رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

دلم زیارت نخواست

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۲ ب.ظ

با سلام

این روزا از طرف محل کار اسکان تقریبا رایگان در مشهد مقدس می دادند تا زیارت بریم اما اصلا دلم راضی نمیشه زیارت برم و همانطور که در پستی (اینجا) گفته بودم از امام رضا دلگیرم و هر طور فکر میکنم میبینم امام رضا می تونست کمک کنه و من که در خونش رفته بودم قدرت داشت سرنوشتم رو طور دیگه ای رقم بزنه. نمیدونم موندم بخدا تو حکمت این کارا.

اصلا آرامش در زندگیم نیست و حسابی داغونم.

موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۳/۰۵/۱۸
مرد تنها

نظرات  (۶۰)

سلام(با تعجب)

چرا نمیشه

میشه کامنت بزارین...

قرار بود یه رمز بدین..(((:

رمز همون پسته را.....

ینی میشه بدین ..رمزو..(نگاه ملتمسانه)

(دستها چسبیده بهم) لطفن..


پاسخ:
سلام
بالاخره امروز شد و فرستادیم.
قربون امام رضا برم نمیدونم چه حکمتی توشه خواهر منم برای ازدواج به خودش متوسل شد  دست خالی برنگشت ولی دم امام رضا گرم بدترین چیزی که میشد و امکان داشت و نصیب خواهرم کرد البته میدونم توش یه حکمتی هست اما ما اندازه این حکمتا و امتحانا نیستیم.فقط خودش کمک کنه

فقط میتونم بگممممممم حیلی ناسپااااااااااااااسین..)))))))):

قربونتون برم امام رضا جونم تا بهمون حاجت میدی میخواهیمتون تا نه بنا به حکمت... دیگه..........

پس ما براورده شدن حاجتمونو میخایم نه شما را......

این خیلی ناسپاسیه.........

پاسخ:
هر کار میکنم تو وبلاگتون نظر بزارم نمیشه
تصمیم گرفته بودم دیگه وبلاگتون نیام .چون ناامید می شم و بدبین.روحیه خیلی حساسی دارم.تقصیرشما نیست که می حرفید تا خالی شین با نوشتن تقصیر منم نیست که ناراحت می شم .بعد از یک ماه دوباره وسوسه شدم وارد وبلاگتون شم.وای من هم ازدواج نکرده کلی مشکل با ادما دارم.از بابام عاطفه نگرفتمو و کینه ای و حساس ترشدم .خب پذیرفتم بابام نمی تونه و بلد نیست محبت کنه خسیسه به شدت.سخت گیره بدبینه جلوی فکرت وای میسه برای گرفتن حقت همش باید بجنگی بی تفاوته تو خونه من فقط سلام و خدافظ می گم و فوقش ۵ جمله خبری یا دفاعی رد و بدل شه من همیشه مظلوم بودم.بابام با مامانمم رابطش تو این مایه هاس اما بابام دراکولا هم نیست اگه مقاوم باشی یکی درمیون حریفش میشی.اما ضربه عاطفی من خوب نشده من مشاوره ها رفتم و می روم. در ارزوی ازدواج ایده الم شاید عاطفه ام انجا تامین شود اما نه این خواسته خطرناک است اگر ایده ال نباشد می شکنی .اصلا در انتظار ازدواجی با موفقیت بالا با ضریب دلخوری های اندکم اره اینطوری بهتر شد از مدینه کمی فاضله فاصله گرفتم. وای مشکلی وجود دارد تضاد درون من توکل به خدا یا نکردن؟من هم از اعتماد به او ضربه دیدم می ترسم به او توکل کنم اگر از زندگی مجردی ازاد با این کمبود که تا الان مقاومت کردم و گناه نکردم به زندگی زناشویی بسیار پر مسوولیت وارد شم و هندوانه سربسته سر باز کند  و ان چیز نباشد که من می خواهم چه؟من طاقتش را ندارم.من توکل و توسلش را ندارم من توکل می کنم به جای ارامش لرزه بر تنم می افتد این چه هدایتیست؟ من غصه می خورم برای دل دادن های ما به دین و نفهمیدن حکمت ها .مگر ما انسان نیستیم؟ چرا خدا چراییش را نمی گوید که احساس حماقت ما به اعتماد به دین از بین برود؟دیگر نمی توانم تسلیم باشم.خدا ادم حسابمان کن و برایمان توضیح بده چرا نمی دهی تا ارام شویم مثلا بگواگر دوست خوب به تو الان نمی دهم چون اگر بدهم تو اینجوری میشی.زمان امامان انان این توضیح را می دادند.گاها فکر می کنم  کاش بی دین بودم .البته کفر های گاه و بی گاه من هم که زیاد شده نشان این بی دینیست.البته اقای مدیر این نوشته ها ذهنیات هر روزه من است که جوابشان را نمی گیرم .من باید از شک خارج شم تا تصمیم بگیرم برای زندگیم ؟ برای هر تصمیمی. من فلج شد م از فکر.من به عدالت خدا شک کردم.من به ازاده بودن انسان ها شک کردم.من دینی که از روی  ترس از به گناه افتادن است را نمی خواهم.ما باید از روی عشق خدا را عبادت کنیم نه از ترس.متنفرم از حس ترس درونم.روزگاری با خدا عشق بازی داشتم.اههههه چقدر بهم ریخته حرف زدم.داغ دلم تازه شد.من فکر م اینجوری شده .خدا همه کسانیکه خیلی دوست دارد خیلی اذیت می کند تا هدایتشان کند!!! خدای من خدای سختی دادن است نه خدای سهل گیر .تقصیر خودش است اما می خواست سختی ندهد با سختی در حد توان مشکل نداشتم با سختی فراتر از ظرفیت مشکل داشتم به امام رضا گفتم من خدا را اینگونه شناختم که گاهی به ادم سختی می دهد تا رشدش دهد اما نه در حد فراتر از توان این ظلم است و خدا به من داد .به شما داد و ما وظیفه داریم کافر نشویم!!!دوست من ایمان داشت بر اثر سختی های بسیار ایمانش را کنار گذاشت و گفت خدایا من به تو کار ندارم تو هم به من کار نداشته باش.دیگر ۳ سالیست نماز نمی خواند.دعا داریم که معناش تو این مایه هاست که خدایاهمچون پیامبران فراتر از توانم بر دوشم  مسوولیت مگذار ایه های اخر سوره بقره.اگر خدا ان خدای عادل است چرا فراتر از توان سختی می دهد؟ 
گفتم چون دوست داشتم اینجا فکرم خالی شود.
اما بگذارکمی مثبت بگویم  من ته دلم امیدیست که به زودی برطرف می شود خیلی اطمینان نمی کنم اما خب بهتره جملات مثبت حقیقت یا توهم گفته شود.
نگرانتان بودم پس کنجکاوی و دلسوزی غلبه کرد بر خودخواهی سرنزدن.
پی نوشت: دختر ها باباییند و نفوذ پدر بر دختر بیشتر از مادر می تواند باشد از لحاظ روحی.خوب شد که بچه دومتان دختر شد 
پی نوشت۲:من دارم عمه می شم اما وقتی فهمیدم پسر ه بچه خیلی دمق شدم شاید به خاطر بی تفاوتی های پدر و برادر و تصور منفیم نسبت به مردهاست
پی نوشت ۳: من همیشه به خدا می گویم بچه ای به من بدهد از لحاظ جنسیت که بتونم تربیتش کنم.شاید من در تربیت پسر بهتر عمل کنم تا دختر یا بالعکس
پاسخ:
سلام
ببینید علت مشکلات شما به بی عدالتی خدا بر نمیگرده بلکه به عملکرد ضعیف انسانها و مسئولین بر میگرده.
اگر پدر و مادرها سختگیری نمیکردند هیچ آقای جوانی از ازدواج نمی ترسید.
اگر خانم ها کم توقع بودند مردان ترس از ازدواج نداشتند.
اگر مسئولین خب مدیریت میکردند همه شاغل بودند و به فکر ازدواج و...
اگر پدر و مادر به جای خونه و ماشین یا شغل و ... به فکر ایمان طرف بودند مجرد کم بود.
الان 100 هزار دختر بدون شوهر هست خدا چکار کنه؟ نمیتونه از اسمون فرشته نازل کنه تا بیان شوهر اینا بشند.
خانمی میگفت پدرم بخاطر اینکه پول رهن خواستگار کم بود بهترین فرد رو رد کرد.یا چون شغلش خیلی عالی نیست و ...
از ماست که بر ماست
ممکنه شما بگید من اینجور نیستم اما سبا خانم زلزله بیاد خوب و بد با هم هلاک میشند این قانون زمینه.
سلام

