چطور از شوهر جان خواسته های خود رو بخوایم؟

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۲۱ ب.ظ

با سلام

یکی از دوستان سوال کردند خانم ها چطور با سیاست و روش های خاص درخواست و مسائلشون رو به شوهر جان خودشون بیان کنند.

بنظرم اولا خود خانم ها باید عامل باشند تا شوهر جان آنها هم عامل باشه. مثلا وقتی همسر شما میگه بریم خونه مادرم شما باید بگی چشم تا فردا اگر شما گفتی بریم فلان جا همسر شما هم بگه چشم. متاسفانه خیلی جاها ما دوست داریم فقط خواسته های خودمون عملی بشه و به گوش کردن که میرسه با دعوا و غرر میخوایم عمل نکنیم.

دوم بدونیم چه زمانی خواسته خودمون رو مطرح کنیم. مثلا آخرای ماه خانم گیر میدند که فلان لباس یا وسیله رو باید بخری! یا تازه از سرکار اومده خسته و خوابش میاد میگه پاشو بریم بازار یا خونه مادرمممممم و ... خب چرا شرایط رو درک نکنیم و طبق اون درخواست نکنیم؟

سوم چیزی نخواید که در توقع شوهرجان شما نباشه مثلا هنوز پول خرید خونه نداره و شما هر روز غرر بزنی که من خونه مستقل میخوام یا خونه بزرگ و ... سعی کنید زمینه های خرید رو ایجاد کنید بعد کمک کنید برای خریدن.

چهار داشتن زیان نرم و مهربان گونه. وقتی چیزی میخوایید بگید شوهر جان کاش پول داشتی و برام فلان چیز رو میخریدی. حتی شده یک ماه هم صبر میکنم تا تو سختی نیفتی. آخه همه خریدند منم دوست دارم داشته باشم ولی بازم دوست دارم تو نظرت رو بدی و ....

متاسفانه خیلی از موارد خانم ها فقط با زور و گریه و غرر بلدند کار پبیش ببرند.مثلا میگن هیییییی شوهر جان ارزه زندگی چرخوندن نداشتی چرا زن گرفتی؟؟؟؟ همه تا بازوهاشون طلا دارند اونموقعه من چون همسر تنبل دارم فقط ده تا النگو دارم.

فلانی هر سال میره مشهد یا شمال بعد تو دست پا چلفتی تا سرکوچه ما رو نمیبری! و... که خودتون مثالهاش رو بهتر بلدید.

تو درخواست هاتون لجبازی نکنید و بهتره با محبت و نرمی که گفتم مطرح کنید و به توافق برسید. هر موقعه چیزی خواستید و گوش کرد و خرید تشویقش کنید و فراموش نکنید خوبیش رو.

پنجم مثلا اگر در کارهای خونه از شوهر جان کمک می‌خواید، کارهایی را که دوست داره به او بدید و تقسیم کار کنید. دستور ندید و ایراد نگیرید. اون رو به کمک کردن تشویق کنید نه این که با رفتارتون اونو از کمک کردن در خونه زده کنید.خیلی بده ها. بعلههههههههه

چندتا نکته مهم و اساسی هم هدیه به همه شما خوبان:

1. شوهر جان خود را همانطور که هست ، بپذیرید دنبال تغیر زورکی نباشید که کار بیخ پیدا میکنددددد.

2. از شوهر جان به هیچ عنوان ایراد نگیرید (حتی زمانی که کارش ایراد داره.حتی اگر فرشی رو سوزاند) (نگاه مظلومانه)

3. با جملات وکلماتی محبت آمیز اونو تشویق کنید نه تحقیرررر.

4. همیشه شوهر جون رو تأیید کنید طوری که تصور کنه بهترین شوهر دنیا است !!(نگاه حسرتانه)

5. قبل از اومدن از سر کار آماده استقبال از او بشید و با روی باز و خندان به اسقبالش برید(یاد خاطره خنده دار یکی از رفقا افتادم که مجبور به فیلترش هست.اما نشنیده شما بخندید) و با جملات عاطفی ورودشو به خونه خوش آمد بگید نه که تا رسیدی یه برج زهرمار ببینی که با یه من عسل هم نمیشه خوردش.بعلههههه

6. موقع سر کار رفتن با کلماتی مثبت و عاطفی این شوهرجان بیچاره رو بدرقه کنید .(در صورت امکان با آغوشی گرمممممم بدرقه اش کن )

7. پیش دیگران ازش تعریف کنید وشایستگی هاش رو به رخ دیگران بکشید .

8. در کارهای اداری و یا بازار تشویقش کنید ،و در مشکلات به شوهر جان مظلوم روحیه بدهید نه که بدتر نا امید کنید و بگید من میدونستم تو نمیتونی و کار بلد نیستی و .... (نگاه خشمانه)

9.از همه مهمتر که قبلا هم اشاره کردم همیشه تصمیم گیری نهایی را به شوهرجان واگذار کنید ،واگر نظری دارید به صورت پیشنهاد مطرح کنید ولی بذارید او تصمیم بگیره ،و اگر هم غیر از نظر شما تصمیم گرفت ،تسلیم نظر او بشید بخاطر زندگیتون.(نیشخند مرموزانه)

بسه دیگه خسته شدم ناهارم نخوردم دارم میهنگم.(نگاه با شکم خالیو گرسنگی شدید)

حالا این همه گفتیم کیه که عمل کنه؟؟؟؟ از این گوش بگیرید و از اون یکی خارج کنید. والا بخدا.

