رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

از اینکه نمیتونم عاشق شوهرم باشم خیلی ناراحتم

چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۴۷ ق.ظ

با سلام

تو وبلاگ سعی میکنیم تا در حد امکان با راهنمایی و همفکری، مشکلات دوستان خودمون رو حل کنیم که این همفکری ها حتما برای خیلی های دیگه هم مفید خواهد بود.هر کس طبق درک و تجربه خودش راهکار بده به نظرم نتیجه های خوبی میشه در انتها گرفت.

حال یکی از خواهران تو نظرات اینطور گفتند که:

...خیلی یهویی اینجا رو دیدم...خیلیاش درد منم بود...ازینکه نمیتونم عاشق شوهرم باشم خیلی ناراحتم..دوسش دارم بهش وابستم یه لحظه نمیتونم ازش جدا شم ولی همیشه یه کم وکسری میبینم همیشه تو دل خودم ناراحت ..نمیدونم شاید وابستگیم به این باشه که از بچگی فقط اونو دیدم خیلی زود ازدواج کردم بچه دار شدم..چیزی از مجردی ندیدم ...از نظر همه شوهرم یه ادم فوق العادست اره اینجوریم هست ولی دوست داشتم عاشقش باشم ...هرکی میتونه کمکم کنه ..بعضی وقتا از خودم میترسم :(ادرس وبلاگمو فعلا نمیزارم ولی خواهشن اگه میتونین کمکم کنین اینجا

حالا هر چی راهکار به نظرتون میرسه رو بگید.

پاسخ خودم: به نظرم باید ابتدا عشق رو تعریف کنیم که چی هست؟ آِیا اصلا چیزی به این نام وجود داره؟ اگر وجود داره بین زن و شوهر امکان بوجود اومدنش هست؟

بنظرم همین که دوستش دارید و وابسته هستید خیلی ارزش داره و این رو تقویت کنید و هر شب ابراز کنید به همسرتون.به این دید نگاه کنید که اگر همسرتون غیر او بود شاید الان خیلی داغون شده بودید.

خواهران گرامی گول عشق و عاشقی لیلی مجنونی زن و شوهری رو نخورید.فکر نکنید عده ای اینطور عاشقند و شما سرتون کلاه رفته. نه اصلا اینطور نیست، زندگی خیلی پیچیده تر از این حرفاست.اگر عشق و عاشقی بود آمار بالای طلاق برای همین عاشق ها نبود.


پ.ن: چقدر بده وقتی خندان و با شوق بیایی خونه بعد ببینی سرکار همسر افسرده و ناراحت جواب سلامم نمیده.حالا مشکل کجاست؟ اینه که فلانی که نامزدند با همسرش رفته یه شهر دیگه دید و بازدید چرا ما ده سال پیش تو نامزدی نرفتیم و ... با اینکه ما هم رفته بودیم.

پ.ن: چقدر بده که وقتی بهت فشار جنسی میاد و دوست داری رابطه ای باشه اما میبینی سرکار همسر چنان موضوعات بیخود تحت تاثیرش قرار داده که بازم باید مدتها بیخیال این چیزا بشی.

پ.ن: چقدر بده ....

خوانندگان خاموش هم روشن بشند و راهکار بدند.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۰
مرد تنها

نظرات  (۷۹)

من شوهر خود را دوست ندارم آیا اینم من را دوست ندارد
دقیقا همین  مشکلات رو من باشوهرم دارم بعد از ٨سال هرروز باچهره گشاده میرم استقبالش دم در اما بایه اخمی میاد تو  که انگار من جه خطایی کردم 
نمیدونم چه پشتکاری دارم من  هنوز بعد از ٨سال این کارو ادامه میدم 
بعضی وقتها به عقل خودم شک میکنم
پاسخ:
کارتون درسته شما
 تکرار.....
سلام .من 24 سالمه و الان 4ساله ازدواج کردم اما مدت کمیه که رفتم پیش شوهرم مدت 13 سال یه نفرو دوست داشتم که بنا به مشکلاتی که پیش اومد و پا پیش نذاشتن طرفم و گفتن اگه بخوشبخت میشی بروو ازدواج کن نامزد کردم .درست هفته اول نامزدیم عشق نامردم اومد برای تولدم و کلی گله و گریه که من و دوس ندتشتی و بیا بهم بزن من میخوامت . منم قول دادم جدابشم و باهم قول و قرار گذاشتیم من نامزدم پسر خالم بود خیلی تلاش کردم که بهم بزنم اما نتونستم و خانوادم خیلی مسمم بودن و برخلاف گریها و حرفاو مخلفت من پی تدارک عروسی شدن نمیدونستم چیکار کنم ولی هر کار میتونستم انجام میدادم 6ماه مبارزه من به عقد اجباری رسید حتی با نامزدمم خیلی صحبت کردم اما ادنم بی فایده بود وقتی عقد کردن عشقم یک ماه قهر کرد اما من بازم تلاش میکردم هر طور شده بهم بزنم بارها از طرف بابام که خیلیم متاسب هس کتک خوردم تا جایی که پامو شکست انگشتای پامو شکست شبانه روز گریه کردم و به عشقم فکر کردم و عشقمم حتی درکم نمیکرد و منم روز به روز دیونه تر شدم وبیماری سیپوریازیس گرفتم زخمای بزرگ که شبیه سوختگیه اولش گفتن سرطانه .و هر روز چاقتر .واز هر فرصتی برای کنار عشقم اومدن استفاده میکردم ولی برعکس اون حتی با من بیشتر میجنگیدو تحت فشارم میزاشت وقتی خیلی خسته شدم و نامید خودکشی کردم 3روز بیهوش بودم ولی باز زنده بودم و نامید نزدیک تابستون بحث عروسی بود و من خیلی نگران بودم و عشقمم مرتبا باهام میجگید وفش میداد حتی من و کتک میزد من دست بردار عشق نبودم سعی میکردم بجز چشم چیز دیگه ای نگم خیلی اذاب کشیدم و تحت فشار بودم اما...... برام عروسی گرفتن و اون عشق تو قهر بودی زنگ میزدم از ارایشگاه که فرار کنیم ولی اون قهربود و جواب نداد و من نامید فقط اشک میریختم و ساکت نشستم تو طول تمام شب به خودم به اون و نابودیم فکر میکردم .....شب خیلی بدی بود دوستم مرتب در گوشم میگفت مریم اروم باش ....2تادو هفته هم اجازه ندادم بهم نزدیک بشه بعد دو هفته هرطوری بود خودمو به عشقم رسوندم قهربود مست بود و اشک میریختم هرطوری بود بغلش کردم و کلی گریه کردم بعدم دوباره انگار جون گرفتم و باز جنگیدم تا یکسال که از عروسی میگذشت حریف من نشدن منو ببرن تهران خونه شوهرم اما برخلاف انتظار عشقم سرد شد و همش من و دک کرد وفش و سرو صداهاش هروز بدترشد تا جایی که مرتبا میگفت برو و تهین و فحاشیر میکرد الان 2ساله که با الفاظ زشت و رکیک بامن حرف میزنه من زندگیم غرورم و عشقم و له کرده نمیدونم ایا این حق من بود خیلی داغونم از طرفی شوهرمم خیلی ادم جالبی نیست بارها خواستم خودمو وفق بدم ولی هر دفعه بدجوری ازش دور شدم با رفتاراش و حرفاش الان دارم یعنی زندگی میکنم با مردی که اصلا دوسش ندارم بشدت بیماری عصبی وزخمهامو دارم و و تمام لذت زندگیم شده اشک و فکر کردن به کسی که هنوز بدجور دوسش دارم و اون بدجوری رفتار میکنه ...ورابطه با همسرم مثل خود تجاوزه بر ام . فقط روزام میگذره ......
ااول باید شنید .این خانم از چی رنج میبره و به دیسترس خودش آگاهی داره  یا نه .خب ار حرفاش میشه  تا حدودی قضاوت کرد .که مشکلات هیجانی داره. وشاید هم خلق افسرده آیی که داره باعث نوسانات هیجانیش شده .ناراحت چرا عاشق شوهرش نیست از وابستگیش میگه ممکنه. در کودکی نوعی از دلبستگی که با مادرش داشته. براش دردآور بوده. شوهرشو تایید میکنه مشکل از طرفه خودش وهیجاناتشه. شاید دوز خیلی کمه داروهای آنتی دپرسانت یا ضد افسردگی همراه با یک روان درمانی کوتاه مدت هیجاناتشو تنظیم کنه. .بهترین کار دنیا آینه هر آدمی مسووولیتاشو بعهده بگیره وکسی رو مقصر ندونه. 

ما که دیر ازدواج کردیم عاشق هم بودیم هفت سال هم شناخت کامل روی هم داشتیم تو یه برهه از زندگی از هم ناراضی شدیم پس ربطی به دیر یا زود بودن ازدواج نداره به نظر من تنها راه بهبود روابط زناشویی توسل به ائمه و دعاست و کمی تعدیل در رفتارها و گذشت ... بالاخره هر زندگیی و هر انسانی یه کم و کسری هایی داره نمیشه که همه چیز رو با هم خواست
چند وقت پیش بود که بازنداییم حرف میزدم صحبت سرهمین چیزا بود ومن این نظرم روگفتم واونم گفت:عزیزم بیشترمردها درظاهراین حرفوقبول میکنن اما حرفشون باعملشون یکی نیست وبیشترشون سالارن !!حرفش نگرانم کرد من سالاری رونمیپسندم من میگم هم زن وهم مرد بایدمتقابلا یه جاهایی اقتدارنشون بدن نه کمترنه بیشتر.اگه حرفش درست باشه شاید من هیچ وقت ازدواج نکنم نمیدونم توکل به خدا
سلام من برای شما احترام قاعلم اما اجازه بدین خواهرانه بگم که من اقتدار رو زیاد قبول ندارم !!چه مرد وچه زن من توافقو واحترام متقابل روبیشترمیپسندم !نمیدونم منظورم روچطور بگم من به عبارتی دوست دارم هم زن یه جاهایی اقتدارنشون بده هم مرد نه کم ترنه بیشتر.بعضی از اقایون تاهمسرشون یه کم به حرفشون گوش میده فکرمیکنن چه خبره وبعدازون توقعشون میره بالا ودیکتاتورمیشن!هرچیزی به اندازه ش خوبه البته قبول دارم زن هاهم تاشوهرشون به حرفشون گوش میده پرتوقع میشن !منظورم اقتدارکلیه