اول اینکه عید مبارک
دوم اینکه امروز روز اشتی کنونه
البته قهر نبودی میدونم اما این پستی که گذاشتی نشون میده دلگیری
لطفا تجدید نظر کنید

ممنون
التماس دعا
پاسخ:
سلام
ممنون. پست برای قبل عیده. ما مخلص امام رضا هستیم من کی باشم که بخوام اظهار وجودی داشته باشم.
استاد پناهیان: 
شما باید خیلی شنیده باشین که آدم باید در انتخاب همسر دقت کنه .... 
شما زیاد گوشتونو به این حرفا ندین!... 
این از عجایب روزگار ماست ... 
ببینید رفقا ... 
ما توی روایات داریم که انتخاب همسر مهمه اما اون قدری که تو صداسیما میگن نیست ! 
...وقتی زیاد این حرف رو تو صداسیما بزنن 
مردم کم کم به انتخابشون شک میکنن.. ! 
شک که کردن راحت دعوا میکنن ... 
راحت که دعوا شد ...راحت طلاق گرفته میشه ... 
خجالت آوره آمار طلاق تو کشور ما ... 
بابا انتخاب همسر اونقدرها مهم نیست ... 
با هر کسی که ازدواج کردی اون بهترین کسی بوده که خدا برات انتخاب کرده ..! 
آقا..اینجا تو قرآن می فرمایند : 
ما زندگی انسان روخلق کردیم برا چی ..؟ 
زندگیتو خلق کردیم برا امتحان ... 
خب خدا بدونه تو داری می ری تو خونه ای که رشدت از بین میره خب نمیزاره ..! 
انتخاب همسر یه امریه که عجیب و غریب مقدر شده ... 
استخاره هم نمیخواد .. 
هرکی میخواد با کسی ازدواج کنه دو رکعت نماز بخونه 
بعدش صدبار بگه استخیرک یا الله ... 
یه یا علی بگه بره جلو ... 
جور شد ؛ راحت بزار جور شه ... 
سخت گیری نکن ... 
هوای نفست دخالت نکنه سخت نگیری ... 
گاهی تو این انتخاب همسرها اینقده گناه میشه... 
اینقده دلها شکسته میشه... 
اینقدر شک و تردید به خدا میشه .... 
... انتخاب همسر یه امریه که عجیب و غریب مقدر شده ... 
هر کسی نمی تونه با هرکسی ازدواج کنه ... 
خدا بدونه تو داری می ری تو خونه ای که رشدت از بین می ره خب نمی زاره .... 
در مسئله خانواده ، قضیه رو از انتخاب همسر شروع نکنین... 
مهمه،ولی زیادی به انتخاب درست اهمیت ندین ... 
اون وقت همه به انتخاباشون شک میکنن ..! 
( مهم رفتار تو با خانواد ته ..! ) 
پیامبر (ص) می فرمایند: 
هرکسی میخواد خدا رو طیب و پاکیزه ملاقات کنه با همسرش بره پیش خدا. 
...هرکی میخواد باصفا ، پاکیزه ...بره پیش خدا با همسرش بره...

