نیستیم بلکه خواهان عشق هستیم و این هم راهی است که می توانیم عشقمان را ابراز کنیم، است. – وقتی به داشتن رابطه جنسی با من اشتیاق نشان می دهی، این پیام را به من می رسانی که پذیرای من هستی و به من اعتماد داری. بدین طریق می توانم احساس قدرت کنم. 28 – اگر نتوانم «نه» بگویم احساس می کنم تحت سلطه هستم. وقتی آزادی «نه» گفتن را داشته باشم، احتمال «بله» گفتنم بیشتر می شود. 29 – گاهی با هم جر و بحث و دعوا می کنیم؛ چنین چیزی طبیعی است. اما مراقب حرف هایی که به من می زنی باش و هرگز خیال نکن دیگر دوستت ندارم. 30 – همان طور که تو عاشق گل گرفتن هستی، من هم دوست دارم چند ساعتی با دوستانم خوش باشم؛ اما مطمئن باش با شوق و ذوق و انرژی بیشتری نزد تو برخواهم گشت. 31 – قرار نیست همه کارها را با هم انجام بدهیم. اگر من می خواهم تلویزیون تماشا کنم و تو دوست داری به سینما یا خرید بروی، بهتر است هرکدام به فعالیت مورد علاقه خودمان بپردازیم. 32 – این حقیقت را بدان که من ذهن خوان نیستم. پس اگر خواسته و نیازی داری، به من بگو. 33 – گاهی به طور غیرمنتظره بغلم کن و به من ابراز عشق و علاقه کن. 34 – هرگز در حین ارتباط جنسی تحقیرم نکن، سرزنشم نکن، مرا ناتوان نخوان و نگو که مرد نیستم. 35 – می دانم تو مادرم نیستی، اما گاهی دوست دارم بچه شوم و تو خواسته های مرا برآورده کنی. 36 – هرگز خیال نکن من آدم کامل و بی نقصی هستم. اما بدان که تمام سعی ام را می کنم تا قهرمان زندگی ات باشم. 37 – همیشه مرا منبع آرامش، شادی و سرگرمی ات ندان. گاهی هم باید بتوانی برای خودت شوهری کنی. 38 – به یاد داشته باشد که من عاشق زنی قوی و توانمند و مستقل هستم، نه زنی نیازمند و وابسته. 39 – هرگز سکوت مرا به اشتباه تفسیر نکن. سکوتم به معنای بی توجهی به تو نیست بلکه درواقع می خواهم بگویم: «هنوز نمی دانم چه بگویم. اما دارم درباره اش فکر می کنم.» 40 – وقتی در حال فکر کردنم یا در غارم فرو رفته ام، سعی نکن از من انتقاد کنی، به من راه حل نده، از من نخواه احساساتم را بیان کنم، به حالم تاسف نخور. فقط به من زمان بده. 41 – گاهی احساس می کنی از تو فاصله گرفته ام. این امر طبیعی است چون من به استقلال نیاز دارم. اما پس از مدتی به سوی تو بازمی گردم چون به عشق و صمیمیت تو نیاز دارم. 42 – احساساتت را با من در میان بگذار و اجازه نده روی هم انباشته شوند، مبادا ناگهان منفجر شوند. 43 – برایم خیلی مهم است که به قدرت و توان مردانگی ام باور داشته باشی و بدانی که می توانم از پس مشکلات بربیایم. 44 – به من برای رشد و تغییر کمک کن. این بدان معنا نیست که مرا سرزنش و در موردم قضاوت کنی، من زن زندگی می خواهم نه زن ایرادگیر. 45 – برایم غذاهای خوشمزه درست کن، با این کار بیشتر احساس عشق می کنم. 46 – به من اجازه بده گاهی به تنهایی یا با دوستانم به مسافرت بروم، همان طور که من چنین فرصتی به تو می دهم. 47 – وقتی به بچه ها ویتامین می دهی، مرا هم فراموش نکن! 48 – به من فرصت بده عشق ورزیدن را بیاموزم و درمورد تو به کار ببرم. 49 – وقتی مشکلی داری به من بگو. درست نیست به من بگویی مشکلی ندارم و سپس از من توقع داشته باشی حدس بزنم مشکلت چیست. 50 – همیشه باورم کن.
سلام . امیدوارم که زندگیتون با ورود بچه دوم نغییر کنه و پر بشه از ارامش و شادی. خیلی از زوج ها هستن که در ابتدای زندگی مشکل دارن ولی هر چی بیشتر میگذره زندگیشون بهتر میشه و به ارامش نزدیک .امیدوارم برای شما هم همین امر رقم بخوره .
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۵۰ منو تنهایی

