رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

خودم رو بارها مذمت میکنم

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۳ ب.ظ

با سلام

وقتی به رفتارهای سرکار همسر نگاه میکنم و متوجه این قضیه میشم که او از نظر روحی روانی مشکل دارد و من در انتخابم اشتباه کردم هزار بار خودم را مذمت میکنم. بله چه فایده ؟ دیگه کار از کار گذشته و دنیای خودم رو تباه کردم.

ایشان با همه مشکل دارند با همه. کسی نیست که در کنار او آرامش داشته باشه حتی مادر و خواهرش.

به کوچکترین حرکات دیگران حساس است و ناراحت می شود.

الان شهرستان هستیم و عروسی برادرم است.

چند روزی که اینجا هستیم خونه مادرش نمیرفت که به زور یک وعده خانه مادرش رفت و گفتم زشته نری. چون اخلاق مادرش از خودش بدتره یا شایدم اخلاق سرکار همسر انقدر بده که مادرش هم نمی تونه تحمل کنه. با زن داداشش هم مشکل داره که در یک ساختمان با مادرش هستند. مخصوصا که بچه کوچیک دارند و با آقا زاده ما همش دعوا و شلوغ می کنند.

طبق معمول که هیچ عروسی به من خوش نمیگذرد کلی بحث و غرر میزنه و میگه چرا از طرف ما این تعداد دعوت شدند از طرف جاری فلان تعداد؟

چرا موقعه جحاز نشون دادند به من نگفتن معرفی کن وسایل ها رو و به جاری گفتن؟ چرا فلان حرف رو به من زدند؟ چرا وقت آرایشگاه برای من نگرفتن؟ و هزار چرای دیگه.

این همه بحث مال سه روزه. حالا اینجا هستیم و فرصت نبوده خیلی تنها کنار هم باشیم. خدا به داد برسه وقتی داریم میریم شهر خودمون و تو ماشین و اونجا. تا یک ماه ول کن نمیشه و گریه و غرر و ...

بحث هایی که اصلا به من ربط نداره و نهایت فقط درد و دل کنه اما میگه تو باید جوابگوی خانواده خودت باشی.

کاش زن سالم می گرفتم.

......
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۳
مرد تنها

نظرات  (۲۵)

تا حالا ماموزیت رفتید؟ شاید دوریتون از هم وضع رو بهتر کنه
پاسخ:
دوری تا چند روز خوبه اما بعد از یه مدت وضعیت مثل قبل میشه
 شرمنده دوست عزیز
اما کسی که تلاش میکنه بدبخت باشه رو نمیشه خوشبخت کرد
من هم یه جورایی همسرم همین شکلیه
همه جوره از خودم مایه میذارم که فقط شاد باشه ...... فقط شاد

همه جوره تلاش میکنه که به فکر بدبختی ها باشه
کاش ....

عجب

عجب

عج......ب

........... اساسا.........((((:

حالا واقعا نگرفتین؟؟

واقعا(با تن صدای منشی دکتر افشار)

ببخشیندا .. عذر میخاما..قصد جسارت ندارم...ولی من فکر میکنم زودتر از اینکه تعطیلات بیاد مختونو فرستادین تعطیلات

آخه تازه جواب کامنتا را درست نمیدین..سیستمتون هنگ کرده((((:

پاسخ:
مخ ما خیلی وقته تعطیله گلی خانم.

مهمه

به این میگن با پنبه سر بریدننننننن(((:

به این میگن سیاستتتت((((:

کلا زبان خوش مارو از لونش بیرون میکشه..

ویکم گذشتتتتتت..

این چاره ساز کل مشکلاست..

...فک کن... باور کن

پاسخ:
این نظر از اون اساسا ها بودا
من که نگرفتم

........ دیدم نوشتین جل الخالق یهویی خندم گرفت...

از چی تعجب کردیند عایا؟؟؟؟؟

برام مهمه بدونم...

آخه خیلی جالب نوشتییییین جل الخالق!!!


پاسخ:
مهم نیست

جالبه

منم با مادر شوشوم و جاریم یجا زندگی میکنم .. من که چشمهامو بستم

ببخشینا

ولی به جهنم .. بذار هر جور دوست داره مادر شوشوم با جاریم رفتار کنه .. اصلن اونو بذاره رو سرش حلوا حلوا کنه

اگه من بخام مدام رفتارای اونو با خودم و رفتاراشو با جاریم مقایسه کنم ..هم خودمو زجر میدم هم جیگرمو..

اون بهرحال شرایطش فرق میکنه هم غریبست هم دومی

اصولا عروس اولی ها مظلوم واقع میشن

اما خب یه محاسنیم داره

روشون بیشتر حساب وا میکنند...

