رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

عرض تسلیت و عذرخواهی

جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۲۱ ق.ظ

با سلام و احترام

امیدوارم حال همه تون خوب و خوش باشه.

ایام شهادت سالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو خدمت همه شما تسلیت عرض میکنم.

منو خیلییییییییییییییی خیلیییییییییییی ببخشید بابت این غیبت چند روزه. شکر خدا حالمون خوبه همگی و مشکل خاصی وجود نداره. یک هفته ای بود که مرخصی گرفته بودم و کلا شهرستان بودیم و دسترسی به اینترنت نداشتم و قبل از اون هم درگیر کارها بودم و مشکلات باعث شد نتونم نت سر بزنم.

از لطف همه شما خواهران مهربان ممنون که نگران بودید و واقعا شرمنده اخلاق خوب همه شما شدم. من لایق این مهربانی خواهرانه شما نیستم ولی لطف شماها بحمدالله زیاده.

چند روزه رو چون هیئت و مراسم میرم شاید کمتر سر بزنم اما بعد مفصل میام و مطلب میزارم. نظرات رو هم ان شالله به مرور زمان همه رو تایید میکنم و اگر خیلی ها بی جواب موند ببخشید.

این شب ها هم حتما هیئت و عزاداری میرید پس برای برادرتون دعا کنید و منم حتما دعاگوی همه تون هستم تا ان شالله مشکلاتتون از هر جهتی که هست حل بشه.

التماس دعا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۰۹
مرد تنها

نظرات  (۳۳)

ظاهرا وب رو تعطیل کردید!!!!!!!! انشاله هر جا که هستید خوش و خرم کنار همسر و آقازاده و شازده خانم کوچولو زندگی کنین، ایام به کام موفق باشید

پاسخ:
نه تنبل شدم
سلام ساده وزیبا می نویسی همه ی وبتونو خوندم همسر منم همش دعوا داره قبلانا اروم بودم ولی الان از اونم بدترم
پاسخ:
سلام
زود اصلاح کنید. زخم هر چی کهنه تر بشه خطرش بیشتر میشه
سلام اول از همه تبریک به خاطر حضور کوچولوتون تو زندگیتون دوم خیلی جالب بود ومطالبتون کاملا متین و به جا همیشه موفق باشید و زندگی به کامتون
۱۱ آذر ۹۳ ، ۰۷:۵۳ ترانه هستی
سلام
هنوز نیومدین کههههههه....
بابا بیاین دیگههههههههه.... 
میبینم که اقا خوبه چند وقته سرشون گرم یه چیزایی که فرصت نمیکنه بنویسه الان یه ماهه هیچی ننوشتی هاااااااا
۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۱:۳۰ یه روانشناس
سلام با اجازتون من یکمی از شرایط شما رو برای استادم شرح دادم و ازشون راهنمایی خواستم من خودم تو مطب ایشون کار میکنم واسه کار اموزی اگه خواستید نظرات ایشون رو براتون میگم امیدوارم تو امتحانی که خدا داره ازتون میگیره موفق و سربلند باشید چند روزه که وبتون رو خوندم سر همه نمازام دعاتون کردم خبرم کنید ممنون میشم

