رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

قضاوت با شما

شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۲۸ ب.ظ

سلام و احترام

دیشب پدر و مادر گرام همراه یکی از برادرام و خانمش با هم اومدند.یکی از برادرام هم که طبقه پایین ما میشینه و سرکار همسر با اینا خوب نیست و حسادت داره.پدر و مادرم دوست داشتند یه مسافرتی هم برند و از قبل بحثش بود. حالا دیشب سرکار همسر پیامک دادند ببینید مسافرت میریم یانه. من عین پیامک هایی که بین ما رد و بدل شده بدون هیچ تحریفی الا اسم ها ، دقیقا میزارم خودتون قضاوت کنید: فقط داخل پرانتزها توضیحات خودمه تا دقیق تو جریان باشید.

پیامک سرکار همسر: سلام چه خبر؟ مادرنان برنامشون چیه؟ میرن مسافرت؟

پیامک مرد تنها: سلام . سلامتی . معلوم نیست شاید شهر ... و ....رفتیم.(دو شهری که یک ساعت با شهر ما فاصله دارند و صبح بریم عصر برمیگردیم)

سرکار همسر: تو کجا میری؟

مرد تنها : منم بیکارم دیگه میرم.

سرکار همسر: واقعا برات متاسفم که اینجوری سوارت شدن مگه آدم بدون زن و بچه اش پامیشه میره گردش؟ من دارم اینجا جان میدم تو میخوایی برادرت رو (برادرم که پایین میشنه.ماشین ندارند) ببری گردش؟خدا شاهده اگه قدم برداری نه من نه تو.خود دانی.

مرد تنها: برات متاسفم برادرم اصلا نگفتن. خودم دوست دارم برم.  بمونم تو خونه تنها تا تو دلت خنک باشه(چون حسودی میکنه جاریش من نرم اونا هم وسیله ندارند نمیرن)   بجایی که بگی برو حال و هوات عوض بشه

سرکار همسر: پس هرجا میخواستم برم با مادرنان مادر می گفت بدون شوهر آدم جایی نمیره. اونوقت میخوان بخاطر ماشینت بردارن ببرن. پاشو بیا...(شهرستان)ببین زنت چه حالیه. واقعا متاسفم که زود خر شدی . برادرت بدون زنش جایی میره که تو بدون من میخوایی بری؟ به جایی که بشی آتیش بیایی به من سر بزنی میخوایی بری گردش؟

مجدد سرکار همسر:(پیرو پیامک قبلیم) یعنی چی دوست دارم برم؟ واقعا برات متاسفم من دارم جان میدم تو می خوایی بری گردش؟ واقعا برات متاسفم.افتخارم می کنی دوست داری بری؟ ده روزه من دارم جان میدم عین خیالت آمد؟ هر کی بود می گفت زنم مریضه پا میشد می آمد. نشستی...(شهری که هستم)تا مامانت بیاد.من میگم...(پسرم)بهانه میکنه پاشی بیایی. دیگه حق نداری با من حرف بزنی. هر کاری خواستی بکن.

مرد متاهل: خودت میگی نیا شهرستان.من خودمم ار تنهایی خسته شدم. بیام شهرستان کجا وایسم؟

سرکار همسر: بیا خونه ننت. امشب برات متاسف شدم. مردم از زن و بچه شون پز میدن اونوقت پیش مادرنان و مردم میخوایی بری گردش.مگه من مریض نیستم؟واقعا جای تعجبه! من حامله ام بجایی که نازمو بکشی.یکماه(همش ده روزه رفته ها) من خونه مامانم یه هفته تو برو خونه ننت(در حالی که اصلا مادرم خونه نیست و اینجان). من ساده می گفتم بدون من دلت نمیاد بری عید گردش! اونوقت می خوایی بری مسافرت. اصلا برو وقتی درکت اینقدره من بازور چند بار جلوتو بگیرم. برو خوش باش نه من مهمم نه دو تا بچه هات فقط خودت و خانواده ات.


دیگه جوابی من ندادم چون واقعا موندم بهش چی بگم!

اما نکته های مهم:

1. خود سرکار همسر به من گفتم نیا و بمون چون بیایی جایی نیست که بمونی و حالا میگه چرا نیومدی.که خودمم تو پیام گفتم.

2. میگه از حال من جویا نیستی و... که روزی دو بار تلفنی یا من یا خودش زنگ میزنه و حالش رو می پرسم.

3. میگه دارم جون میدم اینجا ولی برای خودش همه دید و بازدیهای عید رو با مادرش داره میره و حتی بازار هم رفته بود بعد به من میگه تو با پدر و مادر دید و بازدید هم نرو چطور دلت میاد بری؟

4. این گردشی هم که میگه گفتم شاید یه صبح بریم و عصر برگردیم اونم میگم اگر بریم.

5. میگه بخاطر ماشینت و یا بخاطر برادرت خر کردنت. اما خوبه بدونید چون خانم اونم دوست داره زود بره شهرستان پیش پدر مادرش اصلا تمایلی به مسافرت ندارند اما سرکار همسر مثل همیشه تهمت میزنه.

6. ادبش رو در صحبت کردن ببینید: خر شدی ، ننت

خیلی از موقعه ها بعضی خانم ها میگن قضاوت سخته تا کامل ندونیم اما حالا تو این مورد همه چیز مشخصه و بدون هیچ تغییری نوشته ها رو گذاشتم و الان تصمصم گرفتم بزارم تا شما قضاوت کنید.

میبینید چقدر استرس به من میده؟ باور کنید انقدر ناراحتم منزوی شدم و حال خنده و شادی ندارم.من چطور می تونم اینجا گفته های دلابانو رو پیاده کنم و بگم عزیزم من بدون تو جایی نمیرم و ...؟

دیگه قضاوت با شما

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۰۲
مرد تنها

نظرات  (۴۹)

به نظر من خانومت  اونطوری که شمامیگی بد صحبت نمیکنه . نمیگمم خوب صحبت میکنه ولی چون شرایط اش خاص بوده بهش حق میدم راستی واقعا مامان شما رو مادرتان  تو پیامک ها خطاب کرده؟ پس اونجوری هم که شما میگی زن بی ادبی نیس.. فقط خواستم نظرم رو بگم ناراحت نشید... به نظرم شما خودتونم  با جون و دل نیمخواید مسئله تون حل بشه . من حس میکنم با مشاوره مشکلتون حل میشه نه با سکوت البته مشاوره رو با هم همزمان نرین تنهاتنها وقت بگیرین بازم ببخشید

سلام.باز من همینطور دارم مظالب قبلى رو میخونم.میخوام بگم آخه برادر من ببخشیدا ولى مگه بیکارید اینجا ما وقع میذارید که قضاوت کنن.اونم کیا؟یه مشت زن ...نمیخوام بد گویى کنم اما از حرفاشون مشخصه خودشون کمبود دارن تو زندگى.اما من هم هیچ قضاوتى نمیکنم.ان شا الله مشکلاتتون حل شه به همین ماهعزیز....یا على

اگه امکانش براتون هست منزل رو عوض کنید البته خیلى دقیق و حساب شده باید عمل کنید ، ارتباطات خونوادگى تونو هم کم کنید ، البته خیلى باید دقت کنید که شر درست نشه ، کسى هم ندونه شما تو چه فکرى هستید و چه قصدى دارید
کم کم با رفتارتون به خانوم بفهمانید ، فقط ایشونو میخواهید ، تا ایشون هم یه تجدیدنظرى در خودشون کنند 
همیشه مودب و معقول نباشید ولى از حدتان فراتر نروید ، سعى کنید کمى کمى خسیس باشید ، همه درآمد خود را خرج نکنید و به کسى هم ندهید 
کم کم اتکاى خودتان رو به مادر خانوم از نظر نگهدارى یا کمک براى بچه ها کمتر کنید 
و به خانوم هم اینو بفهمانید 
 و انشاالله به مطلوب خود برسید 
 زیاد هم حرص نخورید چون این روزا کسى آدمو نمیخواد درک کنه نه اینکه درک نمیکنه