من هیچ وقت به جاریم حسودیم نشد

این برخوردها اشتباه مادرشوشومه .. ربطی به جاریم  نداره

اون مادر عزیزدلمه .. ومنم برای خوشحالی شوشوجونم باید باهاش کنار بیام

و اومدممممممممممممم

اینقدر حال میده

هی طعنه .و کنایه بزنه

منم بهش بگم

بله مادر جون هرچی شما بگین درسته

قربونتون برم.. چشمممم ..

دوباره بگه .. دوباره بگی چششم ... من اینقدر شما را دوست میدارم..مثه مادرم میمونین

دارم از درون داغون میشما ولی هی بروی خودم نمیارم

بعد که حرفاش تموم شد برم بالا هر کاری که میکردم را ادامه بدم

انگار نه انگار

میفهممو.. اینقدر آتیش میگیره .. داغون میشه چرا نتونسته حرصمو در بیاره

راه میره میگه پسرمو بردی سمت خودت

میگم مادر جونم این پسرتون حی و حاضر ... مال خودتون

بماند .. فایده نداره..مدتی شدده که همش یطرفه به مادر شوشوم محبت میکنم که هم منو جیگریم تو آرامش باشیم هم رابطه ها بهتر بشه

خداییش بهترم شده

طوری نیس .. باید غرورها را له کرد......

.........اینم یه درد و دل کوچیک.....

پاسخ:
جل الخالق!!!
کاش زن سالم می گرفتم!
ببخشید ولی یکم خنده م گرفت از این جمله .
به خدا فکر کن .....
فکرمیکنی...؟
خدارو بخاطر همسر بد شکر کن!!!
اگر تونستی؟!
آره میشه... اگر کنار همسر بد همسر خوبی بودی.... اونوقت هنر کردی .
یاد اون روایت افتادم که یکی از یتیمان از دنیا رفت به معصوم گفتن چرا انقدر برای اون ناراحتی ؟ یتیم های دیگر هستن که شما میتونی به اونها رسیدگی کنی. معصوم فرمودند: اخه اون یتیم اخلاق تند و بدی داشت و ثوابی که برای مدارا کردن با اون برای من بود بسیار زیاد بود.