شب جمعه خوب و خوشی داشته باشید و اگه نیمه های شب حال خوشی بهتون دست داد و آبی اومد یاد ما هم باشید.(منظورم نماز شب و اشک در نمازه هاااا و دعا کردن بوداا. ذهنتون رو اصلاح کنید.آدم که ذهنش انقدر منحرف نمیشه. والا بخدا)(خجالت از مادر مهربان ساره. ببخشید جو گرفتمون)

۰ ۹۳/۰۶/۲۷

مرد تنها

۰۶ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۳۵

باران

سلام ببخشید من نامزدم اجازه نمیده کار کنم دوست دارم باشگاه برم سرکار برم دانشگاه برم اما ایشون با خواسته های من مخالفن و میگن شما بشین تو خونه خانومی کن و فقط بفکر همسرت باش نه اینا

خب منم تو خونه اون که اسیر نیستم که همش خواسته هاشونو تحمیل من میکنند از این ورم دوستش دارم دوست ندارم زندگیم از هم بپاشه لطفا راهنماییم کنید چکاری کنم تا همسرم رو راضی کنم ؟؟؟؟ ممنون

۰۶ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۳۳

۱۴ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۳۳

پیام

خب از نظر فنی من پیش مشاور هم که رفتم همینا رو بهم گفت ولی شوهرم بعد از این که این کارها رو براش کردم به شدت پر توقع شده و همش توقع داره حتی اگه برام امکان پذیر نباشه همش فداکاری کنم و از حق خودم بگذرم و اونم همیشه منت سرم بذاره و مدام سرکوفت بزنه مثلا اگه وظیفشه برای خونه گوشت بخره یه جوری زفتار میکنه انگار النگوی طلا واسه من خریده و من باید ممنونش باشم و حتی پولی که به سختی در میارم خودم حق تصمیم برای خرج کردنش نداشته باشم.عجیبه که بعضی مردها هیچ روزنه ای بزای جلب احترامشون ندارن. ممنون از مطالبتون

۱۲ تیر ۹۶ ، ۱۴:۰۸

سودا

هیچ زنی تنبل و بی خاصیت نیست شما مردا تعیین میکنین خانومتون دقیقا چه مدلی باشه....همین تبل و بی خاصیتی که میگین یا بهترین خانوم دنیا

۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۶

و حالا برای زن و مرد هر دو!...

هر کسی که میخاد همسر خوبی داشته باشه متقابلا خودش باید خمسر خوبی باشه....نکته خیلی اساسی:*اول اینکه با کسی که دوسشون دارین ازدواج کنین اگر به عشقتون مطمئنید و بعد هم این که عیب های همسرتون رو نگید چون اون نیمه ی دیگه شماست و همون هر چی که هست لیاقت شماست....اگه همسر بدی دارین لیاقتتون همینه

۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۱

راستی این حرفمو تو رو قران گوش کنین....هرگز خانومتونو با بازیگرای پورن مقایسه نکنین ...توجه داشته باشین که اونا بازیگرن و شغلشون همینه... و کلیییییی عمل های زیبایی انجام میدن و هر کاری برای زیبایی بیشتتر انجام میدن وگرنه هرررررر کسی یه نقصایی تو بدنش داره...انتظارا بیاد پایین یه کمکی....! کلا برا محکم شدن پایه ی خانواده ها ماهوااااره ها ر خداییش بندازین دور....فیلم سوپر هم نگا نکنین حتی کنار خانوم که خییییییلی عامل گناهه......

۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۴:۵۲

اقایی من این مدلیه الهی که هزاااران بار فدایش شوم....!ینی یه مرد به تمام معنا!...و به همین دلیل هر جا که میرویم یکی عاشقش میشود خخخخخخخخ....و هر روز ماجراهای تازه...........اما چون عشقم خودش خیلی مرده به ایناها هیچچچ توجهی نمیکنه خوب میدونم که خیییییلی شرایط و امکانات خیانت هست اما این کارو نمیکنه....

۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۴:۴۴

و اماااااا چیزایی که ما زنا میخایم....خب!

1جون هر کی میخاین بی عرضه و دسپاچلفتی نباشین!

2یادتون نره که قطعا مسئولیت پذیر باشین زنا از مردای بی مسئولیت حالشون بهم میخوره!

3اگه حرفی میزنین صدرصد سر حرفتون بمونیین و بد قولی نکنین به هیچچچچچ عنوان!اقا جون اگه نمی تونین کاری رو انجام بدین خب قول بیخود ندین دیگه!عه...!

4اس ام اس بازی با همسرتون رو فراموش نکنین این واسه زنا خیلی مهمه

5مغرور و جدی باشین... مردای ساده و مهربون زیاد جذاب نیستن!

6قدرتمند باشین!هم بدنی هم شخصیتی که صد البته دومی مهمتره!

7ساده لوح نباشین و خر نشین...شاید فک کنین اگه هر چی خانوم میگه گوش کنین خیلی دوستون خواهد داشت اما نه اینطور نیست!

8زن ذلیل نباشییییین و غلام سیا نشین شما مردی شخصیت خودتو نگه دار...

9تلاش کن تا زندگیه بهتر و راحت تری برا همسرت بسازی

10طوری با همسرت رفتار کن تا همه ی خانوما به خانوم تو حسودیشون شه نه اینکه بگن بدبخت زنت....!

11اگه همسرت حالش خوب نیست اصلااا تنهاش نذار...کنارش بشین..حرف نزن..خودتو عصبانی نکن تا ناراحتترش کنی ....فقط بغلش کن اشکاشو پاک کن و بگو تو کنارشی بگو اگه دوس داری دلید ناراحتیتو بگو...ما زنا گاهی بیخودی دلمون میگیره و ناراحت میشم و قهر میکنیم اما ضمانت میدم با این کار اقا خانومش شیفتش میشه.....

12مرررررررررد باش نه فقط نرررر! یه کلوم ختم کلوم....متاسفانه دیگه تو جامعمون مرد به معنای واقعی خیلی کمه

13اینم بگم که خیلی مهمه یوقت خداااااااایی نکرده از خانوم دیگه ای جلو همسرت تعریف نکنیا....!جاش از خودش تعریف کن مخصوصا وقتی که قبلا شخصیت محکمی برا خودت ساخته باشی اونوقت ببین برات چه سنگ تمومییی میذاره!

۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۴:۱۵

لازم نیست که همیشه مرتب و تمیز باشین و بوی خوش بدین و غذاتون حاضر باشه و اینا...گاهی هم شلخته و پریشون باشین...خبلی خوبه ها.....اها یادتون نره که بهش حس قدرت بدین بهش اعتماد به نفس بدین حالا باز نه زیادااا چون براش عادی و معمولی و بی ارزش میشه فقط در موقعیتایی که واقعا تحسین کردنیه این حرفا رو بهش بزنین...حتما ایده ها و کاراشو حمایت کنین....سعی کنین جل مردتون از زن دیگه ای بد نگین چون اون صد در صد حس حسادت شما رو درک میکنه و به این فکر میفته که حتما اون زن از زن من بهتره که خانوم من داره بهش حسادت میکنه....

۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۴:۰۷

دوستای عزیزززز.....صبر کنین من یچیز بگم همین کارو کنین دیگه تمومه!زندگیتون میشه بهشت عین خودم!

تکنیک بداخلاق مهربون...

ینی اینکه شما در واقع و در حالت عادی زنی بسیار جدی و خشک هستین و هیچوقت جلوی جمع از همسرتون تعریف نمیکنن و بدرقش نمیکنین و ....اما هر از گاهی مهربون میشین که اینجوری قدر مهربونیتونو میدونه!هر از گاهی ازش جلو بقیه تعریف کنین وقتی یه زنی که هیچوقت از شوهرش تعریف نمیکنه یهو اینکارو بکنه قطعا خیلی باارزشه...البته وقتی که مردتون حالش بده خشک بودن رو بذارین کنار و مهربونترین و بهترین دوست باشین.وقتی شوهر درخاست رابطه میکنه نه نگییییین!موقع رابطه زود وا ندین و یکم شیطون باشین از زیر دستش در رین ولی یهو رام شین و لباشو تو دهنتون بگیرین...سعی کنین وقتی عصبانیه زیاد حق به جانب و پرو پرو حرف نزنین چون بالاخره مرده و کمتر از شما میتونه عصبانیتشو کنترل کنه بهو ممکنه بخورین تو دهنتون...از ما گفتگ بود دیگه...حتییی اگه حق با شما بود و اون فقط زر الکی میزد هیچی نگین اروم باشین و اونو اروم کنین ..و بعدها در یک فرصت مناسب از حقتون دفاع کنین...

۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۲۸

سید محمد حسن بلاغتی

چشم و هم چشمی شده یعنی دخترا نگاه به زندگی مادرشان نمیکنن که چگونه با مادر شوهر زندگی میکردن با چه وضعی زندگی میکردن میگن اگر فلانی خونه مستقل داشته باشه یا وضع بهتری داشته باشه هیچ عیبی نداره ما نداشته باشیم

۲۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۴۵

نگین

سلام

نمیدونم چرا مردا همشون فک میکنن زن ها باید خوب باشن تا اونا هم خوب باشن

هر موقع بد شدن اونا هم بد میشن

چرا همیشه زنها باید تغییر رو توی جو خونه ایجاد کنن!!!!

۲۱ آبان ۹۵ ، ۰۲:۳۹

نفس

سلام شوهر من خیلی خوبه ولی خیلی هم عصبیه زود حرصش در میاد یک سال و نیمه ازدواج کردیم و یک سال هم عقد بودیم کلا تو این دو سه سال نذاشته بیرون برم حتی واسه خرید های خودمم نمیذاره برم مثلا لوازم آرایش بخوام باید بگم یا خواهر خودش برام بره بخره یا مامانم خودشم نمیبره منو بیرون تا حالا تو خیابون باهم قدم نزدیم و خرید نکردیم فقط ماهی یک بار مجبوری میریم فروشگاه مواد غذایی...زندگیم خیلی خوبه واقعا چیزی کم ندارم اما این تعصب بیخودش خیلی اذیتم میکنه اصلنم جرات نمیکنم بهش حرفی بزنم...یه موقع یه چیزی بخوام مثلا خزاری چیزی بخوام کلی دست و پام میلرزه تا ازش بخوام منو تا خرازی ببره...واقعا نمیدونم چیکار کنم

یکی دوبارم مامانم باهاش حرف زده راجب این موضوع کلی قاطی کرده

۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۱:۵۷

لیلا

اینجور که شما مشاوره دادین که همه چی به نفع مردا شد پس هویت ما چی میشه ؟؟ ؟ در ضمن خیلی مسخره بود ؟ ( تصمیم اخر رو مرد بگیره )

۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۰۳

......

شما چرا اینقد باهم بحث میکنین؟

من نمیخوام از شخصی که این مطلبارو گذاشته طرفداری کنم

ولی ایشون فقط نظرشو گفته و رو حسابه کمک این مطالبو گذاشته وگرنه شما بدترین رفتارم نسبت به همسرا تون داشته باشیدم فکر نکنم از ایشون چیزی کم شه

لطفا ظرفیتا رو ببرین بالا بعد بیاین صحبت کنین

۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۴۵

بهار

نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند
سعدی
محبت زیادی دیگه ارزش والایی نداره . بی رویه محبت نکنید

۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۶

ماریا

من که 8 سال محبت کردم و از جونم واسه شوهرم و خانوادش مایه گذاشتم، جوابم این شد که کتک بخورم و به دروغ از من بد بگن و از خونه خودم بیرونم کنن.

اون هم کسایی که تمام زندگیشونو مدیون پدر من هستن.

الان هم بخاطر بچه هام موندم و دارم اخلاق بدشونو تحمل میکنم. از خدا میخوام که بخاطر بچه هام تحملم رو زیاد کنه.

خوبی که از حد بگذرد

نادان خیال بد کند

واااای به اون زندگی که با دروغ و تظاهر بخواد شروع بشه.

همشونو رو واگذار میکنم به خدا.

۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۷

زهرا

خدایا شکرت ... شوهر ندارم که مثل یه تیکه جواهر میمونه آقاست هر چی از خوبیاش بگم کم گفتم بخدا... ما یازده ساله باهم هستیم همه چیزرو با صبر و تحملش حل کرد منی که با صدمن عسل نمیشد خورد حالا انقد مهربون آروم و عاشقم که همه رو مدیون سعید عزیزم هستم ازش ممنونم

۱۷ آبان ۹۴ ، ۰۳:۳۷

مهتاب

معمولا کسی این نظرات این نظرات کارشناسی رو میده که تخصص ودانششو داشته باشید

گفتن خاطرات ودرد دل یه بحثیه که نمیشه ایرادی بهش گرفت

اما پند ونظرات کارشناسی دادن یه بحث دیگه

ایا شما تحصیلات وتخصصی در این زمینه دارید؟

مخصوصا تواون مورد که گفتید نظر نهایی رو حتما باید همسر بده

۲۶ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۳۰

مانا

بااجازه حرف حسابتان را گذاشتم در وبلاگم. ا لبته باذکر منبع.
خوشوخشو بخت باشید در پناه ایزد منان

۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۷

زن متاهل

1 ok
2
3 ok
4 ok
5 ok
6 ok
7 ok
8 ok
9 ok
پس چرا؟
تازگیا حساس شدم، اما دلم میخواد حرفم وبش بزنم من اون ماجرارو بخشیدم اما هنوز از دلم در نیومده دوس دارم بیشتر توجه کنه بم البته توجه میکنه ها اما مثل قبل هیچ تغییری درش نمیبینم مثل همون موقع که هم زمان با اون بوووق حرف میزد ناز دادنش و از من دریغ نمیکرد.
اما من میخوام یجور دیگه باشه مثلا وقتایی ک هردومون سر کاریم بم اس بده اما نمیده نمیدونه ک چقدر اس دادنش میتونه آرومم کنه و کم کم اعتمادم و جلب کنه.
میترسم بش بگم که نگه گیر نده که نکنه کار دیگه ای کنه واسه خاطر حرفم
میترسم بش بگم روش ت و عوض کن ، کاش یکی بود بهش میگفت کاش خودش میرف یکم سرچ میکرد که واسه جلب اعتماد فقط بوسیدن کافی نیس...
مثل من که واسه خوب شدن رابطمون سر از اینجا در آوردم که یه مرد چی میخواد از زن و زندگیش....
خسته ام
ژلوفن را مرررررا آآآآآآآآرزووووووسسسست ...

۰۲ تیر ۹۴ ، ۲۰:۰۲

سمیرا

سلام تنها کسی که میتونه زندگی شما رو نجات بده فقط و فقط خودتون و همسرتون هستین نه من نه هیشکی دیگه نمیتونه کمک چندانی به شما بکنه چون من بر اساس زندگی خودم به شما راهکار میدم که شاید به مذاق خانمتون خوش نیاد آقای تنها شما خودت میخوای که تنها باشی ....اگه واقعا زنت رو دوست داری اگه واقعا زندگیت رو دوست داری براش بجنگ...بشین. با همسرت قشنگ و با محبت صحبت کن من و شوهرمم همین مشکل رو داشتیم ان شاءا...به امید خدا میخوایم باهم زندگیمونو بسازیم به عنوان خواهر برات آرزوی خوشبختی و موفقیت رو دارم چون واقعا حیفه زندگی زن و شوهر چیز کمی نیس ...هم شما هم همسرتون باید خوب زندگی کنین و از زندگیتون لذت ببرین ....از کنارهم بودن ....به همسرتون کمک کنین که خوب بشه ...بهش بفهمونین که بهش نیاز دارین و مثل یه کوه پشتشین

۰۱ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۰

عاطفه

عزیزان
بذارید تو یه جمله بگم:
رو شوهراتون اول تسلط داشته باشین بعد محبت کنین
ک نگن وظیفشه...

۲۵ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۹

زهره

با سلام و احترام به همه شما خوانندگان عزیز
به نظر من به هر کسی احترام بگذارید نتیجه اش به خود آدم برمیگرده . اما در مورد آقایون تا زمانی که قدرت مالی آنچنانی ندارند میشه بهشون اعتماد کرد ولی همین که یه جایگاهی پیدا می کنند گذشته و فداکاری همسرشون یادشون میره.
جالبه که همسر من ادعا داره تازه اگه یه روز دنبال یه خانمی رفت به خاطر میل جنسی بوده نه عشق !
آدم میمونه این همه سختی و دلتنگی رو چه طور تحمل کنه .

۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۳:۴۹

نلی

من هر چه قدر احترام گذاشتم و محبت کردم توقعش بالاتر رفت ایراد گیریش بیشتر شد و همه خوبی ها وظیفم شد و باعث شد نفرت شدیدی از ازدواج پیدا کنم شوهر من فقط سرویس ویژه خانه داری می خواد و احترام فوق العاده

۰۷ مهر ۹۳ ، ۰۰:۳۶

بنفشه

نه بابا !!!!!

بد نگذره !! اونوقت رفتار شما با خانومتون چه طوره؟؟ مثل اینکه زنت از وقتی ازدواج کرده باید بچه داری کنی !!حالم بهم خوردد!!1واقعاا که ننری!

شربت الومنیم ام جی اس بدم خدمتتون ترش نکنین!

وبلاگتو دیدم باخودم گفتم یچاره خانومت چه شوهر لوس و پر توقعی داره!!

تصادفی وبلاگتو دیدم حالم از لوسی و ننریت بهم خورد

قربون شوهر خودممم که اقاست

برو پیش روانشناس

۰۴ مهر ۹۳ ، ۱۵:۳۵

فروغ

این بود اون مرد خوبی که می گفتید؟؟؟؟؟

ماهیتتون داره کم کم مشخص میشه ؟؟؟؟

اگر من جای همسر محترم و گل شما بودم همون روز اول با ساتور قطعه قطعه اتون میکردم ....واقعا همسر خوب و صبوری دارید...دیر نشده قدرشو بدونید ...تا حالا ..فکر میکردم زنها عجوبن ....وای به شما مردها...

۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۴۱

پروا

اولا متین تر بودین و با وقارتر می نوشتین...نمی گم اینجا همیشه از غصه ها بنویسین و ناله کنین ولی یه جوری هم ننویسین که سبک و جلف به نظر برسین(اشاره به پرارگراف آخر)

و چون خواننده های اینجا زن هستن اکثرا، یه وقت شیطان گولتان نزد....

۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۸

فرشته

سلام اقا شما جرا نود درصد مواقع گرسنه ای؟دیگه با این همه غذای اماده طبخ و رستوران و غذاهای نیمه اماده حداقل سیر کردن شکم خودت که کار پیجیده ای نیست اخه سیب زمینی پخته عصرانه هم نیست جه برسه به ناهار !واقعا شما اقایون اگه خانوما نباشن اول از گرسنگی میمیرین!!!!

۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۷

بیتا

سلام.ممنون از راهنمایی هاتون.همیشه سعی میکنم از نکاتتون در زندگی استفاده کنم.به هر حال شما یه مرد هستید و نیاز مردا رو بهتر میدونید.واسه م مهم نیس نتیجه بده یا نده.همین ک هر کاری در حد و توانم بوده انجام دادم واسه م کافیه.دوس دارم همسر خوبی واسه ش باشم دیگه بقیه ش با خدا

۳۰ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۱۵

سارا

بله، ایده خوبیه. ممنون.

قبلش پیشنهاد می کنم آخرین پستم رو بخونین، شاید بخش هایی از اون هم بدرد بخوره.

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۳۰

یکی از همین جامعه

من تو متن کامنتهام شکلک واقعی گذاشتم اما مثه اینکه موقعی که وارد سیستم نظرات میشه، هیچجوره هیچ شکلکی رو اجازه نمیده :(

برای این گفتم که احیانا کسی نگه الکی گفتم که شکلک وارد اینجا کردم ولی هیچی اینجا نیست

خدایی خانم ساره جان واقعا چجوری اینهمه محبت کردید و در مقابل هم دیدید؟؟؟ در واقع اون سیاستی که داشتید چی بوده؟!

نمیدونم ولی خیلی وقتا بحث اینه که خانوم ها محبت میکنند ولی چون زیاده مرد نهایتا به شکل مناسبی جواب نمیده! ولی کاری که شما کردید اینه که واقعا زیاد محبت کردید و واقعا بعدش محبت مرد رو نگهداشتید و حضرت آقای خونه خوب جواب داده

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۰۸

راستش من بیشتر اینایی که گفتین رو به مدت 4 سال رعایت کردم. و نتیجه اش این شده که همسرم به شدت توقعش رفته بالا... .

قرار بود خلاصه براتون بگم. ماجرا اینه که من زیادی تلاش کردم قوی باشم، و حالا انگار همسر من یادش رفته زن گرفته! خیلی راحت و بدون کوچکترین مراعاتی با من رفتار می کنه. مثال هاش رو توی وبلاگم می تونین زیاد پیدا کنین.

اما من ابدا دنبال خاله زنک بازی و درد دل و غر زدن نیستم.

من می خوام روابط رو اصلاح کنم و جایگاه واقعی خودم رو توی زندگی پیدا کنم... راهکار می خوام... . عادلانه و منطقی.

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۰۷

شمیم

پستت عالی بود.دستت درد نکنه

با تمام وجودم به اون حرفی که نوشتید معتقدم

به هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییچ وجه از شوهر ایراد نگیرید

هرچند که من یکی شوئر جان رو پر رو بار آوردم....سالی یه بار بهش یه چش غره چُسکی هم نمیرم.خودش شروره (خنده)

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۸

شیما

سلام...
مطالب خوبی بود البته اینارو که همه میدونن حرف جدیدی نبود(نگاه متعجبانه)
مشکل بعضی خانم ها اینجاست که اخلاق شوهرشون یا مسایل دیگه براشون رمقی نذاشته که با روی خوش ازش استقبال کنن(نگاه خشمانه)
البته خدا رو هزار مرتبه شکر ما خوبیم و این مسایل رعایت میشه حتی درین دوران عقد (نگاه مغرورانه)
راجع اینکه خانم ها گفتن از سیاست بگین بعید میدونم بشه یک نسخه کلی برا همه ی زندگی ها گفت هر زندگی به فراخور شخصیت مرد و وضع فرهنگی و اقتصادی و روحیات متفاوت باشه (نگاه عالمانه)

در کل مطلب خوبی بود و تشکر میکنم(ازین گل های یاهو) !!

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۷

شـیمـــــــــــا

خییییییییییییلی باحالی پسر . پاراگراف آخر پستت خیلی نمکین بود و باعث شد آب از شدت خنده از دیدگانم فروافتد
از وبلاگت خیلی خوشم اومد
از اول تا آخر شو خوندم افرین به خودم

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۱

ترانه

سلام...

خوبین شما؟

چرا کارهایی که شما گفتین،هرچی بیشتر انجام میدم،شوهرم بداخلاق تر میشه؟

نکنه منظورتون اینه که برعکس این کارها رو باید انجام بدم؟

شاید هم منظورتون اینه که رفتار همسرتون رو باید یاد بگیرم؟

چیز دیگه ای به ذهن من نمیرسه.الاخودتون توضیح بدید.....

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۳۵

الدوز

سلام.

من چندتا ازپستها رو خوندم.اصلا نمیتونم حرفهاتونو باور کنم.یا دارین مشکلات همسر و خوبیهای خودتونو بزرگنمایی کنین.یا واقعا شمادر خوبی بین مردا استثنا هستید وهمسرتون بین زنها در بدی استثنا هستند.تمام چیزهایی که توی چندتا پست آخرتون به خانوما توصیه کردین ،حتی بیشتر از اینهارو برای همسرم انجام دادم.اما هیچ وقت هیچ محبت،احترام وارزشی رو از طرف اون ندیدم.

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۹

ساره

سلام جناب رییس....

کمترین فایده نگاریدن درباره مردها اینه که دست کم خانومها میفهمن مردا چیزی از روح لطیفشون خواسته هاشون وخیلی چیزای دیگه سر در میارن یا نه؟ بعد از نگاریدن پای آقایون هم یواش یواش به وبلاگتون باز میشه.فقط دراین صورت مواظب جنگ جهانی سوم باش!!!!!