پاسخ:
بله همینطوره

اینکه خانمتون گفته با خانواده نرین و به فکر اون باشین باور کنین از دوست داشتن زیادیه و گرنه اصلا براش اهمیتی نداشت کجا میرین چیکار میکنین مخصوصا که در بارداری خانم ها حساس ترند ولی میتونستن با یه لحن دیگه باهاتون صحبت کنن نه با توهین و بی احترامی
باز هم دلم برای خودم سوخت این سرکار همسر شما میبایس جای من میبود و بس 
وقتی سرکار همسرت گفته بود تو کجا میری؟ باید میگفتی دوست داشتم باهم بریم اما حالا که نیستی .. کاش بودی باهم میرفتیم.. یا بگی مجبوررم برم اما بی تو بهم خوش نمیگذره..
هیچکدوم و نگفتی.. گفتی منم بیکارم میرم!!! جوابت واقعا حال هر زنی و میگیره...
پاسخ:
شاید
برادر شما باید بیشتر مهارت های زندگی رو یاد بگیرید...من عرض میکنم این بخش مقصر تقریبا شمایید..مشخصه کاملا...
ولی در کل هر دو مقصرید...شما باید بیشتر به خانمتون قوت قلب بدید...
من یک مردم...ولی خوب تقریبا این جا حق با همسر شماست...مشخصه که شما باید اولویت اولت خونه خودت و همسرت باشه نه که بری شهراستان
پاسخ:
با دقت نخوندید
وای چرا انقدر درکتون پایینه ی زن دوست داره اگه برادرتون پیشنهاد گردش داد شما بگی نه من خانمم مریضه می خوام برم پیشش اگه هم خیلی لازم بود ماشین رو بده به ایشون
خانمومتون دوست داره گل بخری براش با ی کیک قشنگ بری عیادتش بزار جلو خانوادش سر افراز باشه که شوهرش نگرانشه و بهش سر زده
پاشو برو او جا که هست برای خرید کن لباسای قشنگ بخر و میوه و خوراکی های مقوی بهش بگو عزیزم مراقب سلامتی خودت باش. 
چرا مردا این طورین
ی چیزی بگم تو حرفای خانومتون ی غصه هست. من مطمئنم خیلی دوستون داره اصلا از نوشتنش معلومه ولی ما خانوما این شکلی هستیم می گیم نیا تا به همه بگیم گفتم نیاد ولی بری که به همه بگه با وجود این که هزار بار گفتم نیا از بس نگران منه بلند شده این همه راهو اومده
بهش زنگ بزن بگو خونه بدون تو سوت و کوره دیواراش دارن منو دیوونه می کنن بگو جات خالیه....
نه این که من دارم می رم تفریح آخه هر کی باشه بهش بر می خوره
بعشدم آقای محترم بارداری سخت ترین اتفاقیه که واسه انسان می افته چه از نظر جسمی و چه روحی درست نیست این قدر بد قضاوت کنی آره رفته خرید و عید دیدنی اما شک ندارم بعدش تا صبح درد داشته.
انتظار داشته موقع درد کشیدن همسرش ببوسدش کنارش باشه 
پاسخ:
بابا شما دیگه کی هستی؟ جواب شما رو تو نظرات قبل دادم
من ماشین بدم به داداشم سرکار همسر سرم رو از تنم جدا میکنه کجای کارید.
آها ایشون صبح تا شب دعوا و توهین و بد وبیراه بگم من با گل و کیک برم استقبالشون؟ چشم حتما
سلام.
خیلی با خودم کلنجار رفتم یکطره صحبت نکنم
بازم دلخور نشید ولی شما هم تقصیر دارید خیلی الکی موشکافی میکنید و بزرگش میکنید اون زن محبت و توجه(بیشتری)میخواد
فقط همین
باور کنید نیازی به این همه صغری کبری نیست
دوستون دارم  امیدوارم بینتون عشق و صفا بیفته آقای عزیز
پاسخ:
سلام
ممنون از لطف شما
هر چقدر محبت میکنم درست نمیشه و بارها تست کردم و خودشم میدونه.
موشکافی نیست اینها و واقعیت های مهم زندگیه.
بزرگوارید
سلام
خودمونیم فقط خانوما اینجان عجیبه؟!!
بد بیکارنا
خوش به حالشون با این چیزا خوشن ما که با این چیزا یه لبخندم رو لبمون نمیاد
برای مریض منم دعاکنید عزیزان این جمع بهتون خوش بگذره
در ضمن اسمم هم مهتاب نیست!
دیگه دیگه
سلام
ببخشید اون حرفا رو زدم
معذرت میخوام
الان که کل مطالبتونو خوندم فهمیدم اشتباه فکر میکردم
ان شاالله مشکلاتتون حل بشه

پاسخ:
سلام
هر چند مورد 2 و 6 ناراحتم کرد و تهمت هم بود اما بخشیدم.
همین که این روحیه عذرخواهی رو داشتید و مغرور نیستید خیلی خوبه.
ان شالله همیشه و همه جا موفق باشید.

سلام
ببینید اقای محترم مشکل از همسرتون نیست بلکه مشکل از شماست
1-ابروی همسرتونومیبرین
2-دنبال این هستید که دوست جنس مخالف پیدا کنید
3-من شوهرم بدترین ادم دنیاست اما مثل شما فکر میکنه
4-این کارا اخر وعاقبت نداره
5-میخوای زن دوم بگیری دنبال بهانه نباش همشون یک گوه هستن
6-مردام همشون یک گوه هستند

پاسخ:
سلام
بله مشکل از منه و این کاملا واضحه.

سلام خوب برادر من تو به خانمت نه توی خونه تو جمع توجه کن  اون بیچاره کمبود دارهئکه اینو میگه اخه کی زنشو با یه بچه تو شکم میفرسته مسافر  باید بری دنبالش ومعلومه که نباید با خانوادت بری بیرون مطمئن باش اون از طرف خانوادش تحت فشاره که به شما گفته کجا میری  کاش همانطور که میگید حالا کادوی تولد یادمان رفت کار به بحث وجدل نکشه لااقل توی این دوران درکش کنید.واقعا که فکر نمیکردم یه مرد مومن به خدا بخواد اینطور کنه با زن و بچش
پاسخ:
سلام
ظاهرا از چیزی خبر ندارید.
کجا نوشته شده که من فرستادم مسافرت؟
شما مطالب قبل و بعد رو بخونید تا بدونید کامل جریان چیه تا اینطور قضاوت نکنید.
می خواستم با همسری قهر کنم که تا الان خواب بوده ولی به خاطر خوندن  مطالب شما  سعی می کنم مثل روزهای قبل باشم
پاسخ:
تا ظهر خوابیدن که کار درستی نبوده اما قهر و دعوا فاصله ها رو بیشتر میکنه.
اگه یه بار حالا خوابیده ایراد نداره.

سلام بار اوله میام ولی از اس ام اس ها حس خانومتون رو درک میکنم
اولا کاملاااااااااااااا مشخصه همسرتون توجه میخواد و ابراز محبت
دوما همسرتون بارداره انتظارات خاص خودش رو داره . اینکه اون میگه نیا به نوعی میخواد یه جواب دیگه بگیره یعنی بگین میام به خاطر تو حتی اگه مجبور شم تو مسافرخونه بمونم و یا بگید باشه ولی نگرانتم و مدام باهاش درتماس باشید
سوما این کلمات ننه و ... کاملا مشخصه از زور حرص و ناراحتی نوشته. منم گاهی اینجوری میشم
و مورد آخر اینکه شما مکالمتون خیلی خشکه. اون پیش قدم شده باهات صحبت کرده شما خیلی سرد جواب دادین. روحیات یه خانم باردار خیلی سخته. شما فکر کنین یه روز مسموم شدید و تمام روز استفراغ میکنید . چه حالی میشید؟ یه خانوم بارداز تا ماه 4 اینجوریه. بعدشم همیشه خسته . بیحال . چهره زیباشو از دست میده. میترسه از چشم همسرش بیفته . اونوقت شما جای دلگرم کردن و قوت قلب دادن فقط دارید نقدش میکنید.

اینهمه خانوم وقتی حق رو به همسرتون میدن لطفا موضع نگیرید . چون این از روحیه زنانه اونها نشات میگیره که شما درکش نمیکنید. چی میشه یه بار هم به حرفا خانوما گوش کنید تا تاثیر و تغییر رفتار همسرتون رو ببنید. باور کنید جنگ با روحیه زنانه فقط به دعوا ختم میشه ولی کمی مراعات روحیه همدیگه خیلی بهتره
پاسخ:
سلام
خوش اومدید
این انتظارات خاص فقط بارداریش نیست ها؟
بله مقصر منم درست میگید.