پاسخ:
سلام
ممنون استفاده می کنیم
من تعدادی از مطالبتون رو خوندم و توصیه هاتون به خانما اگثرا خوب بود و ممنون . احیانا خانم شما زیاد تلویزیون یا خدای نکرده ماهواره نمیبینه.
ضمنا معلومه که با دوستان خوبی ارتباط ندارن منظورم کسایی حتی مثه همسران دوستان شما ... شاید بهتر باشه خودتون دست به کار شین و با کسایی رفت آمد داشته باشین که خانماشون انقدر سطحی نباشن (ببخشید رک گفتم من چون یه زنم تا حدی میدونم این غرا از کجا میاد.)
پاسخ:
ماهواره نداریم تلوزیونم نه معمولیه
جماعت زنان رو خودتون بهتر می شناسید حتی خوباشون
۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۱:۰۴ یه روانشناس
سلام مرد تنهای دیروز و شاد سرحال فرداهای نزدیک در کنار همسر و فرزندانت
امیدوارم به دردت بخوره بازم سر میزنم تا ببینم خوب بود یا نه امیدوارم امتحان کنی
با این راه حل بالای 40نفر رو از طلاق یا طلاق عاطفی منصرف شدن امیدوارم به دردت بخوره
سلام
دعوت
سلام
انشاءالله حتماً رنجها کم شده ان که تشریف ندارین!
اینم اضافه کنم که به نظر من وبلاگ رو بذارید کنار.بجای حل این مشکلتون،مشکل دیگه ای برای خودتون درست نکنین.
درسته که تو این محیط میتونین از بقیه کمک بگیرید و نظرات بقیه رو بدونید اما من حس میکنم این که خانم های مختلف میان و با شما همدردی می کنن یا سعی می کنن به شما دلداری بدند بیشتر بین شما و همسرتون فاصله میندازه.
از طرفی شما رو وابسته میکنه و بعد یه مدت دیگه حل مشکلتون براتون مهم نیست.چون اینجا یه جورایی آرامش دارید و برای یک ساعتم شده از مشکلاتتون جدا میشید گرچه موضوع صحبت همونه.
راستش من اولین باریه که دارم به یه آقا مشاوره میدم.
نظرات رو که میخوندم به این فکر میکردم آیا خانومتون هم این مطالب رو خونده؟ و اگه بخونه چه حسی بهش دست میده.
ای کاش میشد پای طحبتای همسرتون هم مینشستم
براتون آرزوی خوشبختی می کنم
پاسخ:
اینجا برای دلم می نویسم مثل دفتر خاطرات خود شما خانم ها که دارید
سلام.امروز اول صفره.امیدوارم سنگینی این ماه رو با دادن صدقه از زندگیتون دفع کنید.
من یه دختر مجرد هستم،مدتیه ذهنم درگیره و فکر یه بنده خدا مشغولم کرده.شکل گیری این فکر دست خودم نبوده.
دیگه خسته شدم از افکار بیهوده و بی نتیجه.امروز اومدم اینترنت زدم "چطور میتونم فکر یه نامحرم رو از ذهنم بیرون کنم" که به وبلاگ شما برخوردم.