بعضی وقت ها میگم خدایا شکر این که ادم همسر بداخلاق داشته باشه و به یاد خدا و برای خدا بدیهاشو تحمل کنه چه نعمت بزرگیه ... خدایا مارو دوست داشتی که همچین همسری تعیین کردی که به وسیله اون به تو نزدیک تر بشیم...
ولی همسر من که خوبه خدارو صدهزار مرتبه شکروکلی میگم برای همه .
برای همسرت خیلی دعا کن اقای مدیر. خدا اونو تو زندگیت قرار داده تا صبر تورو بسنجه تا تورو مثل یه جواهر بعد از کلی خراشیده شدن و تراشیده شدن  زیبا کنه . خدارو بخاطر داشتن همچین همسری شکرکن.شکر
شاید اگر همسر بی نقصی داشتی زندگی دنیا انقدر به کامت میبود که خدا رو فراموش میکردی یا حدالقلش این بود که به زن و زندگی و دنیا دلبسته می شدی.
التماس دعا
پاسخ:
روایت قشنگی بود نشنیده بودم.
بله حرف شما درسته.
قسمت از نظرات دوستان و مطالب بالا رو خوندم  .من لیسانس روانشناسی دارم اگه اجازه بدین یک چیزی بگم....نه خانومتون  ونه شما  هیچ  مشکل جدی ندارین  فقط  همدیگر رو درک نمی کنید  و اگر خواسته باشیم یک طرفه به قاضی بریم و صحبت های همسرتون رو نشنیده بگیریم ..احتمالا همسرتون دچار  نوعی وسواس فکری هستند  که اون هم زمینه اضطرابی داره..بازم  می گم شما  زوج خوبی هستین  و به جرات می تونم بگم یک خانواده ی ایده ال هم می تونید باشید  فقط چند جلسه پیش روانشناس   ویک جلسه پیش روانپزشک برید اصلا ضرر نداره...یک چیز دیگه تو آزمایشات  بارداری خانمتون  مقدار THرو هم چک کنید مهمه  .انشا لا دچار کم کاری تیروید نبوده باشند...ونکته ی آخر  همسرتون  دچار افسردگی دوران بارداری شدند  و...خوب از قدیم  می گن...(در مجلس خود راه مده همچو منی را           که افسرده دل افسرده کند انجمنی را)..نگران نباشید  فقط زمان لازمه  که خداوند در قران کریم فرمودن...ان مع العسری یسری..فان مع العسری یسری.. یعنی  بعد از هر سختی آسانی است...توکل کنید  و محبت کنید ومحبت  ومحبت  وباز هم محبت  
پاسخ:
ممنون
چشم
۲۵ مهر ۹۳ ، ۰۱:۱۵ ترانه هستی
سلام آقای مدیر
هرچی فک میکنم یادم نمیاد برای عروسی خواهر شوهر یا برادر شوهر کسی از خانواده من دعوت شده باشن.حتی پدر و مادرم.برای آرایشگاه هم همیشه اینقدر دنبال کار و مهمون داری برای جشن عروسی بودم که تا روز آخر فرصت فکر کردن به آرایشگاه رو نداشتم و روز آخری توی تهران به این بزرگی دنبال آرایشگاه گشتم و بعدش مجبور شدم به دم دست ترین قناعت کنم.
دنبال این حرفکه با جاری چه رفتاری کردن و با من نه هم به نظرم خیلی بحث بیهوده ایه.چون حتما یه رفتارهایی هم با من کردن که به مذاق جاری خوش نیاد.در ضمن حوصله خاله زنک بازی رو هم ندارم
نمیدونم حساس بودن همسر  درسته یا حساس نبودن من؟شاید اگه همسرتون اینقدر حساس نبود،شما هم میشدین لنگه شوهر من. و یا من اگه مثل سرکار همسر شما بودم،شوهرم آدم صبورتری میشد.
پاسخ:
سلام
هر چیزی متعادلش خوبه و اینکه انتظارات و توقعات منطقی باشه.
مشکل خیلی از پسرهای مذهبی اینه که وقتی میخوان زن بگیرن فکر میکنن زن مومن یعنی فقط چادر و دیگه به اخلاقش و دین داری و اهل بیتی بودنش نگاه نمیکنن. دخترهای زیبا و چادری و مومن و خوش اخلاق زیادی باید تا سالها خانه پدرشون بمونن و حسرت ازدواج کردن به دلشون بمونه و بعد دخترهای ظاهرا چادری ولی بداخلاق و متظاهر به مذهب زود و راحت ازدواج کنند. همیشه از این کارهای خدا در سوال بودم و دوست دارم بدونم حکمت این کارهای خدا چیه.
نمیدونم چی بگم آقایی، ولی ارزو میکنم اگه یه روزی ازدواج کردم هیچ وقت شوهرمو اذیت نکنم، شاید خانم شما متوجه نیست داره با این رفتارهاش شما رو میرنجونه، گاهی وقت ها وقتی اعتراضی نمیکنیم یعنی مشکل نیست ولی غافل از اینکه از زیادی مشکلات سکوت میکنیم و توی خودمون میشکنیم
اصلا نباید از اول می ذاشتین حرف و ناراحتیش رو از جای دیگه بیاد و به شما یگه.
الانم دیر نشده. یه مکان و زمان رمانتیک و مناسبی رو پیدا کنین و ازش ملتمسانه خواهش کنید هر کسی هر حرفی زد خودش جوابشو بده و همون جا تمومش کنه.
چه معنی میده آخه.
من خودم زنم از این اخلاق و حرفهای خاله زنکی متنفرم...به شوهر بیچاره ی من چه ربطی داره که مادر شوهرم بهم تیکه انداخت. اگه بخوام به عنوان درد و دل هم چیزی به همسرم بگم خیلی صریح و رک می گه این مسائل اصلا به من ربطی نداره.بعدشم سریع یه حرکت رمانتیک و عاشقانه انجام می ده که حس حمایتش رو خیلی نا محسوس بهم نشون بده.
سلام
وبلاگتون خیلی غمناکه
اشکام تو چشامه بخدا
خیلی غصه خوردم براتون
خدا خودش خوبش کنه!

سلام. 
من پستهاتون رو خوندم چندتایی...

مطمعنا شما موقع انتخاب درست چشم و گوشتون رو باز نکردین و انتخاب درستی نداشتید.
احتمالا خیلی جوون بودین یا ندیده نشناخته قبول کردین ک الان این شرایط رو دارید.
اقا مشاوره برید چند تا برید یه جا هس تو میدان توحید جای خوبیه.قیمتشم خوبه تا سال پیش که می رفتم.من ۴ سال می رفتم.خواستید ادرس میدم
کی گفته که خدا خواسته ایشون به این سختی دچار بشن.انتخابای خود ادمه بابا.مگه خدا نگفته بالاتر از ظرفیت امتحان نمی کنم .من خودم تو شکم از این تصورات مذهبیمون.خدایا به هدایتت شک کردم..ای کاش بچه دار نمی شدید.