۰۸ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۰۳ نازنین فاطمه

سلام خسته نباشید

من از نظری که تو یه وبلاگ گذاشتین اومدم اینجا و فقط همین پست رو خوندم و در جریان کامل ماجراهاتون نیستم

فقط اینا رو که خوندم یاد خودم و همسرم افتادم

عذر میخوام ول من به همسرتون حق میدم. طبق پیامک ها فهمیدم که خیلی دوستتون داره

من خودم هم اینجورم. انقدر شوهرمو دوست دارم که دوست دارم فقط مال خودم باشه فقط با من بره گردش و فقط با من خوش بگذرونه :-)

تازه من خیلی بدترم. انقدر روش حساسم که وقتی زن داداشاش باهاش حرف میزنن و با لبخند جواب میده من میخوام از حسودی بترکم ولی به رو خودم نمیارم. میدونم نرمال نیستم :-)

میخواستم بگم که شما نرنجید ازش. مطمئن باشید بخاطر اینه که خیلی دوستت داره

و به توجه بیشتری از طرف شما نیاز داره. دوست داره بهش بگید: بدون تو بهم خوش نمیگذره... دوس دارم فقط با تو برم گردش... دوس دارم دستامون تو دست هم باشه... فقط همینا

دوس داره به زبون بیارید این حرفا رو

مخصوصا الان که بارداره و حتما حساس شده روحیه ش

ببخشید خ حرف زدم

شاد باشید

 

پاسخ:
سلام
خوش اومدید.
بله همه به سرکار همسر ما حق میدند و مشکل از منه.
خیلی دوستم داره درسته و این رو از اخلاق و رفتار و گفته های صریحش میفهمم.(بدترین توهین ها رو من میکنه و صراحتا میگه چه غلطی کردم تو گیرم افتادی)

معذرت میخوام اقای مدیر.. معذرت میخوام از همه ی دوستای قشنگم.. خوب المیراا ام عصبانی میشه دیگه.. خوب ... حالا که خون کثیفمو الوده کردم یه جوک میگم روحمون شاد شه..
خانووووووم سکته ی ناقص میزنه...
اقا میگه : خااااک توووو سرت که هیچوقت , هیچ کاری رو درست انجام نمیدی....... بعععععععععله..
راستی اقای مدیر .. من صبح زود میرم انزلی.. جای همتونو خالی میکنم .. شماا .. سلاام جونم .. مستانه جونم .. نجمه جونم.. دلابانو جونم .. مامان علی.. یه خانوم متاهل..تنها و امیدواار( به من چه خوووب؟؟ جون به اسمتون نمیچسبه ) .......من فداای همتون عزیزای من... خداحافظ..
وفادارتر از خداا سراغ ندارم.. پس به رسم همین وفاداری , تو را به خداا میسپارم...
وااای هر جا نت مفتی گیرم بیاد , میپرم پایین براتون پیام میزارم .. میدونید که از المیراا بعید نیست..خداحافظ عزیزای من...
پاسخ:
سلام
ان شالله سفر بیخطری داشته باشید و بهتون خوش بگذره.دعامیکنم سفر با سلامتی داشته باشید و مجدد نظرات با نشاط شما رو ببینم.


سلاام اقای متاهل.. کجایید ؟؟ من متوجه نشدم . ایشالاا که الان پیش خانوم هستین. و ایشالااا که هر جا هستین لباتون بخنده.. ایشالاااا... اهااان با خانومااا حرف دارم... اهااای خانومااا, شماا که همش دارین اقا مدیرو محکوم میکنید , شماا که توصیه میکنید براش کادو بخر و نازشو بکش و ... شماهاا تمام پستارو خوندید ؟؟ واقعااا خوندید ؟؟ اگه نخوندید که توصیه میکنم بخونید بعد نظر بدین.. اگرم خوندید و باز این توصیه های عجیب و غریبو میکنید , من در عجبم.. ببینم خانوماا کدوم یکی از شمااهااا خونه ی بهم ریخته رو ول میکنید و میرید گردش و مرتب کردن خونه رو میزارید به عهده ی اقااا ؟؟ کدوم یکی از شمااهاا رو اقاتون دست بلند میکنه ؟؟ کدوم یکیتون به اقاش میگه بی عرضه و باز هم اقاش نازشو میکشه ؟؟ خواهش میکنم یه کم واقع بین باشین. میدونم بعضی هاا الان میگن چه اشکالی داره اقایون تو کار خونه کمک کنن. بابا به قران کار کردن اقایون تو خونه نشونه ی با کلاسی نیست. کمک کردن فرق داره .. ای خدااا .. وااای اقای مدیر دیوونه میشم وقتی بعضی ها نظرهای اروپایی میزارن..
پاسخ:
سلام
بله شهرستانم

ببینید خانوم شما اگه خونه پدرش بهشت هم باشه شک نکنید دلش پیش شماست من یه زنم توی موقعیت خانوم شما بودم و الان میدونم تو دلش چه آشوبیه به خدا اون بیچاره لذت نمیبره هیچ داره زجر میکشه بنده خدا بارداره به فکر بچه خودت باش آقا اگه اونو دوست نداری از من گفتن بود دلم براش میسوزه چون میدونم چی میکشه

پاسخ:
سلام
کاش مثل شما بود و همینطور که شما فکر میکنید باشه. اما ...

سلام
ببخشید ها. من از اول همه پست هاتونو رو خوندم . فکر می کنم به همسرتون خیلی حساس شدین. تا حدی که هر نظری رو که از همسر شما دفاع  کنه توجیه رفتار همسرتون تلقی کرده و اونو رد می کنین

ببینین. منم یه زن متاهلم. حسادت های مختلفی دارم به جاری هام...به همکارارم.... به روز تولدم حساسم. تازه دوس دارم وقتای دیگه هم بهم کادو بدن. شده روز تولد همسرم بدلایلی نشده واسش کادو بگیرم...ببین منظورم اینه که همه زنا یه جورایی مثل همن. احساساتشون..توقعاتشون....فکر نکن بقیه زنا خیلی بهتر از همسر شمان
وقتی مریض میشم دوس دارم تمام حواسش به من باشه. همیشه فک می کنم من شکننده تر از همسرم هستم و زودتر خسته میشم وو..و..بعد از 6 سال زندگی مشترک، هنوز وقتی می رم ماموریت ، دوست دارم همش بهم زنگ بزنه و حالم رو بپرسه اگه این کارو نکنه (که ممکنه پیش بیاد و نکنه) اون شب رو با بغض می خوابم..

نمی گم درست فکر می کنم یا درست عمل می کنم اما همسر شمام غیر عادی نیست..




پاسخ:
سلام
خواهش میکنم.
مطمئنید حساسم؟ اینکه واقعا داره عذابم میده حساسم؟
اولا این حسادت هاتون رو یه امر عادی جلوه ندید چون همین حسادت ها 50 درصد عامل تفرقه و اختلافات هستند.
اما اینکه دوست دارید براتون هدیه خریده بشه و روز تولد و... مشکلی نیست اما زنی باشید که ارزشش رو داشته باشید تا اینکارارو براتون بکنند.
بنظر من زنی که اخلاق نداره و لایق زندگی نیست و همش دعوا و ... راه می اندازه این توقعات بیخورده داشته باشه.

۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۴۱ مامان علی به دلا بانو ،سلام جان ،المیراو....

سلام به همگی

اومدم بگم علیک سلام و برم!!

ایشالا سر فرصت میام وکاملتر تبادل نظر می کنیم...اینجا که به درد من خیلی خورده.

راستی وب" جمع آسمانی ما "خیلی خوبه از همه دست اندرکاراش ممنون

واسه ی نجمه جونم : عزیزم : من تمام پستاتو میخونم . از وقتی اینجاا میام , وبلاگ تورو هم میخونم .. چی بگم که ارومت کنه ؟؟؟ چیکااار کنیم خدااا... به خدااا عمدا نظر نمیزارم . چون نمیدونم چی باید بگم .. شرایط به نظر سخت تر از اونیه بشه با نظر ادم مبتدی و بی تجربه ای مثل من درست شه.. عزیزم : امیدت به خدااا باشه.. هیچ کار خداا بی حکمت نیست.. اینو قبلا نوشتم بازم مینویسم :
کارگردان فیلم زندگی , سخت ترین نقشهارو به قدرتمندترین بازیگراش , واگذار میکنه.. صبور باش عزیزم . دنیا دار مکافاته.. صبر کن .. شاید داری امتحان میشی عزیزم .. بخند ..
اینارو اینجاا نوشتم چون شک داشتم که وب نجمه جونم همین باشه : برای دل خودم مینویسم .. ( همینه ؟؟؟ )
سلاااام .. المیرااا اومده کارت بزنه .. خوبی اقای مدیر ؟؟ چقدر به اینجاا عادت کردیم هااا... منم مثل شماا قراره برم مسافرت . ایشالااا انزلی , بعدشم تبریز.. ماا ام مثل شماا نیمه دومی هستیم .. ایشالااا که بهمون خوش بگذره .. و ایشالااا که تنشی پیش نیاد و موقع برگشت با لب خندون و در قندون .. برگردین و البته همراه با خانومتون... و ایشالااا که ما اونجاا یه نت مفتی گیر بیاریم و اینجاا به دوستامونم سر بزنیم .. راااااستی اقای مدیر ؟؟ من یه معذرت خواهی به شمااا بدهکارم قربان.. همش تقصیر این سلام و مستانه ی ورپریده س. نمیدونید چقددددددرررر اصرار کردن تا براشون جوک خاک بر سری گفتم .. اوناا منو اغفال کردن هااا .. وگر نه خودتون میدونید المیرااا یه پارچه خانومه .. از اونااا اصرار و از من انکار.. تا بالاخره مجبورم کردن جوک بگم و گفتن خیالت راحت.. ما تایید نمیکنیم که بقیه نبینن. خلاصه خیلی هفت خطن این دو تا تفنگداررر... من ازتون معذرت میخوام .. ( با رعایت ادب و احترام ) ... من فدای سلاام و مستانه هم بشم.. خودم تنهایی هااا...میدونن که شوخی میکنم و میدونم که ناراحت نمیشن .. همه سالارین و نور چشم ..
حالاااااااااااااا وقت چیه ؟؟؟
اهااان بازم واسه ی سومین بار میگم : من دو رگه ام خانومااا و اقای مدیر .. بابام اذری و مامانیم انزلی چی.. لطفااا کسی ناراحت نشه عزیزای من ...
یه اقایی میره مهمونی ..
شب که میشه میگن میخوای جاتو تو اتاق نی نی بندازیم ؟؟؟
با خودش میگه : ول کن بابا, کی حوصله ی بچه داره ؟؟؟
میگه نه قربان .. من همینجاا تو حال میخوابم....
نصفه شب یهوو میبینه : اوووووف یه خانوم جیگر از اتاق اومد بیرون ..
خانوم سلام میکنه میگه : من نی نی هستم .. شمااا ؟؟؟
اقاهه میزنه تو سر خودش .... میگه : من خر.... من الاغ.... من نفهم....
بخند اقای مدیررررر.... ( مدیونید اگه فکر کنید اون اقااا هم شهری بابام بوده ) ...
به همه ی بچه هااا سلاام میکنم ... سلاام جونم, مستانه جونم , یه خانوم متاهل ( بترکی با این اسمی که رو خودت گذاشتی ) .. مامان علی !!!!!!!!! دلااابانو جونم ,نجمه جونم ,تنها و امید وااار ... روز خوش عزیزای من...
پاسخ:
سلام
خوش اومدید. ممنونم خوبم . خوش به حالتون ان شالله خوش بگذره .من که مسافرت نیومدم و شهرستان برام معنی مسافرت نداره.
نه بابا جک خوبی بود کلی خندیدم.
هههههه خدا از نی نی ها نصیب همه مردان تنها بکنه.