سلام

مطمئن باشید هیچ زنی نیست که غر نزنه  پیدا کردی معرفی کن

برادر عزیز اینا فقط امتحانه از طرف خدا ک امیدوارم کم نیارید در مقابل این امتحان.

ی مرد خیلی راحت میتونه در همسرش نفوذ کنه تاثیر بزاره از اونجا که خانما خیلی عاطفی هستن.

دغدغه های خانمتون رو پیدا کنید اونایی ک خیلی بزرگه رو براش از بین ببرید بی نهایت محبت کنید مطمئن باشد جواب خوبی میگیرید.

شماباید مشکلتون رو حل کنید ازدواج دوباره  یعنی فرار از این مشکل از کجا معلوم دومی مشکلتر از این نباشه.در همه شرایط حواستون باشه ک اخرت هست خدا هست هدفت برای رسیدن ب خدا باشه بدون در همه شرایط خدا حواسش هست.

التماس دعا

سلام 
بنظر من  جداشید  واقعا اگه جای یه همدم رو تو زندگیت حس میکنی بهتره جداشی  چون اگه میخوای بعدا گیسای اون همدمت سر جاش باشن  بهتره که اول تنها شی  بعد  همدم دار شی
سلام مرد تنها والا من نظرم یه خرده با دوستان متفاوته من برخلاف دوستان و باتوجه به نوشته های قبلی خودتون میگم که گفتین از اول حتی بامادرش هم نمیساخته و هنگام تولد آقازادتون حتی مادرش هم همین اخلاقیات رو داره به نظرم کار از دسته شما خارجه شما تلاشت رو کردی همسره شما باید رفتار درمانی بشه.هرچند همسره شما از جنسه خودمه و طبقه یه رسالت کور باید از حقوق هم جنسم دفاع کنم و شاید مورد غضب هم جنسای خودمم قرار بگیرم اما واقعیت براساسه تعریفای شما همینه همسرتون احتیاج به روانپزشک داره تا قبل از اینکه بچه دومتون مثه آقازاده حساس نشده یه فکری بکنید
سلام عیدتون مبارک
مسافرت بودیم تازه برگشتیم منم اومدم نت کار داشتم گفتم یه سر به شماهم بزنم
 همه چیز خیلی خیلی  عالی بود جای شما خالی اما ...بابعضی از کارهاش اذیتم کرد اما عین خیالمم نبود هرکاری کرد حرصمو در بیاری نتونست نذاشتم
خلاصه خیلی خوش گذشت
همه ی زن وشوهرها دعوا دارن اینو مطمئنم شک ندارم واز زنایی که ازشوهرشون تعریف الکی میکنن بدم میاد منم مثل شما یه بار شوهر یه زنو دیدم با چشای خودم خانمی رو اورد توی خونش اما زنش که پیشم میاد ببین افاده چه افاده ای به خاطرهمین با هرکسی دوست نمیشم چون از این یه قلم(کلاس الکی) بدجوری حرصم درمیاد
دوستام بهم میگن خونسردوبیخیالی البته بیشتر اوقات وانمود میکنم که بیخیالم میخوام حرص طرفو در بیارم!
ازمایش کنید خیلی حال میده حرص دادن!!


پاسخ:
سلام
ممنونم. خدا رو شکر خوش گذشته.
خوش به حالتون با این روحیه خوب و چقدر خوب میشد همه مثل شما خونسرد و با فکر بودندددد

البته خودت میدونی دردت درمان نداره آقا !
به حرفهایی که الکی میخوان امیدوارت کنن هم گوش نده !
فقط با امید الکی ، یک روز دیگه هم از عمرت و جوونیت میره ، اونم با حسرت شدید !
یکبار به خودت میای میبینی شده 70 سالت و همچنان امید به یک روز خوش تو زندگی !!