اونقدرا از اوضاع زندگی و روابط شما و همسرتون اطلاع ندارم.فقط تا همین حد فهمیدم که خانواده شما جزو خانواده های مذهبی محسوب میشه.به نظر آدم منطقی و پخته ای میاید.حریم دارید.فرد مقیدی هستید و دوست دارید زندگی آرومی داشته باشید و ترجیح میدید با همسرتون باشید و خوش بگذرونید تا اینکه با همسرتون باشید و با کس دیگه ای خوش بگذرونید.از این بابت تحسینتون میکنم و به آینده زندگیتون خوش بین هستم.
نمیدونم گذشته همسرتون چطور بوده اما ایشونم قطعا آرزوی داشتن یه زندگی آروم رو دارن.مطمئنم که همسرتون در تنهایی های خودش به خاطر داشتن شما خدا رو شکر میکنه.
اما حس میکنم چیزی که باعث شده شما انقدر از هم دور بشین اینه که با هم روراست نیستین.نمیشینین با هم صادقانه صحبت کنین.
از ناراحتی ها و برداشت هاتون از رفتار هم،با هم صحبت کنید.فکراتون رو به هم بگید. از همسرتون بخواید که سعی کنه شما رو بفهمه و شما هم همین کار رو بکنید.به حرفای هم گوش کنید.خودتون رو بذارید جای طرف مقابلتون.(اینا رو فقط به شما نمیگم.منظورم به همسرتون هم هست)
قطعا هردوی شما اشتباهاتی دارید.قطعا رفتارهایی دارید که طرف مقابلتون دوست نداره. در این مورد با هم صحبت کنید.
درمورد تنهایی هایی که تا به حال کشیدیدید( گرچه در کنار هم بودید)،درباره همه اون لحظه هایی که درک نشدید،با همسرتون صحبت کنید.بغضتون رو قورت ندید.اجازه بدید همسرتون به عمق رنج های شما پی ببره.جلوی ریزش اشکهاتون رو نگیرید.این کار باعث کوچیک شدن شما نمیشه بلکه سبکتون میکنه و باعث میشه همسرتون بفهمه که تو این مدت چقدر از شما غافل بوده.
یه طور حرف نزنید که انگار فقط شما رنج کشیدید.بذارید بفهمه که نگران او هم بودید و هستید.از خودخواهی هاتون کم کنید.
بذارید بفهمه که براتون مهمه.از خوبی هاش بگید.زنها خیلی حساسند.دوس دارن دیده بشن.دوس دارن تحسین بشن.به خصوص از جانب همسرشون.
اگر همسرتون به این درک برسه که شما چقدر دوسش دارین قطعا بیشتر به شما توجه می کنه و میبینید که چطور دور شما میچرخه و محبتش رو نثارتون می کنه.
البته همونطور که گفتم من مجرد هستم و تجربه ای ندارم . اما به واسطه کتابهایی که خوندم،فیلم هایی که دیدم،سخنرانی هایی که گوش کردم و... حس می کنم بیشتر مشکلاتی که اکثر خانواده ها دارند و باهاش درگیرن به خاطر اینه که بلد نیستند با هم صحبت کنند و مهم تر از اون شنونده خوبی نیستند.و همش از دیگری انتظار دارند که بره سمتشون.
پیشنهاد میکنم صحبتهای دکتر فرهنگ رو با همسرتون گوش کنید.ایشون خیلی خوب تفاوتهای زن و مرد رو توضیح دادند و فکر میکنم خیلی بتونن به شما کمک کنن.

