درگیری با دوست
با سلام
وجود دوست و داشتن ارتباط جمعی یکی از محاسنی است که داشتنش برای همه لازمه و اگر در این زمینه مشکل باشه باعث ناراحتی و کدورت میشه.
سرکار همسر ما متاسفانه مشکلش تنها با بنده نیست.ایشان با:
مادر خودشون (هر موقعه میریم منزل مادر زن دو سه باری با هم حسابی بحثشون میشه که به قهر و گریه میکشه)
خواهرشون(نسبت به مادرشون کمتر اما چند باری دعوای درست و حسابی داشتند)
زن داداشش(االبته رو در رو بحث نکردند اما از چند جمله و حرکت خواهر زن حسابی عصبی شدند و او رو قبول ندارند)
مادر و پدر و خواهر و برادرم.(با همه اینها مشکل داره و همیشه پشت سرشون و بخاطر کاراشون اعتراض می کنند.)
با جاریشون(زن داداشم) در حد تیم ملی مشکل داره.
با خاله و زن دایی و...
با بعضی از دوستانشون.
با استادی که کلاس داشتند و مدتی میرفتند.
متاسفانه سرکار همسر با همه این افراد درگیر هستند به قول خودشون از هیچ کدوم اینها خوشش نمیاد.
امروز با زن دایی ما که تقریبا هم سن هستند در مهمانی بودند که بخاطر کدورت های قبلی زن دایی خیلی سرکار همسر رو تحویل نگرفته بود که ایشانم حسابی آتیشی بودند و طبق معمول در منزل دعوا را انداختند.
بهشون گفتم شاید حرکتی از شما سر زده یا حرفی زدی و بالاخره چیزی هست که باعث شده شما رو تحویل نمگیره یا حسودیش میشه.سرکار همسر شروع به دعوا کردند که چرا تقصیر رو گردن من میندازی و دیگه ول کن نمیشن و با عصبانیت هر چی هست میگن.
میگم خوب پس علت رو خودت بگو.
میگه من نمیدونم.
einja u baiad migofti azizam fadaye saret ke tahvilet nagerft, oun ki bashe to aslan khodeto narahat nakon, akhe oun arzesh dare bekhateresh hers mikhori?
ounvaght hamsaretoun na dg ba u bahs mikard taze koly ham asabesh arom mishod