۱۳ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۱۰ تو هم فیس دروغی میای !!
جنابعالی هم که با این اوضاع میگی "سرکار همسر" و "آقازاده" کم از فیس های دروغی خانمها نداری !!
واقعا فکر میکنی محبت و احترام تو زندگیت موج میزنه ؟؟؟؟
حالا ما باید غبطه بخوریم !!؟؟
خیلی خانومتون رو بد جلوه میدید بخدا،وقتی همسر برادرتون میشه کسی که همش با همسر خودتون مقایسه کنید(حداقل تو وبلاگ که اینطوره)رفقا شما هم میشن کسی که ایشون با شما مقایسه میکنه!!نگید فقط شما در مورد همسر برادرتون درست میگید اما ایشون در مورد دوستا شما اشتباه میکنه بلاخره دست بالا دست زیاده هیچ کس هم کامل نیست
این جمله قشنگم یادم اومد حیفم اومد ننویسم"هیچ وقت طاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگیه خودتون مقایسه نکنید"
دل، این دل تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
آرامش تسبیح شما بر هم خورد
شرمنده ام ای درخت! ای گل! ای رود!


سلام .
من بیست سال ازدواج کردم و هر روز زندگیمون از روز پیش بهترو عاشقانه تره
اگر فکر می کنید میتونم بهتون کمک کنم در خدمتتون هستم
البته هر کس مشکلات خاص خودشو داره
مثلا این تفاهم و دوستی که بین من و همسرم هست متاسفانه با بچه هامون اینجوری نیستیم و این باعث شده دچار دردسرهایی بشیم ولی با همسرم عاشقانه زندگی میکنیم ...در هر حال امیدوارم بتونم کاری انجام بدم

پاسخ:
سلام
خوشحال میشم از تجربیاتتون استفاده کنم.
با بچه هاتونم باید رفیق می شدید.

۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۰۴ من، تو، خدا
سلام
هفته پیش روبروی گنبد امام رضاعلیه السلام یاد شما افتادم...
همه در معرض امتحانیم...
الهی که سر بلند باشیم...
پاسخ:
سلام
ممنونم لطف کردید
سلام. هربار که وبتون میبینم برام باور اینکه مردی اهل دعوا و بحث نباشه و به زنش محبت کنه و.. ولی زنش همش دنبال دعوا باشه و ... سخت هست..
نمیدونم دقیقا شما چگونه هستید چون آنچه مینویسید از دید خودتان هست.. ولی اینکه مینویسید زنتون گریه میکنه.. و به زن های دیگه حسادت میکنه و .. فقط و فقط از دید یک خواهر خیلی کوچک تر شما میگم.. خواسته هایش برآورده نمیشن.. اگه شما واقعا دوستشون دارید هنوز ..در مرود مسائل مادی هر چه میخواهند برایشان انجام دهید و بگذارید در مورد هر خریدی آنچه او میخواهد بشود.. از طرفی به خاطر اخلاقشون و مشکلاتی که تو زندگی هست لابد گاهی شما هم تعریف دیگران رو پیش ایشون میکنید مثلا جاری شون..
یک مدت بهش بگید که اون اصلا قابل مقایسه با هیچ کس نیست و اگه زن های دیگه بهترین غذاها رو درست کنند شما یک قاشق از خراب ترین غذای ایشون رو عوض نمیکنید...
یک جمله مرد ها هرچند در حد سه کلمه باشه یک زن رو برای یکسال داغون میکنه یا شاد میکنه و روحیاتشو تحت شعاع قرار میده..
اینکه راجع گریه و دعوا نوشتید .. احساس کمبود رو نشون میده.. که یا این کمبود روحی هست یا مادی هست.. البته حالت سومی هم هست که زنی واقعا مشکلات روحی و روانی درونی داشته باشه که بعید هست همسر شما این قسم آخر باشه..
من ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دارم امیدوارم زندگیتون خوب بشه... و حال روحیتون بهتر..
باسلام
من چند وقتیه که نوشته های شمارو میخونم خواستم به شما بگم من  چند سال پیش به خاطرفشار محیط کار وخانواده ی خودم و انتظارات زیادی که از خودم داشتم دچار اضطراب و وسواس شدم اما همسرمن خیلی صبور بود و با گذشت.حال که نوشته ی شمارو خوندم خواستم بگم همسر شما سالمه خدارو شکر کنید که میتونید با بعضی کارها اونو شاد کنید زندگی شما اونقدر سخت نیست ‌که بعضیها تو نظرات اغراق کردن .برادرم همسر شما خیلی خیلی خیلی شمارو دوست داره اما نمیدونه چقدر شمارو اذیت کرده چون خودمم ناخواسته همسرم رو اذیت کردم که بعضی وقتها که فکرمیکنم به گذشته، خیلی خجالت میکشم اما دست خودم نبوداما اشتباهی که همسرم میکرد این بود که خواسته هاش رو بیان نمیکرد اینطور که من فهمیدم شما آدم مومن ومعتقدی هستید سخنرانی آقای پناهیان رو که در مورد خانواده ی خوب،تنهامسیر و سبک زندگی هست رو گوش بدید خیلی خوبه البته برای رضای خدا نه اینکه گوش بدید و به همسرتون تذکر بدید.
فرزند دوم رو نعمتی از جانب خدا بدونید چون زندگی مابعد ۸سال با ورود فرزند دوم گرم شد وشیرین.اگر همسرتون آدم مومنیه بدید سخنرانیهارو گوش بده من که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.به نظر من اگر برای رضای خدا کاری رو انجام بدید همسرتون هم احتمالاآرامشی که شما میخواین رو ایجاد میکنه.من بااینکه خیلی ازعیبهای همسرم تو چشمم بود حالااونوبزرگترین سرمایه زندگیم میدونم.خواهشم اینه که زندگیتون رو خراب نکنید به نظرات ناامیدکننده توجه نکنید باهمسرتون ازآینده خوب و شاد حرف بزنید از روزهای خوب باهم بودن.لطفا سخنرانیها یادتون نره.موفق باشید
پاسخ:
سلام
بله ممنون

رشته تحصیلی توی دکترا چی میخونی؟
پاسخ:
سلام
چطور مگه؟

یه جورایی شاید مشکل ما شبیه هم باشه، منم متاهل هستم و با زنم مشکلاتی دارم، از نوشته هات برمیاد خدا پیغمبر سرت میشه، منم یه جورایی سرم میشه، تهران هستی که حضوری همدیگه رو ببینیم؟
پاسخ:
سلام
متاسفانه امکان دیدار حضوری برام نیست.
امیدوارم زندگی زین پس به کامتون شیرین باشه.
از اینکه به وبلاگ من سر زدیدممنونم بلد نشدم همونجا پاسخ بدم

اره طبیعت زنانه
خانوم ها خیلی گیر جزییاتند بالعکس اقایون
هیچ کدوم رو نمیشه ملامت کرد و حتی تا حدود زیادی نمیشه عوض کرد
فقط باید یاد بگیرن چه طوری با این تفاوت روحیه کنار بیان

خانوم ها خیلی وقتا که نق میزنن و رو اعصابند درواقع دارن نیاز خودشون به صحبت رو اقناع میکنن همین

اینکه خیلی وقتا از صحبت های اطرافیان شاکی میشه شاید به خاطر همون حساسیت به جزییاته

کتاب زنان ونوسی مردان مریخی رو اگر نخوندید مطالعه بفرمایید به خوندنش میارزه  و به خانوم هم پیشنهاد بدید بخونن
به قول نویسنده این دو جنس از دو دنیای متفاوت هستند با نیاز های متفاوت و روحیات متفاوت اگر یاد بگیرن طرف مقابل رو درک کنن زندگی شیرین میشه

ی سوال مهم دارم ازتون
شما با این همه درگیری فکری و خلا عاطفی چه طور میتونید هم درس بخونید هم سرکار برید مرحمت بفرمایید جواب بدید خوشحال میشم


