قربانی حسادت و غرور و خودخواهی
جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۴۲ ق.ظ
با سلام
طاعات همگی قبول
یکی از ضربه هایی که ما در زندگی می خوریم این هست که مشکلات بیرون منزل رو به منزل وارد می کنیم و اون رو با دعوا با زن و بچه می خوایم تخلیه کنیم.
یا اینکه با دیگران مشکل داریم تو زندگی باید سر همسر و بچه خالی کنیم و این ضربه بزرگی به زندگی میزنه.
سرکار همسر با جاری و مادر شوهر و خواهر شوهر و حتی مادر خودش و ... مشکل داره و همیشه با اینها درگیر هست و متاسفانه تقاص اون رو من و آقا زاده باید بدیم چون فقط ماییم که بد اخلاقی ها و عصبانیت هاش رو تحمل می کنیم و به هر بهانه ای باید دعوا درست کنه تا شاید خودش رو آروم و تخلیه کنه و ما قربانی این اخلاق بد هستیم.
واقعا خدا رو خوش میاد که بخاطر اینگونه رفتارهای خودخواهانه خانم ها که شاید خیلی ها با افتخار بیان بگن ما هم همینطور هستیم،زندگی رو به فرزند و همسر تلخ کنیم؟
ما چه گناهی کردیم که باید قربانی حسادت و غرور و خودخواهی شماها شویم؟
پ.ن : برنامه ماه عسل دو روز پیش رو من ندیدم اما خانمی بوده که فلج کامل بوده و تنها از ناحیه گردن به بالا سالم بوده اما همسرش با این حال عاشقش بوده و رهاش نکرده و تحمل کرده و می کنه.
سب که افطار رسیدم طبق معمول نه از افطاری خبری بود و نه شام خوب و سرکار همسر برنامه رو تعریف کردند و شروع به دعوا و غرر زدن کرد که یاد بگیر و تو کجا و اون کجا و ....
طاعات همگی قبول
یکی از ضربه هایی که ما در زندگی می خوریم این هست که مشکلات بیرون منزل رو به منزل وارد می کنیم و اون رو با دعوا با زن و بچه می خوایم تخلیه کنیم.
یا اینکه با دیگران مشکل داریم تو زندگی باید سر همسر و بچه خالی کنیم و این ضربه بزرگی به زندگی میزنه.
سرکار همسر با جاری و مادر شوهر و خواهر شوهر و حتی مادر خودش و ... مشکل داره و همیشه با اینها درگیر هست و متاسفانه تقاص اون رو من و آقا زاده باید بدیم چون فقط ماییم که بد اخلاقی ها و عصبانیت هاش رو تحمل می کنیم و به هر بهانه ای باید دعوا درست کنه تا شاید خودش رو آروم و تخلیه کنه و ما قربانی این اخلاق بد هستیم.
واقعا خدا رو خوش میاد که بخاطر اینگونه رفتارهای خودخواهانه خانم ها که شاید خیلی ها با افتخار بیان بگن ما هم همینطور هستیم،زندگی رو به فرزند و همسر تلخ کنیم؟
ما چه گناهی کردیم که باید قربانی حسادت و غرور و خودخواهی شماها شویم؟
پ.ن : برنامه ماه عسل دو روز پیش رو من ندیدم اما خانمی بوده که فلج کامل بوده و تنها از ناحیه گردن به بالا سالم بوده اما همسرش با این حال عاشقش بوده و رهاش نکرده و تحمل کرده و می کنه.
سب که افطار رسیدم طبق معمول نه از افطاری خبری بود و نه شام خوب و سرکار همسر برنامه رو تعریف کردند و شروع به دعوا و غرر زدن کرد که یاد بگیر و تو کجا و اون کجا و ....
۹۳/۰۴/۲۰