خدا از سرت نگذره.من یمدت حرفاتو گوش کردم .نه محبت شوهرم زیاد شد

تازه انار دنبال همچین چیزی بود حالا هرکاری میخاد میکنه.به حرف منم اصلن توجهی نداره.برای همچین مردایی مثل شما باید دیکتاتور بود.تنها سلاحمونم همون مسئله جنسیه.بذار بیاد حالا حالشو جا میارم که هرکاری دلش میخاد داره میکنه.این عیدو براش زهرمار میکنم.شما اگه آدم حسابی بودیند و مثل مردای دیه بدونم بکار بودیند کسی مجبور نبود این طور رفتار کنه.درصورتیکه خودشم از اینجور رفتار در رنجه.برم جمش کنم تا بیشتر دور برنداشته.اقتدار

ههه.برخوره تو سرتون.لیاقت ندارین

پاسخ:
!!!!!!!
۲۶ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۴۵ ستاد حمایت از اعضا
دوستان خوبی بدی چیزی دیدین حلال کنید.من میرم سفر و چند وقتی نیستم تواین مدت سعی کنید کمتر حقه همدیگرو ضایع کنید تا غیبت من براتون ازاردهنده نباشه.در اخر برای همگی سالی پر از عشق و ارامش ارزو میکنم.سال نو پیشاپیش مبارک
پاسخ:
سلام بر حامی
ان شالله بهتون خوش بگذره و ما هم قول میدیم همگی بچه خوبی باشیم.
سلام
در مورد موضوع پست:
به نظر من عاطفه و محبت و عشق واقعی بین زن و شوهر وقتیه که هر کدومشون دیگری رو ب خودشون ترجیح بدن. این میشه همون بلوغ عاطفی. این بلوغ عاطفیه که زندگی رو گرم حفظ می کنه.
پس شما خانم عزیز هم اگه چنین حسی نسبت به همسرتون دارید، یعنی اینکه وقتی تو دوراهی می مونید که منفعت شما یا منفعت همسر، شما منفعت همسر رو انتخاب می کنید، بدونید که به بلوغ عاطفی رسیدید، واین خودش معنای عشقه به نظر من.

با سلام

اینجانب چون خیلی سختمه حریمای این وبو رعایت کنم

که حریمای بسیار پسندیده ایه

پس ترجیحا به خاطر رضایت سایر خوانندگان که بسیار برام محترمند و برای اینکه فضای وبتان به قول بعضیها از حالت خاله زنکی بودن در بیاید

تصمیمی بسیار جدی گرفته ام که علی رغم میل باطنی تا اطلاع ثانوی دیگر کامنت نذارم

و با توجه به اینکه میدانم مدتی مورد دعای همسران بعضی از خواننده های وبتان که به دلیل جو جدید دیگر کامنت نگذاشته اند و به خونه زندگیشون رسیدند قرار گرفتم..اما هین قدر دعا کافیست((((:

هر که میخواهد بیاید بیاید که ما رفتیم

اگر نامهربان بودیم رفتیم(((((((:

خوشحالم که موجبات خوشحالی این دسته عزیزان را با رفتنم فراهم نمودممممممم((((:

از همراهی مهربانانه شما مدیر محترم ..محیا خانم وسایرین بسیار متشکر و قدر دانممممممممممم(((:

بااااااااااااااااااااای


پاسخ:
سلام
آخرش ناراحتتون کردند؟
ظرفیت شما پایین نبود که زودی قهر کنید.
به نظرم خوبه که برای همه زن و شوهرها جا بیفته که توی بدترین شرایط روحی و عاطفی هم رابطه جنسی باید سر جاش باشه اگر یکی از طرفین پیش قدم میشه. و جا بیفته که پیش قدم شدن برای این موضوع توی دعوا، خیلی هم خوبه. حتی باعث آشتی ممکنه بشه.
مثل یه pause و play برای دعوا باشه. باید بشه وسط دعوا دکمه ی pause زد.
قبولوندنش به اونی که عصبانیه سخته، اول باید اونی که قراره پیش قدم بشه پا روی غرورش بذاره و در حین رابطه هم خودخواه نباشه. با رابطه جنسی خوب میشه دل همسرا رو به دست آورد وقتی ناراحتن. اگر بدانید ...

با نهایت تشکر..تسلیتتان را میپذیرم..

ایشالله برای شما جیب پر پول باشد که همسر گرامی نخواند چنین رنجی را بتحملن..هههههه...((((((((:

محیا جونم من ساعت 2 شبم بخوابم گلم..عادتمه صب ساعت 5 تا 5/30 بیدار میشم..قربونت برم..چه دقتایی دارین شماها..((((:

وقتی ادم همه جور تلاشی می کنه که ازدواج خوب کنه و بعدش هم توسل می کنه حتما ازدواجش بهترین ازدواجه و توش خیرات کثیری هست.
من بیش از 30 تا از پست هاتون رو خوندم. همسرتون زن خوبیه و فقط به قول شما مقداری افسرده ست.
هر حرفی که ما می زنیم باعث می شه که اثرات ابدی داشته باشه. می گن وقتی به ادم ها برچسب بزنی همون جوری می شن و هویت برچسب رو می گیرن. شما می آیی تو این وبلاگ از بدی های خانمت می نویسی و کلی آدم میان بهت حق می دن.... این باعث میشه تو نظر شما خانمت بدتر و بدتر بشه و این نگاه شما به اون باعث بدتر شدنش بشه وانرژی های منفی شما تو تمام لحظات زندگیتون حضور داشته باشه. چرا از خوبی هاش نمی گید؟؟ از این که پاک و عفیفه، از این که از اومدن شما به خونه شاد می شه... از این که دو تا بچه برای شما هدیه آورده؟؟ از اینکه نمازخون و محجبه ست؟؟ از اینکه برای امام حسین گریه می کنه؟؟ و خیلی ویژگی های خوب دیگه که من بی خبرم. اگه می خوایید خوب بشه روز به روز خوبی هاش رو ببنید و به روش بیارید و ازش تشکر کنید. وقتی هم خواسته ی غیرمنطقی داره زیر بار نرید بپیچونیدش و یا با اقتدار نه بگید.
دکتر غفرانی که تو زمینه ی ازدواج مشاور عالیه هست می گن که: تو قرآن تو سوره ی لیل اومده : من اعطی و اتقی و صدق بالحسنی فسنیسره للیسری............هر کس عطا کند و تقوا پیشه کند و زیبایی وحسن را تصدیق کند او را در راه آسانی قرار می دهیم.(حسن در قران به معنی هر چیز خوب و زیباست. در ترکیب ایه ی فسنیسره للیسری هم دو تا یسر داریم. یکی در فعل فسنیسره و دیگری هم در للیسری: یعنی تصدیق خوبی و زیبایی ها باعث میشه آسانی آسان تر بشه) تفسیر جالبیه و تو زندگی زناشویی خیلی به کار میااد..
همسر من خیلی اخلاق های بچگانه و خاله زنکی داشت و هنوز هم داره اما من به روش نمی آوردم و همش خوبی هاشو تشویق می کردم بعد از 2 سال خیلیییییییییی خیلیییییییییییییی بهتر شده و مطمئنم که می شه.همسر من هم هدیه ی امام رضاست
شما هم این کار رو کن.از هدیه ی امام رضا بدگویی نکن چه تو دلت چه تو وبلاگت.... خیلی ها آرزوی همسر مومن و اهل زندگی و عفیف و محجبه رو دارن. هر وقت ایرادهای دیگران رو بزرگ ببینیم خودمون مبتلا به عیب "عیب جویی" هستیم که بزرررررررررررررررررگترین عیبه.
چند جا نوشتی امیدی ندارم!! همین که همسرتون با شما مشاوره می اد نشون دهنده ی روح بزرگشه وگرنه زیر بار نمی رفت. شما باید مطمئن باشی که اگه خوب رفتار کنی همسرت بهتر میشه. اگه شما امیدوار باشی امکان نداره نتیجه نگیری. طبق دعای زیبای کمیل آدم ها فقط مالک دعا و رجا ی خودشون هستن. امید و رجا سرمایه ست. شما بدون سرمایه به هیچ جا نمی رسی.اگه امید نداشته باشی از ته دلت دعا نمی کنی و وقتی دعا نکنی نتیجه نمی گیری. از رحمت خدا نا امید نشو مطمئن باش کسی که اهل نماز و روزه ست( این دوتا خیییییییییییییییییییییییییییلی خیییییییییییییلی بزرگه ها) قابل هدایت و بهتر شدنه.
بعد من متوجه شدم شما خیلی از مشکلات کوچیک رو بزرگ می کنی. چون این اخلاق ها اکثرشون بین خانم ها اپیدمی هستش و تعداد انگشت شماری هستن که همسر خوبی برای شوهرها هستن.
درباره ی رابطه ی جنسی هم خانم ها اگه گرم مزاج هم باشن اگه حال روحی خوبی نداشته باشن نمی تونن تن بدن. خانم شما روحش درگیره و درگیری روحی در درجه اول نشونه ی دهنده ی نارضایتی از عملکرد خود آدمه بعد دیگران. بهش کمک کنید که خودشو بهتر و بهتر کنه با خوب دیدنش، با دوست داشتنش، با دوست داشتن واقعی نه محبت های مقطعی و زودگذر مصنوعی. با یه قلب پر حرارت دوستش داشته باشید. ما خانم ها خیلی سریع می فهمیم محبت و بی محبتی و سردی رو... همسرتون می دونه شما دوستش ندارید این کلافه ش می کنه. بدترین اتفاق برای هر زنی شکست رابطه ی احساسیشه.
شما می تونید چون شیعه ی امام حسین هستید امام های ما به دشمنانشون هم محبت داشتن.همسر شما که یه گل از طرف امام رضاست، محب امام حسینه. میشه دوسش نداشته؟؟ تو قرآن سوره ی شعرا نوشته ای پیامبر نزدیک جان خودتو از دست بدی به خاطر هدایت کافران!!!!!!!!!!!!!!! پیامبر ما خون گریه می کرد به خاطر ما و دیگران نه به خاطر خودش.پیامبر اگه ناراحت می شد به خاطر دور شدن طرف مقابل از خدا بود نه به خاطر اینکه چرا به من بی توجهی کردی؟
این لطف خداست که اطرافیان قدر آدم رو ندونن تا آدم به خدا پناه ببره و باهاش انس بگیره و عاشقش بشه. وقتی عاشق خدا بشیم هم دنیا بهشته هم آخرت. روایت داریم هر کس خودشو برای خدا خالص کنه خدا اونو محبوب همه می کنه. شما بهترین شرایط رو برای اخلاص دارید. وقتی محبوب همسرتون بشید همه چی تمومه.... و من اصدق حدیثا من الله
ببخشید سرتون درد آوردم امیدوارم با امید پیش برید و هم خودتون و هم هدیه ی امام رضا رو خوشبخت کنید.
و دیگه ازش انقدر گلایه در جمع نکنید. خدا مید ونه قیامت که برپا بشه کی سرش پایین نیست. شاید خدا بگه این بنده ی خوب من یه خورده افسردگی داشته و من به شما توان داده بودم بتونی بهش کمک کنی چرا نکردی؟؟؟ چرا دوسش نداشتی؟؟؟ اون هدیه ی من به تو بود؟؟
خدا واسه آدم بدی رقم نمی زنه. روایت داریم: هر چی که داری بیشتر از استحقاقته!(نقل به مضمون)
پاسخ:
سلام
ممنون که وقثت گذاشتید و مطالب خوب رو نوشتید.
ان شالله به نکاتتون دقت میکنم.