پاسخ:
فرق مرد با زن همینه که میتونه مدیریت ها متعدد داشته باشه.
با خواندن وبلاگ شمااحساس میکنم که منم در جوانی خیلی شوهرمو اذیت کرده ام در حالی که اون وقتها فکر میکردم اون هست که داره به من بد میکنه کاش بیشتر قدر همدیگر را میدانستیم وغر نمیزدیم
سلام
طولانی شد ببخشید
من به تازگی با وبتون آشنا شدم و همه ی وبلاگتون رو خوندم. من به همسرتون حق نمیدم که شرایط گذشته ش رو با خودش بکشونه تا آخر عمر، ولی درکش میکنم. من هم تو یه خانواده ی با شرایط نسبتا بد بزرگ شدم پدر و مادر تندخو و سختگیری داشتم که نه با ما بچه ها نه باهم خوب نبودند. من تا دوازده سیزده سالگی مشکلات رفتاری داشتم ولی یه چندباری که متوجه بدی رفتارم شدم دیدم اگه خودم واسه خودم کاری نکنم کلاهم پس معرکه ست. دیگه نذاشتم محیط روم اثر بذاره خودم هرچی بد بود رو گذاشتم کنار. هیچوقت حال بدم رو به دیگران سرایت ندادم یا انتقام ازشون نگرفتم. رفتار همسر شما درست نتیجه شرایطی که از زندگی گذشته ش توصیف کردید و نیاز به حمایت و کمک داره تنها تقصیرش این بوده که نتونسته بر شرایط پیروز بشه. البته تو هر رابطه طرفین هر دو مقصرند فقط درصدش فرق داره شما هم به نظر میاد از اصلاح همسرتون قطع امید کردید. اگر واقعا بریدید و نمیتونید ادامه بدید کشش ندید اگه میشه ادامه داد و هنوز دوستش یا بخاطر بچه ها باید بیشتر کمکش کنید . ما سه بچه هستیم کوچکتره رو خودم کمکش کردم ولی متاسفانه برادرم شبیه همسر شما شد بدون اعتماد به نفس، شکاک، تند مزاج، خودخواه ، عصبی و ... و بدتر اینکه اصلا ایراد  به خودش وارد نمیبینه و حاضر به درمان نیست
پاسخ:
سلام
هر کار میکنم آخرش پوچ میشه.
۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۶ گلناز ( مادرانه های یک مادر حساس)
یک کاری کنید اعتماد به نفسه خانمتون زیاد شه . فرصتی پیش اومد به خانمتون محبت کنید .
 تو خونه کمکش کنید تا اون بتونه وقت واسه خودش داشته باشه . 
پاسخ:
مگه مشکل محبت نکردن منه؟
مشکل اون عالم و آدمه

خب چرا به همسرتون خیلی دوستانه نگفتین که مثلا اون کسی رو که داری حسرتشو میخوری،شوهرش زن صیغه ای داره؟(شاید واقعا از زیادی ساده بودنشونه که حسرت دیگران رو میخورن)

در مقابل بهانه گیریهاشون هم جدی برخورد کنید.واگر مشکل روحی روانی دارن،به عنوان همسر،وظیفتونه که به دنبال مداوای ایشون  باشید.

همدم جدید هم بی دردسر و بدون مشکلات نیست،فردا واستون میشه غوز بالا غوز.

پاسخ:
نمیشه اسرار مردم رو که فاش کرد.
سلام گاهی فکر می کنم این غر زدن های شما تو وب برا اینه یکی (همدم)
بهت اوکی بده (شگلک زبون ونیشخند)
پاسخ:
سلام
فکر اینم کنید که دارید تهمت بزرگی میزنید.
من همدم بخوام و تصمیم رو گرفته باشم همین اطرافم کلی ریخته.وضعیت جامعه رو که خودتون بهتر میدونید.
درود بر شما
همسرتونو بفرستید بیاد پیش من....یه چیزایی از مردا براش تعریف کنم.....شب که برگشت خونه شما رو سجده کنه :)
چرا همسرتون هر چی به ذهنش میرسه بهتون میگه؟
چه مرد مظلومی و صد البته نازنینی هستید و
چه همسر ساده و بی سیاستی دارید
حس میکنم همسرتون جایگاهشو (بعنوان همسرتون)قرص و محکم میدونه ....نمیدونه وقتی یه دعوای معمولی با هم میکنید     مرد بسرعت شونه های دیگه ای رو برا آرامش طلب میکنه....
نمیدونه بخدا....وگرنه سعی میکرد بیشتر مایه ی آرامش شما باشه