سلام من چند وقته همراهتون هستم می خواستم بگم ببخشید آقای تنها آره ، خانومتون حسوده اینو دوست داری بشنوی منم بودم به جاری که شوهرش چسبیده بهش و به فکر ازدواج موقت نیست و مدام جلو مادرشوهر عزتش از طرف شوهرش بالاتر می ره و شوهرش دل پری ازش نداره حسودیم می شد من نه همهی زنا حسودیشون میشه به نظر من اگه شما اینقدر از خانومتون خسته شدید و احساستون اینقدر بهش ضعیفه که حتی در شرایطی که ازتون دوره دلتون براش تنگ نشده باید دنبال یه راه حل اساسی بگردید همه زنا به روز عید و مسافرت هاش حساس هستن همه دوس دارن شوهرشون نزدیکشون باشه به نظر من برید و خانومتون رو از شهرستان بردارید و بیارید خونه و با آرامش و یا اینکه رو یه برگه عیب و ایراداشو بنویسید براش و ازش بخواید پشت برگه عیب های شما رو بنویسد من هم مثل دلا بانو احساس می کنم خانوم دلتنگ شماست ما زن ها برخلاف مردها هر چقدر هم با خانواده خودمون خوش گذرانی کنیم ته دلمون جای خالی همسرمون رو احساس می کنیم اینم می دونم الان می گی خانوم من این جوری نیست ولی شما هنوز اونو نشناختید ما زنها بهتر همو می شناسیم بعدش هم اینکه احساس کردم با این که از پدر و مادرتون دوری ولی یه نوع وابستگی داری که مثلا می گی هر کاری مادرم انجام می ده درسته در صورتیکه با ید واقع بین بود احترام مادر درست ولی خود شما موقعیتی را جور می کنید که مادرتون با خانومتون این گ

ونه برخورد کنه.

پاسخ:
سلام
سرکار همسر حسادتش برای اینایی که گفتید نیست چون بین من و برادرم فرقی نیست.
من با اینکه این همه اذیت می کنند بازم دلم تنگ شده بود و شما نمیدونم این برداشت ها رو چطور از خودتون داشتید؟
 عیب و ایرادهاش انقدر هست که حوصله نوشتنش نیست و خودشم میدونه اما دنبال حل کردنش نیست.
مشکل فهم و ادب و شخصیت خانواده است که ندارند.
ای کاش انقدر که خانم ها از شوهراشون طلبکار بودند کمی هم به فکر زندگی و تربیت بچه و شوهرداری بودند.همه دغدغه ها شده حسادت و ...
سلام آقای مدیر بالاخره شما این مسافرت جنجالی رو رفتین یا نه؟خیلی ببخشید فضولیه اما به هر حال باید از عاقبت این ماجرا با خبر شد بعد بی زحمت بگین الان با سرکار همسر در چه حالی هستین؟؟ آخه حس زنانه می گه تا مادر شما پیش شما هست و خانومتون دور، حالا حالا ها اون پیامک دادناتون ادامه داره
اما شما خانوم متاهل از شما خیلی ممنونم ولی یادم باشه مستانه جون چه لطف بزرگی به من کرده که بی هیچ شرط و شروطی همخونه ما شد .
لابد حالا برا شرط و شروط هم خونه شدن با ما یه منبر حسابی لازمه!!
بسم الله


پاسخ:
سلام
نه هنوز فردا میرم و نیمه دوم هم مرخصی گرفتم و میمونم.
سرکار همسر حال به حالیه و مثلا ساعت ده بحث و دعوا راه میندازه بعد ظهر عادی هستیم. الان هم مشکلی خاصی نیست و با هم خوبیم.نه دیگه گفتم جایی نمیرم.


۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۰۳ تنها و امیدوار
سلام ، ایام به کام 
منم حاضر ! 
والا چی بگم ، فقط عکسی که گذاشتین دردناک بود ، امیدوارم هیچوقت حس و حالتون اینطور و قیافه تون این شکلی نباشه .
نجمه جون اطمینان داری به جملاتی که گفتی(: حرف اضافی نزن ، سوار سرشون بشو !!!) ببخشید ولی به نظر من اصلا اینا پسندیده نیستن 
پاسخ:
سلام
ممنون. لطف دارید

۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۶ یه خانم متاهل(برای سلام جون)
علیک سلام گلم وقت بخیر
خیلی خیلی ممنونم ازحسن نظرت نسبت به این حقیرسراپاتقصیر،به روی دوچشم عزیزم میام ومزاحمت میشم اونقدرکه خودت باجاروبیفتی دنبالم وازوبت بیرونم کنی!
ولی یه چیزبگم حالاکه شوخی شوخی جدی شدوماهم رفتیم جزءخیل عظمای منبری ها، ازاین به بعدکه بخوام برم منبرپول میگیرم ودستمزدم هم بالاست چونه هم نزن جانداره! تازه منبرای من هم که نتی دیگه دوبله سوبله میشه.
آهان درمورداون پبشنهادنویسندگی دروبت هم بایدخدمت وجودباوجودت عارض بشم که باورکن دوست دارم ولی شایداین مدت تعطیلات رونتونم بیام ولی قول میدم دراولین فرصت بیام ودراین زمینه باهات صحبت کنم،بالاخره هر،هم خونه شدنی یه سری قانون ومقرراتی داره،دراولین فرصت خدمت میرسیم.
موفق وپایدارباشید.
اقای مدیر ؟؟؟ بازم ازت ممنونم که مارو دور هم جمع کردی .. ایشالااا اینقدر به هم صحبتی هامون ادامه میدیم تا مشکل شماا و البته همه حل شه .. حالااا برسیم به دوستان .. سلااام جونم , مستانه جونم , نجمه جونم , دلااابانو جونم , مامان علی , یه خانوم متاهل , و باز هم اقای مدیر .. من فدای همتون .. یه خانوم متاهل ؟؟؟ واقعااا که ترکوندین با این اسماتون .. واااای دوس دارم جوک بگم .. لامصــــــــب خاک بر سریه.... اگه درست و حسابیش یادم بیاد میگم . ( با رعایت ادب و احترام اقای مدیر ) سلااام جونم میکشمت هاااا .. الان چه وقت وب زدن بود اخه ؟؟ بابا مهمون بازی رو چیکار کنیم ؟؟؟ صبر کنید عید تموم شه اونوقت تند تند میام عزیزم ..
اقاای مدیر ؟ به خدااا بیشتر این شوخی هاا و حرفهاا واسه ی اینه که دلم میخواد حالا که یه کم شرایط سخت شده براتون و تنها هستین , زیاد غصه نخورید. صبور باشید اقای مدیر. هیچ کار خدا بی حکمت نیست .. منو ببینید .. همیشه ی خداا میخندم .. به قول بابام مردم راه میرن , المیرااا میپره . این یعنی همین : خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است .. بخند اقای مدیر .. سخت نگیر قربان .. این نیز بگذرد .. جوکم نداریم .. هر چی یادم میاد غیر مجازه... روز خوشــــــــــــــــ عزیزای من...
پاسخ:
ممنون المیرا خانم
از شما هم ممنونیم که با این روحیه خوبتون همه رو جذب خودتون کردید و این روحیه شما واقعا خوبه به شرط اینکه قول بدید چند برابرش رو با همسرتون اینطور عمل کنید.
منتظر جکتون بودیم. خب با سانسور میگفتید که حداقل سنت حسنه تون ترک نمی شد.
ان شالله همیشه لبتون خندون و شاد باشید.

