سلام
بعضی موقعه ها به کارای خودمون که فکر میکنم میبینم واقعا خیلی منیت و خودخواهی توشه.فقط میخوایم اون چیزی که ما میخوایم بشه و یا فکر میکنیم اون چی که به ذهنمون میرسه اون درسته.
خوب وقتی طرز فکرم اینطور باشه مسلما نمیتونم زندگی موفقی داشته باشم و هم با سرکار همسر به مشکل بر میخورم هم با بچه های خودم مخصوصا در آینده و زمانی که اونها برای خودشون سلیقه های خاص خواهند داشت.
و همینطور اگر سرکار همسر اینطور باشه که فقط بخواد خودخواهی کنه به مشکل بر میخوریم.
اگر مادر سرکار همسر یا پدرش کاری کرده یا حرفی زده من چرا باید با او تندی کنم و دعوا کنم؟ چرا باید زندگی رو به بچه و او حروم کنم؟
یا سرکار مشکلی پیدا کردم چرا باید بیام تو خونه خودم رو تخلیه کنم؟
یا نه اگه مادر من یا خواهر من به سرکار همسر چیزی گفتن یا برخوردی کردن چرا باید بیاد خونه چند روز کارش دعوا و گریه و قهر و ... باشه؟حالا مادر من چیزی گفته من چکار می تونم بکنم؟
چرا ما زن و شوهر ها دیواری کوتاه تر از خودمون برای تخیله پیدا نمیکنیم؟
واقعا حیف زندگی چند روزه دنیا نیست؟
حیف نیست دختر و پسری که میتونیم به بهترین روش تربیت کنیم و یه دانشمند تحویل بدیم با این کارا افسرده کنیمش؟ و در آینده اونم مثل ما تو زندگی به مشکل بر بخوره؟
فکر میکنم خیلی از مشکلات ما به خودخواهی ها و منیت ها برگرده و اینکه اهل گذشت و وفاداری نیستم.