چه ایرادی داره برای پسرا از حجاب بگی ؟پسراخودشون هم باید تاحدی قایل به حجاب باشن....تازه بد هم نیست از فواید حجاب بانوان براشون بگی.شاید به رگ غیرتشون بربخوره دست کم ازنوامیس خودشون کمی محافظت کنن...

همیشه عمیق به مسایل بیندیش...

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۳۰

همیشه عاشق

اونجا که بزور ناراحتی میخوایم مجبورمون میکنن
همه اینا باهم نشد هم نشد روددل میکنن
همش درسته اما
اخرش هم باادب بودین بهتر بود

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۲۹

اما هدیه چندنکته مهم واساسی:

عزیزای دل مادر،دریک کلمه شوهر جان هاتون رو تحویل بگیرید.خیلی هم زیاد...مثل من که سی و چند ساله شوهر جانمو حضرت آقا صداش میزنم....زندگیم صداش میزنم...بدون استثنا هر روز صبح براش چای و لقمه میذارم... کفشهاشو واکس میزنم جلوی پاش میذارم....کیف،کلید،عینک،موبایل وسوییچ ماشینو مدم دستش ....بغلم میکنه ....میبوسمش....منو میبوسه....از زیر قرآن ردش میکنم....راهیش میکنم....میدمش دست خدا....هر روز...نگید نمیشه،که اصلا قبول نمیکنم خوب هم میشه...بعدش هم بیشتر از اینکه اون ذوق کنه شما خودتون ذوق میکنین.اصلا زندگی یعنی همین چیزا ....برای برگشت واستقبال از شوهر جان هم بعدا مفصل توضیح مبدم....

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۸

اما موردسوم:خانوم فاطمه زهراعلیها سلام هیچ وقت در خواستی از همسرشون نداشتن که ایشون درتوانشون نباشه.خوبه یه کمی هم الگو بگیریم از الگوهای دینی مون.هرچند اطلاعاتمون در مورد این بزرگان به خصوص از روابط خانوادگی ایشان بسیار کم هست.نمیگم اصلا خانوما خواسته هاشونو نگن اما معتدل باشن آخه آقای رییس تجربه نشون داده آقایون حتی اگه ده تا خونه هم داشته باشن ،تا خانوم برای مستقل شدن پاشو توی یه کفش نکنه،زیر بار مستقل شدن نمیرن.گرچه که من ازاصل با زندگی اشتراکی باهر شکلی مخالفم.

موردچهارم:درست ترین حرفیه که تا الان در نتیجه دادن رد خور نداشته وکاملا درسته.هرکس امتحان کرده نتیجه خوبی دیده.اما درمورد مسافرت ومشهد دیگه سالی یکبار کهحق خانوم واصلا حق خودتونه.مسایل مالی اجازه نمیده؟هیچی دیگه از فردا باید کلاس اقتصادوسرمایه گذاری و...برای آقایون بذارم!!!!!شماباید روشهای کسب درامد بیشتر رو بلد باشین نه اینکه نرین مسافرت....اصلا کارتون قابل توجیه نیست!!!!!از نظریه تون دفاع هم نکنین.!!!!!!!

در مورد پنجم هم کاملا حق باشماست.حالا این دفعه من توجیه نمکنم.از خانومها هم دفاع نمیکنم!!!!!!!

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۲۳

سلام بر جناب رییس ...... بزرگ مرد خانواده....

وسلام به دختران گلم .....خانومهای خونه.....

درمورد پست جدید منتظرشدم خانومها حرفهاتو به نقد بکشن بعد من بخوام اظهار نظری داشته باشم.که جز چند مورد کوچک ،مورد مهمی ندیدم.حالا خودم این کارو انجام میدم:

در مورد اولا:کی گفته همیشه اول ،خانوم بگه چشم بریم خونه مامانت اینا تابعد آقا بگه چشم؟تازه معلوم هم نیست آقا بعدش هم باز چشم رو بگه.چون توی بندهای بعدی کلی راه در رو برای نه گفتن گذاشتید.شما دقیقا باید اینو میگفتین:چه قدر خوبه که خانوم وآقا هر دو عامل به عملی باشن که خودشون از همسرشون توقع دارن(نه اول خانوما عامل باشن بعدشوهر جان،مگه گروکشیه)خانومهاهم وقتی شوهرجان به خواسته تون نه میگه درکمال آرامش یه چای زعفرونی،هلی،دارچینی،هرجیزی که دوست داره براش بیارید بشینید کنارش احیانا دست برگردنش بندازید ،ببوسیدش ،همون موقع هم بگید چشم.(دنیا به آخر نمیرسه ا گه بگید چشم.تازه بهتر ازقبل شروع میشه)بعد ازش بخواین اگه الان میتونه درموردش صحبت کنین.اگه قبول کرد مثل دوتادوست خوب صحبت میکنین نابه نتیجه برسین.اگرنخواست صحبت کنه دیگه هیچی نگین تا وقت مناسب.چون ادامه گفتگو کار رو به جنجال میکشه.

مورد دوم:این حرف کاملا درسته.برای بیان خواسته هاتون زمان مناسبی رو انتخاب کنید.خودتون نتیجه بهتری میگیرید..به خصوص در زمان خستگی یا گرسنگی شوهر جان چیزی ازش نخواین.مرد ا دراین مواقع به قول رییس هنگن(مخصوصا گرسنگی)وقتی سیربشن اگه کمی سیاست داشته باشین(از نوع هندوانه)اونا سنگ روهم براتون جا به جا میکنن.باور کنید.امامن تقریبا مطمینم که هیچ خانومی نیست که زمان مطرح کردن خواسته شو ندونه تازه پافشاری هم بکنه.مگر اینکه خیلی کم سن باشه.اما اما آقای رییس....گاهی آخر ماه مثلا عروسی دعوت دارین .یا مثلا آقازاده 27ماه دنیا اومده

جشن تولد میخواد.یا ازسرکار اومدین.خسنه این اما مادرخانوم خدایی نکرده اتفاقی براش افتاده .در این مواقع خانوم نمیتونه لباس نخره آرایشگاه نره تا حقوق.یا تولد نگیره.دراین مورد شما باید از پس انداز ثانویه(نه اولیه)که برای خرجهای پیش بینی نشده است استفاده کنید(بی خود که بهتون نمیگن رییس باید اینجا به یه دردی بخوره رییس بودنتون)یابرای مادر خانوم با یه بار گذشت اتفاق بدی نمیوفته براتون.فقط خانوم قدردانتون میشه.