من چند ماهه یه کتاب خریدم هنوز وقت نکردم بخونم آرزو مونده دلم یه کم آرامش برا کتابخوانی داشته باشم اونوقت دلابانو برا عیدو قبل عید همه برنامه داره اما راست می گی خودمم فهمیدم داره هندونش سنگین می شه ..........

پاسخ:
دالابانو دختر خوبیه مثل شما و همه خواهرای خوب دیگه
با توجه به نظراتش من تمام فضای فکری ایشون و حتی تاحدودی همسرشون و سطح فرهنگی خانواده شون برام مشخص شده و بنظرم زوج موفقی هستند و ان شالله هم همینطور باشه.
اما روحیه حساسی دارند و خیلی آرمانگرا هستند.
البته در طول زندگی و بعد ازدواج با پیچ و خم زندگی خیلی بیشتر آشنا میشند و متوجه میشند عمل کردن خیلی از نظریات تئوری در عمل واقعا سخته و اینجاست که نقش دین و دستورات اخلاقی خودش رو نشون میده تا همه چیز درست پیش بره.
امیدوارم همسرشون قدر دلابانو رو بدونه. همانطور که همسر همه شماها باید قدرتون رو بدونند.

یوهووووووووووووووو ... سلاااام به همگی .. خوبید عزیزای من ؟؟؟ واااای چه خبره ؟؟؟؟ باز که شلوغ کردین ؟؟ بابا چند نفر به یه نفر ؟؟؟ من که همون اول گفتم , بازم میگم : من با ادبیات ساده ی خودم باهاتون حرف میزنم .. دلااابانو جونم ؟؟ خفه ت میکنم هااااا ... کی گفته یکی هی بد کنه و بد کنه و بد کنه و ... و تو همش گذشت کنی ؟؟ این جمله که شمااا با تحکم ردش کردی حرف یکی از بزرگانه عزیزم . المیرااا کیلو چند ؟؟ من فقط نقل قول کردم و البته شدیدااا به این موضوع اعتقاد دارم ..و باز صد البته که واسه ی حرفم دلیل دارم و مستند حرف میزنم .. اقای مدیر ؟؟؟ من مردی رو میشناسم که سالهاست از همسرش جداا شده .. این حرف همیشگیشه : ای کاش اینقدر جلوش کوتاه نمیومدم تا زندگیم اینطوری از هم نمیپاشید .. گرفتید مطلبو اقای مدیر ؟؟؟ ایشون میگن شاید توی اون دوره ی زمانی , همسرم نیاز داشت که کسی جلوی این بی تجربگی هاش رو بگیره . و من نگرفتم .. همیشه نرمش نشون دادم و اون اینقدر ادامه داد تا زندگی چند سالمون دود شد و رفت هواا..
علاوه بر خود این اقاا , تمام اقایون هم توی فامیل اعتقادشون همینه .. همه میگن شاید خانومت از روی جوونی و نادونی اشتباه میکرد .. اماا تو با گذشت زیاده از حد , اونو توی انجام کارای زشتش تشویق کردی .. واااای چقدر حرف دارم ..
خوووووب حالااا چه خبر اقای مدیر ؟؟؟ دیشب الکلاسیکو رو دیدید ؟؟ اصلا اهل فوتبال هستید ؟؟؟ وااای اگه استقلالی باشی خونت گردن خودته ... اقای مدیر ؟؟ ظاهرااا بچه هااا از حرفای من دلخور شدن . به خداا قصدم کمک به شماست ..دلاا بانو جونم : نیکی که از حد بگذرد , نادان گمان بد برد ...بعععععععععله ..

پاسخ:
سلام
بله و جمله قرآنه نه یه بزرگ.
ببنید حرف اون مرد درسته اما من قبول هم ندارم که گذشت نکنی و بد عمل کنی. بلکه باید مدیریت بحران داشته باشی.
یعنی هر جا خطا هم میکنه باید طوری برخورد کنی و بهش بفهمونی که متوجه اشتباهش بشه و از طرفی هم از من فاصله نگیره و به من متکی باشه.
خانم ها توجه توجه:
مردی که نتونه طوری عمل کنه که زن تکیه گاهش اون نباشه یا به عبارتی نتونه حرف اول و آخر رو بزنه و این زن باشه که حرف اول و آخر رو بزنه این مرد به درد همسر بودن نمیخوره.
یه موقعه فکر نکنید منظورم مردسالاری و یا خشن بودنه ها نه و یا فکر کنید پس فاتحه تفاهم خونده بشه نه اصلا منظورم نیست. پس منظورم چیه؟ طلبتون تو یه پست بعدا میگم.
اما جالبه بدونید خصوصا نجمه خانم که غالب مردانی که خیانت می کنند به همسرشون مشکلشون در خانه همین قدرت نداشتنه و...........(این حرف کاملا روانشانسی شده هست)

دلا بانو جون! خدایی اگه آرامش نداشتی می تونستی انقدر طولانی بنویسی الان بیا درست هم الان همسرم اومد داره توبیخ می کنه
سلام جون حیف که اینجا راحت نیستم!!
اگه بدونی چقد خندیدم به این جمله :دلابانوی عزیز همیشه در آرامش بتونه راهنماییمون کنه (واقعا حرفهاش از رو مطالعه است جان خودم می تونم اثبات کنم)
البته تو دلم خندیدم! چون همسرم داره درس میخونه!!
میگم هندونه هاش سنگینه جانمیشه بغلم الان میفته ها!!!!!!!!!!(ناراحت نشیا!!)
سلام به همه دوستان گلم.من بانظر المیرا جون شدیدا موافقم.اقای متاهل اون قسمت که گفتم گذشت کنید خداییش حرف دلم نیست چون شما به حد کافی گذشت کردید ولی چون هرگونه تنش و استرسی روبچه تون اثر میذاره تا به دنیا امدن بچه باید کوتاه بیایید.کمااینکه بازهم میگم شما در موردبچه دوم اشتباه کردید اول باید باخودتون و همسرتون کنا می امدین.شرمنده دخالت میکنم.درمورد اونم که گفتم محبت کنید اونمحرف دلم نبود .نگید چه زود موضعم راتغییر میدم .میترسم خدای نکرده به خاطر حرف من رابطه تون بدتر بشه ومن اون دنیا باید جواب بدم.ولی حالا که دیدم دوستان حرف دل منو زدن منم میگم دراین مکالمه شما حسادت و بی منطقی و بی ادبی وتوهین به چشم میخوره ومن خودم به شخصه اگه یکی ازاین حرفا رو به شوهرم بزنم حداقلش اینه که یک هفته باهام حرف نمیزنه وکلی باید بگم غلط کردم .....منظورم اینه که کوتاه امدن بیش از حد شما این جسارت رو به خانومتون داده.
پاسخ:
سلام مستانه خانم
من تقریبا با توجه به نظرات قبلی شما میدونم درست میگید و قبول میکنم.
من خودمم رفیق دارم یا در اقوام هستند و میبینم دیگه. هیچکدوم به اندازه من احترام همسرش رو نداره و محبت نمیکنه.
تازه زنای اونا واقعا با سرکار همسر ما فرق دارند. هر کس غیر من بود سال اول طلاقش رو گرفته بود.

سلام به المیراااای عزیز باورت می شه دلم برات تنگ شده !!!
به این نتیجه رسیدم که دوستی حتی در فضای مجازی باز دوستیه! یعنی یه حس خوب نسبت به دوستات داری من از روزی که با شماها دوست شدم در فضای واقعی نه مجازی از صمیم قلب براتون آرزوی شادی می کنم از صمیم قلب می خوام مستانه عزیز همیشه با همسرش گل و بلبل باشن ،می خوام المیرااا جون دیگه مشکل دید منفی شوهرش به مانتوش حل بشه دلابانوی عزیز همیشه در آرامش بتونه راهنماییمون کنه (واقعا حرفهاش از رو مطالعه است جان خودم می تونم اثبات کنم)و نجمه و مامان علی و ... همه شاد باشن
فکرشو بکن یه شیخ انصاری عزیز هم به جمعمون اضافه شده تو اون وب انقدر از کامنتش شاد شدم که نگوشیخ انصاری ...خدا رو چه دیدی شاید چند وقت دیگه بابا طاهر هم به جمعمون پیوست.
تازشم حالا دیگه یه منبری هم داریم که داره همکار پیام بازرگانی تو می شه
همه چی خوبه جز اوضاع مدیر وب که بد جور ریخته به هم...
المیرااا یه ذره بیشتر بیا اون وب بیشترررررررررررررررررررررررررررررررسیر نمی شیمممممممممممممممممم کم می یایییییییییییییییییییییییییی منبری بیاااااااااااااااااااامنبری
مثل الان که من منبری بودم
سلام یه خانوم متاهل بسیار عزیز
چه جالب درباره قضیه منبر حرف زدید!! فکر کنم مثل اون 101 مورد خودش حکایتی بشه.
وب آقای مرد تنها داره می شه جایی برا کشف حکایات مدرن حیف که خودش اخیرا بد اخلاق شده داره به هویت افراد هم شک می کنه
می نویسه خودتونید واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خانوم متاهل من شما رو هم به جمع نویسندگی دعوت کردم حداقل مثل بقیه عزیزان یه سری به ما بزنید
خیلی خوشحال می شیم از منبرتون اونجا هم استفاده کنیم.
انشاالله شما هم سال خوبی داشته باشید.
پاسخ:
سلام
من بد اخلاق نشدممممممممممم بهم تلقین منفی ندید.خب نظرتون طوری بود که انگار پست های قبلی منو نخوندید. من اینجا تو یه شهر دیگه میگید چرا شب نرفتی خونه پدر شوهر!!!!!!!!!!
اگه جسارتی شد ببخشید.