السلام..

به علت جور نشدن پول مجبور به فروش طلاها گردیدم و اینجانب دیروز و امروز را عزای عمومی اعلام نمودم..

پیشاپیش از همدردی شما متشکرم(((((((((:

حیییییییییییف شد ..خیلی دااااااااااااغ داشت..اینقدر طلا فروشیها خوشحال و من ناراحتت(((((((:

طلاهای من چون دست نکرده بودم نو بود همینا را پرداخت میکنن با کلی مزد ساخت به ملت میفروشن..کلی سود میکنن؟؟!!!!!!!!!!

جنبه مثبتشم این بود که از نکه داریش راحت شدیمممم((((:

چون چاره ای نیست با وعده های شوشوجونیم که میگه میخرم برات ..با اینها  مرحمی میسازیم و روی داغ خود میگذاریم که خدای نکرده نخاهیم غری بزنیم و جیگری خود را شرمنده سازیممممم((((((((: 


پاسخ:
سلام
تسلیت ما رو بپذیرید و خدا بهتون صبر عنایت بفرماید.
ان شالله به زودی جاش پر خواهد شد اونم چندددددددددد برابررررررررررررر
۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۱۲ فاطمه دارست
اون که بله ..هیچ ادمی کامل نیست ...
ولی حرف من چیز دیگه ایه ...شما نسبت به سنتون خیلی جلویید 30 ساله های الان به زور خودشونو جمع و جور می کنن ( البته راجع به همه صدق نمیکنه  هاااا) یا دیدگاهشون و موضعشون تو خیلی مسائل فرق میکنه ..الان سن ازدواج بالا رفته و افراد اگه بحث مالی هم در نظر نگیریم بلوغ و شعور اداره مسائلو ندارن و.............
دیدگاهتون راجع به تربیت بچه ها و نگه داشتن خیلی از حرمت ها و حریم ها با توجه به مشکلات موجود  تحسین برانگیزه و خیلی چیزای دیگه که از طرز نگارشتون میشه متوجه شد.....

نه باباااااااااااااااااا گازش بگیرید حساااااااااااااااابیییییی
در ضمن اولین عید طلا خانم هم مـــــــــــــبـــــــــــارکــــــــــــ
پاسخ:
ممنون لطف دارید.
ان شالله همینطور که میگید باشه.
چشم میگرممممم
ممنون بر شما هم مبارک.
سلام من دارم از تعجب شاخ در میارم این گلی جون کی میخوابه که صبح ساعت 5 تو نت هست .
پاسخ:
عجیبا غریبا

با سلام خدمت مدیر وب

امرو هر کس این نوشته رو دید برام دعا کنه یه مشکلی تو زندگیم پیش اومده

دعا کنید

داغونم

پاسخ:
سلام
حدیث کساء با ختم صلوات رو بخونید ان شالله مشکل حل میشه.
دعاگو بودم.
۲۵ اسفند ۹۳ ، ۰۶:۰۸ حضرت آقای ساره بانو
سلام جناب آقای مدیر
خوبین؟
پستهای اخیر رو خوندم.راستش ناراحت شدم ولی به قول دوستان زندگی فقط صد سال اولش سخته.
سالی که گذشت سال پر از فراز و نشیب و پر از اتفاقات خوب و بد بود برای خانواده ما.
سال عجیبی بود.
انشاءالله سال جدید برای شما سالی باشه که گشایش در امور زندگی تون حاصل بشه.
نمیدونم برای ما در سال جدید چه سرنوشتی مقدر شده ولی از خدا میخوام همه جوانها عاقبت به خیر بشن از جمله این پسر من و درگذشتگان هم آمرزیده بشن.
سال جدید بر همه مبارک باشه.فقط یادمون نره که امسال هم ابتدای سال حال و هوای فاطمی داریم و حتما همه حواسشون از من جمع تره.
سال  خوشی داشته باشین.یا علی
پاسخ:
با سلام به حضرت آقا
ممنون که سر زدید. بله میگذرد مهم نیست.
ان شالله سال جدید برای شما هم سالی پر از خیر و برکت و گشایش در امور زندگی باشد.
توکل به خدا

hello alaikom...nistin??

na dige..asasan mashkook mizani???

ey vaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaay(((:

پاسخ:
اوهوممممم
.......
پاسخ:
!!!!!
واااای چقد فضای اینجا خاله زنکی شده دگ کم کم دارم باروبندیلمو از این وب میبندم ...

خداییی یه سوال؟ ؟
اسم سرکار همسر سیما نیس؟؟ شما همون مرد جوان نیستی؟؟؟؟؟
پاسخ:
بمونید خوشحال میشیم.
نه خیر .مرد جوان کیه؟ من پیر شدم بعد به خودم بگم مرد جوان؟
من رسما اعلام میکنم فقط همین وب رو دارم که اونم به زور میرسم سر بزنم و هیچ وبلاگ دیگه ای ندارم.
افتاد؟؟؟؟
۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۰۰ فاطمه دارست
سلام جناب ....
یه چیزی بگم خارج از تملق و شوخی
شما خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بیشتر از سنتون میفهمید و خیلی از پیرمرد ها هستند که تو سن پختگی بلوغ شما رو ندارن اینو جدی جدی میگم ....من همیشه فک میکرم سنتون بالاست ولی امروز قسمت (درباره من) خوندم و تعجب کردم که 31 سالتونه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
باید به تربیت پدر و مادرتون آفرین گفت ......
ایشالا که سال خیلی خیلی خیلی  خیلی خوبـــــــــــــی داشته باشید
در ضمن وقتی سال تحویل شد از طرف من خانوم طلارو یه گاز آبدار بگیرید و حسابی بچلونیدششششش....

پاسخ:
سلام
ممنون از لطف شما ولی خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی هم اینطور نیستم. چون هر چقدر بیشتر از عمرم میگذره بیشتر می فهمم که هیچی نمیدونم و ضعیفم.
ممنون همچنین شما
والله ما که گاز زیاد میگریم اما این سرکار همسر نمیزاره میگه دختره پوستش خراب میشه. عجیبا غریبا

عرض سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام جناب آقای مدیر محترم و گرامی وب.

سلامی به روی نشستت

به آن راز در دل نهفتت

راستشو بگین آقای مدیر... (مطلقه67 را میگم).. نکنه خبریه..ملتو سرکار گذاشتین(نگاه مرموزانه)

آخرش کار خودتو نو کردین

ای آدم زرنننننننننننننننننننننگ(((((((:

بهر حال من که باور نکردممممم..بنظرم یکی یه نمکی ریختو رفتتت((:

گفتم که گوله نمکا زیاد شدن(((:

قربونت برم الی پلنگ

اتفاقا نظرات قبلیو میخوندم خیلی با نظراتتون میکیفیدم...

غم نخور عزیزززززززززززززززززم...

قربونت برم من..

...

و اما از علت غیبت من بپرسی صب تا حالا با اجازتون

))))))))))))))):

اووووووه

نوکر مادر شوشوجون بودیم((((((((((((:

البت در خدمتشون بودیممممممممم

خونه تکوی میکردیم براشون

سخت بود اما چاره ای نبود((((((((((:

بعععععععععععععععععله..

الان جنازمان در حال نوشتن کامنت است و مسرور از شادی شوشوجان((((((((:

با خودمونم اینطور کنار اومدیم که طوری نیس سالی یبار که بیشتر نیست

بذار براش سنگ تموم بذاریم...بهر حال بقول مادرم ..این شوشو جون که از پشت کوه نیومده ..که ه...یکی 25 سال زحمتشو کشیده(((((((:

پاسخ:
سلام و ادب
آفرین به شما که همش در حال فعالیت هستید.

۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۵۳ ستاد حمایت از عمو تنها
دمت گرم.حالا دیگه ما شدیم مردم ازار.من اگه اینجام فقط واسه دفاع از حق و حقوق شما و اعضاست.یه جور مشاور حقوقی وبتون محسوب میشم.البته اگه قابل بدونید
پاسخ:
ممنون ای مشاور حقوقی
ولی باید افتخاری فعالیت کنیدا من پولی ندارم به کارمندام بدم.

با سلامی دوباره

باور نکردم به اون معنا!!!!!!!!!!!!!!

ولی الا ایحال جو وب بهم میخوره...

مطمئنا یکی از خانوما قصد آزار آقای سرکار همسر رو داشتند...

التماس دعای خیر از همه دوستان در لحظه سال تحویل

ایام بکام

عزتتون مستدام

عاقبت همتون ختم بخیر

ان شاله

۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۹ ستاد حمایت از عمو تنها
اهل قسم خوردن نیستم ولی بخدا من مطلقه ۶۷نیستم.در ضمن عمو شوخی کردم بخندی دلگیر نشو
پاسخ:
بله یه مردم آزار دیگه بوده

با سلام و احترام خدمت همه شماها

حدوده یکسال هست می خونمتون و هر از گاهی هم نظر میدم اما.....

خانوم مطلقه 67 خواهر عزیزم...

بعث شدی خاموش نباشم و بیام نظر بدم...

جو اینجا رو بهم نریز...

با آقای سرکارهمسر

این رفتارو نکنید...

براتون دعا میکنم که از این پیشنهاد تون دیگه هیچ جایی نکنید

برای یک خانوم محترم حتی مطلقه خیلی زشته این رفتار....

و در نهایت آقای سرکار همسر....

انشاله که روزهای خوبی با همسر و پسر و دخترخانوم گلتون داشته باشید و همیشه عاشق خانوم گلتون....

در پناه خدا...

پاسخ:
سلام
شما چرا باور کردید؟؟؟
سرکاری و جهت آزار و اذیت ما بود خیالتون راحت.

۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۰۰ خانوم خونه
سلام مدیر گروه محترم،سایت خوبی دارید ولی یه جورایی یه طرفه به قاضی رفتنه، راستش یه جواریی زندگی شما و دغدغه هاتون خیلی شبیه زندگی منه.با این تفاوت که من گرم مزاج هستم و آقای خونه سرد مزاج برعکس شما.
البته واسه قضاوت هنوز زوده چون فقط تعداد کمی از تاپیک هاتون رو خوندم ولی از هموناش میشه فهمید بسیار مردانه است.
البته بعضی جاهاشو خیلی باهاتون همزاد پنداری کردم و بعضی جاهاشو نه!
من چون خودم 4ماهه زایمان کردم ویک بارداری خیلی سخت و زایمان خیلی سختتر و تجربه کردم واقعا حال و هوای خانومتون رو میتونم درک کنم، و تو مباحثتون سعی میکنم منطق فکری خانومتون در اون شرایط رو تشریح کنم،این جوری شما هم حس مظلوم بودن بهتون دست نمیده و میتونید خانومتون رو بهتر درک کنید


پاسخ:
سلام
مدیر گروه؟!!!!
خوبه اگر به جای ایشان دفاع کنید.
شما مطمعنی که عاشق هم هستین ؟؟  شما میگی به دفعات دعوا و کشمکش داریم . توی دعوا شوهرم به من بی احترامی میکنه و من هم متقابلا" جوابشو میدم و بهش بی احترامی میکنم . و تازه میگین قهرهای طولانی ام دارین . در حدی که حتی التماسهای شما جواب نمیده .. رسم عاشقی که این نیست عزیز دلم . ای کاش یاد بگیریم چطور عاشقی کنیم ... 
سلام یه سوال برام پیش اومده اگه در این مورد اطلاعات دارین بی زحمت کمک کنید.آیا اصلاح ابرو برای خانومها تو عرف جامعه زینت محسوب میشه و باید از نامحرم پوشیذه بشه؟
پاسخ:
سلام
نه متاسفانه اطلاع دقیق ندارم.
ولی خب بنظرم اگر خیلی به چشم بیاد و زیبا کنه چهره رو بله  طبیعی هست زینت حساب میشه.
سلااام آقاای مدیر . باازم مزااحم همیشگی یااد آقاا مدیرو کرده .
پیرهن پری چطووره ؟؟ همچناان دلبری میکنه لاابد . الاان دیگه خیلی شیرین شده حتما .
 چه خبراا آقاای مدیر ؟؟ دیشب دیر وقت کااراای خوونه م تمووم شد . اینقدر خسته بودم که دیگه نتونستم برم سر کاار . اما بعد از ظهر باید برم حتما . گفتم حالاااا که خونه ام یه سری بهتوون بزنم .
یااد قدیم ترااا به خیر .. سلاام و مستاانه و نجمه و یه خاانوم متااهل و  عمه و تنهاا و امیدواار و دلااباانو و ....
 یاادش به خیر .. هر از گااهی ،، آدماایی تو زندگیموون پیداا میشن و بعد از یه مدت کوتاااه میرن که میرن .... اماا تاثیر و یاا نشونه شوون  ،، تو ذهن و قلبموون میموونه .. بگذریم ..
یکی دو تا پست آخرتونو خووندم . کاامنتااا یه کم عجیب شدن چراا ؟؟ آهاان ... رااستی .. میخوااستم بگم خووش به حاال خاانومهاایی مثل گلی جوون . البته اگر وااقعاا همه ی حرفااش وااقعی بااشه . یه کم رفتم توو فکر ...
 من تماام طول هفته ،، از صبح تاا شب سر کاارم . شبم که جنازه م میرسه خوونه بااید به فکر غذاای فردا و کااراای عقب افتااده ی خوونه و دخترم  و هزاار جوور چیز دیگه بااشم.  شماا آقاای مدیر میدونی که همیشه ام تووی بیشتر مواارد گووش به فرماان همسرم هستم و وظیفه ی همسر بوودنمو به بهترین شکل انجاام میدم . حتی اگه ناای ایستاادن ندااشته بااشم از خستگی .
 از در که میاام تو ،، میخندم و جووک میگم و ورجه ووورجه میکنم تاا فکر نکنه خستگیموو آوردم خوونه .  امااا دریغ از یه سر سووزن قدر شنااسی و یاا کمکی چیزی ...
 خلااصه که کااش بعضیاا قدر زندگیااشونو بیشتر بدوونن ..
پست آخرتوونم جاالب بوود . اینکه این خاانوم گفتن شووهرموو دووس داارم اماا عااشقش نیستم ... حسوودیم شد ... یکی مثل من ..و یکی مثل این خاانوم .. چقدر دغدغه هاامون متفااوتن ... 
توو دلم خندیدم به نگراانی این خاانوم ... یاادم افتااد یه جاایی خوونده بوودم : آدم عااشق ،، یه جاایی از عشق سیرااب میشه . اماا دوس دااشتن ،، هیچوقت بند نمیااد .... 
امرووز خیلی دلم گرفته آقاای مدیر .. وااسه ی همین زیاادی خاانوم شدم . تاازه جووکم نمیخواام بگم . فقط اوومدم به یااد قدیم تراا ،، حاالی ازتوون بپرسم و از دوستاای پاارساال یااد کنم . ایشالاااا همگی ساال خووبی دااشته بااشیم ... الهی باا نو شدن ساال ،، همسر آقاا مدیرموونم کااملا و کلا" عوض بشن و نو بشن و حاال و هواای دل آقاای مدیرو بهااری کنن ... 
فضاای وبتوون یه کم نفتی شده .... یه کمم تووش آب و اسید بستن . یاادتوونه قبلنااا ؟؟؟ یهوو میوومدم دااد میزدم : برید کناار صااحاابش اوومد ... یاادش به خیر .. 

پیش پیش ،،، ساال نو مباارک آقاای مدیر . الهی هزاار سااال ،، ساالم و سلااامت ،، باا دل خووش عمر کنی .. دل که خووش بااشه ،، بقیه چیزاا حله ... 
خدااحاافظ.
پاسخ:
به به سلام الی پلنگه
ممنون خوبند. شما خوبید؟
خسته نباشید.  بله یادش بخیر . البته بعضی هاشون مثل مستانه خانم هستند و بعضی هم ظاهرا چراغ خاموش.
نکات خوبی گفتید.
ممنون سال نو شما هم پیشاپیش مبارک.
ان شالله تا قبل سال تحویل بازم سر میزنید.

۲۴ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۳۸ ستاد حمایت از عمو تنها
بچه هااااا بدوییییید مطلقه ۶۷ بگیرید در نره عمو تنها بدجور لنگشههه
پاسخ:
فضای اینجا رو خراب نکنید.
یا کار خودتونه یا یکی دیگه که داره اذیت میکنه.
منم بچه نیستم که با این حرفا گول بخورم. پس خواهشا بزارید فضای خوب ادامه داشته باشه.
آفرین
چرا منو تائید نکردی ؟؟؟؟؟خداییش جناب مدیر حرف بدی زده بودم.در ضمن مخاطب من شخص خاصی نبود شما بودین تا بدونین اب بسته شده به تاپیکای خیلی خوبتون
پاسخ:
بیخیال همدیگه بشیدددددد

وای الااااااااااااااااهی

گوله نمکام که زیاد شدن

آخی...((((((((((((:

ما که مسروریممممممم

آخه چرا نظر وا اا خانمو تایید نکردی

میدونم در مورد گلی جون بود(((:

بخدا شما این خانمها را نمیشناسین

حالا حالا به هم میتوپند ..حالا حالا عاشق همند

من که از ته دل واااااا خانمو دوستش دارم بسیار برام جذاب و جالبه

من که قول دادم جواب نمیدم..دوباره قول میدم(((:

...............

به نون خانم گلمم بگم عزیزم زیادی تنهایین به هم گیر میدین

بذارین بچه دار شیییییییین

هم این فاصله افتاده جبران میشه

هم دلتون بهم نزدیکتر میشه

هم اینکه یکی دیگ هست اینقدر بهم گیر نمیدین

مشغولییییییییییییییییییییین

قربونت برم

.................................

اینگونه میشود که مشکلتان تبدیل به شکلات میشود .. از بس که بچه شیرین است((:


..............................................

و اما شما آقای مدیر

سلام علیکم

جوابتون خیلی جالب بود و زن شناسانه

نه خیییییییییییییییییییر آقای محترم و گرامی مدییییییر

من اصلا اهل طلا دست کردن نیستم..فقط برای یه مجلس عروسی(((:

فقط طلا را به دید سرمایه بهش نیگا میکنم..

تصمیم گرفتم ایندفعه پولی امد دستم اینقدر نبود که برای کاری بشه سرمایه گذاری کرد

و خاستم طلاش کنم

فقط سکه و نیم سکه بخرم..بصرفه تر ه(((((((((((:

اینست شم اقتصادی ما(((((((((((:

................


پاسخ:
اوهومممم
سلام نظرم راجع این نظرات که بخث شده راجع دوستی پسر و دختر قبل ازدواج  بنده که اصلا و ابدا این موضوعات رو تایید نمیکنم و کاملا مردود هست چون از نظر شرعی دارای اشکال اند ولی جدای این تعداد طلاق ها یا بهتر بگم اختلافات خانوادگی نمیشه گفت اینا که دوست بودن دارن و اینا که نبودن خوب و خوش اند ولی مشکل اصلی که در مورد این دوستی ها مطرح است این است که بعضا به ازدواج ختم نمیشوند و یاد و خاطره طرف در ذهن اون خانم یا آقا میمونه و همین منجر به مشکلات زندگی میشود و فرد دایما همسرش را با شخصی که باهاش دوست بوده قیاس قرار میدهد.
جدای از مشکلات روحی که برای این افراد در گذشته شان به وجود آمده و بعد از ازدواج سلامت روحی مناسبی ندارند.

پاسخ:
با سلام
بله این یکی از این آسیب هاست و موارد زیادی هست.

خب عزیزم اگه واقعا خیلی بهت فشار میاد و میخوای از راه شرعی این نیازت رو رفع کنی من حاضرم  

پاسخ:
بر هر چی مردم آزاره رحمت.
سلام
داشتم فکر میکردم کاش من هم رنجنامه داشتم وبعضی وقتا یه چیزایی از این زندگی بیخودی خودم مینوشتم ولی هیچوقت حتی حس باز کردن یه وبلاگ برا خودم رو ندارم به خودم حق میدم که اینکارو نکنم با شوهری که همه چیزش گیره حق دارم .