پاسخ:
سلام
حرف های جالب و جدیدی بود. جای تامل هست
اینقدر ازاون بددبخت ایراد ننگیر تو میگی و بخندی که اونم بگه باهات و بخنده مطمئنم تو هم یه اخلاق گندی عین شوهرم داری و بعدد ازش ایراد میبگیری حالم ازتون بهم میخوره
پاسخ:
خانمم میگه وقتی تو خونه نیستی خونه بی روح هست و هیچ نشاطی نداره.
انقدر زود قضاوت نکن.
من شوخی نکنم و شاد نباشم میمیرم. با وجود اذیت هاش و نارحت کردن هاش اما خیلی سعی میکنم شاد باشم.
سلام
یه کم از پست هاتونو خوندم. گاها دیدم خانم هایی رو که توی وبلاگاشون از لحظه های شاد زندگی شون نوشتن اما اینجا یه آقایی هست که از رنج نامه هاش می نویسه. می دونید فرق شما با اونا چیه؟ اونا هم مثل شما سختی و رنج دارند ولی بعد مثبت زندگی و خاطرات خوبشون رو پررنگ می کنند و این باعث افزایش روحیه اشون می شه ولی شما هر روز دارید بعد منفی زندگی تون رو اینجا ثبت می کنید و مدام پررنگ و بزرگش می کنید و روحیه خودتونو خراب می کنید. یعنی شما هر روز دارید بدبختی هاتون روبه خودتون یادآوری می کنید. انصافا شما یه روز شاد هم با همسرتون نداشتین؟ یه لبخند؟ یه نگاه مهربون؟ اینا رو هم ثبت کنید بد نیست. من متوجه شدم شما حرف هایی رو که قراره مشاور بهتون بگه رو پیش بینی می کنید. صبر و تحمل و... ولی باید بگم که اشتباه می کنید. مشاور به صورت تمرینی یه سری رفتارها رو براتون میگه یعنی شما یه هفته یا یک ماه یک تغییر رفتار کوچیک انجام می دید و اثرش رو گزارش می کنید و باقی رو هم ایشون تصمیم می گیرند. توصیه می کنم در مورد روحیات خانم ها و آقایون مطالعه کنید. تفاوت های نگاه به زندگی و احساس و روش های شاد کردن و شاد شدن؟ متاسفانه بچه مذهبی های ما در مورد خیلی مسائل چشم و گوش بسته هستن. حتی بعد از ازدواج. توصیه می کنم اگر در مورد مسائل ج.ن.س.ی هم مشکلی دارید با مشاورتون صحبت کنید. ممکنه خانومتون درباره این مسائل از شما راضی نباشه و اصولا مسائلی که تو اتاق خواب پیش میاید گاها باعث عقده هایی می شه خودش رو به صورت حسادت و چشم و هم چشمی و نق زدن و بداخلاقی و افسردگی نشون می ده. از مشاورتون بخواید به صورت خصوصی با خانمومتون صحبت کنه شاید یه سری مسائلی باشه که روش نشده باشه به شما بگه یا شما هم یه سری انتظاراتی داشته باشید که روتون نشده باهاش درمیون بگذارید. شاید ترک بعضی عادت های کوچیک یا جایگزین کردن بعضی عادات مثبت کوچک زندگی شما رو زیر و رو کنه. از امام رضا هم دلگیر نباشید. گاهی اوقات ادم در بیان حاجاتش بعضی شرایط و خصوصیات خودش رو در نظر نمی گیره و وقتی حاجتش برآورده می شه و تو دردسر می افته مسئولیتش رو گردن خدا و معصومین علیهم السلام می اندازه. بعضی دوستان مشاورهای گرونی رو براتون پیشنهاد کردن. توصیه می کند حتما امتحان کنید ولی تلاش و پیگیری خودتون مهمتر از نظر مشاوره. مثل دارویی که بعد از تجویز باید مصرف بشه وگرنه صرف مشاوره رفتن دردی رو دوا نمی کنه. نامه نوشتن برای همسرتون - یادداشت گذاشتن-گل خریدن- پیامک های زیبا دادن و ... امتحان کنید. تا به کسی محبت نکنید محبتی هم دریافت نمی کنید. من مطمئنم همسرتون احساس می کنه جایگاهش تو قلب شما به خطر افتاده. کمی نوازشش کنید. حرف های محبت آمیز بزنید. گاهی هدیه های کوچیک بخرید. حداقل روی یک با ببوسیدش . غرورتون رو کنار بگذارید اگه روی خوش نشون نمی ده کمی نازش رو بخرید. مطمئن باشید سود همه ی اینها به خودتون برمیگرده. شاید کمی هم ایدآلگرا بودید و حالا سرخورده شدید. کمی حالات و تفکرات خودتون بررسی کنید ولی نهایتا برای شادی و سرزندگی زندگی تون تلاش کنید. تلاش کنید و دعا کنید. و یک سوال که جوابش رو درخلوت خودتون به خودتون بدید: فکر نمی کنید بعضی از کامنت های این پست ها ثبات قلب و ایمان شما رو به خطر می اندازه؟ اینو دلسوزانه گفتم!من عازم مشهد هستم. براتون دعا می کنم. فکر نمی کنید اینکه من قبل از سفر مشهدم به اینجا سر زدم و مطالب شما رو خوندم و قصد کردم براتون دعا کنم هدیه امام رضا (ع) به شما باشه؟ چطور می تونید ازش دلگیر باشید؟ راستی یادم رفت بگم من کارشناسی ارشد مشاوره می خونم! با آرزوی توفیق.
یاعلی.
پاسخ:
سلام
من حواسم هست که نوشته هام تاثیر منفی همیشگی نداشته باشه.
منظورتون رو از این جمله نفهمیدم بیشتر توضیح بدید:
فکر نمی کنید بعضی از کامنت های این پست ها ثبات قلب و ایمان شما رو به خطر می اندازه؟
ممنون که دعام می کنید.
چه خوب که در این رشته هستید.دوست داشتید خوشحال میشم با شما یک جلسه ای مشاوره داشته باشم.
زیارت برید نرید اعتقاد داشته باشید نداشته باشید صبح تا شب نماز بخونید نخونید حقیقت اینه که انسانها خودشون انتخاب می کنند خودشون تصمیم میگیریند خودشون زندگی می کنند خودشون تلاش می کنند خودشون اشتباه می کنند و خودشون شکست می خوردند ! من شاید از نظر عقیدتی خیلی با شما و خیلی از کسایی که اینجا براتون کامنت گذاشتن و ترغیبتون کردند که به زیارت برید فرق داشته باشم! آدم عمیقی نیستم کلا و این چیزایی که خوندم خیلی برام عجیب بود!!! اینکه از امام رضا دختر خوب یا پسر خوب بخوایم مثلا!!!!!!!!! یا نذر کنیم و این حرفا! به نظر من هیچ کس به اندازه ی شخص شخیص آدم مسئول اتفاقات زندگیش نیست! شما یه مدت برا یه زندگی مشکل دار تلاش میکنی خوب اگه نتیجه نداد یه فکر دیگه میکنی! اگه بچه نداشته باشی جدا میشی اگه داشته باشی میزان سود و زیانشو بررسی میکنی ببینی چه کاری به نفع همه اعضای خانوادته!! همسر شما برای شما بهترین  نیست شاید برای یه مرد دیگه بهترین میتونست باشه شما هم برای ایشون بهترین نیستی ممکن بود برای فرد دیگه ایده آل بودی خوب آدما متفاوتن و  تشخیص شخصیت آدمها قبل از ازدواج کار آسونی نیست و هر کسی که ازدواج میکنه باید روی دیگه ی سکه رو هم مد نظرش داشته باشه و این نشونه ی این نیست که مثلا شما بدشانس بودی یا حکمتی در کاره یا مثلا خدا دوستت نداشته! اینا همش حقایق زندگیه یه روزی با دل ما سازگاره یه روزی نیست به همین سادگی! حالا درک نقش امام رضا این وسط برای من سخته!!!! شما اگه یه جایی میری که آرامش میگیری اگر انسان معتقدی باشی خوب میری یکی میره زیارت آرامش داره یکی میره بالا کوه آرامش داره! یکی از تنیسورهای معروف جهان سرطان میگیره خبرنگار ازش میپرسه هیچ وقت از خدا پرسیدی چرا بین اینهمه آدم تو باید همچین اتفاقی برات بیفته؟ جواب داد نه نپرسیدم چون هیچ وقت از خدا نپرسیدم چرا بین اینهمه تنیسور من باید اول جهان بشم!! شما بین اینهمه موفقیتهای احتمالی که در کار و تحصیل داشتی اومده حالا زندگی مشترک ایده آلی نداری ! خوب مهم نیست اینم بخشی از حقیقت زندگی شما بوده که به هر حال یه راه حلی براش پیدا میکنید  ...سخت نگیرید
پاسخ:
نه اینطورم که میگید نیست.
اراده و خواسته ما در مسیر اراده خدا و اهل بیت هست. خیلی جاها دست منو گرفتند که معتقدم و بخاطر همین اینجا برام سوال شده.
سلام
شما تا به حال شده به این فکر کنید که شاید خدا شما رو برای نجات اون خانوم فرستاده و شاید با کس دیگه ای ازدواج میکرد سرنوشت بدتری داشت اما شما شاید بتونید تا شادابی خودش رو به دست بیاره و اون هم ارامش بگیره  اگر شما واقعا ادم مذهبی باشید باید بدونید ما همه کارهامون رو در راستای رضایت خدا انجام بدیم پس از این به بعد سعی کنید با نیت ارامش همسرتون تلاش کنید نه خلاصی خودتون .
یه سوال همسرتون از این وبلاگ خبرداره و مطالب شما رو خونده ؟
پاسخ:
سلام
نه بابا خبر داشته باشه؟ حرفایی میزنیدا!

سلام

از آقای فاطمی نیا شنیدم که :

وقتی دعا می کنید یا چیزی که م یخواین رو بهتون می دن و تو دامنتون می ذارن

یا می ریزن به حسابتون

و دومی معمولا چیزیه که خیلی خیلی چشمگیرتره

 

مطمئنم امام رئوف براتون بهترین ها رو ریخته

شاید مثلا ده سال دیگه قراره نتیجه رو ببینین

 

ولی خیلی خودتون رو بی گناه و خوب و عالی نشون می دید شاید اگه خواننده هاتون صحبت های خانمتون رو می خوندند به اون حق می دادن نمیدونم!!!! امیدوارم که خدا کمکتون کنه و به زودی مشکلتون برطرف بشه...
من یه مورد اینجوری دیدم...
یه دختری بود تو سفر به مشهد یکی از همسفرهاش واسه داداشش ازش خواستگاری کرده بود اینم به خانوادش گفته بود به خاطر اینکه تو راه زیارت امام رضا(ع) این اتفاق واسش افتاده پس حتما پسر خوبیه و حکمتی تو کار بوده...دیگه ندیده و نشناخته با هم عقد کردند و 4 ماه نشده بود که از هم طلاق گرفتند...این گونه افکار،افکار درستی نیستند...
پاسخ:
نه من حقیقت ها رو نوشتم حتی از بدی هام هم تو پست های قبل نوشتم و تمام حرف های خانمم رو نوشتم.