۲۹ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۱۸

الهام

ممنون زحمت کشیدی
ولی خدائی این که یعنی همه خدمات و محبتها از طرف خانوم
مرد چه باید کنه
والله بعضی از زنها همه راهی رو انتخاب میکنن ولی جواب خاصی نمیبینن اینه که نامید میشن و بی خیال این نکات میشن
به نظرم دو نفر وقتی تو رعایت این مسائل هماهنگ باشند به اون زندگی امید اصلاح بیشتری هست

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۳۷

سپیده

سلام.به نظرم حرفاتون واقعا درسته.من تقریبا به همشون عمل میکنم. میگم یه پست هم برا اقایونی که وبلاگتونو میخونن بزارین تا خانم های منتقد هم راضی بشن .

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۱

شکلک را واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارد خونه تون کردممم

ایشالله امید و تغییر نگاه هم وارد زندگی خودتون و خانمتون و آقاپسری و دختر گل نیومده بشه

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۶

و بهتره بگم مردا هم باید محبت و حس اینکه جذابترین و باارزشترین زن برای اون مرد بودن رو به خانم بدهند با وجود اینکه حتی صادقانه درباره ی کمی و کاستی های زن با هم صحبت میکنند اما این حس رو همیشه میدهند که من خوشحالم از انتخابم

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۲

خوب بود در اول

اما احساس میکنم اینا همه مصداق موقعیت هایی بود که شما تجربه کردید و البته یادتون مونده

بهتره راحت بگیم خانم های عزیز اقتدار و حس پرجنم ترین مرد زندگی رو به آقایون بدید، خودتون میفهمید چی میگم و چجوری؟ خداوکیلی حتی اون دسته از دخترای محترم هم که میگن خب بلد نیستم، تو موقعیتی که به مردشون بها نمیدند یا تحقیرش میکنند یا جلوی دیگران باهاش لجبازی میکنند و... میفهمند که چکار میکنند

در کنار این احساس زیاده روی نکنید که مرد هم وهم بسیار بالاتر بودن نسبت به شما برداره، زیاده روی نکنید معنیش این نیست که مثلا گاهی تحقیر کنید که مثلا پررو نشه ها!!! معنیش اینه که ارزش بسیار برای اون و برای همچنین خودتون قائل بشید

کلا باید سر مردا رو با پنبه برید(شما بخونید مغز و قلب مردا رو با زبان نرم که فکر کنند نهایت امر با اوناست اما واقعیت اینه که حرف شما هم هست

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۱۲

زرین

واقعا راست میگی ؟ساعت دو ونیم نا هار سیب زمینی تنهاااااااااخوردی؟راستش من خودم زیاد کار خونه رو دوست ندارم. یعنی چون من از هر لحاظ شوهرمو رعایت میکنم وهمه اینایی که گفتید من رعایت میکنم. ولی شوهرم کم لطفه چه از لحاظ مالی چه محبت کلامی چه قدردانی یا کمک. منم اینجوری کم کاری میکنم.ولی دیگه نهار وشاممون همیشه روبراهه.فقط همیشه خدا خونم نامرتبه

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۳۳

افسون

دوست عزیز نکاتی که میگید مفید هستند ولی خیلی از خانومها معتقدند که یکطرفه هست و ظالمانه ست و شما مدام میگید که اینا برای خانومهاست و... مطمینا همه متوجه میشند که شما راه حل و پیشنهادتون خطاب به خانومهاست اما مشکل اینجاست که هر رابطه ای دوطرفه ست و یکطرف نمیتونه در مقابل همه رفتارهای طرف مقابل فقط منطقی باشه و خوبی کنه. برای همین اینقدر حالت تدافعی در مقابل پیشنهادات شما ایجاد میشه چون تو خیلی از رابطه های مشکل دار یه سری رفتارهای عاشقانه و توام با گذشت دیگه سالهاست فراموش شده و بیشتر یه جور جنگ در جریانه و مسلما کسی حاضر نیست به نفع دشمن(!) کوتاه بیاد. برای همین هر دونفر همزمان باید شروع کنند به اصلاح خودشون

یه چیز دیگه من معتقدم اگه کسی که مشکل داره با طرفش یه لحظه مکث کنه و به این فکر کنه که اگه برگرده به شروع رابطه دوباره حاضره وارد این رابطه بشه یا نه و یا مثلا میتونه اگه یه سری اشکالات رفع شد ادامه بده یا نه؟ اگه جواب این سوالها براش مثبته(و البته برای طرف مقابلش هم) نباید کوتاه بیان و شروع کنند به بازسازی ارتباطشون و برگردندن به روزهای خوب چون حتما حتما شدنیه البته گذشت و اراده واقعی میخواد

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۷

شیوا

باسلام
بیشتر بستهای شمارا خواندم
نوشته هایتان در اصلاح روابطم با همسرم کمکم میکند
مخصوصا در بستهایی که از احساسات و انتظاراتتان و رفتارای اشتباه همسرتان نوشته اید
کمک خوبی برای شناخت جنس مخالف و درک همسر است

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۳۲

فهیمه

سلام جناب
ممنونم. تمام سعی خودم و میکنم بیشترشونو انجام بدم.راهنماییاتون بدرد میخوره.ممنونم
انشاالله زندگی شما هم عالی یشه
همسر شما اهل وبلاگ خوندن هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه بود یه ادرس بهتون میدم که اون هم یه وبلاگ که میگه چطور با همسرمون رابطه بهتری داشته باشیم و همسرمون در اولوییت باشه

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۰۶

راستی کدوم زن فرشته صفتی میگه :پاشو منو ببر خونه مادرمممممم؟

همه میگن:امروز باید بریم خونه مامانم اینا....توجه فرمودی؟؟؟؟؟

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۴۹

سلام رییس...