به به نظرات مخالف هم که تأیید نمی فرمایید آورین....فقط مختصر بهت بگم طرز فکرت مثل طرز فکر پدر بزرگمه 
پاسخ:
عجله نکنید همه نظرات تایید میشند حتی مخالف.
فقط نظر خانم واااا تایید نشد که مخاطبش یکی از کاربرا بود.
میشه تا حدودی از پاسخ کامنت ها متوجه شد که چقدر خشک و بی منطق هستید الان می فهمم نباید یه طرفه به قاضی رفت و خانمتون رو تنها مقصر دونست ....من خودم با دوستی موافق نیستم اما چرا نمیشه دورانی رو به عنوان نامزدی در چارچوب خانواده گذروند؟اتفاقا روش بسیار خوبیه....کی گفته طلاق مال همین دسته هست اتفاقا بر عکسه....در ضمن طلاق رسمی بهتر از طلاق عاطفی و خاموشه
خوبه ندیده و نشناخته بعد دو جلسه خواستگاری رفت واسه مرحله عقد و کلی تعهد...
پاسخ:
شاید همینطور که میگید باشه اما من منظورم نامزدی شرعی نبود و رابطه رو گفتم.
در ثانی خانواده رو گفتم مهتر از این موضوع هست و کامل رد نکردم.
آمار رو هم نهاد های رسمی کشور دادند که یه سرچ کوچیک تو گوگل بزنید میبنید.
منم دقیقا همین مشکل رو دارم.همسرم از نظر خیلی ها بهترینه.وجالبه که فکر میکنه خیلی فداکاری در حق زندگیش کرده و.....در حالی که روزی که با من ازدواج کرد هیچی نداشت.پا به پاش کار کردم و12سال نداشتن فرزند رو که مشکل از طرف اون بود نادیده گرفتم وعاشقانه دل به دلش دادم و...صد حیف که متاسفانه جز درس وکتابش چیزی نمی بینه وتوقعش فقط از زندگی اینه که شام ونهارش آماده باشه و خونه اروم تا بتونه درسش رو بخونه و....دارم داغون میشم. نه رفت وآمدی نه تفریحی....صدام درنمیاد.همه فکر می کنند خوشبخت ترین موجود روی زمینم.دیشب یک لحظه فکر کردم همسرمه که دستم رو گرفته وکنارم خوابیده .حال خوبی پیدا کردم.چشمام رو باز کردم ودیدم پسرک کوچولومه....کلی اشکم سرازیر شد.
پاسخ:
سلام
خوبی های زندگیتون رو هم ببنید و به زندگی های بدتر از خودتونم توجه داشته باشید.
همسرتون غافل هستند و باید توجیه بشند.
یک سخنرانی یا کلیپی چیزی در این زمینه براشون بزارید تا روش بشند.

آخی دغدغه بزرگیه دغدغه تون

تا این حد.......

ﭘﺪﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺩﻭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ
.
.
.
ﯾﮏ ﻣﺮﺳﺪﺱ ﺑﻨﺰ
.
ﯾﮏ ﻭﯾﻼ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﯾﺎ
.
ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﺳﻔﺮ ﺩﻭﺭ ﺩﻧﯿﺎ
.
.
.
ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ؟
.
ﺍﺷﮏ ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ
ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﮔﻔﺖ :
.
.
.
.
ﺷﻮﻫﺮﺭﺭﺭﺭﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ

(((((((((((((((:

من مدت چند ماهی هست که وبلاگ شما رو میخونم. خیلی از چیزهایی که میگید برای من نامانوسه، دیدگاهتون به وظایف خانمها وآقایون و نوع زندگیتون یک دنیا با دیدگاه من و شوهرم فاصله داره، میزان مذهبی بودنتون هم همینطور. با این حال میخونمتون، به خاطر اینکه دوست دارم دیدگاههای آقایون رو بخونم، و بفهمم چی میگذره توی ذهنشون. شاید یه جایی، یکی از جملاتی که اینجا خوندم، به کارم بیاد...

ولی الان اولین باره که کامنت میذارم، اونم نه برای جواب دادن به پست شما، بلکه برای پرسیدن یه سوال. (میبخشید)

همسر من با من قهر کرده و من نمیدونم چی کارش کنم. ما یه دعوای خیلی بد کردیم، و این اولین بار نیست که این اتفاق می افته. الان نزدیک دو سال میشه که ازدواج کردیم، و ضمن اینکه خیلی خیلی عاشق همیم، ولی توی سال دوم ازدواجمون، و این چند ماه اخیر بیشتر، خیلی زیاد دعوا می کنیم. فکر میکنم شروع دعواها هم تقصیر خودمه. من یکم زود عصبی میشم و نمیتونم خودمو کنترل کنم و ممکنه داد بزنم، و بعد دعوامون بالا میگیره. فکر میکنم هیچ کدوممون خوب بلد نیستیم مدیریت کنیم رفتارهامون رو توی دعوا...

و اینکه دعواهامون هیچ وقت سر مسایل اساسی زن و شوهرها نیست. ما هیچ مشکل "اساسی" ای با هم نداریم. همیشه سر چیزهای کوچیک دعوامون میشه. سر چیزهای بی اهمیت. ولی همین چیزهای کوچیک شدید میشه و به داد وبیداد و پرت کردن اسبابا و اینا میرسه...

خلاصه ما دیروز هم یکی از این دعواهای شدید رو داشتیم. و ایشون از بعد اون با من قهر کرده و بدون اینکه یک کلمه توضیح بده، از وسط دعوا دیگه با من یک کلمه هم حرف نزده. هر چی داد زدم، گریه کردم، التماس کردم، پیشنهاد آشتی دادم، آروم و منطقی حرف زدم، خلاصه هرکاری که کردم ایشون جواب من رو یک کلمه هم نداده. حتی بهش گفتم که اگه تموم نکنه این قهر و بچه بازیش رو، میرم درخواست طلاق میدم (البته نکردم این کارو) ولی بازم فایده ای نداشت و ایشون هیچی نگفت.

و بهش میگم بابا الان دم عیده، هزار تا کار داریم، کوتاه بیا و بیا آشتی کنیم، من جبران میکنم و ... ایشون گوش نمیده اصلا. و فکر میکنم با توجه  به سابقه زیاد دعواهامون باورش نمیشه حرفهای من چون تا حالا صد دفعه این حرفها رو زدیم و باز دوباره همین بساط تکرار شده... خب حقم داره، ولی بالاخره که چی؟ ما نباید آشتی کنیم با هم؟؟...

من واقعا دلم نمیخواد که دیگه دعوا کنیم و خودم هم خسته شدم. ولی نمیدونم چیکار کنم... واقعا نمیدونم... تاثیر این دعواهایی که تو این مدت داشتیم مثل یه بار سنگین رومون مونده و باعث شده ایشون هم حساس تر و دل نازک تر از قبل شده و سر چیزهای کوچیکی که قبلا ناراحت نمیشد، الان یه دفعه به هم میریزه و دعوا می کنه... خودم هم همینطور...

من سری آخری که قبل این دفعه دعوا کردیم، خیلی داغون بودم، و با خودم عهد کردم که دیگه هر چی هم که شد سر همسرم داد نزنم و حرف زشت نزنم چونکه کار درستی نیست... ولی بازم این بار تو دعوا، وقتی دیدم که ایشون داره بهم بی احترامی می کنه، نتونستم جلوی خودمو بگیرم و من هم باز بی احترامی کردم و همین هی بدتر کرد اوضاع رو...

من از یه طرف به هیچ وجه، تکرار میکنم به هیچ وجه نمیتونم قهرش رو تحمل کنم و به شدت به هم میریزم... از طرفی هر چی اصرار کردم آشتی نکرد و میدونم اونقدر لجباز هست که اگه نخواد آشتی کنه بازم آشتی نمیکنه و فقط باید خودش بخواد. میدونم که نباید هی برم بهش بگم بیا آشتی کنیم چونکه فایده ای نداره، ولی خب اگرم نرم بهش بگم اون هم که برای آشتی پیش قدم نمیشه... پس ما چجوری قراره سال نو رو تحویل کنیم با این وضعیت؟ حتی ازش بعید نیست که خونه اقوام رو نیاد با من از روی لجبازیش... من نمیخوام تا اون حد آبروریزی بشه خب... بخصوص که میدونم بالاخره آخرش آشتی میکنیم...

به خدا نمیدونم چی کار کنم... من واقعا دوسش دارم. ما همه چی مون به هم میخوره. خیلی با هم یگانه ایم. خیلی صمیمی هستیم. اون خیلی خیلی خیلی بهم محبت زیاد میکنه وقتی باهام خوبه... ولی این دعواها که فرکانس وقوعشون تو این چند ماه اخیر خیلی زیاد شده، داره همه چیز رو خراب میکنه بینمون... من میترسم. میترسم که دیگه واقعا از دستش بدم. ولی نمیدونم چی کار کنم. به خدا نمیدونم...

بهش هم گفتم بیا بریم مشاوره و اینکه ما نیاز به کمک داریم، ولی هر بار گفته که نمیاد به هیچ وجه...

با خودم فکر کردم شما اینجا جواب بعضی از کامنت ها رو میدین، کسایی هم که میخونن گاهی نظر میدن. شاید چهار نفر آدم نظر بدن بهم، بفهمم که باید چیکار کنم... ممنون میشم از شما و دوستان...

آخه یه چیزی هم که هست، من به خاطر آبروداری و اینکه دید اطرافیانمون به همسرم و رابطه ما بد نشه، موضوع دعواهامون رو به هیچ کس حتی به مامانم هم نمیگم... و این از یه جهاتی خوبه، ولی خب از جهاتی هم بده چونکه هیچ دیدگاه مشورتی تا حالا از کسی نگرفتم...

مرسی ازتون پیشاپیش...

پاسخ:
سلام
خوبه که بعضی از اشتباهات خودتون رو قبول دارید.
بنظرم یکی دو روزم صبر کنید تا حال همسرتون بهتر بشه و اون عصبانیتش بخوابه.
بعد اگر آشتی نکردند براشون یه هدیه بخرید و یه نامه بنویسید و تو نامه بگید که قبول دارید اشتباه کردید و تعهد بدید که دیگه سعی میکنید تکرار نشه و باید هر دو بخوایم تا این دعواها صورت نگیره و ...
مطمئن باشید تا سال نو اشتی میکنه و احتما اینطور داره تنبیه تون میکنه.
قدر زندگی هاتون رو بدونید و سر مسائل بیخود اینطور خراب نکنید و مطمئن باشید این دعواهای جرئی در آخر باعث پشیمانی های بزرگ میشند.
خواهرای دیگه هم کمک کنند

گلی جون الان در حال تفکر...

یه مشورتتی از شما میتونم بگیرم..

من مجبور شده ام به دلیل مشکلات مالی شوشوجونیم طلاهامو بفروشم

چند روزیه تصمیم رفتیم بفروشیم هی طلا فروشیها و اقوام ما را منصرف کردند

که طلا در آینده گرون میشه..عجله نکنید..

حالا هرچی میام نت میبنم روزبروز طلا ارزونتر میشه که گرونتر نمیشه

بنظرتون ما صبر کنیم بعد عید و تعطیلات بفروشیم طلا گرونتر خواهد شد

یا نه طلا مجدد افت میکنه..