یه بار با خشونت بهش بگید: دفعه ی آخرت باشه نق زدی.....یه بار دیگه نق بزنی گریه کنی منت بذاری    از این خونه میرم    تو بمون و زندگی تکی!!!
اگه تکرار کرد...از خونه برید بیرون...چند ساعت تنها بمونه   کمبود مرد  نازنینشو حس کنه    اوضاع بهتر میشه

به نظرم شما فقط سکوت می کنید
اگه تمام و کمال عشق بدید درهای تازه ای به روتون باز می شه
من فکر می کنم شما منفعل شدید . واونقدر مشکلات همسرتون رو تو ذهنتون مجسم کردید و همینطور همسرتون اونقدر تکرار کردند کاراشون رو که مجال اینکه شما یه عشق اطمینان بخش رو بهشون بدید رو ندارید . برای همین نمی تونید اونجوری که باید عشق بورزید .
سکوت راه حل نیست
شما باید بشینید و با خلوص دل با نیت صاف باهم حرف بزنید . بعد که یکم آرامش برقرار شد نزارید تکرار بشه و همه چیز باز شکسته بشه . با اون خصوصیاتی که از همسرتون گفتید . مشکلات خانوادگی و غیره کار شما سخت تر میشه .نباید خسته بشید اگه که میخواید زندگی و بچه هاتون آسیب نبینند . وگرنه که می تونید همیشه بنالید در برابر همسرتون فقط سکوت کنید و همیشه دنبال همدم واقعی بگردید که به نظر من یافت نخواهد شد .
می شه بفرمایید چرا همسر جان رو نبردید؟ 
پاسخ:
چون برنامه مجردی بود.
سلام آیا شما ساکن تهران هستید؟
پاسخ:
سلام
چطور مگه؟

سلام. همه مطالبتون رو خوندم.همه.دوسه مورد هست که فکر کنم کمکتون کنه.دوست داشتید ایمیل بزنید.نترسید. من مثل خودتون زجر کشیده و کتک خورده هستم.فقط تجربیاتم رو در اختیارتون میذارم.شاید کمک کرد
سلام عیدتون مبارک.
خب اقا ماکه میگیم مثل خودش باهاش رفتارکن اگه بایکی دادکشیدن  صداشو میاره پایین خب خشن تررفتارکن شاید بعداز یه مدت بیشترحواسشو جمع کنه.وقتی همش کوتاه میاین وصبرمیکنید اصلا فکرمیکنه حق بااونه .دلم به حال اقازاده وبچه بعدیتون میسوزه.
یه چیز دیگه ماهروقت بحثمون میشه یکیمون میزنیم ازخونه بیرون تااروم بشیم.شماهم دست اقاراده رامیگرفتید مثلا نیم ساعت میرفتید پارک .
پاسخ:
سلام
ممنونم. بله باید اینطور کرد.
دقیقا میتونم وضعیت سخت شما رو بفهمم . برای یک مردی که اهل خیانت نیست انتظار داشتن آرامش در محیط خانواده انتظار زیادی نیست خیلی سخته اما به خدا توکل کنید دنیا بی ارزش تر از اونی هست که بخوای خودت رو به گناه الوده کنی از صمیم قلب براتون دعا میکنم مشکلتون حل بشه برای ما هم دعا کنید وضعیت من خیلی بدتر از شماست

دارید در حق پسرتون ظلم میکنید  . شک نکنید ادامه این زندگی پسرتون رو عقده ای و منزوی میکنه ... ضربه ای رو که الان مادرش داره به این طفله معصوم میزنه خیلی بیشتر از  عواقبه طلاقه ...