پاسخ:
سلام
ممنون از نکاتتون.
هیچ وقت تا کسی بهتون جدی فکر نکرد شما خودت رو حراجش نکن که ارزون میری یا ...

خدارو شکر اوضاع انگار روبرا هستش تشریف نمیارین

راستی پیرامون حرف قبلیم...بهتر نیست به جای کلمه ی سرکار همسر بنویسی      همسرم      این کلمه ی دومی انرژی مثبت زیادی داره.نظر شما چیه؟
پاسخ:
اینجا این کلمه رو بکار میبرم و تاثیر منفی نداره
چون خونه اینطور نمیگم
با سلام امیدوارم حالتون خوب شده باشه و زندگی همونطوری باشه که می خواین...فقط راستی تنها کسی که می تونه زندگیرو تغییر بده خودمونیم.چجوری؟ با تغییر باورامون.شما نسبت به همسرتون این باور رو دارین که دوستون نداره.وتا زمانی هم که حول محور این باور بچرخید هیچ چیزی تغییر نمی کنه...چرا از این دیدگاه نگاه نمی کنید که همسرتون اتفاقا خیلی هم دوستون داره. ولی نمی دونسته برای حفظ شما چیکار باید بکنه که اینم بر می گرده به تربیت خانوادگیشون.ببینید اقای محترم به نظر من کارهای خانم شما یک فریاد بلنده که می گه من کلافم  نمی دونم برا عشقم چی کارکنم .داره فریاد می زنه عشقم منو دوست نداره واین آزارم می ده  واین بی حوصلم کرده وو....اگر برای شما سخته غرورتون رو کنار بزارین و بریید با ایشون صحبت کنید مطمئن باشید برای اون هزار بار سخت تره  ...پس مثل همیشه که بزرگوارانه رفتار کردین این دفعه هم برا زندگیتون پا جلو بزارین.. اولین  قدم تغییر باوراتونه  برای  این  کار  موضوع بعدیتونو  اشتیاق به زندگی قرار بدین .وقتی داشتم درباره ی ذوق و شوقتون برا اومدن کوچولوتون رو می خوندم  به خودم اجازه دادم که بیام و بهتون بگم الان بهترین وقته که اخرین مطلبتون رو که همش انشالا شور و عشق و امید هستش رو بزارین و دیگه از نت خارج شین......بی ادبیه منو ببخشید.یا علی
پاسخ:
سلام
ممنون از نکات خوبتون
سلام.خوشحالم  کمتر  به  نت  سر  می زنید...این  خودش  یک  گام  برا  نزدیک  شدن  به  همسر  هستش...می گن..من رشته ی محبتت  پاره  می  کنم  تا  گره  خورد  شاید  نزدیک  تر  شویم....و همین  اتفاق  برای  شما  افتاده  انشالا  زندگی  خوب  و  خوشی  رو  داشته باشید..فقط  یک  نکته  من یک زنم وبا چیزهایی که از زندگیتون دستگیرم شد  فهمیدم  همسرتون به شدت  وبازم به  شدت  نیاز به محبت  داره  و شما هیچ  مشکلی ندارین ...البته شما هم نیاز به توجه و محبت دارین ولی  همین حسی رو که خودتون دارین و می خوایین همسرتون بهتون  توجه کنه رو هزار برابرش کنید  بعد  اونوقت می تونید درکش کنید  با این حالی که خانومتون داره خیلی کاره  بهتون....خیانت نکرده.ببخشید اینقد رک گفتم ..بابا همسرتون داره با زبون زنانه ی خودش از شما طلب و گدایی محبت می کنه
پاسخ:
سلام
ممنون
داشتم  می  گفتم   شوهر من  از اون مردای راحت  بود  به  هر زنی  نگاه کنه  و بگو بخند  داشته  باشه  و  صدای  خوبی هم  داشت اما  برای من استفاده نمی کرد  ظاهرش قشنگ نبود  اصلا  از اول نمی خواستمش  مادرم اصرار داشت  ومنم 17 سالم بود..شاگرد اول  ریاضی  فیزیک  و متاسفانه  زیبا....دلم  براتون  بگه  دوران عقد  بدترین روزای  زندگیم  بود  من زندگیمو  نه  با  عشق  بلکه  با  تنفر  شروع  کردم... شوهرم  بی نهایت  بی احساس  بود  ولی  دیگه نه راه  پس داشتم  نه پیش    منم  بی نهایت پاستوریزه  بودم....الانم هستم  ها...اره داداش جان الان 29 سالمه با کوله  باری از تجربه..فقط بهت بگم  زنا  مرد  با  ابهت  و  مقتدر  می  خواهند...