بد جور تو دو راهی موندیم

تو نتم ضد و نقیض گفته..

ممنون میشم مشغولیت فکری منو هم برطرف کنین

آخی..چقده سخته یه زن از طلاهاش دل بکنه.. هم از جهت مالیش هم از جهت خاطره هاش))):

آ زن ..که به طلا دوستی مشهوره..

هعععععععععععععی ..چه میشه کرد..گهی پشت به زینو گهی زین به پشت))):

الا یا ایهاالساقی ادل کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی بر باد داد طلاها((((:

فدای سر شوشوی گلم((:

آخیییییییییییییییی

هععععععععععععععععععععی

کمکم کنیدددددددددددددددددددددددد((((:

درد داره .. فروختنشون خیلی درد داره..البت اصلن بروی شوشوگلم نمیارم..غصه میخوره گلم...

چقده دنیا دوستی سخته... ا ببین 2 تا تیکه طلا چطور میخاد باعث بشه من..اونم من ..امروزو شاد و سرحال نرم استقبال شوشوجونم

کور خونده.... من هنوز شارجم..وشاد به لطف خدای مهربون(((((((:

پ.ن: راهنمایی یادتون نره

پاسخ:
سلام
بازار طلا هیچ وقت معلوم نمیکنه و هم امکان ارزون شدنش هست و هم احتمال گرون شدن. مخصوصا اگر تکلیف توافقات هسته ای مشخص بشه تاثیر مستقیم خودش رو میزاره.
اما به نظرم ایام عید دستتون باشه و تو دید و بازدید دستون خالی نباشه بهتره حتی اگر هم ارزون بشه بازم ارزش داره.
ان شالله تا اون موقع هم یه پولی برسه و دیگه مجبور به فروختن طلا نمیشید.
به خانم
بنده خانم هستم اولا 
و دوما سلام
و سوما شما خط اول متن منو خوندید یک طومار نوشتید ؟؟؟
اصلا اینایی که گفتید ربطی به حرف من نداشت و ربطی به پرسش مطرح شده نداشت !?!!
وقت تایپ جواب ندارم و توصیه میکنم دوباره متنم رو بخونید .
ضمنا بنده در شرف مشاور قضایی دادگاه خانواده هستم (قاضی خانم دادگاه خانواده). وتا الان هزار و هزار قصه زندگی شنیدم برای آمادگی بر کارم.حرفام جدای از فیلم ها و قصه هاست. 
سلام 
من کی گفتم دوست باشن.....؟!
عجب..!
ولی نامزدی گفتم تا حد زیادی و نه صد در صد میتونه کمک کننده باشه.
گفتم در چهار چوب شرع و خانواده.....
این نظر من هست.
دوست بودن دختر و پسر مخرب ترین نوع ارتباط قبل از ازدواجه.هرگز من چنین چیزی رو در چنین فضایی تبلیغ نمیکنم.
پاسخ:
سلام
دقت کنید من نوشته بودم :
یا بعضی ها دوست بودن رو می گند

نوشتم بعضی ها می گند نگفتم که شما گفتیددددددددددد


سلام.به نظرمن این خانوم دچار یکنواختی در زندگی شده .اگه یه تنوعی در زندگیشون ایجاد کنه خیلی خوب میشه.به نظرمن شوهرش ادم خوبیه چون زود ازدواج کرده و زود بچه دار شده نتونستن از تنها باهم بودن استفاده درست و حسابی رو داشته باشن.اگه یه خورده دیربچه دار شده بودن الان این حرفارو نمیزدن.الانم دیر نشده خودشون باید باراهکارهای مفید زنانه برای زندگیشون تنوع و شادابی ایجاد کنن.البته اینم بگم که بیشتر این حسا مربوط میشه به این فیلمای ماهواره وعشقای دروغین ومسخره که همش مال تو فیلماست.اگه انسان عاقل باشه نه به فیلم وسریالای دروغین فکر میکنه نه به داستان سرایی هایی که دیگران از روی حالا هر نیتی از زندگیشون پیش دیگران میکنن توجه میکنه.هیچوقت از زندگی دیگران که خبر ندارین توش چی میگذره توجه نکنین بعضیاشون فقط بخاطر جانموندن ازقافله حرف میزنن که بگن اره ما هم هستیم ...باور کنین کسایی رو میشناسم که فقط بخاطر اینکه دخترای فامیل ازدواج کردن و اونا براشون موقعیت نبوده به چه موقعیتهایی راضی شدن فقط بخاطر جانموندن از دیگران که مثلا اون ادم میومد خواستگاری این خانم هیچوقت بهش فکر نمیکرد .پس نتیجه میگیریم که این خانوم باید قدر شوهروخونوادشوبدونه وبه جای وابستگی دلبسته زندگیش باشه.خانم محترم دلبسته زندگیت باش نه وابسته.وابستگی ممکنه پایانی داشته باشه ولی دل بستگی ابدی و جاویدانه.موفق باشید.

سلام

منظوری نداشتم

لدفنن به خودتون نگیرین..

جملتون برام جالب بود..

روز بهتون خوش((:

امیدوارم عشق به زندگیتون برگرده((:

اینقدر عاشق بشین ..بیاین از عاشقیهاتون بگین((:

ما از بیانات شما مستفیض بشیم..

یهویی سرکار همسر تبدیل بشه به همسر جان عشق من(((:

ایشالله(((:

پاسخ:
سلام
به خودم نگرفتم.
ممنون
سلام آ
در جواب خانوم ایرانمنش که گفتین:خانواده،باز هم خانواده و باز هم خانواده،خیلی موافقم ولی جناب مدیر اخلاق خوب رواصلا با تحقیق نمیشه فهمید و به قول مادرتون که در پستی گفته بودین،ازدواج مثل هندوانه سربسته است.
متاسفانه ایمان رو هم خیلی نمیشه فهمید.چون خیلی ها ظاهرا مذهبی ان ولی از دین فقط نماز جعفر طیار خوندن رو بلدن.
واقعا سخته فهمیدن این نکات.
به نظر من تنها راهی که میشه اخلاق اینچنینی رو تا حدی فهمید،اینه که مدتی رو دختر و پسر با هم نامزد باشن و رفت و آمد کنن.البته در جهارجوب شرع و خانواده.
پاسخ:
سلام
چون ایمان و اخلاق رو خیلی سخته فهمید من تاکید به خانواده دارم.
خانواده هم بدون تحقیق تا حدودی میشه فهمید چطور هستند. یعنی در فرایند خواستگاری که چند جلسه هست و با صحبت ها و کار و نحوه صحبت و احترام گذاشتن و... میشه فهمید.
اصلا موافق نظرتون نیستم که مدتی نامزد یا بعضی ها دوست بودن رو می گند. چون موارد بسیاری هستند بعد از دو سال نامزدی و ازداج کارشون به دعوا و طلاق کشیده میشه و یا همین دوست دختر و پسر که عرض کردم آمار بیشتر طلاق مال همین هاست که باید شناخته باشند.
تو این دوره واقعیت ها مشخص نمیشه و دختر و پسر ماهیت اصلی خودشون رو نشون نمیدند خیلی از جاها کتمان می کنند.

((((:


مثلا پیش بعضیا که بشین خیلی نادانسته و ببخشین احمقانه میگن

تو فقط منو به خاطر مسائل جنسی میخای

اما نمیدونن این اوج محبت مرد به همسرشه که به صورت این میل ظاهر میشه

اگه این دیدشون بشه تو همین یه مسئله ببین چقدر همسرشونو عاشق میدونن و وقتی عشقشونو باور کردن خودشونم عاشق همسرشون میشن اگه در سلامتی روحی و عفت باشن

و تو سایر مسائلم همینطور

چشم ها را باید اساسی شست فدات شم جور دیگر باید دید

جور دیگه ببینی مردتو عاشقترین میبینی...

وای خبه عینکمو نزدم اینقده اظهار لفط
(لطف) کردم اگه میزدم چی میشد

آخی فکم درد گرفتتتتتتتت(((((((((((:

آخی

عزیزم..اینا را گفتم دلم برا ی جیگریم تنگید.. ببرم پیششون(((((((((((:



سلام....مرسی دوستام از نظراتتون..همه نظرها برام جالب بود انار..خانم..مستانه..ایمان..محیا...وبقیه که واقعا استفاده کردم...اگه دوست دارم رابطمون به این حد برسه که بتونم اسمشو عشق بزارم به خاطر اینه دوست دارم از زندگیم نهایت لدتو ببرم...دوست ندارم وقتی سنم رفت بالا تازه به خودم بیام که جوونی الکی رفت...به نظر من زندگی به این چیزا هم نیاز داره ومن دنبال همینم ..امیدوارم زندگی همتون نهایت عشق و محبت باشه..آقای مدیر واقعا ازتون ممنونم::)
پاسخ:
سلام
خواهش میکنم.

و اما جا داره اینجا خدمت شما عرض کنم که

شوشو جونیم دیروز روز سومی بود که برای خونه تکونی مرخصی گرفتند(((((((((:

این سری نسبت به سری های قبلی خونه تکونیم طولانی شد .. بخاطر همون مسائلی که گفتند نگو(((((((:

...............

و اما اساسااااااااااااا

چی فکر میکنی راجب عشق من نمیدونم پری جونم

یمدت مامان بابا رفته بودند زیارت ..منو همدمیم رفته بودیم منزل پدرم ..تا بیاند از سفر مراقب سرمایه پدرم تو خونشون باشیم

چون پدر من مال و اموال زیاد دارند..یه مقداریشم تو منزلشونه

برای اینکه تنها نباشیم اقوام میامدند بهمون سر میزند

یکی از خاله هام تقریبا هرروز میومد

یه روز منو کشید کنار گفت خاله جون..قدر همسرتو بدون

اون تو را خیلی دوست میداره..انگار اصلن میپرستت تو را

حتی زنداداشمم تایید کرد

گفتم از کجا میگین یموردایی میگفتن که اصلن بچشم من نمی اومد

.........

اه یکی از بیرون ببینه رفتار همسرتو به شما یا یه فیلم از زندگیتون بگیره بهتون نگه این فیلم شماس

مسلما میشینی میبینی میگی کاشکی شوهر جان منم اینطور به من محبت میکرد .. غافل از اینکه میکنه اما تو نمیبینی

و شایدم پیش خودت میگی چقدر دختره تو فیلم ناسپاسه .. غافل از اینکه اون دختر خودتی عزیزم

اگه یکم اطلاعاتتو بالا ببری راجب به عشق ورزیدن مردان ..