 آدرس مرکز مشاوره شکیبا : خیابان آفریقا، بالاتر از میرداماد ،رو به روی برج آناهیتا ، نبش کوچه سرو پلاک 2 ، طبقه دوم ، واحد 10

 

  

     شمار تماس :

    02188791861

    02188655980

 

  روزهای کاری مرکز : از شنبه تا چهارشنبه ساعت 8  الی  22

 

پاسخ:
ممنون
اینم یه ادرس از یه مشاور که حتی فوقش اگه یک الی دو میلیون هزینه کنید به تدریج منظورمه اما زندگینون معجزه میشه
http://www.drbahramiclinic.com/

خانوم دکتری بدری السادات بهرامی در تهران
اقوامی در تهران دارید که گاهی به منزلشون برید برای دکتر رفتن یا نه اگه ندارید بگید تا راهنماییتون کنم
پاسخ:
سلام
ممنون . مشکلی نداره بتونیم میریم.
شما چه جور دکتری هستید که نمیدونید " اسرار " غلطه و " اصرار " درسته ؟
مشق امشبتون :
صد بار از روی ( اصرار ) بنویسید .


غلط املایی تونو در جواب ( شادی ) جستجو کنید .
اگه شما دکتری .. پس منم پروفسور حسابی مرحوم هستم !
پاسخ:
سلام پرفسور حسابی
خطای بزرگان بزرگه جناب غلط گیر
اشتباه لپی بوده حالا شما ببخشید. بارها این کلمه رو قبلا نوشته ام اما هیج جا غلط نبوده.



سلام....حالتون خوبه؟؟انشالا ک ایام ب کامتون باشه....داداشم همه تو زندگیشون مشکل دارن....خیلی هم دارن
زیاد حساسیت نشون ندین....ب وبلاگم بیاین مختصر اتفاقات زندگیمو نوشتم....میبینید ک مشکلات برا همه هست
پاسخ:
سلام خانم دکتر
ممنون خوبم شکر خدا
چشم سر میزنم

سلام
یه سوال لطفا همسرتون رو از چیزی محدود نکردین؟؟؟؟؟مثل ممنوعیت از تحصیل یا کار یا حتی چیزای ساده تری مثل اینترنت و کلاس هنری و...
توجه داشته باشید آقای محترم اگه دنیای زنتون رو کوچیک کنید اون هم عصبی میشه کلافه میشه میوفته تو خط لجبازی با جاری و چشم و هم چشمی و... اگه چنین رفتاری دارید جدی بگیرید.
مردا رو فقط خدا میشناسه یه قانون هایی برا زناشون وضع می کنند که آدم شاخ در میاره از  شنیدنشون...
پاسخ:
سلام
نه خیر نه تنها محدود نکردم بلکه بارها تشویق و اسرار کردم بره کاری پیدا کنه و یا کلاس بره و حتی براش وبلاگ درست کردم اما هیچ پیگیری انجام ندادند.
از این قانون ها خانم ها هم کم وضع نمی کنند!
ببخشید ولی با همین یه پست و همین جوابای کامنتا میشه علت همه مشکلاتتون رو در خودتون جستجو کنین. شما فکر کردید اگه نرید زیارت الان امام رضا کمش میاد؟ شما بسیار کودکانه فکر و عمل میکنید.  شاید در برخورد با همسرتون هم خودتون همچین رفتارا و افکار کودکانه ای دارید؟ برادر جان ما محتاج و گرفتار اون بارگاه هستیم نه امامان ما!!
از کجا میدونید اون روز که به قول خودتون با امام رضا رفیق بودید ایشون از شما راضی بودن و با شما رفیق؟  تا از مشهد اومدید یه مورد پیدا شد و شمام یه ذره درایت به خرج ندادی و ازدواج کردی، شد تقصیر امام رضا؟!! رفاقت شما با امام رضا بیشتر بود یا رفاقت امام رضا با خدا؟ مگه خود امام رضا اینهمه سختی نکشید؟ پس لابد خدا دوستش نداشت نعوذ بالله.
البته قابل درک است که شما بسیار خسته هستید و این افکار هم زاییده همین حال و هوای شما. امامان مهربان حتما شما رو درک میکنن ولی ما هم نباید از این روح بزرگ و کرامت جاریه اونها سوء استفاده کنیم و هرچی از دهنمون میاد بگیم. خصوصا در فضای مجازی که گاها بسیار مغایر و مخالف با دین ما و به خصوص تشیع هستش. تو دلتون با امام رضا حرف بزنید . دلیل نداره که همه جا جار بزنید و خدای نکرده ایجاد شبهه کنید!!!
پاسخ:
سلام
نمیدونم شاید مشکل از من بوده یا حکمتی هست . چه عرض کنم.
خیلی حس بدیه ادم دلش میگیره و هیچ منطقی نمیتونه ارومش کنه به قول خودتون شیطونم که هی از اب گل الود ماهی میگیره.....موابظب دختر نازتون باشید....
سلام

کلا معتقدم اگر رابطه خوبی بین ما و ائمه وجود داره عنایت حضراته
و اگر دلیلی برای دلخوری ما وجود داره احتمالا ضعف وجودی ما و یا القائات شیطانه
اگر حضرت دعوتتان کرده پس نزنید به خاطر این دلگیریها که دارید
هر چه قدر هم عرصه تنگ میشه قهر نکنید اگر کسی بتونه کمک کنه همین اولیا الهی هستن با قهر کردن خودمون محروم میشیم
ی مطلب که هر وقت دلم از اطرافیانم میگیره یادش میفتم اروم میشم بخونید شاید مفید باشه

آقا سید هاشم حداد می فرمود: « چندین بار خدمت آقای قاضی عرض کردم که اذیت های قولی و روحی، امّ الزوجه( مادر زن) من، به حد نهایت رسیده است و من حقاً دیگر تاب و صبر شکیبایی آن را ندارم و از شما می خواهم اجازه دهید زنم را طلاق دهم.» مرحوم قاضی فرمودند:
از این جریانات گذشته، تو زنت را دوست داری؟
عرض کردم: آری.
فرمودند: آیا زنت هم تو را دوست دارد؟
عرض کردم: آری.
فرمودند: ابداً راه طلاق نداری. برو صبر پیشه کن، تربیت تو به دست مادرزنت می باشد، با این طریق که می گویی خداوند چنین مقرر فرموده است که ادب تو به دست مادرزنت باشد. باید تحمل کنی و بسازی و شکیبایی پیشه کنی!

