بوی بی هوش کننده غذای زن داداش
با سلام
وقتی ظهر از سرکار حدود 3 بر میگردم خیلی گرسنه میشم مخصوصا زمان هایی که صبحانه نخورده باشم یا کم خورده باشم که خیلی موقعه اینطوره.
قبلا گفتم که ما و برادرمون یه ساختمان هستیم و اونها طبقه پایین و ما بالا. هر موقعه ظهر که از سرکار میام بوی خوش غذای زن داداش دیونم میکنه و باور کنید دلم ضعف میره چون میدونم بیام بالا خونه خودمون هیچ خبری نیست.
با کلی ضعف و گرسنگی میام خونه سرکار همسر سیب زمینی تنها گذاشته یا نیمرو . وقتی هم برنج میذاره انقدر بی کیفیت میزاره که خودشم نمی تونه بخوره یا بدون خورشت و ...
خواهشا نگید بهانه گیرم یا غرر میزنم یا ایراد میگیرم بابا بخدا ما مردها هم حق داریم گلایه کنیم و انتقاد کنیم. چرا باید توقع یه غذای با کیفیت از همسرمون نداشته باشیم؟ چرا ما مردها کوچیکترین کوتاهی رو می کنیم همسرانمون ول نمی کنند و توقعات بهترین لباس و تفریح و ... رو دارند اما ما نه؟
اگه در هفته یک یا دو بار اینطور بود ایراد نداشت اما بر عکسه یعنی در هفته شاید چهار بار در کل وعده غذایی غذای متوسط باشه. من غذای خوب رو فقط مهمون داریم یا مهمونی میریم میبینم.
چند بار هم قبلا اعتراض کردم گفتند چقدر به فکر شکمت هستی و ایراد میگیری و... نمیدونم والله شاید مشکل از منه که از سرکار خسته بر میگردم توقع یه غذای با کیفیت دارم. اما در تعجبم چرا بوی خوش غذای زن داداش همیشه ظهرها به مشام میرسه!
پ.ن : 1. نظرات رو که برداشتم وبلاگ دیگه حال و هوا و صفای سابق رو نداره. نمیدونم شاید دوباره نظرات رو فعال کردم.
2. خیلی دعام کنید تو امتحانات سرسختی از طرف خدا هستم.