عشق بابا
با سلام
بزرگواری خواستند از مهمون جدید که عشق باباش هست بیشتر بگم.
1. اول اینکه میگند دختر یه چیز دیگه است، واقعا درسته و این مهر و محبت قابل توصیف و تعریف نیست که من بخوام توضیح بدم.
2. خدا رو شکر هیچ مشکلی نداره و از همه جهت رشد خوب . طبیعی داره.
3. ماشالله خیلی خوشگل و نازه و لپی داره که آدمو دیونه میکنه .البته چشم هاش مثل آقا زاده درشت نیست که بعضا سرکار همسر ناشکری میکنه که میگم خدا رو شکر کن مشکل دیگه ای نداره و الحمدالله زیباست. خوشگل هم نبود مهم نبود و نعمت خداست که داده و باید شکرگزار بود.
4. هر روز که از سرکار میام نیم ساعتی بغلمه و تا میتونم بوسش میکنم تا سیر بشم که نمیشم.
5. خدا رو شکر خیلی آرومه و آرامش عجیبی داره . تا حالا گریه جدی نداشته و فقط وقتی شیر میخواد کمی نق میزنه تا متوجه بشیم. سرکار همسر میگفت تو جمع دوستانه که میرم همه میگند چقدر آرومه و چکار کردی که اینطور شده.
6. نمیدونم چرا اما سر این بچه بیشتر ذوق داریم و سرکار همسر میگفت گویا بچه اولمونه.
7. به همین مقدار که به عشقم محبت میکنم به آقازاده جانمم محبت میکنم تا حسودی نکنه و اگه یه دست روی دخترم میشکم دو دست روی آقا زاده میکشم. و اونم خیلی دوستش داره و اصلا حسودی نمیکنه.
8. کاش ظرفیت در زن و مرد و جامعه بود و زیاد می شد بچه اورد. نعمتیه در زندگی و هر چه بیشتر هم باشه بهتر.
9. بچه تنوع خوبی شده و حال سرکار همسر نسبت به قبل کمی بهتره.
دیگه همین.
راستی این عکس که گذاشتم دختر نازنم نیستا.
اما
واقعا چطور و بعضا چراااااا؟
با وجود ی بچه و این همه اختلاف و سرد بودن روابط چطور دلتون اومد یه بچه دیگه بدنیا بیارید؟ واقعا چرا؟
خیلیا حصرت یه دونه اش به دلشونه که ی نی نی بیارن که توو آرامش و صلح و محبت بزرگش کنن . اونوخت شما که این همه غر میزنین فلان بهمانه راضی شدید نی نی بیارید که توو تنش و دعوا و انجور چیزا بزرگ شه؟خودتون که شرایط خودتون و میدید چرا؟
واقعاااا چرا؟؟؟؟؟؟
نارحت نشین از دستماااا در رفاقت دارم میگم ازتون بعیید بووود شما که بچه نیستید...