رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

با سلام

متاسفانه یکی از کمبودهای زندگی زوجین نداشتن انصاف هست و همیشه نصفه خالی رو میبینیم و اون نصفه پر رو اصلا نگاهی بهش نداریم و این اصلا خوب نیست.

من در کل شبانه روز 5 الی 6 ساعت می خوابم و بعضی مواقع ظهر ها یک ساعتی میخوابم ولی باور کنید همین یک ساعت رو زهر مار میکنه سرکار همسر و میگه تو همیشه خوابی. یا میگه از ظهر تا شب خوابی. خب من که همیشه نمی خوابم و در کل خوابم خیلی کمه چرا بی انصافی باید حرف بزنند؟

یا مثلا من تلوزیون اصلا نمیبینم و شاید هر چند مدت فقط یک برنامه رو دنبال کنم و میانگین بخوام بگم روزی یک ساعت میبینم. اما همون یک ساعت رو هم که میبینم بعد میگه همش تلوزیون میبینی.واقعا میگه ها که میگم دروغ چرا میگی؟

خیلی از مواقع هم بی انصافی اساسی تر و ریشه ای تره مثلا جناب همسر تو ازدواج کلی هزینه کرده و خیلی کارها رو کرده اما شاید تو یک مورد کم کاری یا کوتاهی کرده و میبنی که خانم همون یک مورد رو 20 سال میکوبه تو سر شوهر جان و اون همه زحمات رو نمیبینه.

یا مثلا شوهرجان ده تا اخلاق خوب داره و یک یا دو اخلاق بد ولی خانم هیچ وقت اونه ده تا رو به روی شوهر نمیاره و همیشه همون اخلاق بد رو سر شوهر می کوبه و این خیلی بی انصافیه.

اگه میخواید با انصاف باشیم باید خوبی های همسر رو هر چند مدت بگیم و ازش تعریف کنیم و فقط بدی ها رو نبینیم.این بدی گفتن ها اعتماد به نفس همسر رو پایین میاره و نمیتونه پیشرفت داشته باشه.

نمیدونم چرا زندگی رو که می تونیم به راحتی برای خودمون گلستانش کنیم بخاطر خودخواهی ها و... جهنم کردیم اصلا تو کتم نمیره این نگاه به زندگی مشترک.

۲۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۲
مرد تنها

با سلام

بزرگواری خواستند از مهمون جدید که عشق باباش هست بیشتر بگم.

1. اول اینکه میگند دختر یه چیز دیگه است، واقعا درسته و این مهر و محبت قابل توصیف و تعریف نیست که من بخوام توضیح بدم.

2. خدا رو شکر هیچ مشکلی نداره و از همه جهت رشد خوب . طبیعی داره.

3. ماشالله خیلی خوشگل و نازه و لپی داره که آدمو دیونه میکنه .البته چشم هاش مثل آقا زاده درشت نیست که بعضا سرکار همسر ناشکری میکنه که میگم خدا رو شکر کن مشکل دیگه ای نداره و الحمدالله زیباست. خوشگل هم نبود مهم نبود و نعمت خداست که داده و باید شکرگزار بود.

4. هر روز که از سرکار میام نیم ساعتی بغلمه و تا میتونم بوسش میکنم تا سیر بشم که نمیشم.

5. خدا رو شکر خیلی آرومه و آرامش عجیبی داره . تا حالا گریه جدی نداشته و فقط وقتی شیر میخواد کمی نق میزنه تا متوجه بشیم. سرکار همسر میگفت تو جمع دوستانه که میرم همه میگند چقدر آرومه و چکار کردی که اینطور شده.

6. نمیدونم چرا اما سر این بچه بیشتر ذوق داریم و سرکار همسر میگفت گویا بچه اولمونه.

7. به همین مقدار که به عشقم محبت میکنم به آقازاده جانمم محبت میکنم تا حسودی نکنه و اگه یه دست روی دخترم میشکم دو دست روی آقا زاده میکشم. و اونم خیلی دوستش داره و اصلا حسودی نمیکنه.

8. کاش ظرفیت در زن و مرد و جامعه بود و زیاد می شد بچه اورد. نعمتیه در زندگی و هر چه بیشتر هم باشه بهتر.

9. بچه تنوع خوبی شده و حال سرکار همسر نسبت به قبل کمی بهتره.

دیگه همین.

راستی این عکس که گذاشتم دختر نازنم نیستا.

۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۳ ، ۰۰:۵۸
مرد تنها


با سلام

قبل از اینکه دختر نازم به دنیا بیاد بحث بود که مهمانی بدیم یا نه و من چون اخلاق سرکار همسر رو میدونستم گفتم من مشکلی ندارم و حاضرم مهمونی بدیم.

سرکار همسر که با مادر و خواهرش مشورت کرده بود گفته بودند لاز نیست و اون هزینه رو بده برای بچه طلا بخر و بنداز دستش و خلاصه تصمیم نهایی خودش مهمون نگرفتن شد که منم گفتم تصمیم خوبیه بجای خرج کردن برای دیگران همون رو تبدیل به طلا کنی بد نیست.

اما وقتی تو این مدت از اقوام و آشناها کسی بچه دار شد و مهمونی داد سرکار همسر دیگه اعصاب براش نمی موند و شروع میکنه به دعوا و غرر زدن که چرا به بچه خودمون ارزش قائل نشدیم و مهمونی ندادیم؟ مگه بچه ما چی کم داره و ...؟

میگم خب من که گفتم مشکلی ندارم و مهمونی نگیر خودت نخواستی. میگه نه تو نخواستی و ... میگم ناراحتید دلیل نمیشه دروغ بگی یا حقیقت رو منکر بشی.

میبینید منطق رو؟


این مهمونی و قربانی دادن برای بچه هم معظلی شده هااااا . 99 درصد هم فقط علت چشم و هم چشمیه. بعدا میگن چرا بچه زیاد بیاریم و خرجی زیاد شده و نمیرسونیم و ...

انقدر از این رسم های بیخود درست کردید شما خانم ها که الان همجنس های خودتون موندند خونه و شوهر براشون نیست. چون جرات ندارند ازدواج کنند با این همه توقعات.

بیخیال ادامه بدم دعوا میشه.

۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۳ ، ۲۱:۴۶
مرد تنها

با سلام

بعد از غیبت کمی طولانی دوباره اومدم. حتما خیلی از خوانندگان وب دیگه رفتند و بر نمیگردند. در هر حال ببخشید دوست نداشتم اینطور بشه اما وقتی یه مدت نباشی دیگه برگشتن سخته و امروز فردا کردن باعث میشه تنبل بشیم.

نظرات رو هم حدود 100 تایی بود همگیش رو جواب دادم و تایید کردم و راحت شدم که چیزی نمونده.

خوشگل بابا بحمدالله دو ماهه شده و با دعای شما خوبان حالش خوبه.

سرکار همسر هم بد نیستند و تمام تلاشم رو کردم افسردگی بعد زایمان نگیره که بحمدالله نگرفتند.

هر چند یه بار عصبی میشند و ... اما خب شیر میدند و شب ها بی خوابی می کشند و شاید طبیعی باشه و من درک میکنم و تا میتونم تلاش میکنم در مقابل عصبانیت هاش حرفی نزنم و سکوت کنم.

زندگی هیچ وقت بدون سختی نیست و باید یاد بگیریم به جای فرار از سختی ها بیایم تلاش کنیم تا از این گذر عبور کنیم و آماده سختی های دیگر شویم.

در پناه خدا

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۰
مرد تنها