۰۴ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۵۹ یه خانم متاهل
باسلام وعرض ارادت مخصوص خدمت المیراخانم وپوزش ازاینکه پااندرکفش شمانمودم وپیام بازرگانی پخش نمودم،ولی دیدم ظاهرااینجابارش بایه نفربارنیست وشمااستادگرامی یه استادیارهم نیازدارین لذااین بودکه به کمک تون شتافتم هرچندشمامارولایق نمیدونین وازمون اسمی نمیبری ولی بنده تمام قدبهت ارادت دارم وپنچراخلاقت هستم شدیداعجیبا!
همچنین خدمت سایرخانمای گل ازجمله:سلام جان،مستانه خانم،دلابانوجان،نجمه خانم،تنهاوامیدوارجان وسایرین عرض سلام وادب وتبریک دارم،انشاءالله سال پیش روسالی سراسرخوبی وسلامتی وبرکت وخیروآرامش درونی برای همه ازجمله شمادوستان عزیروهمچنین جناب مردمتاهل باشه.
پاسخ:
ممنون همچنین شما
۰۴ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۵۰ یه خانم متاهل
سلام وقت بخیر سال نومبارک
اول ازهمه متاسفانه حدستون مبنی برمنبری بودن من اشتباه بودمن نه خودم نه فامیل نزدیک نه فامیل دورونه حتی جداندرجدم منبری نبودن ولی خب کلایه استعدادهایی درزمینه گذاشتن مخ ملت اندرفرغون دارم!!!!!
پس لطفااون کلمه "شما"روقبل ازمنبری هادرپاسخ به کامنت من پاک کنین یه موقع یه حرف غیرصحیحی اینجازدم وبقیه هم که فکرمی کنن من منبریم وفحش خوراون بنده خداهاهم که ملسه وخلاصه مدیون ملت میشیم هم منبری هاوهم غیرمنبری ها!
وامابعد:
ای بابا توروخدااینقدرخودتون روعذاب ندین! دل بی غم دراین دنیانباشد،اگرباشدبنی آدم نباشد! انشاءالله درست میشه!
ولی اعتراف میکنم که بااین حرفای المیرازرنگه خودمون سخت موافقم بعضی آدماجنبه ندارن که زیادبهشون خوبی کنی وبهشون روبدی زن ومردهم نداره! به قول شاعر:خوبی که ازحدبگذرد،نادان خیال بدکند! ومن باپوست واستخوونم به این حرف رسیدم وبهش ایمان دارم شدید!
کسی رومخاطب خاص قرارنمیدم ولی به بعضی ازدوستان میگم که گذشت کردن هم حدواندازه داره حتی آقای رفیعی هم توی یکی ازسخنرانی هاشون میگفتن:بایدباآدمای مغرورمثل خودشون رفتارکردودرمقابل شون عجب وغرورنشون دادچون اگه جلوشون کرنش کنی فکرمی کنن حق بااونهاست وکارشون درسته.البته یه حدیث دیگه هم هست ازپیامبرکه چون دقیقایادم نیست میرم می بینم ودرمنبربعدی ببخشیدکامنت بعدی به سمع ونظرحضارمحترم می رسونم.
وبه نظرمن گذشت هم همین حکم روداره بعضی جاهانبایدگذشت کرد(حالااگه کسی حدیث موثقی آیه ای چیزی دراین زمینه داره روکنه).
اصلاجناب یک مردشماچرابه همسرتون گفتین که میخواین برین مسافرت؟ خب نمی گفتین،خوبه که خودتون هم میگین معلوم نیست برین وازاین صحبتا!!! پس چراقلقلکش میدین شماکه میدونین اون حساسه خصوصانسبت به جاریش یابه قول خودتون حسوده پس لازم نیست همه چیزروبهش بگین.
خداوندانشاءالله امورزندگیتون رواصلاح کنه وبه شماوهمسرتون آگاهی بده همچنین به سایربندگانش ازجمله من روسیاه!

پیام بازرگانی:

بچه از باباش میپرسه: بابا، تو بهشت زنها از شوهراشون جدا زندگی میکنند یا باهم هستن؟

باباهه میگه: بچه جون، اگه زنها با شوهراشون یکجا باشن که آنجا دیگه بهشت نمیشه ‎ !!!

.........................................................


زنه به شوهرش میگه: شوهر همسایه هر روز صبح که میخواد بره سر کار زنش رو

میبوسه! تو چرا این کار رو نمی کنی؟

شوهر میگه: آخه من که زنه رو خوب نمی شناسم !!




پاسخ:
سلام
جهت مزاح گفتم و مشخص بود شوخیه. ان شالله فرزندتون رو تربیت کنید برای منبری شدن خوب که صالحات و باقیاتی برای شما و جد در جدتان خواهد شد.
آیه اش رو به فارسی گفتم و تو جنگ بنی قریظه هم پیامبر گذشت نکردند و مردان اونها کشته شدند و زناشون به اسارت در اومدند.
بله این شد یه حرفی و قبول میکنم. شاید نمیگفتم بهتر بود.

به به کار المیرا جواب دادا.
المیرا خانم بیا ببین چه سنت حسنه ای رو بنا کردی.در کل کار خوبیه شاد کردن مومن(من که مومن نیستم منظور دوستای دیگه)

جالب بودند و خندیدم مخصوصا دومیه. ممنون

سلام حالا چرا اینقدر عصبانی هستید شما؟؟؟
آره ظاهرا من خیلی در جریان نیستم ...
المیرااا جان و دلابانوی عزیز ممنون که به ما هم سر می زنین .
پاسخ:
سلام
عصبانی؟
نه بابا شاید نوع نوشتنم اینو نشون میده اما عصبانی نشدم.
ولی قبول کنید نظرتون خیلی عجیب بود.
امیدوارم ناراحت نشده باشید.

نه ناراحت نمی شم. امیدوارم شما هم از طولانی بودن صحبت های بنده رو ببخشید.

بله حق با شماست. این حسادت بسیار زندگی شمارو تحت الشعاع قرار داده و حق دارید بابتش ناراحت باشید. ولی اگر بخواهید آتش این حسادت ها دامن زندگی تون رو نگیره راهی به جز دقت روی رفتار خودتون ندارید.

صحبت آقارو درست خوندید؟ در معاشرت با نامحرم و "حتی محارم". چرا می گید ربطی به حسادت همسرتون نداره؟ ببینید وقتی شما بپذیرید خانوم شما مثل خیل کثیری از خانوم ها دارای این ضعف هست که از اینکه ببینه خانواده تون شما رو در کنار خودشون داشته باشن و او نداشته باشه حسادت می ورزه(و باور بفرمایید از بین بردن این حساسیت برای خانوم هایی از قبیل من و همسرتون واقعا یک میدان سخت امتحان خداست. توجیه نیست ها. می خوام بدونید سخته و زمان بر و البته که یک همسر همراه بسیار کمک کننده است.) و این دقت رو داشته باشید که چطور در رفتارهاتون حتی ناخواسته هم حساسیت ایشون رو برانگیخته نکنید خب به نظر تنش کمتری ایجاد خواهد شد.

من پستتون رو باز هم خوندم. و باز هم اینو می گم که وقتی خانومتون پرسیده شما می رید یا نه اگر به جای جواب منطقی خب بیکارم پس می رم متوجه این می شدید که ایشون الان نیاز دارن محبتتون رو دلتنگی تون رو و مهم تر بودن خودشونو ازتون بشنون این بحث ها پیش نمیومد. بله حق دارید ندونید این سوال از نظر یک زن یعنی چی. ولی اگر بدونید زندگی تون بهتر نمیشه؟(باور کنید چه دعواها که سر این چیزها با همسرم نکردم. و بعد مدت ها من کمی یاد گرفتم چطور باید طلب محبت کنم و هم اینکه باید حساسیت هامو کم کنم وهمسرم هم کمی یاد گرفته من به چه چیزهایی حساسم و چطور با کمی محبت زبانی براش یه زن مهربان و مطیع می شم.)

