اخلاق های بد من
سوال یکی از کاربران:
شرمنده یه سوال داشتم؟؟؟شاید بهتون بر بخوره ولی مجبورم بپرسم!!!شما تو رفتار خودتون اصلا مشکلی نمیبینید؟؟؟آخه از اول تا آخر وبلاگتون از بدیا همسرتون فقط میگید
و پاسخ بنده:
با سلام
سوال خوبیه چون قصد داشتم کمی بیشتر از ایرادات خودم بگم. حتما می دونید هیچ انسان غیر معصومی بی اشکال و بی عیب نیست و در زندگی اشتباه و خطا دارد و این ما هستیم که طبق سفارش اسلام و یا بخاطر تداوم در زندگی باید گذشت داشته باشیم.
من هر آنچه عیب و نقص دارم که سرکار همسر هم می گوید بینی و بین الله صادقانه می گویم تا نگویید نمی توانیم قضاوت یک طرفه کنیم و باید صحبت های خانم تون رو هم شنید. اینها که می نویسم از زبان ایشان هست و البته دفاعیه های خودم رو مختصر در پرانتز می نویسم:
1. بیشترین عیب من را این می داند که اهل محبت نیستم . می گوید محبت نمی کنی و سرد هستی.(قبلا گفتم چون همیشه بد اخلاق هست و دعوا می کند و مشکلاتش با دیگران را با دعوا سر من خالی می کند طبیعی است که نمی توانم محبت کنم. اما باور کنید دو سه روزی که خوب می شود کلی محبت می کنم و دوستت دارم میگم و ازش تعریف می کنم اما خدا نکنه دوباره از چیزی ناراحت بشه)
2. دوران نامزدی من همراه ایشون برای خرید بازار نرفتم و همراه مادر و خواهرم رفتند.(بنده این اشکالم رو قبول کردم و بارها گفتم قبول دارم این کارم درست نبوده ولی ایشان هر بار بحثی که میشه این موضوع رو سرکوف میکنه و میگه. البته علت نرفتن بنده مشکلات کاری بود مخصوصا در اون تایم زمانی که نمیشد. توجیه نمیکنم و عرض کردم اشتباهم را می پذیرم).
3. دوران نامزدی سرد بودی و ...(اصلا سرد نبودم و فقط خیلی کم رو و خجالتی بودم و پیش خواهر و برادرای مجرد که نمی تونستم هر رفتاری رو انجام بدم. من تا قبل ازدواج با هیچ دختری همکلام نشده بودم و تا عادت کنم و خجالتی بودنم کم بشه طبیعی بود که رابطه در نامزدی خیلی گرم نمی شد)
4. تو خرید عروسی کم گذاشتید و ...(ما در حد توان خرید کردیم که کم نبود اما هر کاری کنیم ایشان طلبکاری خودش رو داره. خانواده اش براش عروسی نگرفتند اما ما براش گرفتیم و خودشون فقط به 40 نفر غذا دادند اما ما تالار و لباس عروس و.... گرفتیم، البته من برام این چیزا اصلا مهم نبوده و نیست و به ایشونم وقتی غرر میزنه و طلبکاره چیزی در این زمینه نمیگم که منتی سرش نباشه)
5. زایمان آقازاده منو تنها گذاشتی و کمتر پیشم بودی و ...(من هنگام زایمان خودم بردم بیمارستان و تا مرخص بشند بیشترین موقع رو اونجا بودم. بعد از زایمان و در منزل هم متاسفانه مادر بداخلاقش پیشش بود که سرکار همسر رو بشدت آزار می داد و حتی یک شب می گفت مادرش تا صبح بالا سرش نشسته بوده و غرر میزده. بعد هر موقعه من کنار سرکار همسر میرفتم شروع به غرر زدن و گریه می کرد و مثل الان همه ناراحتی ها رو سر من خالی میکرد و من یکبار هم نشد پیشش برم و شاد ببینم و غرر نزنه. هر کسی هم هر اشتباهی میکرد از من بازخواست می کرد و من باید جوابگوی خطای دیگران می بودم و این رفتارش باعث می شد کمتر رغبت کنم پیشش برم)
6. تو لباس های خودت رو چرا نمی شوری؟ شوهر فلانی و فلانی خودشون لباسای خودشونو می شورند.(حالا بهترین ماشین لباسشویی رو براش خریدم که اوماتیک می شوره و خشک میکنه)
7. غذا گذاشتن بلد نیستی و چرا هیچ وقت غذا نمیزاری؟ مثل شوهر فلانی و فلانی (نمیدونم چه جوابی باید بدم!)
8. ظرف نمی شوریی در حالی که خیلی از مردها ظرف می شورند.(باور کنید می شورم اما ایشون توقع داره من هر روز ظرف بشورم حتی اگه از کار ظهر خسته رسیده باشم)
9. اهل بازار چرخیدن نیستی. (قبلا گفتم برای هر خرید باید چند بار بازار بره و همه جا رو بچرخه و آخرش هم نمی تونه تصمیم بگیره و دعوا درست میکنه. و مهمتر اینکه من خیلی از بازار رفتن خوشم نمیاد اما با این حال بیشتر موقعه ها که خواستند رفتم).
10. چرا تو دعوا و بحث ها جواب منو میدی و آتیشم میزنی.( من ایشون تا 6 سال غرر میزدند و دعوا میکردند و هر چی دهنشون میومد میگفت سکوت میکردم و آرومش میکردم تا شاید بخاطر صبر و گذشتم اصلاح بشه اما دیدم بدتر شد و بهتر نشد و فکر میکرد حرفاش درسته که من جوابی نمیدم و سکوت میکنم و الان هم با صبر برخورد میکنم فقط جاهایی که لازمه جوابش رو میدم تا فکر نکنه حق با اونه. هر چند متاسفانه دیگه صبرم مثل سابق نیست و خیلی تغییر کردم و زود عصبانی میشم و علت هم کارای ایشونه)
پ.ن: دیگه چیز خاصی به ذهنم نمیرسه که ایراد و اشکال باشه و تو نظرات یادم اومد میگم.میبیند که غالبا ایرادها مال گذشته است و من بارها به سرکار همسر میگم گذشته تموم شده و قبول میکنم اشتباهی بوده ول کن و به آینده بچسب.آخه تا هر بحثی میشه گذشته رو به رخ می کشی مشکل حل میشه؟ باور کنید مشکلات ایشون و خطاهای ایشون در گذشته هزار برابر بیشتر از منه اما هیچ موقعه به روش نمیارم و نمیگم مگه جزئی اونم زمانی که خیلی دعوا کنه و غرر بزنه که جواب بدم تا بدونه حق با اون نیست.
پ.ن: خانم
...یک زن... تو پست قبلی در دو نظر تهمت های خیلی بدی بهم زدند و گفتند اومدم اینجا غیبت می کنم و از بدی های سرکار همسر میگم .در حالی که یک نفر هم اینجا من و ایشون رو نمیشناسه و لذا غیبت نیست.
من بارها گفتم اینجا قصدم گفتن بدی های سرکار همسر
نیست فقط اتفاقات زندگی و درد و دل های خودم هست.دوست دارم اتفاقات تلخ زندگیم رو بنویسم مشکلی که نداره.میدونم برای آینده ام خوبه. حتی برای خیلی خانم ها میونه مفید و آموزنده باشه. اینکه بخوام اینجا درد و
دل هام رو بنویسم با نوشتن بدی های همسر خیلی فرق داره. دو هدف کاملا
جداگانه است.جواب تهمت های دیگه اش بمونه یوم الحساب.