چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۷ ب.ظ
با سلام
با توجه به پست قبلی خیلی ها داشتن یک همدم که حق من هست رو مذمت می کنند همانطور که فکر میکردم.
اما شما فکر نمی کنید مرد هم نیاز به محبت دارد ؟ نیاز به یک معشوقه دارد؟
شاید با توجه به روحیات مردان فکر کنید آنها فقط به فکر شکم و با عرض معذرت زیر شکم خود هستند و دنبال تخیله شهوت خودشونند اما بدونید همیشه اینطور نیست.
یک مرد دوست داره وقتی از کار با کلی خستگی میاد تو خونه همسرش بیاد دم در و خسته نباشید بگه و محبت کنه. ناهار رو آماده کنه با هم بخورند و بگند و بخندند و بعد شرایط استراحت رو فراهم کنه و مسلما این مرد با چنین زنی دنیایی به محبت میکنه.
اما اگه اینطور باشه که مرد با تمام خستگی وارد خانه بشه و سرکار همسر یه گوشه ای ماتم گرفته باشه و نه سلامی و نه علیکی و بعد ببینه یا ناهار نیست یا یه چیز آماده و بعد زن طلبکار هم باشه که من نوکرت نیستم و به جای آماده کردن بستر استراحت تا عصر غرر بزنه و گریه کنه آیا سزاوار نیست مرد به فکر یک همدم باشه؟
مگه من چه گناهی کردم که نباید از طریق حلال به آرامشم برسم؟ چرا خیلی از مردان دیگه به راحتی با دختران دوست و رابطه حتی متاسفانه جنسی داشته باشند تازه بدون هیچ مشکلی با همسر دائمش اما من با وجود مشکل دنبال یک همدم نباشم؟
بدانید مردان هم مثل زنان ابتدا دنبال محبت هستند و بعد نیازهای دیگرشون حداقل من اینطور هستم چون تمام سعیم اینه که حتی نگاه هم به نامحرم نکنم و چشمم هرز نباشه که به ناموس دیگری نگاه کنم.
نمیدونم....نمیدونم....نمیدونم
۱
۰
۹۲/۱۱/۲۳
مرد تنها
پاسخ:
سلام
آفرین به شما معلومه کد بانویید
ما که غالبا غذامون ساده و الکیه.چون سرکار همسر تا نزدیک ظهر خوابه.
پاسخ:
سلام و ادب
ممنون مطالبتون خوب بود و ان شالله عمل میکنم.
البته مشکل اصلی من و سرکار همسر محبت کردن و نادیده نگرفتن نیست.من تا بتونم محبت میکنم اما باید حسش رو ایجاد بکنه.
من وقتی میام شروع به بحث میکنه یا همیشه دعوا میکنه چطور میتونم محبت کنم؟
اما در کل موافقم .
پاسخ:
سلام مریم خانم
خیلی ناراحت شدم. چقدر بد
شما از ابتدای اختلاف باید جلوی فاصله افتادن خودتون و مادر شوهرتون رو میگرفتید و نباید با هم دشمن می شدید.
سعی کنید مستقل بشید و از مادرشوهر دور باشید.
با مادر شوهر هم بحث نکنید و هر چی گفت گوش بدید و کوتاه بیاید و جوابش رو ندید.
تا میتونید کمتر رو در رو بشید تا مشکلی پیش نیاد.
شما هنوز 18 سال داری و این خیلی کمه حیفه از زندگی لذت نبرید.
با شوهرتون هم بحث نکنید زیاد و وقتی میاد چیزی نگید تا آرام بشه.
حتما بفکر مستقل شدن باشید . تو روستا خیلی سخت نیست.
پاسخ:
سلام
تا میتونید حداقل در ظاهر خودتون رو تو خانواده شوهر دلسوز و اینکه دستشون دارید نشون بدید.
بهشون محبت کن و طرفداریشون رو بکنید.
حتی قلبا هم دوست نداشتید در ظاهر به زور این کار رو بکنید.