یادم رفت بپرسم.حالا با این شکم خالی و گرسنگی شدید ودرحال هنگ رفتی خ ونه ناهارچیزی هم گیرت اومد؟

کاملا معلوم بود خیلی گرسنه ای!!!!چون خیلی غرزدی!!!!

مادرم همیشه میگفت:مردا عادت دارن زیاد دهنشون بجنبه(با عرض معذرت)همیشه یه چیزی برای خوردن بذارین دهنشون تا به خوردن بجنبه،نه به غرغر...راست گفته والا به خدا!!!!!!!!!

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۸

باز هم سلام...

میگم سیاست نداری گوش نمیدی دگه.......

آخه چه قدر توضیح میدی "من خطابم به خانومهاست".خودشون بهتر از شما اینو میدونن .

ولی انگار شما نمیدونی خطابت با خانووووووووم هاست.

آخه بی سیاست !!!!!تو جمعی که همش خانومن شما گه نباید همش قلم انتقادت رو به اسم اونا بچرخونی.

اینجوری به خواستت که نمیرسی هیچ،تازه محکوم هم میشی.میبینی که مخاطب های قدیمی اکثرا باهات مخالفت میکنن.موافقانت هم اکثرا مخاطب جدیدن.

شما ده دفعه باید از آقایون انتقاد کنی،یک دفعه اونم با ملایمت تازه نه انتقاد ،حرف دل دوستانه باخانوما داشته باشی.برای خودت اینا رو میگم.دلم سوخته برات از بس که درد دل کردی.....

از من گفتن بود .خود دانی.....

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۰۷:۴۵

سلام برآقای ارشادگر...

میبینم گه یه مدتیه افتادی به ارشاد جامعه نسوان.خدا قبول کنه شب جمعه ای.جو هم که بدجور میگیره.چه میشه کرد."جو" هم مال گرفتنه دیگه.اگه نمیگرفت جای تعجب بود.به خصوص تو این سن وتو این جو....بگذریم....

پسر جان،همه اینا که گفتی قبول؛اما اینا نحوه درخواست از شوهر جان با روش خاص وسیاست بود؟فکر نکنم چیزی به اسم سیاست همراهش بوداااااا.نبود.اینا که گفتی خواسته های دل شوهرجان بود که بی سیاست ورک (بعضی جاها قلدررررری)گفته شد.(بهت نمیومد قلدر باشی).

میگم خویه که شما خواسته های شوهر جان ها رو گفتی،اما یاددادن سیاست کار شما نیست.رهاش کن بسپار دست خود خانوما.اینطور که شما بی سیاست گفتی،میترسم از فردا خدایی نکرده آمار طلاق بزنه بالا.

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۳۷

ندا

سلام خوبید؟ باشه درست میگی باید همینطور باشه چون ما چیزی جز محبت نمیخوایم.( نگاه مظلومانه)در ضمن شب جمعه و شنبه نداره هر وقت تواناییش بود ( منحرف دعا رو میگم)( نگاه پلیدانه)

۲۸ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۱۵

نگار

خیلی خوبه به عنوان یک مرد خواسته هاتونو می نویسین و دیدگاه یه مردو می گید..ممنون....ادامه بدید

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۴

گلناز ( مادرانه های یک مادر حساس)

آخه هم اینایی که خوندم کاملا " به نفع مرد . یک جورایی تنهایی به قاضی رفتن !!!!

از بس شما تو ذهنتوت این توقعات رو پروروندید ک احساس می کنید زنتون غول بی شاخ و دمه !!!!!

من وبلاگتون رو دوست دارم و برای شما احترام قائلم ولی یک خرده هم خودتون رو جای همسر بگذارید . چرا اون اول باید بگه چشم تا شما نه نیارید ؟؟؟

چند بار شما ازش تعریف کردید (شما که رنجنامه درست کردید).

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۳۶

مریم

90درصد به بالا قبولش ندارم(نگاه خشن)آخه این شد عدالت خداوکیلی!!!؟؟؟هر کار شما میکنید ما تحمل کنیم اونوقت...از اون قسمت های مالی هم که خانوما رو محتاج مردا نشون دادید اصلا خوشم نیومد خداروشکر بیشتر خانوما مستقل هستن حتی درآمدشون بیشتر از آقایونه همین باعث میشه آقایون پول کم میارن با چرب زبونی قرض بگیرن از خانومشون(نگاه مغرورانه)

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۲۵

مهسا خانوم

به به پست جدید مبارک (نیشخند)
مطالب خوبی بود خدا رو شکر من همه رو مراعات میکنم و شوهرم ازم راضی (نگاه مفتخر انگیزانه) (حرفای آینده)
واما چند سوال دارم که نمیدونم چطور بپرسم حالا شاید بعدا پرسیدم!
خداوند لحن های منحرف انگیزانه رو به سوی لحن سالم هدایت کند باشد تا که افراد ذهن هایشان اصلاح شود (نگاه خبیث) بعلهههههههههههههه
جناب مدیر همدردات دارن یکی یکی پیدا میشن
و..... این داستان ادامه دارد
اون نورچ هم تو حلق یه نفر بیچاره دهخدا ....

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۰۳

عمه

سلام...نرودمیخ آهنین برسنگ(اینم جواب این پست)اما اینکه نوشتی مردان حال وبلاگنویسی ندارندلابدمیخوای بگی کلهم گرفتارزنان بدهستن.بایدخاطرشریف را معطوف نمایم به اینکه مردانیکه نتونند ازپس همسران برآیندحالاچه با زبان وچه باقلدری به تعدادانگشتان دو دست هم نیستن(افتاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)آیکون عصبانی

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۱۷

مصطفی

اوللل
چند روزی بیشتر نیس که دارم مطالبتو می خووونم
شاید باورت نشه ، دفعه اول فک کردمم خودم روزنوشت نوشتم . گفتم خدایا این کیه ! چقدر شبیه منه زندگیش .
دقیقا مشکلات منو داری ... خیلی شبیههههههه

رنجنامه های مرد متأهل

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.