با yashel موافقم. یک دوست خانوادگی داریم که همیشه وقتی از عروساش میپرسن میگه عروسام خیلی خوشگل نیستند ولی جنسشون خوبه. ایشون خیلی ادم با تجربه ایه. البته خیلی مواقع هم مادر پسرا سخت گیری میکنن.
خب طلاق بگیرید

ببخشید اگه لحنم تلخ و ازاردهنده بود قصد ناراحت کردنتونو نداشتم ولی واقعا هنوز به این نرسیدین که اخلاق مهمتر از زیباییه؟هنوز میگین زیبا باشه بد اخلاق و بی هنر باشه؟

الان دیگه فکر کنم تو این زندگی که هستین باید عاقلتر شده باشین .

من نمیگم زن زشت ولی میتونستین معمولی بگیرین ولی خوش اخلاق.

مشکل شما از جایی برمیگرده که دوره نامزدی کوتاه مدت ندارید که اخلاقای بد طرف رو بفهمید و شناختتون کاملتر بشه.میریداز همسایه ها تحقیق میکنید.اونا هم اگه دختر باحجاب باشه میگن عالیه بیسته اگه حجابش یکم بد باشه یا زیاد محجبه نباشه میگن این دختر خرابه درحالیکه شاید همون دختر نرمالتر و خوش اخلاقتره.

اینا واسه خودم و خواهرم اتفاق افتاده که میگم.

خواهر من کپی زن شماست و شوهرش واسه حجابو اینا گرفتش ولی الان هزار بار پشیمونه.خواهر منم تو جلسه خواستگاری واسه پسره ایه قران میخوند با این حرفا خامش کرد اما الان شوهر از همه کاراش چه وضع زندگی چه اخلاقی ناراضیه.

خودتون با افکار بسته به خودتون ظلم میکنید

پاسخ:
خواهش
مگه من گفتم زببایی مهمتر از اخلاقه؟؟ دقتی در جوابم نداشتید.
من میگم هم زیبایی هم اخلاق و هیچ مردی یا شاید به ندرت مردی پیدا بشه که بدونه زنی بد اخلاقه اما بخاطر زیبایی بگیره.

سلام.ببخشید اینو میگم ولی قبل ازدواج شما مردا دنباله صورت زیبایید و به سیرت زیبا توجه نمیکنید.وقتی ازدواج کردید میفهمید سیرت مهمتر بوده.
خود من از اون دخترایی هستم که اخلاقم ارومو خوبه شاید مثل خود شما ولی بارها خواستگارایی داشتم که مثل شما ادمای خوبو ارومی بودن ولی منو نپسندیدن چون خودشون دلشون زن شر میخواد که پس فردا از دستش عذاب بکشن.منم حوالشون میدم به خدا.
شما هم ببین زمان مجردیت دل کدوم دختر سالم و خوبی رو شکستی و بخاطر شاید صورتش که مثلا معمولی بوده سیرتشو نادیده گرفتی حتما اه همونا دامنتو گرفته.حتما
پاسخ:
سلام
من خیلی خواستگاری نرفتم.
اما حق هر مردی هست که زن زیبا بگیره. خیلی از خانم ها هم هستند به دلایل پوچ مثل زیبا نبودن پسر جواب منفی می دند.
سلام وبلاگتون همیشه میخونم ومیبینم که شما ظاهرا صبوری پیشه کردین ونمیخواین کاری کنید نمیدونم چی بگم ولی من یکی دو بار اوایل ازدواج به شوهرم شکایت کارای خونوادشو کردم رفت وروبرو کرد البته حق بامن بود ولی وقتی این کارو چند بار تکرار کرد من دیگه از حق خودم گذشتم وبیخیال شدم چون دیگه نمیکشیدم که بخاطر مسایل جزیی وپیش پا افتاده این همه داد وبیداد و دروغ ومظلوم نمایی ببینم شما هم این روشو امتحان کنید
دلم برات می سوزه ناراحت نباش زن خوب کم پیدا میشه
۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۰:۵۰ مهتاب نمیگم
سلام
رفتم ثبت نام کنم فامیلیمو خواستن گفتم نمیگم!دیگه نمایش دادنش واسه چی بود اگه میشه حذفش کنید ای پی اینترنتی منو که دارید اسمو که دارید فامیلی رو میخواید چیکار
بگذریم...
در جواب شما چه ادمایی پیدا میشنا خانواده شوهرم بدترین کارها رو در حق من کردن تا جایی که شوهرم بهم گفت چرا جوابشونو نمیدی!
ادم نباید واسه هر چیز کوچیک حرص بخوره بی خیال مگه دنیای ما زنا فقط خانواده شوهرن که ادم اینقدر ضعف داشته باشه که چرا اینجوری چرا اونجوری
جاری من دقیقا مثل همسرگرامی شماست درمورد چیزایی که من حتی فکرش به ذهنم خطور نمیکنه و به خودم نمیگیرم بحث وجدل ومشاجره میکنه با خانواده شوهر
بیخیال دنیا دو روزه اون غمی که من دارم اقای مدیر در مقابل غم شما چیزی نیست اما بیخیال به خدا توکل کن اینجور ادما عوض نمیشن ذاتشون خرابه مشکل روانی دارن
یکبار سرش داد بزن و هرچی درمورد خانوادت میگه جلو خانوادت وقتی این هست بازگو کن دیگه جرات نمیکنه بگه من همین کارو کردم جواب گرفتم