پاسخ:
در مورد شما چی میگفتند؟
چه بی اعتمادی بوجود اومدخ بود نسبت به شما؟
متاسفانه ضغف ماها اینجاست که تا به مشکلاتی برمیخوریم بجای حل اون دنبال مقصر هستیم و در صدد حلش نیستیم.ای کاش یاد بگیریم اگر دخالتی هم میشه دنبال این باشیم که اون رو متوجه و باهش کنار بیایم.که اگز زن و شوهر بخواند میشه.
آفرین صبر خوبه ولی خیلی به گذشته فکر نکنید و به همسرتون یاداوری نکنید.
پاسخ:
سلام
ممنون از حضورتون. نکات خوب و تجربه ارزشمندی بود.
من طبق گفته شما سعی میکنم همینطور عمل کنم و تا حالا هم سعیم این بوده اما خوبی شما دو نفر این هست که قصد اصلاح زندگی رو داشتید.متاسفانه سرکار همسر ما بخاطر عصبی بودن که از ابتدا داشته و حسادت ها و گذشته سختش نمیتونه زندگی خوب و آروم رو فراهم کنه.دست خودش هم نیست.
از شما هم یک انتقاد دارم.
درسته مادر شوهرتون اذیت کردند و ... اما میشه بگید گناه شوهر چیه این مواقع؟ بهتر نیست خانم ها در این مواقع بخاطر مادر شوهر زندگی عاشقانه خودشون رو خراب نکنند؟
در این زمینه پستی خواهم نوشت به امید خدا و اونجا حرفام رو میزنم.
پاسخ:
سلام
شاید انجام میدید اما مطمئن باشید ناقصه و هم اینکه گفتید موقتی.
باید تلاش کنید تو عصبانیت ها کنترول کنید.در مواقع عادی خوب بودن که هنر نیست بلکه هنر سکوت و تحمل در سختی هاست.
شما حواستون جمع باشه این حستون رو به همسرتون نگید که دلم نمیلرزه و... برعکس همانطور که نظر قبلی گفتم بهش محبت کنید مطمئن باشید یه مدت دیگه عوض میشه.
اینکه از شوهرتون بخواید محبتش رو زبونی بگه خوبه و توقع زیادی نیست اما این رو در همون نامه ها بگید.هر چند مرد خیلی اهل گفتن نیست و تقریبا همه مردها به زبان جاری نمی کنند محبتشون رو.
مطمئن باشید همسرتون دوستتون داره و زندگیتون براش مهمه اما این رفتارها باعث شده کمی با هم فاصله بگیرید.
سرکار همسر ما وقتی دو روزی اخلاقش خوبه حس میکنم خوشبخترین زوج جهانیم و واقعا از زندگی لذت میبرم اما افسوس زود خرابش میکنه.شما هم تلاش کنید خراب نشه.
اگر آینده بچه هاتون رو دوست دارید و دلتون میخواد زندگی شادی داشته باشد باید همت کنید.
نا شکری نکنید زندگی خوبی دارید.
پاسخ:
سلام به مامان علی
سرکار همسر ما متاسفانه مشکلش به کودکی و پدر و مادرش بر میگرده و با توجه به گفته مشاور عصبی بودن و افسردگیش به دوران کودکی بر میگرده.
ما شکر خدا هیچ اتفاق بدی تو زندگی نداشتیم الا مسائل جزئی و بیخود مثل اینکه چرا مادرم فلان برخورد رو کرده؟چرا من باهش بازار نرفتم یه روز و... میبنید چقدر ناشکره؟
خدا میدونه من یک درصد هم مثل شوهر شما نیستم.هیچ موقعه از کار میرم خونه ناراحتی نمیبرم و تا میرسم شوخی و تعریف و ... اما متاسفانه سرکار همسر غالبا از یه موضوع ناراحته.
من خودم همیشه به ایشون میگم ناراحتیت رو تو زندگی دخالت نده و به موقعه درموردش صحبت میکنیم.اما یک اختلاف کوچیک با دوستش کل زندگی ما رو تحت شعاع خودش قرار میده.