سلام.
فقط دعا میکنم خدا به شما وهمه خانما وآقایونی که خدا داره اینطوری امتحانشون میکنه کمک کنه تاهرچه زودتر سربلند از امتحان بیرون بیان وخدا پاداششونو درهمین دنیا بهشون بده تا روی خوش زندگی رودرهمین دنیا ببینن.
برادرم فقط صبر ودعا .
پاسخ:
سلام
ممنوننننن
۱۰ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۳ مامان تربچه

سلام

این دوست تون که استاد دانشگاه هستن و می فرمایید ادم درستیه   ؛ از چه نظر درسته ؟  چون رفته زن صیغه ای گرفته ؟

میشه توضیح بدین ؟

پاسخ:
سلام
منظور آدم هرزه و بیکار و بیسواد نیست. در حدی هست که درست و غلط رو تشخیص بده حتی نسبت به خیلی ها.
سلام

با اینکه کار و بار زیاد دارم اما سعی میکنم مرتب چک کنم ببینم اوضاع و احوالتون چه طوره.

این مشکل غریبی نیست تقریبا خیلی خانم ها بعد از جلسات خانوادگی احساس میکنن کمبود دارند مشکل دارند طبیعت زنانه است دیگه ی مقدار هم حسادت چاشنیش ناراحتی نداره که
سعی کنید بی تفاوت باشید اینکه انتظار بالا دارید از همسرتون باعث میشه بهتون سخت بگذره

و چه عجب بالاخره ی تشر اومدید
نمیگم همیشه اینجوری باشید اما فکر میکنم گاهی جواب میده شدت و حدتش البته باید کنترل شده باشه و البته در غیاب فرزند
امتحان کنید ناراحتی هاتون رو بیرون بریزید نذارید رو هم جمع شه
این سکوت همیشگی شما سرکار خانوم ر غافل کرده فکر میکنم

اما به فکر همدم واین حرفها نباشید
همدم گیر نمیاد این دور زمونه اگر باشه هم بعد مصیبت میشه اونوقت باید دو مدل دردسر رو تحمل کنید از ما گفتن

کاش ی روز بیام ببینم نوشتید اوضاع داره کم کمک بهتر میشه
پاسخ:
سلام

طبیعت زنانه است ؟به همین راحتی؟
بی تفاوت باشم؟
سلام، من تازه واردم ، تا جایی که تونستم مطالب رو خوندم گاهی حق با شماست (اکثرا) و گاهی با همسرتون،  ولى باید بگم خانمتون خوشبخته که شمارو داره دقیقا برعکس زندگى من، امیدوارم هرچه خیر و صلاح براتون اتفاق بیافته
سلام
چه دیدگاه والا و جالبی دارید!
دوستان صاحب عنوان! و ادم درستیه صرف استاد دانشگاه بودن!?!
زن و شوهر مکمل همند خلاهای همسرتون رو پر کنید 
بهش انقد عشق بدید که عشق کذایی زندگی های دیگه انقد بهمش نریزه همیشه سکوت بهترین راه نیست.
پاسخ:
سلام
هر چقدر عشق بورزم مشکل حل نمیشه.
چون مشکلش این چیزا نیست.تست کردم

نمی شد این داد رو زودتر بزنید وقتی می بینین تموم میشه راحت میشین؟
پاسخ:
دوست ندارم یش بچه داد بزنم و از طرفی هم زود از کوره در برم.
سلام اون پست رو که گفتین خوندم متوجه شدم مشاوره رفتین
ولی همونطوری که گفتم همسر شما تابلو هست که مشکل روانی دارن
افسردگی و خودخوری های فکری
یکی یه حرفی بهش بزنه مدام با خودش واگویه میکنه و خودش مطمئنا بیشتر از شما اذیت میشه
چاره ش هم فقط و فقط رفتن پیش روانپزشک و مصرف دارو هست
وگرنه انگار که شما با یه معلول زندگی کنین
بعدم بیاین فقط وبلاگی بزنین که اره من زنم نمیتونه راه بره
امروزم نمیتونه راه بره...
حتی امروزم نمیتونه راه بره!!!
مشکل که حل نشه از ریشه، چه انتظاری دارین شما؟!
پاسخ:
سلام
چشم توصیه میکنم برند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">