پاسخ:
کجا ثبت نام خواستید بکنید؟

۰۴ تیر ۹۳ ، ۰۹:۲۶ بیتا بیتا بیتا
من خانومای اینجوری زیاد دیدم که با همه مشکل دارن ولی با همسرشون اینجور نیستن.چون که شوهرشون اجازه نمیده بهشون ک  اینهمه غر بزنه.شاید شما خیلی آروم هستین و هیچی نمیگین .اونم بخاطر همینه که ادامه میده.
سلام
دارین چی کار می کنین با خودتون؟؟؟؟؟
این ره که می روین به ترکستان است برادر من ها!
افسرده می شین دوروز دیگه اینجوری! بس کنید این ناامیدی و ناله های همیشگی رو. یه کار دیگه کنید. یه جور دیگه باشید.
من که هرچی به عقل ناقصم رسیده گفتم. دیگه چیزی بلد نیستم واسه گفتن.
نمی دونم شاید من خیلی سرد و گرم نچشیده ی روزگارم که اهل ناامید شدن نیستم و احساس می کنم اونقدر باید به این در و اون در بزنم و راهای مختلفو برم تا مشکلو حل کنم! شاید مشکلام بزرگ نبودن تاحالا! نمی دونم.
شایدم این فرق زن و مرده. شنیده بودم مردا کم طاقت ترن تو فشارای روحی. وبلاگای خانومارو می خونم می بینم با هرمشکلی هنوز سرپان هنوز امیدوارن هنوز می خوان حل کنن مشکلاتو هی دنبال راه حلن! ولی وبلاگ شما و اون آقای مرد جوان اینجوری.
نمی دونم گوش دادین اون سخنرانی رو یا صرفا تشکر کردین ازم! ادعا نمی خوام بکنم خودم هزار فرسنگ تا عمل بهش فاصله دارم. ولی فکر کنید به حرفای اون آقا.
به این که اول از هرچیز بپذیرید این زندگی این زن این مشکلات این تلخی ها جز خواست خدا و برای رشد شما نیست. خدا برای هرکسیم یه جور امتحان می خواد. واسه یکی خدای ناکرده بیماری یکی خدای ناکرده بچه مریض یکی مشکلات مالی هرکی یه جوریه امتحانش. اینجور فکر کردن خیلی آرامش می ده به آدم. می ترسم وقتی حرفی رو خودم عمل نمی کنم درست به کسی بگم ولی خب می گم! به قول یه دوستی بخوایم یا نخوایم این امتحان ماست. حالا هی عین بچه ها برگه امتحانی پاره کنیم و جیغ بزنیم فرقی نداره. باید بدیم این امتحانو.
ناامیدم نباشین اینقدر. الهی راهشو خدا پیش پاتون بگذاره و حل بشه مشکلاتتون.
فکر نمی کنید این چندماه خانومتون غرغرش بیشتر شده؟؟؟ باور کنید ربط داره با بارداری ش. خانوم شما که قبلا هم زودرنج و حساس بوده الان مسلما خیلی حساس تره. ان شاالله نی نی دنیا بیاد و اوضاع به سامان تر بشه.
ببخشید قصد جسارت نداشتم. دلم گرفت فقط. خواهرکوچکترانه بخونید حرفارو!
پاسخ:
سلام
مطالب شما خوب بود و مفید. عمل هم کردم اما وقتی یه طرفه باشه چه فایده؟
کاش میدونستید به من چی میگذره؟
کاش می شد همه جزئیات رو ریز به ریز گفت؟
باور کنید صبورترین آدم هم اگه جای من بود تا الان کم اورده بود.
بله متاسفانه روز به روز داغونتر دارم میشم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">