من هم از دستورات مرحوم آقای قاضی ابداً تخطی و تجاوز نمی کردم و آن چه این مادرزن بر مصایب ما می افزود تحمل می نمودم تا این که یک شب تابستانی خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم، داخل اطاق بودم که مادرزنم تا فهمید من آمده ام شروع کرد به ناسزا گفتن و فحش دادن و همین طور به این کلمات مرا مخاطب قرار دادن، من هم داخل اتاق نرفتم، یکسره رفتم پشت بام تا در آن جا بیفتم ولی این زنصدای خود را بلند کرد به طوری که نه تنها من بلکه همسایگان هم می شنیدند و به من سبّ و شتم و ناسزا گفت، گفت و گفت و همین طور می گفت تا حوصله ام تمام شد ولی بدون این که به او پرخاش کنم و یا یک کلمه جواب بدهم از خانه بیرون رفتم و سر به بیابان نهادم.

بدون هدفی و مقصودی همین طور داشتم می رفتم، در این حال ناگهان دیدم من دو تا شدم، یکی سید هاشمی است که مادرزن به او تعدّی می کرده و سبّ و شتم می گفته و یکی، من هستم که بسیار عالی و مجرد و محیط می باشم و ابداً فحش های او به من نرسیده، و اصلاً به این سید هاشم، فحش نمی داده و مرا سبّ و شتم نمی نموده، در این حال برایم منکشف شد که این حال بسیار خوب و سرور آفرین و شادی زا فقط در اثر تحمل آن ناسزا ها و فحش هایی است که وی به من داده است و اطاعت از فرمان استاد مرحوم قاضی برای من فتح باب نموده است و اگر من اطاعت نکرده، تحمل اذیت های مادرزن را نمی نمودم تا ابد همان سید هاشم محزون و غمگین و پریشان و ضعیف و محدود بودم.

الحمدلله که الان این سید هاشم هستم که در مکانی رفیع و مقامی بس ارجمند و گرامی هستم، که گرد و خاک تمام غصه های عالم بر من نمی نشیند و نمی تواند بنشیند. فوراً از آن جا به خانه بازگشتم و به دست و پای مادرزنم افتادم و می بوسیدم و می گفتم: مبادا تو خیال کنی من الان از آن گفتارت ناراحتم از این پس هر چی می خواهی به من بگو که آن ها برای من فایده دارد. »
آقای قاضی می فرمودند:

« انسان هیچ وقت نباید مأیوس شود و از دیر کرد نتیجه نباید دست از سیر و سلوک بردارد زیرا ممکن است کسی با ناخن زمین را بخراشد و سپس ناگهان به اندازه گردن شتر آب زلال و روان جاری شود
پاسخ:
سلام
ممنون نکات خوبی بود.
سلام از پست جدیدم حتما دیدن کنید لطفا
۲۳ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۷ کاش بتونم خشممو کنترل کنم
با سلام.وبتونو خوندم.بنظر من شما هم باید از خوبیهای دیگران وکمبودهای همسرتون بهش بگید سکوت نکنید وبهش بگید باوحود همه اینها عاشقشید وبراتون کافیه.باید باعقل لمس کنه هیچکس کامل نیست.وبهش قدرت قیاس بدین قیاس درست وعادلانه.باورکنید سکوت اوضاع رو بدتر میکنه.معلومه اعتماد بنفس خیلی پایینی داره
۲۳ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۳ اسممو نمیگم
سلام مرد متاهل زنده
پاسخ:
نه تو رو خدا اسمتون رو بگید
کجایید؟ نیستید؟ طلبیده شدید؟
پاسخ:
سلام
هستم در خدمتتون. نه خیر طلبیده نشدیم
سلام
این حرفها رو نزنید. ائمه نسبت به شیعیانشون حساسن. زود ناراحت می شن.
ما مشهد زندگی نمی کنیم ولی خانومم مشهدیه واسه همین زیاد می رفتیم مشهد اونم از هزاراااان کیلومتر دورتر از حرم.
یه بار وقتی بحث مشهد شد و ساکامونم بسته بودیم و آماده ی آماده بودیم، تو دلم به امام رضا علیه السلام گفتم:«ای بابا، حضرت مولا، چقد شما زود به زود دلتون برا ما تنگ میشه، بذارین حالا یه کم هم به کارامون برسیم.»خدا شاهده که کاملا" محض شوخی بود و تو دلم گفتم.
الان 6ماهه که هر روز قراره بریم مشهد، تا چک کردن اتوبوس و قطار و هواپیمام پیش رفتیم ولی دعوت نبودیم و نشده. هزار بار تا حالا ساک بستم و باز کردم.دعوت نبودم.
خلاصه، شما که اینجوری می گی اینجام جلو چش هزار نفر می نویسیش یه وقت مولایم علیه السلام به دل می گیرن و ناراحت می شن و دیگه راهتون نمی دن ها. از ما گفتن لطفا" از شمام شنیدن.
قهر کردن یه سیکل معیوبه. چرا نمی رید؟ برید حرف و با حضرت مولا علیه السلام رودررو حرف بزنید. اینها صاحب قلوب هستن. الانم می تونن همسرتون رو اصلاح کنن.
اگرچه ، اگر ظاهر دعاتون استجابت نشده؛ مطمئنم حضرت انقدر به جاش بهت دادن که تو الان متوجه نمیشی.گاهی واقعا" اون اتفاقی که ما میخوایم به صلاحمون نیس مضاف بر اینکه برا اصلاح زندگیتون هم مقادیر زیادیش دست شماست. شما وظیفتون رو انجام بدین، دعا هم بکنین، قطعا" خیرش رو می بینین.
من از یه عالم حسابی شنیدم که امام رضا علیه السلام رو به خاطر این با این اسم می خونن که هرکی میره حرمشون راضی میاد بیرون حتی اگه حاجت روا نشده باشه...
پاسخ:
سلام
ائمه ناراحت نمی شوند چون دلشون به جای دیگه وصله.
اگر قسمت نشده برید شاید بخاطر عجبی بوده که داشتید و به خوبی خودتون تکیه دادید نه کرم امام رضا.
حرف های خوبی زدید ممنون اما من با امام رضا خیلی رفیق بودم و هر سال یکی دوبار رو میرفتم زیارت و دوست داشتم تو زندگی کمکم کنه بدون امتحان و سختی که باعث رفوزه شدن بشه.
سلام باامام رضااشتی کنید وبه پابوسش برین .ارامشی که من از زیارت امام رضا گرفتم ازهیچ کس وهیچ چیزی نتونستم بگیرم اگه براتون مقدوره حتما برید وجلوی گنبدطلاییش بشینیدو حرف بزنید همه چیزو بگید تااروم بشید
سلام
پست جدید نمیذارین؟
پاسخ:
سلام
هستم در خدمتتون.
عجله نکنید بابا میزاریم.
جواب سوالات رو تو ایمیل دادم.
چه جالب منم دقیقا همین حس را دارم و بخاطر همین از امام رضا دلگیرم
سلام
من اگر گفتم ناراحتم به خاطر این نیست که 23 سالمه بلکه برای اینه که چرا دخترایی که واقعا دوست دارند با همسرشون حسن معاشرت داشته باشند و همیشه خوب و با اخلاق بودند همسر خوبی که میخواهند گیرشون نمیاد و آقایون هم همینطور
مگه ازدواج برای تسکین و آرامش نیست پس چرا این طور میشه؟؟
خدای عزیزم هزار هزار مرتبه شکرت
پاسخ:
سلام
من در مورد تسکسن و آرامش ازدواج یه پست نوشتم تو نظرات چیزای خوبی گفتند بخونید.
اما بدونید خیلی از همین زن و شوهرهای مومن هم که ازدواج می کنند به مشکل بزرگ برخورد کردند.