میبینی مردت راه به راه داره بهت عشق میورزه و تو نمیدونستی اینا همش مظهر عشقه مرد توست



ببین آقای مدیر

هی من خود کنترلی میکنم

هی حرف از شوشو جونم نمیزنم

ببین !آقای مدیر خواننده ها اصرار میکنن...

ببین! انار جون چطور درخواست میکنن من اینجا اظهار نظر کنم((((((((((:

من میخاستم اظهار لطف نکنما .. اما نمیذارند..که

واقعا که(همون منشی آ.افشار)

من مینویسم اما بعد نیاین بگین این حرفا اینجا جاش نبودا ...

من با مثال میگم که اساسی اساسا جا بیفته...


آخی..

الاااااااااااااااااااااااهی ..

که شما الان بزرگترین دغده ات دختران دم بخت تنها ند...

آآآآآآآآآآآآآآخی

الااااااهی((:

ینی الان بزرگترین دغدغه شما اینه

وای آخیییییییی(((:

پاسخ:
منظور من این نبود که من برم باهشون ازدواج کنم.
اما واقعا نارحت کننده است که مشکلاتی باعث خانه موندن اونها شده.
کاش دغده هم جنس های خودشون هم می شد.
سلام عزیزان
میشه بگید تو برخورد با خانواده همسر چطور باید هم مهربون باشیم هم سیاست داشته باشیم؟؟
اگر سایت مفید می‌شناسید بگید هم خوبه
نظر بدید که عالیه
سلام
من با نظر خانم «زن تحصیلکرده» موافقم.
از طرفی به نظر من مهمترین چیز در یک زندگی زناشویی عاشقانه «اعتماد کردن» و «درک کردن» و «آرامش دادن» زن نسبت به شوهرش (و به دور از هر گونه جنجال و سؤال و جواب) می باشد.
و این موضوع باعث دلگرمی متقابل مرد نسبت به زنش می شود؛ و طبعاً مرد هم در چنین شرایطی هر روز شیفته زن خود می شود و وی هم تحت هر شرایطی عشقش را به بهترین نحو به همسرش ابراز می کند.
که البته برای رسیدن به این موضوع باید همیشه و هر روز در آرامش و سکوت کمی به خود وقت داد و با خود فکر نمود (نقش معنویات)
۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۸ خانم ایرانمنش
سلام
خیلی اتفاقی با وبلاگتون آشنا شدم؛اولین بار بود که میدیدم مردی نه از سر نوشتن قصه ها و نقل های عاشقانه و رمانتیک که همه کپی پیست باشن از نت ٬برای خودش در این دنیای مجازی پنجره ای باز کرده و از حرفها و درونیات مردانش مینویسه٬از روزهای زندگیش و اتفافاتو حواشی اون٬ حقیقتش بعد از خوندن چند پست با توجه به نیازی که به شناختن دنیای مردان در خودم احساس میکردم به خواننده ثابت پستهاتون تبدیل شدم و باید اعتراف کنم برای منی که به عنوان یک دختر مذهبی و معتقد تأکید به عدم ارتباط با آقایون به صورت تعریف نشده داشتم و تمام شناختم از جنس مذکر تنها به محیط تحصیل و کار و روابط اجتماعی بر میگشت بسیار مفید بود....به لطف خدا در همین اثنا خواستگاری مقبول خوانواده افتاد و الان در مراحل اولیه ازدواجم ...میخواستم از شما درخواستی داشته باشم به عنوان مردی که پایبندی مذهبی داره و از نظر تجربه زندگی و درک اجتماعی پخته تر از یک جوان مجرده چه مواردی رو لازم میدونید که هم در طرف مقابلم جستجو کنم که وجود داشته باشه؟و در برابر اون عدم وجود چه پارامترهایی مهمه؟و در کل به عنوان دختری که با  شناخت اندک داره وارد یک زندگی مشترک میشه چه چیزهایی رو باید هرگز فراموش نکنم و به قولی باید ها و نباید های رفتاری با یک مرد چی میتونه باشه؟
میدونم جواب به این سوالات وقت بسیاری از شما میگیره پیشاپیش از اینکه وفت خانواده رو میگیرم از شما عذر میخوام اما خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم

باز هم منون و در پناه خدا
پاسخ:
با سلام
ممنونم از لطف شما.
همانطور که گفتید جواب به این چند سوال خیلی زمانبر هست چون اگر بخوام دقیق و ریز پاسخ بدم هر کدوم یک پست مفصل هست.
سوال آخرتون هم خیلی خوب و مفید هست که ارزش یک پست و همفکری با کاربران وبلاگ داره. در هر صورت من مختصر و مفید پاسخ میدم ان شالله مفید باشه.
شما در انتخاب همسر به این نکته ها دقت کن:
1. خانواده(کل خانواده که در چه سطحی از فرهنگ و تحصیلات هستند)
2. بازم خانواده
3. بازم خانواده
4. ایمان پسر که آیا واقعا مقید به شئونات دینی که به دنبالش شئونات اخلاقی هست رو داره یانه.
5. تحصیلات و شغل مناسب.
6. نگاه و طرز فکرش به زندگی که آیا هدفش از ازدواج تشکیل کانون گرم خانواده است یا ...
7. اخلاق خوش که با تحقیق از دوستان او میشه فهمید.
8. ...

عدم
1. خانواده با فرهنگ پایین.(خود این نیاز به توضیح مفصلی داره)
2. شغل غیر ثابت با نامناسب.
3. اخلاق تند و خشک
4. وسواس فکری و عملی
5. عدم خود رای بودن و اعتقاد به زندگی مشترک
6. گرم نبودن از نظر جسمی و جنسی
7. زندگی با مادرشوهر الا موارد خاص
و....

باید و نباید ها
هر چه در این وبلاگ می نویسیم و نظرات و راهکارهای خوب دوستان.
سلام به نظر من این خانم چون خیلی راحت شوهرشونو بدست آوردند قدرشونو نمیدونند اگه چند سالی بی شوهری میکشیدند ورنج بی همسری رو تحمل میکردند الان قدر شونو میدونستند کلا هر چیزی که به راحتی بدست بیاد همینطور میشه کمی به دخترای دم بخت که خونه موندن ودارن حسرت میکشن نگاه کنید و دست از ایناحساسای پوچ بردارید.
+
پاسخ:
من الان بزرگترین ناراحتیم همینه نکته است. دختران دم بخت و تنها
دوست گلم شما که نگفتی قبل از ازدواج به کسی فکر میکردی یانه؟ البته احتمالا جوابتون نه ست که در این صورت به نظر من این حسی که به همسرتون دارید چیزی جز عشق نیست. همسر شما شاید معنای محبت رو مثل شما و با تعریف شما نمیدونه. اگر دوستش دارید و زندگیتون خوبه بقیه ی چیزها رو بریزید دور و خوشحال باشید از خوشبختیتون.
من هم مثل باقی دوستان فکر میکنم این فیلمها و فضای اغراق شده ی اونا و البته شرایط جامعه کمی تصورات و بعضا سلایق ما رو از تعریف عشق عوض کرده. من شوهرم هیچ کدوم از کارهایی رو که الان به عنوان تعریف محبته مثل مرخصی برای خونه تکونی(!) و بعضی کمکها وکادوهای سورپرایز و گل و خیلی کارهای رمانتیک دیگه رو انجام نمیده حتی ساده ترینهاشو. مثلا باور بکنید  نه برای تولدم نه سالگرد ازدواج ونه هیچ مناسبت دیگه ای کادو بهم نمیده!
بنظرم اینا اصلا مهم نیست مهمتر از این چیزهای دیگه ایه که حتما متوجه شدید وجود داره. مثلا من یک روز مجبور شدم روزم رو جوری که واقعا بدم میومد سپری کنم و شب که اومدم خونه دیدم همسرم پکره و بی حوصله و وقتی علت رو پرسیدم گفت تمام اون روز به این فکر میکرده که من الان معذب و ناراحتم و اون هم ناخوآگاه حالش خوب نبوده. این برای من با ارزش تر از خیلی چیزهاست
یه چیز دیگه که من از خیلی از خانومها میشنوم اینه که اونها رفتار رمانتیک دیگران یا فیلمها رو (که بالطبع کارشون رنگ و لعاب دادنه) قشنگ میبینند ولی عین همون رفتار رو از همسر خودشون که میبینند به چشمشون نمیاد. مثلا مردی که یه شاخه گل به همسرش میده  یا چیزی رو از دست همسر داره میگیره و همزمان مرد دست همسر رو میاره بالا و میبوسه و یا گونه ش رو توی یه صحنه از فیلم چقدر زیبا به نظر میاد و برای خود شخص که اتفاق میوفته اجتمالا پاسخ مرد بیچاره اینه: ایییییییییییش نکن اه!


ببخشید طولانی شد

سلااااااامم

صبح روز قشنگ روز جمعه تون بخوبی وخوشی...

اگه احیانا دعای ندبه ایین .. ما را هم دعا بفرمایین.(نقطه سر خط)

دستام خشک شدن..اصلن نمیتونم باهاشون بنویسم)):

نمیدونم چرا ما خانمها یچیزایی را برا خودمون فرض قطع میدونیم..

مثلا این خونه تکونی..

اییش...

و اما جمعتون جمعه .. گلی جونتون کمه((((:

پاسخ:
سلام
عصر شما هم بخیر.
این خونه تکونی شما تموم نشد؟ شوهر جان شما هنوز مرخصی هستند؟
سلام 
روشن شدم که بگم در رابطه جنسی تون احتمال زیاد شما برای همسرتون جذاب نیستین
رابطه جنسی یک لذت دو طرفه است با کمی مطالعه و صحبت با همسرتون در رابطه با نیازهاش و خواسته هاش میتونید این مسئله رو حل کنید 
یک. جا خوندم گاهی فقط به لذت طرف مقابل فکر کنید این یعنی عشق 
امتحان کنید 
 