اما در مورد مشکل شما:
دوست داشتید بیشتر صحبت میکنیم و تجربیات خودم رو ارائه میدم تا نواقصی ها رو بشناسید.
اولا سعی کنید هر طور شده رفتارتون رو به گذشته برگردونید و مثل سابق دوستش داشته باشید و این رو نشونش بدید.
براش هدیه بگیرید و نامه های عاشقانه بنویسید و بعد از مدتی نامه نگاری حرف دلاتون رو هم خیلی کم اضافه کنید البته میگم بعد از مدتی از نامه نگاری ها.
سرکار هست پیام های عاشقانه حتی لطفیه بفرستید و انتظار پاسخ هم نداشته باشید.
از سر کار میاد غذا آماده کنید و حتما خودتونم کنارش بنشیند ولو گرسنه نبودید چند لقمه بخورید.
اگر حرف از کار و رئیس زد ایراد نداره گوش بدید تا خودش رو تخلیه کنه.
بعد خسته بود حتما بزارید استراحت کنند و بعد استراحت برید کنارش.
از نظر ظاهری حتما پیشش خوب باشید و از نظر جنسی هم کم نزارید.
و....
بنظرم مشکل شما جزئی و قابل حل هست فقط باید خودتون بخواید.
یا علی
پاسخ:
سلام
درسته بف فکر ازدواج موقتم اما هدفم این هست که با آرامش آن به زندگی خودم ادامه بدم و بتونم اذیت های سرکار همسر رو تحمل بکنم.
زندگی ما طوری است که به طلاق نخواهد کشید چون به هیچ وجه طلاق نمیده و جایی رو نداره .خانه پدریش که نمیتونه چون مادری داره عصبی و بد اخلاق و ممکنه راهش هم نده و اوضاع مالی بدی هم دارند.
پس مجبورا باید زندگی کنیم .خب من نمیتونم از بچه داشتن بگذرم و عشقم بچه داشتنه.هدف از زندگی فقط برای خودم که نیست.
اما سعی و تلاش خواهم کرد که به بچه ها ضربه نخوره یا حداقل طوری برخورد کنم با بچه ها که بدونند رفتار درست چیه.
پاسخ:
من منظورم شخص شما نبودید.
اما بدونید بیشترین تقصیرات رو خود خانم ها دارند.
نمیگم مردان مقصر نیستند. خیلی از مردان هم مشکل دارند و جای شکی نیست.
اما باور کنید اگر خانم ها زندگی شادی رو برای شوهر فراهم کند و یا بیرون منزل آنطور خود را نمایان نکند خیلی از این اتفاقات نمی افته.
متاسفانه آمار خیانت زنان شوهر دار هم که داره روز به روز بالا میره.
پاسخ:
سلام
چرا قایم کنید؟؟
چرا دنبال اصلاح نباشید؟؟ فرقی هم نمیکنه مرد هم باید دنبال اصلاح خودش باشه.
اگر زنان جامعه ما کمی عاقل باشند و به دور از احساس زندگی کنند مردان هیچ موقعه دنبال یکی دیگه نمی رند.
بجای تاسف و گریه بهتر نیست کمی فکر کنید چرا مردان چنین درخواست هایی دارند؟
بنده مشکلم مشخصه.
اما میدونید خیلی ها چرا دنبال تنوع هستند؟؟؟
چون خود شما خانم ها هستید که با پوشش های آنچنانی همه مردان را وسوسه می کنید.
زنی که ساپورت و مانتوی کوتاه و تنگ پوشیده و تمام اندام بدنش دل هر مردی رو به لرزه درمیاره چطور تنوع طلب نباشه؟
در پست بعدی در این رابطه صحبت خواهم کرد.
پاسخ:
سلام
بله تصمیم رو که گرفتم. به نظر شما به این راحتی پیدا میشه؟؟؟
نه گناه نیست که راحت جور بشه. توکلمون به خداست.خودش بخواد اونی که واقعا به دردم میخوره از نظر ایمان و... جور میکنه.