سلام برادر

خیلی اتفاقی مطالب رو تقریبا خوندم شما فوق العاده از خانومت ناراضی هستی و ناراحتی که جرا جلوی چشم آقازادع با هم بحٍ میکنید. میگید خانومتون مشکل روحی و شاید روانی داره؟ پس بچه دوم چراااااااااا؟ واقعا نمیفهمم. اگر خانومتون اینجوره که شما میگی چطور میتونه مادر خوبی و در آینده مادرشوهر و مادر زن خوبی باشه؟ چگونه بچه هارو تربیت میکنه؟حتما در زندگی فرزندانتون تاثیر منفی خواهد گداشت. البته اگر در این حد که شما میگی ایشون ایراد داشته باشه. دوتا بچه رو ناخواسته به این دنیا میارید که جلوی چشمشون باهم دعوا کنید و عذابشون بدید؟ واقعا نمیفهمم چرا؟ حتما ایراد از فهم منه

پاسخ:
سلام
بچه حق زندگی من هست و درسته همسرم اینطوره اما سعی میکنم خودم جبران کنم و پیش بچه ها مشکلی پیش نیاد.
بزرگ بشند خودشون درست رو از غلط تشخیص میدند.
سلام...هربارمیام این پستومیخونم متوجه میشم چقدر درکودکی ویابهتره بگم درجهل نوجوانی موندی...مردمومن امام رضا باید چکارت میکرد؟مگه خدابهت عقل وچشم ونداده بود؟تودرامرتحقیق وبررسی کوتاهی کردی تو درمدیریت زندگی شل و وارفته عمل میکنی اونوقت میندازی گردن امام؟همینکه یک بچه سالم داری یک زن که بقول خودت خوبیهایی هم داره بهت قسمت شده باید بری وازایشون بخوای که خدا درمحبتشو بروت همچنان بازبذاره.ازتو انتظاراین پست رانداشتم.
پاسخ:
سلام
من راه طبیعی رو برای انتخاب درست طی کردم و توجیه نمیشم با این حرفاتون.
کرم اهل بیت خیلی بیشتر از این حرفاست.
تازه ایمیل دادم کدوم روز جواب دادین؟!اشتباه گرفتینا!قبلا پیام داده بودم از طریق وبلاگتون تازه ایمیل دادم
درمورد سن تون اشتباهی گفتم 29 رو بکنین 30
پاسخ:
آها من فک کردم اولی منظورتونه.
بله چشمممم

سلام بهتون ایمیل دادم نگاه بندازید
بعد این خانم مهتاب که میگه من یه زنم و... من نیستما اگه ای پی رو نگاه کنید متوجه میشین
ازاین پس مهتاب خالی تبدیل میشود به مهتاب* باشه دوستم وبرادر گرامی؟!
این به اون در!
پاسخ:
سلام
بنویسید مهتاب خانم مهندس بهتر بهتون میاد.
من جواب ایمیلتون رو همون روز دادم.


من بچه که بودم موهام خیلی کم پشت بود خوب یادمه رفتم حرم امام رضا رو عالم بچگی موهامو مالیدم به در های حرم که یعنی زیاد بشن الان که یه جوان هستم موهام بلنده پرپشته اما از دبیرستان موهام سفید شد والان خیلی موهام سفیده یعنی واسه مهمونیومراسم مهمی حتما باید رنگ کنم. هراز گاهی دیر به دیر منم یهو تو فکر میرم چرا من که تو بچگی از سر صداقت این کارو کردم حالا باید تو اوج جوانی موهامسفید بشه اما از امام رضا تهش دلخور نیستم و به خودم میگم حتما حکمتی ر کار هست حکمتی هم نباشه بالاخره یه علت پزشکی داره واین انتظار بیجاست که ما بخوایم تو همه کاری امامان قانون طبیعت که همون علت ومعلول هست را برهم بزنند.ومرد دیگه اینکه من پدرم شب قدری سکته کرد وفوت کرد من همون شب قدر تو مسجد بودم با خود پدر واونشب از خدا چیزی نخاستم جز طول عمرزوسلاتامتی پدرمادرم.حالا ببین من اون سال چه ضربه ای به اعتقاداتم وارد شد وکاملا به این نتیجه رسیدم که دعا هی فاید ای ندارد اما الان که از اون ماجرا میگذره میفهمم که اتفاقات فراتر از فهم ودقت مااست. برادر عزیزم اینا را از زندگی خودم بهت گفتم که بگم من احساستو درک میکنم امابدون دنیاروی فکر وعقل ومنطق میگرده اگر این چیزا را رعایت کردی اون قت باید از خداا وامامان هم بخوای تو اون چیزایی که دست ما نیبست هوامونو داشته باشن
پاسخ:
ممنون نکات خوبی بود.
سلام،ببخشید بازم نیومده سوال میپرسم!یعنی همسر شما یه رگ خواب نداره؟آخه اکثر زنا دارن مثلا خود من وقتی ببینم همسرم به زندگیه خودمون بیشتر از همه چی دل میسوزونه(حتی بیشتر از زندگیه مادرشینا(حسودیو داشتید))میشم یه همسر نمونه،شما هم دنبالش باش تو رفتار همسرتون
پاسخ:
سلام
ما که این رگ خواب رو ندونستیم چیه و کشف نکردیم هنوز.
سلام
من پستهاتون رو خوندم و واقعا ناراحت شدم خدا بهتون صبر بده واقعا سخته و امیدوارم تو این امتحان الهی سرافراز بیرون بیاید
راستش حالا گریم گرفته و دارم گریه میکنم، من دختر 23 سالم که همیشه سعی کردم اطرافیانم از دستم راضی باشند و اخلاق خوبم زبان زد همه است(باورکنید تعریف الکی نمیکنم) ضمنا از نظر ظاهری هم همه تأئیدم می کنند، اما هنوز نشده اون آدم مومن و مقیدی رو که میخوام پیدا کنم ولی همسر شما قدر چنین نعمتی رو نمیدونه و بی توجهی میکنه نمیدونم چرا اون کسایی که لیاقت ندارند آدم خوب نصیبشون میشه
خداکمکتون کنه
پاسخ:
سلام
باباجون گریه نداره هنوز 23 سال دارید و این سن الان برای ازدواج دیر نیست و تازه شروع سن ازدواجه.
توکلتون بخدا باشه من که هیچی نیستم و هزاران هزار برابر بهتر از من ان شالله گیرتون خواهد افتاد.
موفق باشید.
سلام.
الان پست نحوه آشنایی باهمسرتونوخوندم.ببخشید اینو میگم چرا وقتی خدا یکی مثل خواهردوستتونو سر راهتون قرار داد فقط بدلیل نپسندیدن مادرتون شماهم پیگیر نشدین؟؟؟خداهمیشه به بنده هاش حق انتخاب میده.بنظرم شما اونجا کفران نعمت کردی وبعداز بازگشت از زیارت هم خیلی عجولانه درمورد انتخاب همسر فعلیتون عمل کردی.پدران وفرزندان همون امام رضایی که بهش متوصل شدین یک عالمه حدیث ودستورالعمل کاربردی در مورد انتخاب همسر دادند که فکرکنم شما به هیچکدومشون موقع انتخاب همسرتون عمل نکردی.بنظرم اونیکه باید الان دلگیر باشه   امام رضاهستن نه شما.چون میبینن شیعه شون فقط زبانی پیرو ایشون بوده .در عمل ودر متن زندگی توصیه هاشونو ندید گرفتی.چقدر در دین ما به اصالت وخانواده توجه شده وشماچقدر دراین زمینه درباره خانواده همسرت تحقیق کردی؟
پاسخ:
سلام
بله شاید حرفتون درست باشه.
اما ازدواج سنتی همینه دیگه مادر میره و نمیپسنده کنسل میشه.
بله کوکو.عالیییه فقط من دوست ندارم اصلا هرجی بانوان گرام زحمتشو میکشن میپزن عالیه کیه که قدر بدونه (یاد بگیر اخوی پاجه خواری رو کیف کردی ). ازمن میشنوی مسافرتو مجردی برو حالشو اساسی ببر البته با این توصیه مخربم اگه فرشته بانو بیاد اینورا باید جمع کنم برم خونه حاج خانوم اینا.ولی جون در مورد کوکو و یه قضیه مهمتر کوکو بهم کمک فراوان کردی دلم میخواست بهت سر بزنم.یاعلی
پاسخ:
یعنی شما خودت مسافرت مجردی میری؟ با این نوشته هات بعید میدونم تا سر کوچه هم جرات داشته باشی تنها بری.
قضیه مهمتر از کوکو ؟؟؟؟؟