شما متوجه این درخواست ایشون نشدید و جوابی دادید که معناش برای ایشون این بوده که بود و نبودش فرقی نداشته. تو بقیه پیام ها دیگه واضح واضح خانومتون اینقدر داره نیازش به محبتتون رو می گه: اینجا جان میدم تو میخوایی برادرت رو ببری گردش؟ / تو بدون من میخوایی بری؟ به جایی که بشی آتیش بیایی به من سر بزنی میخوایی بری گردش؟  /  من دارم جان میدم تو می خوایی بری گردش؟ /  هر کی بود می گفت زنم مریضه پا میشد می آمد. نشستی تا مامانت بیاد./ مگه من مریض نیستم؟واقعا جای تعجبه! من حامله ام بجایی که نازمو بکشی. / من ساده می گفتم بدون من دلت نمیاد بری عید گردش / برو خوش باش نه من مهمم نه دو تا بچه هات فقط خودت و خانواده ات.

شاید المیراخانوم این حد از حساسیت رو ندارن خیلی خیلی خوش به حال ایشون. و واقعا به نفع خودشونه. ولی من دقیقا می تونم اسم خودم و همسرمو بزارم جای اسمهای شما.(البته با این تفاوت که همسر من خداروشکر بیشتر از شما متوجه این ابراز نیازها می شن) این قلقلکه واقعا واضح نیست؟ همسر شما در اون لحظه انتظار محبت از جانب همسرش داشته و مواجه شده با مادرشوهر و برادرشوهر و… ای که مانع این محبت هستند. نتیجه جز حسادته؟ خودتون خانوادتون رو گذاشتین مقابلشون. ایشون هم هرچی هی به هزار زبان خودش و خانواده شما رو دوطرف یه رقابت قرار داده به امید اینکه بشنوه خودش مهم تره هیچ جوابی دریافت نکرده. من دقیقا دقیقا معنای دونه دونه این پیام های خانومتون رو درک می کنم. این خانوم اگر از سنخ جملاتی که گفته بودم بدون تو خوش نمی گذره و … شنیده بود این تنش ایجاد نمی شد. خانوم شما نه خواسته شما نرین گردش و نه خواسته خانوادتون نرن. نه تنها خواسته زنی که این جملات رو فرستاده فقط می تونه این باشه که من شک دارم که برای همسرم مهم تر از خانواده ش هستم و جون می کنم این حرفو از زبانش بکشم بیرون.

شما فقط همو نمی فهمید همین.

سعی کنید خانومتونو بشناسید و خودتونو هم به خانومتون بشناسونید.

من نمی دونم چرا المیراجان فکر می کنن نباید کسی به شما بگه به خانومتون محبت کنید. من وقتی ابراز محبتی توی این پیام ها به زنی که به هزارزبان داره می گه به من محبت کن ندیدم پس چی بیام بگم؟ و البته که نه می پذیرم کسی به من بگه انقد به حرف شوهرت گوش نده پررو می شه نه می پذیرم کسی به شوهرم بگه انقد به زنت محبت نکن پررو میشه. زن بی محبتی ببینه مطیع نیست. مرد احترام نبینه محبت نمی کنه. می شه یه حلقه مخرب داغون. خب یکی شون اقلا باید عوض کنه این حلقه رو. یا زن باید مدتی به سختی اطاعت کنه تا کم کم محبت ببینه یا مرد باید مدتی گذشت کنه و محبت تا کم کم زنش مطیع بشه. قلق خانومتونو یاد بگیرید که چطور با محبت مطیعتون می شه. همون طور که من دنبال اینم که یاد بگیرم چطور با اطاعتم از همسرم محبت روزافزونشو جلب کنم.

باز هم پوزش از زیاد صحبت کردن

پاسخ:
دلابانو مشکل من شما میدونید در چیه؟
اینکه شما این جملاتی که گفتید رو کمبود محبت یا طلب محبت از سرکار همسر میدونید و من این رو برداشت نمیکنم.میدونید چرا؟ چون نظر قبلی گفتم سرکار همسر اصلا محبت نمیخواد چون محبت منو درک میکنه و من زنگ میزنم حالشو میپرسم و ... به شرط اینکه غرر نزنه.
شما روحیه خودت رو نباید تعمیم بدید به همه زنا و بگید چون من اینطورم پس همسر شما هم محبت میخواد.
وقتی در پیام اول ما آروم صحبت کردیم و بعد سرکار همسر اون پیام های آتشی رو میده چطور توقع محبت دارید از من؟
تو بحث و دعوا انتظار محبت واقعا ممکنه؟
بازم میگم من سرکار همسر رو خوب میشناسم و حداقل تو این مورد اصلا و اصلا طلب محبت نداشتند و فقط میخواند جاریش و همه گردش نرند چون تلفنی چند بار غیر مستقیم گفتند.
پس دلابانو شما هم زن ها رو خوب نمیشناسید!!!

المیرا جان بحث کم گذاشتن نیست. بحث بلد نبودنه. بحث نشناختن دنیای متفاوت و روحیات طرف مقابلمونه. ایشون نمی دونن وقتی یه خانوم می پرسه با خانواده ت تنهایی گردش میری یا نه یعنی به من محبت کن. یعنی بهت نیاز دارم. من وقتی بیام اینجا یاد می گیرم یه مرد حرفشو در لفافه نمی زنه سوال بپرسی جوابتومی ده نه که قربون صدقه بره. یاد می گیرم وقتی در این شرایط بودم با پیام که هیچ لحنی رو نمی تونه منتقل کنه نمی تونم به شوهرم بفهمونم این سوال من یعنی جلب محبت. یعنی می خوام شاید برای هزارمین بار ته دلم آروم بشه که من مهم ترین فرد دنیام برات. خب من اگه همسر این آقای مرد تنها (که ان شاالله در سال جدید اسمشونو عوض کنن) رو پیدا کنم بهش این حرفارو می زنم. می گم تو اشتباه جلب محبت می کنی عزیزم. کارت اثر عکس داره. راهش این نیست.
ولی متقابلا می تونم برای آقای مرد تنها توضیح بدم که زن ها یه حرف می زنن و یه چیز دیگه منظورشونه. می تونم حس خانوم ایشون رو درک کنم و حدس بزنم چه برخورد متفاوتی می تونه از تنش جلوگیری کنه.
کی گفته: گذشت که از حد گذشت , دیگه میشه حماقت .. 
جسارتا من این جمله ی شمارو حتی ذره ای قبول ندارم. گذشت به معنای نشون دادن ضعف نیست بلکه نشون دهنده بزرگی انسانه. و البته معنای گذشت این نیست که هیچ کاری برای بهبود شرایط نکنیم.
آقای مرد تنها من نگفتم حالا که این موضوع رسیده به دعوا و توهین قربون صدقه برین. نخیر. من گفتم این که شما رک و راست گفتین بیکارم دیگه می رم یا خودم دوست دارم برم هاتون خانومتون رو تحریک کرده و به جای این حرفای رک و راست باید از راه دیگه ای وارد می شدین.
پاسخ:
نمیدونم پاسخ به این نظر چی شده داده بودم. دوباره میگم.
ببین دلابانو این حرف منو حمل بر خودستایی نکن اما من مطالعات کاملی در مورد روحیات زنان داشتم و میدونم مستقیم و غیر مستقیم چه چیزهایی رو قصد می کنند و از طرفی سرکار همسر رو هم خوب میشناسم.ایشون اصلا اون چیزی که مد نظرشون نیست بودن من پیشش هست همانطور که نیم ساعت پیش زنگ زدم گفتم بیا گفت بیا برو خونه مادرت بمون.
شاید شما و یا غالب خانم ها یه چیزی رو بگید و یه قصد دیگه داشته باشید اما خانم من صراحت خوبی داره و هر چی باشه مستقیم میگه حتی در رابطه ج ن س ی.
من با المیرا کاملا موافقم در مورد نظرش در مورد گذشته.
فکر نکنید چون طرف منو گرفته منم طرفداری میکنم چون تا الان شاید متوجه شده باشید که من هر چیزی رو راحت قبول نمیکنم و خودم تحلیل میکنم.
اما حرف المیرا عین گفته قرانه(کیف کنید المیرااااااا خانم). مگر در قرآن خدای متعال به پیامبر نفرمود انقدر گذشت و ایثار نکن بسه دیگه. آیه اش رو نمیدونم شما شاید بهتر بدونید. یا در تربیت کودک میدونید قانون گذشت رو همیشه توصیه نمی کنند.
لذا گذشت بیش از حد اصلا درست نیست و هر چیزی اعتدال.
منظورم از خودم دوست دارم این بود که برادر یا پدر به من تحمیل نکردند مسافرت رو و بیکارم یعنی تنهام و چرا نرم. کجای این تحریک کننده است؟

