رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

سلام به همگی

خوبید ؟ خوشید؟ سلامتید ان شالله؟

چند روزی هست سرکار همسر گیر دادند که وسیله ای برای منزل بخریم که چند ملیونی هزینه اش میشه. از طرفی من دو برایر این پول رو بدهکارم به کسی و چون وام دارم ماهیانه قسط بالایی دارم که تا سه ماه دیگه تموم میشه.

خب الان یه مقدار نقد پول دارم که برای دادن قرضم که وقتش رسیده کنار گذاشتم. سرکار همسر چند هفته ای میشه ول نمی کنند و همش میگند چرا نمیخری و من میگم خب بزار سه ماه دیگه وامم تموم شد وام مجدد بگیرم تا برات بخرم. فقط سه ماه صبر کن .تا الان نداشتید مشکلی بود مگه؟ این سه ماه هم روش.

بعد میگم من قرض دارم و این تو اولویته و نمیشه که من وسایل خونه رو جدید کنم بعد قرض مردم رو ندم. نمیگه طرف چرا پول داشت قرض منو نداد و رفت برای زندگیش که ضروری هم نبود خرج کرد؟

اما چه کنم که وقتی قرار باشه یه دنده باشیم و لجوج هزار استدلال هم فایده ندارد که ندارد.

نمیدونم چرا بعضی خانم ها اصلا شرایط همسرشون رو درک نمی کنند و فقط دنبال خودخواهی و حسادت و چشم و هم چشمی خودشون هستند؟ خیلی هاشون بخاطر خواسته های نا به جا و زیادی و درک نکردن بی پولی شوهر باعث گمراه شدن اونها و دزدی و پول حرام و رشوه و ... میشند.


دیدگاه بعضی از خانم ها در زندگی:

1. تا میتونیم باید از شوهر بکنیم و بخوایم خرج کنه و نمیتونه جهنم مشکل خودشه میخواست زن نگیره.

2. زن خرج زیادی نکنه بهش میگن سلیقه نداره و ...

3. ظاهر مهمه و اگه تو درون خانواده دعوا و بی مهری و عدم محبت بین زوج باشه مهم نیست.


پ ن1: من همه این حرف ها رو با زبان خوش و عزیزم و ... گفتمااااا خواهشا نصیحت نکنید از این جهت.

پ ن2: چقدر لذت میبرم از زنانی که اعتماد به نفس بالایی دارند و با وجود تنگ دستی همسر و سادگی زندگی و وسایل خونه سرشون همیشه بالاست و همسرشون رو تحقیر و مقایسه نمی کنند.

پ ن3: کاش انقدر که دغدغه ظاهر زندگی رو داشتیم نصف اون رو برای باطن زندگی و اخلاقیات در زندگی داشتیم.


پ ن مهم : شعبه اینستاگرامی وبلاگ هم افتتاح شد تا ما هم قدمی در راستای به روز شدن امکانات برداشته باشیم و راحتتر در دسترس باشیم.

https://instagram.com/rangname

۷۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۱:۱۶
مرد تنها

سلام به همه شما خوبان

امروز با یکی از دوستان صمیمیم که بچه بسیار مودب و با شخصیتی هست صحبت می کردم از هر دری سخنی می گفتیم تا به بحث زندگی و زن خوب که باعث پیشرفت می شود و ... رسیدیم.

این دوستم با یک دختر هم دانشگاهیش که خانواده دار و تحصیلکرده بود ازدواج کرده و خیلی با هم خوب بودند چون رفت و آمد خانوادگی داریم ،طوری که من همیشه به حالشون غبطه می خوردم و دوست داشتم رابطه من و سرکار همسر مثل اونها بود.

داشتم عرض میکردم، وقتی صحبت کردیم گفت فلانی یه چیز بگم قول میدی کمکم کنی و قسم میخوری که فقط بین خودمون باشه و هیچ کسی نفهمه؟ منم گفتم خب راز باشه حق گفتنش رو به کسی ندارم و قول میدم بین خودمون باشه اما قسم رو نمیخورم چون قولم مردونه است. قبول کرد و گفت.

دوستم آدم کتوم و تو داریه و سخت حرف میزنه. گفت نیاز به یکی برای ازدواج موقت دارم!!!! گفت بهم داره فشار میاد و نمیتونه خودش رو کنترول کنه و... گفتم واقعا میگی یا ما رو گرفتی و شوخی میکنی؟ گفت نه راست میگم.

اصلا باورم نمی شد،بهش گفتم خب تو که مشکلی نداری و همسرت هم کمبودی نداره ؟ گفت با جزئیات کارت نباشه فقط بدون اونطورم که تو فکر میکنی نیست.

خیلی دوست داشتم بدونم مشکلشون چیه. سرد مزاجی خانمش یا رابطه سرد با هم و ... اما خب رفیقم اصلا چیزی نمیگه و دیدم تمایلی به گفتن نداره اصرار نکردم اما با شناختی که ازش دارم میدونم بی جهت این تصمیم رو نگرفته. بعد بهش به شوخی گفتم مرد حسابی اگر کسی باشه مگه کمر خودم شکسته که بخوام به تو معرفی کنم؟؟!!(به شوخی)

گفتم چشم اگر پیدا کردم معرفی میکنم اما به مشکلاتش فکر کردی؟ گفت بله.

با توجه به حرف هایی که قبل گفتن این موضوع زدیم احساس میکنم همسرش خوب تامینش نمیکنه و بیشتر درگیر رفت و آمد با مادرش و درس و کاره چون خانمش کار میره.


نتیجه گیری از این واقعه:

1. همه جوره به همسرتون برسید و طوری رفتار نکنید که نسبت به شما سرد بشه و از نظر جنسی مخصوصا خوب تامین کنید.سرد مزاج هستید درمان کنید تا متعادل با همسرتون باشید.

2. همیشه فکر می کنیم کسانی که به ظاهر خوش هستند از زندگیشون تعریف می کنند بهترین زندگی رو دارند غافل از اینکه مشکلات اونها از ما بیشتره و بروز نمیدند. پس حسرت به زندگی کسی نداشته باشیم.

3. خانم هایی که سرکار میرند باید یه شیفت فقط برند و نباید از رابطه چیزی برای همسرشون کم بزارند و خستگی رو بهانه کنند.

4. قیافه ما انقدر غلط اندازه که برای ازدواج موقت از ما سراغ میگرند!!!

بقیه نتیجه گیری هم با شما خوانندگان و خطیب توانا کلوچه.

۴۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۶:۴۵
مرد تنها