سلام من یه زنم و توی زندگی مشترکم هیچی  یعنی هیچی واسه همسرم کم نداشتم. ولی همه لطفهام به وظیفه تبدیل شد. هیچوقت برای من وقتی نداشت فقط با دوستاش بود گردش با دوست. مسافرت مجردی. اوایل سعی میکردم با مهربونی بدرقش کنم به این امید که یه روزی تموم بشه. ولی یه بار که اعتراض کردم از اون به بعد به اسم ماموریت رفت مسافرت و بعدش لو میرفت که ماموریت کجا بوده من خونه تنها و ایشون با دوستاشون مسافرت... چی بگم که اینها یه قطره از دریای مشکلاتمه. دست بزن. بد دلی از نوع وحشتناک. فحاشی به خودم و خونوادم... جدیدا هم فهمیدم دوست دختر داره... بازم ازمن توقع داره خوب باشم و مهربونی کنم مگه میشه؟  ایا خانوم شما هم بدیهایی که همسرم در حق من کرده به شما کرده؟ مطمننا خیر؟ من حق مادر شدن ندارم چون همسرم مسوولیت پذیر نیست و میگه بچه دوست ندارم. برین خدارو شکر کنید که زندگیتون بوی خیانت نمیده که هیچی بدتر از این نیست. بقیه قابل حله ان شاالله
پاسخ:
سلام
کار همسرتون درست نبوده اما کاش از ابتدای مشکل دنبال حل اون بودید.
بعضی خصوصیات مردان اجتناب ناپذیرن و باید باهش کنار اومد و بعضی ها رو اصلاح کرد و...

وایییییییییییییییی مبارک باشه کلی خوش به حالتون شد
پاسخ:
ممنونننن
اگر این طور است که شما میگید همه اماما باید بهترین زندگیها و بهترین همسران و بهترین شرایط زندگی را داشته باشند چون در دعاهاشون که به دست ما هم رسیده همیشه از خدا بهترینها را خواسته اند و بیشترین تدبیر را داشته اند درحالیکه اینطور نست و مامی بینیم که امام حسن بدست همسرشون شهید می شن. یعنی این انتظار از دنیا صحیح نیست. دنیا محل آزمایش و بلاست. فقط امیدوارم بتوانید به همسرتان مزه تغییر کردنهای اندک را بچشد. بنظر من سعی کنید از یک مورد کوچک شروع کنید. مثلا وقتی ناراحت است اگر اهل داد زدن است سعی کنید با نرمی او را از داد زدن منصرف کنید تا چند وقت فقط نگذارید داد بزند یا مثلا حرف زشت بگوید. کمکم خودش هم متوجه این تغییر ناخواسته می شود و لذت آن را می برد و شاید به فکر تغییرات بعدی بیفتد. شما صبرتان را در این مسیر بکار ببرید بنظرم خودتان هم رشد می کنید. شما واقعا انسان خوب و صبوری هستید و امیدوارم موفق باشید.
پاسخ:
سلام
من میگم وقتی تو این مورد متوسل شدم نباید امتحان بشم چون بهترین خواسته بودم. نمیدونم والا
سعیم رو در تغییر میکنم.

شاید همین بهترین بوده.

بنظرم یبار با گریه حرفاتونو مثل کسی که با رفیقش میزنه به همسر بگید بالاخره اونم ذره ای از انسانیت رو داره دیگه .دلش رحم میاد کمتر اذیتت م.

بقول ... با محبت مار رو از سوراخ میشه بیرون کرد.

بالاخره یه باریکه راهی باید وجود داشته باشه بشینید خیلی خوب فکر کنید و تحلیل کنید حتما راهش رو پیدا میکنید اینقد ناامید نباشید.

توکلت علی الله   

سلام میتونم بپرسم نی نی چیه؟؟؟؟
پاسخ:
سلام
یه دختر ناز ان شالله
سلام  اخوی میدونستی منو از کوکو خوردن نجات دادی ؟امیدوارم همسر بانو اینجا نیاد که شانس من میدونم میاد .همسر جان مخلصیم صرفا اومدیم تشکر کنیم بریم(شکلک خنده دندان نما).
پاسخ:
سلام آقا محمد
بابا کوکو که خوشمزه است؟
ان شالله با همسر بانو زندگی شاد و آرامی داشته باشید .
دلم یه دل سیر زیارت حرمش رو میخواد
پاسخ:
ان شالله بطلبد و بریدو ما رو هم دعا کنید.
سلام
خیلی سخت میتونم قبول کنم ...اینهمه سادگی شما رو....مگه میشه یه مرد اینقدر ساده دل باشه ....پس سیاست ... کیاست ... اقتدار ... عظمت .... غرور...کجای زندگی شماست .....بمیرم الهی
پاسخ:
نمیدونم
به موانع و آزمایشات و مشکلات زندگی به چشم مسیری برای رشد خودمون نگاه کنیم.
سخنرانی ای که اینجا لینکش هست:
http://womanart-2.blogfa.com/post/477
و همین طور "انتخاب آسمانی" آقای پناهیان رو دانلود کنید گوش کنید
خیلی کمک میکنه بهتون
گاهی شاید لازم باشه ما دیدمون رو به خودمون و حضورمون در دنیا یه بازاندیشی بکنیم
لطفا حتما این کار رو بکنید
منتظرم نظرتون رو راجع به این سخنرانی ها بدونم
پاسخ:
سلام
چشم عمل میکنم.
باز هم میگم:
عسی ان تکرهو شیئاٌ و هو خیر لکم
کاش ما رو هم بطلبه و بریم 
شما حتما برو حالتو خوب میکنه واسه ما هم دعا کن.
زندگی انچه زیسته ایم نیس بلکه ان چیزیست که به یاد میاوریم تا روایتش کنیم...
سلام
از کجا میدونید که اگه با یکی دیگه ازدواج میکردین سرنوشت بهتری داشتین؟شاید بدتر از این نصیبتون میشده شاید یه خانم که متعهد به زندگیتون نمی بود و دنبال هزار خلاف بود چرا حالات های بدترین رو در نظر نمیگیرد. خانم شما بداخلاق هست اما آیا موردهای غیر اخلاقی دارد؟ اهل خیانت است؟و در تحمل همسر بداخلاق حدیث شنیده بودم که الان یادم نیست بدتر از این هم میشد خدا رو شکر کن و به پابوس آقا برو و درخواست اصلاح همسرت را داشته باش درخواست شفاء این بیماری.
پاسخ:
سلام
من میگم وقتی از امام رضا خواستم و متوسل شدم باید بهترین ها نصیبم میشد.
بالاخره باید یه فرقی بین اونی که میره زیارت متوسل میشه و چیزی رو میخواد با اونی که نمیره یا اعتقادی نداره باشه دیگه.
سلام . به این زیارت برین هم حال خودتون خوب میشه و هم حال همسرتون
بهتون آرامشی میده باور نکردنی . مطمئن باشید.