وقتی  اسباب  بازی  ها  ریخته  رو زمین  و  می  گه  شما  جمع  کنید  توچشماش  نگاه کن  و بگو   باید  بچه  که  ریخته  خودش  جمع  کنه  تا  مسیولیت  پذیر  بار  بیاد .....و  وقتی که داره تند می ره(از لحاظ  اخلاقی)  برای  یک بار  دستشو بگیر  بشونش  به چشاش نگاه  کن  بگو  واقعا  اگر  زندگیتو   نمی  خوای  بگو  از هم طلاق  بگیریم  من  نمی تونم زجر کشیدنتو ببینم......این خودش یک تلنگره  اما مواظب باش  با لحن آروم  و  در سکوت  جوری که حس کنه جدی می گی...اون در جواب شاید بگه حتما فردا خودم اقدام می کنم و.....ولی نگران نباش..خودشو جمع  و جور می کنه.... سکوتتو بیشتر کن و حرفاتو محکم بزن  با  اقتدار  مثل  یک  کوه  باش  انگار  که  یه  هویی عوض  شدی  بد اخلاق نباش  مثلا اگه  غذا رو  سوزوند  نگو  باز  سوزوندی....یا موبایلشو گم کرد نگو  واقعا که  تو همیشه کارت  اینه....فقط وقتی  فهمیدی  با  غرور  و  محکم  تو چشاش نگاه کن  و بگو      ....چرا  موبالو  گم  کردی..فقط همین  نه بیشتر  نه  کمتر... خانمت  فقط  همینو ازت  می  خواد  مردی  قاطع  و   مهربان.قاطع  یعنی  وقتی صحبت  می  کنی  لحن  صدات حس  نداشته باشه ..البته  وقت وقتشم باید صدات حس داشته با شه ها
پاسخ:
ممنون نکات زیبایی بود.
ابهت مردونه از نوشته هاتون می بارید. مرد بودید چی می شدددد
با سلام حالتون خوبه . کوچولو  وخانوادتون چطورن....چند تا از مطلب های قبلیتون رو خوندم.....به نظر می یاد شما دارین دچار افسردگی  می شی..از من می شنوین دنبال این نباشید که خانومتون تغییر کنه. شما خودتون رو تغییر بدین  و قاطعیتتون رو بالا ببرید.البته نه الان چون تازه کوچولو اومده و همسرتون کم خونه و  واگر ناراحتش کنید دوباره اون تنش های اضطرابی می یاد سراغش..شما به خودتون برسید  به ظاهرتون  برسید  رو تن صداتون کار  کنید  ..جلوی بقیه و توی خونه حتما این روزها بهش خیلی برسید..شاید این کوچولو  خودش منشا  خیر  باشه....سعی کنید نکات مثبتش رو در بیارین وتمام سعیتون همین باشه...از منفی بافی   و نشخوار  ذهنی دست بردارید...نشخوار ذهنی یک اصطلاح روانشناسیه....بعنی به وقایع گذشته فکر نکنید...راستی خودتونم یک چکاب بدین  برا تیرویید  می گم   ممکنه دچار کم کاری تیرویید باشین  در این بیماری متبولیسم کم کار می شه آدم همیشه خستس  و حالتهای  افسردگی  می یاد سراغش..که مربوط  می شه به متابولیسم هیپوتالاموس ..اسم دیگر این  بیماری غمباد  هستش...چون  یکی از دلایل شیوعش   غم  و اضطرابه  ....اما پر کاری تیرویید   نه بر  عکسه وآدم همیشه با خودش  می جوشه  و غرغر می کنه......به هر حال شرمنده سرتو  درد آوردم  شاید به خاطر اینکه  من با شوهرم  همین  مشکلی رو  داشتم که شما داشتین  الان  یازده ساله از ازدواجمون می گذره  اما من  خدایی نشستم  وخوب فکر کردم  دیدم طلاق که نمی تونم بگیرم  اخه تو ما مذهبی ها وجه ی خوبی نداره  اونم با دو تا بچه برا همون  رفتم دنبال  اول روحیه ی خودمو ساختم...دقیقا مثل حال شما رو داشتم ...بعد رفتم دنبال شناخت مردا   و الان  زندگیم  خوبه خوبه  خدا رو شکر
پاسخ:
سلام
ممنون نکات خوبی بود.
ان شالله شاد باشید
سلام . چقدر دیر آپ میکنید! یه تابلو گذاشتم تو وبم دوست دارم ببینید و درمورد انتخاب اسمش نظر بدید. مرسی.
پاسخ:
سلام
فک کنم دیر اومدم
سلام کجااااااااییییییین؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
همینجا