پاسخ:
سلام
اوهومممم
مشکل دوستمون بخاطرازدواج  زودشونه.فکرمیکنن جوونی نکردن خوشی نکردن ازاین حرفا.این حالتو منم داشتم اوایل .ولی کم کم فهمیدم اخرش که چی؟ همه باید برن سرخونه زندگیشون.شایدم مشکلشون اینه که مثل همه زنها توقع دارن شوهرشون زبانی عشقشوابراز کنه که مردها اینکارونمیکنن .همانطور که شماهم توپست قبل نوشتید شاید مردهاعشقشون را باتمایل جنسی ابراز میکنن.البته خیلی برای ماخانوما سخته ولی منم خیلی جنگیدم بابت این قضیه که  شوهرم مثل خودم ابراز عشق کنه.ولی همین که زندگی بدون شوهرت واست ناممکنه یعنی اینکه عاشقشی.عاشقی اصلی باعاشقی توفیلما فرق داره .ظاهرا زندگی خوبی داری خواهرم قدرشوبدون.این افکاروازخودت دورکن تاارامش داشته باشی.
سلام
من و نامزدم عاشقانه همو دوست داریم
و اعتقاد دارم وقتی عشق باشه مشکلات حل میشه
من تو اوج ناراحتی هم خییییییییلی دوسش دارم
سه سال دوست بودیم
پسرخاله مه
خوب شناختیم همو
فقط میترسم بعد از عروسی کم کم عادی بشیم برای هم
هرچند علاقه همیشگیه
آقا یا خانم ش ! بله دوست داشتن عاشق بودن و وابسته بودن همه یکى اند 
ولى محض اطلاعتون دوست داشتن و عاشقى و وابسته بودن  هم   جزو  نیازهاست
ببینید همسرو یک فرد عادى باید بیشتر دوست داشته باشه و عاشقو وابستش باشه 
چرا؟ به علت همین جاذبه اى که تفاوت مردها و زنهاست به لحاظ غیر جنسى و به لحاظ جنسى ، اگر مردى بگوید من تو رو خیلى دوست دارم و همه کار براى خانومش بکند ولى سکس نداشته باشد ، به نظر شما این عادیه یا عشقه ؟
اگه منظورتون اینه که رابطه جنسى پسته یا جزو نیاز هاى مرد است ، حرف باطلیه 
رابطه جنسى آغاز و سرچشمه یک عشق میتواند باشد اگر دو طرف بخواهند و اگر نخواهند بالاترین دوست داشتنى ها را براى همسر انجام دهى ، عشقى به وجود نمیاد
پس بهتره همسرى که اینو نمیدونه یا نمیخواد  عاشق همون فامیلاش بمونه سنگین تره! 
سلام
موضوع این خانواده اصلا موضوع مهم و حادی نیست . گویا الحمدلله زندگی خوبی دارند.  عاشق بودن و دوست داشتن و وابسته بودن همه به یک معناست مگر اینگه بخواهیم درگیر بازی با کلمات شویم.
البته فقط و فقط در مورد خانوم ها صادقه حرفم  چون هر سه این واژگان در مورد مردها دارای معانی بسیار متفاوت است .  چون اگه مردی عاشق زنش باشه به اون هم وابسته هست و هم دوستش داره.  ولی خدایی نکرده وقتی عاشق نیست و صرفا وابسته است به خاطر رفع حوایجش هست و اینکه دوست داشته باشه خوب آدم فامیلاشم دوست داره و دوست داشتن صرف مرد به زنش معنی نداره به نظر من.
مرسی آقای مدیر از توجهتون:و از دوستان بابت نظراشون..متظور من اصلا احساستی که تو فیلما میبینم نیست...شوهر بنده یه جورایی اصلا بلد نیست محبت کنخ ..خب ایت موضوع منو ناراحت میکنه...چطور من دنبال راهکارام واسه عشق ورزیدن بهاون ولی اون نه...من میگم چرا ما زنا فقط باید تلاش کنیم شوهرمونو راضی نگه دا ریم ....بعضی وقتا میگم کاش تو مجردی 2تا دوست دختر داشت حداقل یاد میگرفت چه جوری رفتار کنه...فک کنم مشکل بنده ریشه ایه...بعضی وقتا خودمو میزنم به بی خیالی ولی بعضی وقتا نمیتونم ...دلم میخواد حداقل الان که جوونیم این احساس و تجربه کنیم
پاسخ:
سلام
خواهش میکنم
یعنی چی بلد نیست محبت کنه؟
به نظر شما باید شناختتون رو از دنیای مردان بیشتر کنید و بدونید محبت مرد چطور هست.دوست دختر و ... بریز دور اینا همه بعد ازدواج مشکل دار و گفتم آمار بیشتر طلاق مال همین افراده.
تو یه پست از دنیای مردان میگم تا بدونید توقعات شما از نوع محبت کردن مردها درست نیست.
من قبل از ازدواج  عشق و تجربه کردم یه عشق دو طرفه پاک و عمیق ولی بنا به دلایلی نشد که این عشق سرانجام داشته باشه با اون همه عشق تو دلم نشستم سر سفره عقد یه مرد دیگه و فقط خدا میدونه اون روزا چی بهم گذشت و همون خدا الان بعد ۵ سال انقدر عشق به همسرم رو تو دلم گذاشته که یه تار موشو با دنیا عوض نمیکنم.اوایل ازدواجم اصلا دلم پیش شوهرم نبود تا اینکه بعد یه مدت حس کردم واقعا اب در کوزه من تشنه لبان میگردم دیدم عشقه من کنارمه اما من جایه دیگه دنبالشم خلاصه از اون وقت به بعد هم عشق اولمو فراموش کردم هم هر روز عاشق و عاشق تر شدم نسبت به همسرم.چشم هارا باید شست جور دیگر باید دید
پاسخ:
خدا رو شکر
آفرین به همت و اراده شما
۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۰۲ زن تحصیلکرده
سلام دوستان
بنظرم زنها اگر بخوان میتونن عاشق باشن
اصلا عاشق بودن خصوصیت زنهاست..
فقط میدونید چیه؟؟
بعد از ازدواج سختی ها و مشکلات به آدم گاهی فرصت فکر نمیده..
باید وقت بذاریم
توی طول روز به همسرمون فکرکنیم..
به طرز ارتباط آرامش داشتن و..
میدونید این زن هست که آرامش میده
یعنی هرچی تو رابطه زن سنگ صبور باشه آروم باشه زندگی شیرین میشه...

۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۳۱ روشن کننده خواننده ی خاموش
هفته ای یک بار؟!!! شما سرد مزاجید؟
وااله ما که جفتمون گرم مزاجیم . هفته ای یه بار بیشتر رابطه نداریم. اگه هم دعوامون شده باشه ممکنه بشه دو هفته ای 1 بار!
چرا فکر کردید با هفته ای یک بار سرد مزاج محسوب می شید؟ والله این فیلمارو نگاه نکنید، این قصه هارو نشونید. اینا فیلم و قصه است.
از نظر روانشناسی هفته ای یه بار خیلی هم خوبه. دیگه نهایتش دو بار! بقیه ش هم برسید به کارهای دیگه تون! :)
۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۲۹ خواننده خاموش
آقا من و همسرم هر دو خیلی خیلی سرد مزاجیم و با هم در رابطه با رابطه هیچ مشکلی نداریم - کلا  هر دوی ما بهم کاری نداریم - اون خسته از سرکار می آید و یک چیزی می خورد و پای تلویزیون خوابش می رود منم خسته می آیم و بعد از کلی سر و کله زدن با پسر کوچیکم زود می خوابیم به نظر شما ما مریضیم؟؟؟ ما شاید هفته ای یا هر ده روز یکبار با هم همبستر می شیم واقعا به نظرتون ما دچار مشکل هستیم یا طبیعی هست از ازلش همینجوری بودیم و بعد از 6سال همینجوری هستیم
پاسخ:
با سلام
با وجود شاغل بودن هر دو و مشکلات زیاد هفته ای یک بار رابطه خوبه و دلیل سرد مزاجی نیست.
سرد مزاجی برای رابطه های سه هفته و ماهیانه است.

۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۱۵ یکی از همین جامعه

میدونید مثل رمان های یاسمین پریچهر و... که وقتی میخوندیم میگفتیم کاش منم تو یه همچین موقعیتی بودم و اینجوری خاص عاشق میشدم، درحالیکه اگر کمی توجه کنیم عشق پربارتر و سرشارتری رو از جانب همسرمون دریافت کردیم ولی مدام دنبال اون مدل هستیم

مخاطب عزیز عشق یعنی یکی شدن و خواستن همدیگه تا آخر عمر نه یه نگاه خاص عاشقانه یه رفتار غیرمنتظرانه عاشقانه و... باید بپذیریم که عشق ورزیدن هرکس متفاوته قرار نیست همه با مدلی که جوسازیها (جامعه و هوس های خیابون، فیلم ها، رمان های زرد، خاله زنک بازیهایی که خودمون میدونیم نصفیش قپی یه و...) تعریف کردند خاص باشند

۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۱۰ یکی از همین جامعه

فکر میکنم مخاطب عزیز بخاطر اینهمه جوسازی و اینهمه فیلم و داستان های عاشقی در جامعه شنیدن دنبال یه حال خاص یه شیوه عشق ورزی خاص و... هستند درحالیکه گمان میکنم خیلی از این جوسازی ها نمیگن که اتفاقا این مدل ها که ارائه دادند نصفشون طلاق بوده! واقعیت اینه که درصد بالایی از طلاق گرفته ها در دادگاه ها از همین عاشق پیشه ها هستند که دیگران حسرت عشق و محبتشون رو میکشیدند


۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۶ یکی از همین جامعه

اسم طلاخانوم رو در قسمت درباره ی من اضافه کنید دختر گلتون چند ماهه شده

پاسخ:
سلام
چشم.
5 ماه

سلام.حکایت این مخاطب شما حکایت ماهی درآب هست ایشون ازنظرمن عاشقندامانه ازنوع کوچه بازاری بلکه بسیارمحکمتروبهتر.منتهی چون داخل تنگ آبن نمیدونندبدون آب یعنی چی؟درمواردپ.ن های خودت هم بنده بهت راهکاردادم منتهی جنابعالی قصد ترمیم وتعمیرنداری.یاشاید هم آش اونقدرهم شورنیست
پاسخ:
سلام
موافقم
اوهومممم

هوووووووووو میاری سر خانمت.. تو خجالت نمیکشی..به توام میگن مردددددد(با لحن نقی تو فیلم پایتخت )

با یه فردی میحرفیدم.. درد بدتر از سرکار همسر شما را داشت..

اصلن به همه میپرید.. بدجوراااااااا

بهش گفتم ..چته ؟؟ چرا اینطوری شدییییی؟؟

میگفت مدتی است چند که همسر اینجانب بسیار نت گردی دارند و تو نمیدونی چه حسی داره انگار هووووووووووووووووو اورده سرم..

میم نکنه احیانا .. شاید سرکار همسرتون نیز ازین باب در رنج و مضیقه باشندوو

..............

هوووووووووووووووووووووو میاری سرش... تو خجالت نمیکشی..به توام میگن مردددددد(با لحن نقی تو فیلم پایتخت )((((((((((((((((((((((((:



پاسخ:
من وقتی خونه هستم در کل یک ساعت سر جمع اونم تو زمان های مختلف میام نت.
وبلاگ و چند خبرگزاری

آقا اجازه(دست گلی جون بالا)

اجازه هست

من اومدم تو

ببخشین دیر اومدم((:

..اساسا...

... من قعلا نظری ندارم....


پاسخ:
اوهوووووم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">