چه عرض کنم بحث بچه مفصله.
پاسخ:
سلام
شما راه حل بهتری سراغ دارید؟ خوشحال میشم راهنمایی کنید؟
محبت هیچ وقت اجباری نمیشه و اگر طرفین نسبت به هم رضایت داشته باشند محبت ناخوداگاه خودش بروز میکنه.
پاسخ:
به نظرم قابل جمع هست و میشه هر دو رو حفظ کرد.
پاسخ:
اگه زن بدونه مسلما روزگار رو به همسر صد چندان تلختر میکنه و اونطور صبح تا شب دعوا میشه و مرد هم مریض نیست که بخواد به همسرش بگه.
همینطوری داریم آزار میبینیم حالا اگه اینم بدونند که باید فاتحه خودمون رو بخونیم.
پاسخ:
سلام
من خیلی شاداب بودم و تا خونه پدر و مادرم میرفتم شوخی و نشاط برپا بود و همه میخندیند و شاد بودیم.
اما الان چی؟
باید غصه گذشته ها و اخلاق سرکار همسر و آینده رو بخورم و افسرده بشینم.بترسم از اینکه چیزی نشه سرکار همسر اخلاق شیطانیش عود کنه و...
خب میفهمم برادرتون چی می کشند و خوشحالم که بالاخره یکی منو خوب درک میکنه و بهم حق میده.
پاسخ:
سلام
جالبه موافقید.حالا نمیدونم واقعی بود نظرتون یا همه کنایه بود؟؟؟
چون خانم ها زیر بار هر چیزی برند زیر بار ازدواج موقت نمیرند.خوشحالم که شما موافق هستید.
بله برای بچه دوم منم موافق نیستم اما سرکار همسر اصرار دارند که الان وقتشه و متاسفانه یا خوشبختانه بر خلاف میل باطنیم دیگه جلوگیری نمیکنیم و به همین رودی ممکنه سر و کله یه وروجک دیگه پیدا بشه.
پاسخ:
سلام
نگاهتون به چنین زنانی خوب نیست.
خیلی از خانم ها هستند مطلقه یا بیوه که واقعا نجیب و با حیا هستند و بعضا بچه هم دارند و از جهات مختلف داره بهشون سخت میگذره یا از نظر فقر و نداری و مخارج با چند بچه یا از نظر عاطفی و یا...
خب اینها چکار بکنند؟ به کدامین گناه باید نیازهای خودشون رو یرکوب کنند؟شرافت اینها نباید اجازه بده به حقشون فکر کنند؟
شما تنها به دختر فکر نکنید بله منم قبول دارم دختر نمیشه و سخته اما زنان بیوه و مطلقه های زیادی داریم که اینها هم مردم همین جامعه هستند و باید فکری بحالشون کرد.
متاسفانه اینطور زنان در جامعه هیچ امنیتی ندارند و شاید هیچ جا جرات گفتن مطلقه بودن یا بیوه بودن رو ندارند چرا که آماج افکار شیطانی و افکار پلید متوجه اینگونه زنان مظلوم خواهد شد.
من با نظر شما موافقم که مردی بیفته تو کوچه و خیابان و به دنبال این چیزها باشه و قصد هم تخلیه تنها نیاز جنسیش باشه که نشان شهوت پرستی اوست. اما بنده امیدم بخداست و هدفم هیچ موقعه این چیزها نبود.
پاسخ:
سلام
بله حرف شما درست و بنظرم خود اینم یه حسنه که فقط تو خوی ها همراهم هست. حداقل آرامش روانی منو به هم نمیزنه.
اما مطئنم هر طوری هم باشه از سرکار همسر ما خیلی بهتره.زنی که سلامت روانی داره با زنی که مریض روحی هست قابل مقایسه نیستند.
خواندن از طریق این پست به یاد من از همسر قدیمی من است!
او همیشه در مورد این چت صحبت کرد. من این را تحویل خواهم داد
نوشتن به او کاملا مشخص است که خواندنش خوب است.
تشکر فراوان برای به اشتراک گذاری!