امام رضا ع نمیزاره به مهموناش بد بگذره .
پاسخ:
سلام
نمیدونم کاش باورم میشد از ته دل

سلام . جدا برام سواله چرا پیش روانپزشک نمیبرین ایشون رو؟ببینین افرادی مثل من و خانم شما که تو خانواده های پر استرس و تنش بدون توجه و محبت بزرگ میشیم پر از مشکلات روحی هستیم . خیلی سخت این دردهای روانی التیام پیدا میکنه در وجودمون .البته من مجردم و امیدوارم اگر متاهل شدم مثل خانم شما نشم . من خودم پیش روانپزشک رفتم .بهم گفت شما دچار وسواس فکری شدین .وسواس فکری یعنی یک فکر مدام تو ذهن شما میچرخه و بیرون نمیره . مثل خانم شما که مدام روی هر مسیله ای زوم میکنه .گفت تعادل شیمیایی مغز در اینجور مواقع بهم میخوره و با خوردن دارو مثل پروزاک که بمن داد این تعادل بر میگرده بعد از چند ماه که مشکل حل شد کم کم دارو قطع میشه . من خودم یه دوره مصرف کردم و خیلی اخلاقم خوب شده بود . نمیشه تا آخر عمر ناله کنین باید دنبال راه چاره باشید.موفق باشید
پاسخ:
سلام
بله درسته باید دنبال درمان باشند.
عجله نکنید
ایشالا خدا کمک میکنه  و بزودی امام رضا  میطلبه قسمتت میشه به سلامت میرید زیارت  
خوش باشید قربان

پاسخ:
ان شالله
۱۸ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۳۰ گلناز ( مادرانه های یک مادر حساس)
اگه موقعیتش رو دارید برید . ولی نه . مگه همسرتون حامله نیست خوب سفر رفتن براش خطرناکه . بهتر که نرفتید . از خدا کمک بخواهید.  امام رضا معجزه می کنه . بنظرم از همینجا هم می شه رفت زیارت . 
پاسخ:
بله همینطوره
سلام دستون درد نکنه ممنونم(بابت پستتون)
برین مشهد حالشو ببرین امام رضا خوبیتونو میخواست که یه زن خوب نصیبتون نکرد عوضش دوستای خوب نصیبتون کرد!حتما دلیلی داشته پس دلگیر نباشید
درمورد طراحی سایت بستگی به نوع سایتش داره شخصی وتجاری و...
از 300به بالا مگه میخواین سایت درست کنید؟ چون شمایید یک تومن به بالا!
در مورد گرمی شهرتون با توجه به ای پی من که دیدید شهر ما ...هستش شاید فهمیده باشید و هوای معتدلی داره وجایی که اون موقع سال کولر روشن میکنن گرمسیره صبر کنیدمثلا خوزستان یا بوشهر یا ... سورس کد وبلاگتونو ببینم شاید فهمیدم کجایید...
یه نگاه سریع انداختم ندیدم اگه دوباره دیدم میگم بهتون بگذریم
روزخوبی داشته باشید



پاسخ:
سلام خانم مهندس
خواهش میکنم.
بلههههه اینم یه تفسیری از این واقعه است.
چقدر گران فروشیدددد شما. دوست دارم یه سایت داشته باشم اما نمیدونم در چه حوزه ای مطلب بزارم.
من که نفهمیدم کدوم شهر هستید و سوادم نمیرسه بفهمم.
باشه ببینم خانم مهندس سوادش چقدره متوجه میشه یا نه؟
در مورد خودم سوال کنید تا مطلب بزارم نمیدونم چی بگم. میتونید از طریق ایمیل بپرسید.
گاهی خیر آدم تو چیزیه که ظاهرا شره!!
ایشالله مشکلاتتون حل بشه...
۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۴ فاطمه دارست
اهان یه چیزی رو یادم رفت من 20 سال یه چیزی رو تحمل کردم و در برابر اون موضوع نهایت مظلومیت و سکوت رو نشون دادم به امید یه روز یه حسی بود بین من و خدا، که کاملا عکسش شد و دلم خورد شد با اینکه میدونم و عقلم این حکمو میده که اگه خودم تلاشم رو بیشتر میکردم و بهتر فکر میکردم اینجوری نمیشد.....ولییییییییی ته ته دلم از خدا گرفته و احساسم به هیچ وجه اینو قبول نمی کنه و عین طلبکارا شدم ...حالا خوبه شما از امام دلگیری
حالا ایندفه نذر کنید بخوایید از ته دل تلاش کنید تدبیر کنید ایشالا که بهتر شه اوضاع .........
پاسخ:
نمیدونم ...
۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۰۴ فاطمه دارست
سلام کل ارشیوتون رو خوندم اگه همه اینایی که نوشتید عین حقیقت باشه آدم جگرش کباب میشه .. البته تو اینجور مسائل  باید حرفای طرف مقابل رو هم شنید همه ی ما خانوما توی یه دوره ای از زندگیمون فکر میکنیم ادمی نصیبمون میشه که بدون اینکه بخواییم هییییییچ تلاشی برای زندگی مشترکمون بکنیم همه جوره هست و حاظره همه جوره تحمل کنه و همیشه خدا عاشق باشه و..........هرکس توی یه دوره ای از زندگی مشترک خودش متوجه واقعیت میشه و این حباب از سرش برداشته میشه اینکه باید یه خودی نشون بده یه جونی،انرژی و انگیزه ای به خرج بده که بازتابشو دریافت کنه و توقع بیجا نداشته باشه ......خانومتون یه سری غصه و اشفتگی ذهنی تلنبار شده دارن که سد راه ذهنشونه خلا های عاطفی قبل از ازدواجشون تو برخورد با پدر و مادر و اطرافیان نزدیک این دیدگاه رو براشون به وجود اورده که همه برخوردها اخرش به ناراحتی ختم بشن و ....و براشون حکم عادت رو پیدا کرده و درونی شده ....شما باید متوجهشون کنید اول اینکه مراعات کنید این دوران بگذره بهونه دستشون ندید.....میدونم خیلی خسته اید همینطور که برای ما دردو دل میکنید خب با ایشون هم حرف بزنید و دلتنگیهاتون رو مطرح کنید حتی شده گریه کنید و به فکر کردن وادارش کنید یه کاری کنید خودش به نتیجه برسه ....براش از ویژگی های زن ایده التون بگید همینطور که اینجا حرف میزنید سعی کنید یادش بدید چیزایی رو که بلد نیست و متوجهش کنید که باید تغییر کنه ...
پاسخ:
سلام
گفتم فایده نداره.
سلام
کاش به این زیارت برید تا ارامش بگیرید.
پاسخ:
سلام
میدونم مثل همه مسافرت ها برم دعوا میشه حتی زیارت.
سرکار همسر هیجا با آرامش برخورد نکرده
۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۲ یه بنده خدا
سلام
اگه مایـــــــــــــل به تبـــــــــــادل لینـــــــــــــــــــــک هستـــــــــــــــــِد
خبــــــــــــــــــرم کنــــــــــــــــید
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">