سلام. من گذرا مطالبتون رو خوندم. به نظرم شما  زندگی خوبی دارید. در هر زندگی مشکلاتی هست، مهم مدیریت مشکلاته. مطمین باشید خانمتون دوستتون داره که غر میزنه. روانشناسا میگن سکوت زن ها از غر زدنشون خطرناک تره! خانمتون فقط بلد نیست بگه دوستتون داره. خوبه که خوب روابطتونو مدیریت میکنید. میتونید گاهی به مشاور خانواده هم سر بزنید. مواظب زندگیتون با بچه های خوشگلتون باشید. با آرزوی روزهای خوب در پیش رو...
پاسخ:
سلام
ممنون
چشم
سلام . بنده هم ایام محرم و صفر رو بهتون تسلیت میگم. تو این ایام هروقت دلتون شکست وگوشه چشمتون تر شد حتما حتما بنده رو دعا کنید که به شدت محتاج دعایم.
پاسخ:
سلام
چشم دعاگو هستم
سلام حالتون خوبه؟
یه سوال ازتون دارم چون مرد هستید بهتر میتونید راهنماییم کنید
من الان دو ماهه عروسی کردم شوهرم هم خیلی دوسم داره چیکار کنم عشقش روز به روز بیشتر بشه؟با به دنیا اومدن بچه ایا عشقش کم رنگ میشه؟همه میگن بعد به دنیا اومدن بچه مرد نسبت به زنش سرد میشه درسته؟
پاسخ:
سلام
هر روز بهتر از دیروز باشید.
نه هر گلی بوی خودش رو داره.
سلام
ایشالا حال همسرتون خوب باشه و همینطور بچه های نازتون!!!(البته من ندیدمشون احساس کردم که باید خیلی خیلی ناز باشن :) )
شما هم برای ما دعا کنید...متوجه شدم مهمترین آدم زندگیم ام اس داره و نمیدونم باید چی کار کنم...تورو خدا به وبلاگم سر بزنید و راهنماییم کنید!
ببخشید نمی تونم ادرس ایمیلمو بدم... :((
من هیچی راجع به این بیماری نمیدونم...خیلی اوضاع بدی دارم...
تورو خدا توی عزاداری هاتون علیرضای منو هم یاد کنید...!!!
وبلاگم :http://ftnk.mihanblog.com/
پاسخ:
سلام
چشم دعاگو هستیم همگی
خدا رو شکر ...مرسی
التماس  دعا  
gلحن حرف زدنت سنگین شده نشون میده داری ادم میشی.ایشالله که دیگه اصلا نیای وبت وبچسبی به زندگیت
پاسخ:
آدم شدن محال است
شما باید سریعا به یک روانشناس مراجعه کنید. نه بخاطر رابطه با همسرتان.بلکه بخاطر خودتان.این وبگاه در سه کلمه خلاصه میشود:التیام(برای خود و تمام ضعفهای شخصیتی تان)انتقام(از تحمل ناسازگاری های همسرتان درحالیکه از اصلاح, اقناع و حتا حذف وی ناتوان و درمانده اید) و اعتیاد(به فضای مجازی و کسب دلسوزی جماعت نسوان و دنبال کردن روابط عاطفی_مجازی تشکیل یافته در این بین)
اگر نیت صلاح خود و خانواده تان را دارید صراحتا عرض میکنم فضای مجازی, و بطور اخص ادامه ی کار این وبلاگ نه تنها کمکی به آن نمیکند,بلکه موجبات انحرافات عقلی و اخلاقی نویسنده  را هم مهیا می کند.
اما اگر نیت دیگری باعث ادامه ی نوشتن شماست, این کامنت را پاک کنید چرا که تکلیف تذکر از گردنش ساقط شده است.
پاسخ:
فکر نمی کنید یکم خیلی بد بین هستید؟؟؟؟
خدا را شکرررررررر

من هم از همه التماس دعا دارم که سخت محتاجم

ممنون
باشه چشم حتما اقایی
۱۰ آبان ۹۳ ، ۰۸:۲۸ فاطمه دارست
سلام اقای مدیر اوووووووووووووووف خیلی نگران شدم گفم نکنه خدای نکرده دخملی چیزش شده.........ایشالا که همیشه سلامت باشید ....
زودبیاد از کارای دختری بنویسید.....
پاسخ:
سلام
ممنون
۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۵۶ ترانه هستی
سلام 
خدا رو شکر که خوبین .خیلی نگران بودم.
ایام سوگواری سیدالشهدا رو به شما تسلیت میگم.عزاداریتون قبول.
التماس دعا..
۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۳۴ گلناز (مادرانه های مامان به توان دو)
سلام خدا رو شکر خوبید همه ...............
محتاجیم به دعا ............

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">