نه من وکیل بانوی شما هستم نه ایشون موکل من.
قصد من توجیه نیست.
اتفاقا من میام اینجا و یاد می گیرم چه کارهایی برای آقایون آزاردهنده ست و یه خانوم باید روش دقت کنه. خب شما هم طبیعتا دنبال بالعکسش هستید دیگه.
پس من هم معنای حرف بانوتون رو از منظر زنانه خودم براتون باز کردم. که بدونید خانوم شما به هیچ وجه منظورش این نبوده که نخواسته شما خوش بگذرونید. بله گویا حسادت کردن به مادر و خانواده برادرتون که کنار شما هستن(این از روی علاقه ست. نه که بگم حسادت خوبه نه ولی از علاقه شون به شما ناشی شده وگرنه چه جای حسادت.) ولی به چه کارتون میاد بشینید غصه بخورید که خانوم من حسوده و بیچاره م کرده با این حسادتاش و....؟ شما اگر به دنبال آسایش خودتون و بانو هستید خب لطف کنید کمی دقت کنید تو بیان صحبت هاتون که این حسادت رو قلقلک نفرمایید. به قول رهبر عزیزمون ایشون رو وادار به حسادت نکنید:
از توصیه های آقا به زوج های جوان : "من همیشه به مردهای جوان توصیه می‌کنم که شما در معاشرت با نامحرم و حتی محارم کاری نکنید که زنان خود را وادار به حسادت کنید. به دختران جوان هم سفارش می‌کنم که در برخوردشان با مردهای بیگانه، کاری نکنند و حرفی نزنند که حس حسادت و غیرت شوهرانشان را تحریک نمایند. این حسادت‌ها بدبینی می‌آرود و پایه‌های محبت را سست می کند و ریشه می‌سوزاند."
ان شاالله خدا بهمون کمک کنه هم باعث رشد خودمون بشیم و هم خانواده مون.
پاسخ:
ما داریم بحث و تبادل نظر میکنیم و امیدوارم از جواب های بنده ناراحت نشید چون قبول کردن بی چون و چرا کار عاقلان نیست.
اما میشه بفرمایید من چه قلقلکی دادم؟
اینکه سرکار همسر با حسادت ها زندگی مشترک رو ، روح و روان خودش و منو ،آینده دو کودک معصوم رو خراب میکنه غصه نداره؟ پس میشه توضیح بدید برای چی باید نارحت شد در این زندگی؟
ببخشید جسارت میکنم اما صحبت امام خامنه ای هیچ ربطی به حسادت سرکار همسر ما نداره.

واقعا خانم شما بسیار بی تجربه است

شایدم حق با المیراست....

سلاااام اقای متاهل.. صبر کنید اول من با این خانوما یه کم حرف بزنم : سلاام عزیزای من .. بچه هااا به خدااا منم میدونم که هیچ کار خیری ثوابش به اندازه ی اشتی دادن یه زن و شوهر نیست .. امااا یه کم انصاف داشته باشین .. بابا شماهاااا همتون دارین میگین : تو گذشت کن .. تو نازشو بکش .. تو روزی چند بار بگو دوستت دارم .. بابا گذشت که از حد گذشت , دیگه میشه حماقت .. قبول دارین که مااا خانوماا هر چی بهمون بیشتر میدون بدن , بیشتر پدر طرفو در میاریم ؟؟؟ به خدااا این خانوم قدر عافیت رو نمیدونه . هر چیزی حدی داره . گذشت تا کجااا ؟؟ تذکر تا چند بار ؟؟ خداا منو ببخشه اگه قضاوتم اشتباهه..
واااای چقدرم به حال هم تاسف خوردین .. دست کم 6 بار ..
بچه هااا خواهش میکنم بیاین روراست باشیم .. حتماا الان همتون میگین المیراا خودش بی جنبه س . خودش ظرفیت نداره که از شوهرش محبت ببینه , اونوقت داره اسم خودشو میزاره رو ماهااا...
به خدااا نه .. به خداا من اینطوری نیستم .. خداا میدونه که تمام ادمهای دور و برمو دوس دارم .. هیچکسو از خودم نمیرنجونم. اصلا هم فرقی نداره که دوست باشه یا دشمن .. شمااهااا با این نصیحت هایی که گاهی زیاده از حد , خوشبینانه س , دارین کاری میکنین که اقای مدیر داره باورش میشه که واسه ی خانومش کم گذاشته .. در صورتی که اینطوری نیست. ایشون دارن شرایط سختی رو تحمل میکنن.
یه چیزی میگم نگید نه .. به خداااا , به خداااا گاهی واسه ی اینکه کسی رو از خواب غفلت بیدار کنیم ؛ یه کم سختگیری و تحکم لازمه .. به خدااا لازمه .. شاید اگه اقای مدیر چند بار جلوی این رفتارهای زننده و زشت رو بگیره , کمکی بشه به خانومش تا متوجه زشتی رفتارش بشه .. گاهی یه تلنگر لازمه تا ادماا از زشتی کارشون با خبر شن ..
اقای مدیر ؟؟ به خداا امروز تو مهمونی چند بار به وبت سر زدم .. حتی به وب سلام و مستانه هم سر زدم و کامنت گذاشتم . اماا هر کاری کردم نتونستم واسه ی شما پیام بفرستم . (با گوشی ) ..
من واسه ی شماا و خانومتون و همینطور کوچولوهاتون دعاا میکنم . چه کنیم ؟؟ کاری ازمون بر نمیاد .. دنیاست دیگه .. با هر کی به روش خودش تااا میکنه .. امید داشته باشین ..
خوووووب حالاااا جوک...
به یکی میگن ارزوت چیه ؟؟؟؟
میگه اینکه تو تاکسی کنار یه خانوم خوشگل و جذاب با نامزدش بشینم ..
میگن چراااا ؟؟؟
میگه : خوب به هم میچسبن , جااا واسه ی من باز میشه ..
(با رعایت ادب و احترام اقای مدیر )
پاسخ:
سلام
موافق حرافتونم در حد المپیک. حرف دل منو زدید المیرا
جالبه سلام خانم میگن من باعث این دعوا هستم و دلابانو میگن با این رفتارشون قربون صدقه اش هم برم.به همین راحتی.
البته نظراتشون قابل احترام اما...

ممنون که سر میزنید تنها یاور ما فقط شمایید
جک جالبی بود ممنون.

سلام به نظر من تواین مکالمه اول حسادت خانمتون به چشم پیخوره به جاری.
البته هرزن دیگه هم بود شاید مخالف این بود که همسرش باخانواده خودش بره بیرون اما خوب این مورد توی خانم شماحادتر ه.
اگر واقعا دلیلی وجود داره که شمانمیتونید برید خونه مادرخانمتون یه خرده بی منطقی خانمتون هم مشخصه.
ولی اقای متاهل شما گذشت  کنید وبذارید به حساب افسردگی حاملگی.خانوما دراین دوره ها حساس میشن حسابی.
بهشون محبت کنید به خدا اگر شما اقایون روزی یکبار به خانمتون بگید عزیزم دوست  دارم ویادلم برات تنگ شده دنیا به اخر نمیرسه....
پاسخ:
سلام
چه عجب شما حقیقت(حسادت) رو گفتید.
جزء گذشت مگه کار دیگه ای میتونم بکنم؟
در مورد جمله آخرتون کلی حرف دارم و شما خانم ها بزرگترین اشتباه رو میکنید در این مورد و انتظارات بی مورد و غیر منصفانه که ان شالله سر فرصت یه پست میزنم و در موردش بیشتر توضیح میدم.

سلام
بله الفاظ زیبایی به کار نبردن همسرتون ولی از لحنشون تنها چیزی که معلومه دلش پره که همسرش پیشش نیست. همین. و وقتی حس کنه مادر و برادر شما مانع این هستن که شما پیشش نباشین این چنین صحبت هایی دور از انتظار نیست.
اولا که خب چرا واقعا نمی رین پیش همسر؟ "گفته نیا"هاش واقعی بوده یا ناز کرده واستون ببینه چی کار می کنین به این هدف که ببینه خودتون تصمیم می گیرین برین پیشش که حس کنه ارزشمنده براتون؟ من درک نمی کنم چه مشکلی هست خونه مادرخانومتون برین. به هرحال فکرکنم در این شرایط همسر وقتی بتونین کنارش باشین منصفانه نیست که نرین. حالا چندروز به خاطر احترام به مادر باشین شهرتون ولی کلا قصد ندارین برین پیش همسر تعطیلاتو؟
به هرحال الان که تصمیمتون به هردلیلی بر اینه که بمونید و برید مسافرت بله که بگین من بدون شما هیچ جا بهم خوش نمی گذره. چرا نگین؟ شما این چیزارو به خانومتون نگین پس کی بهش بگه؟ مگه نمی گین دوست دارین خودش بهتون بگه برو بیرون حال و هوات عوض شه. خب براش درددل کنین که دلم واست تنگه عیدم بی تو زهر می شه بهم اینجوری. درودیوار خونه غم داره وقتی نیستی. بزارین دلش بسوزه و خودش مشتاق باشه به تفریح رفتنتون.
"منم بیکارم دیگه میرم."
خب نگین اینجوری. بگین بدون تو که خوش نمی گذره هرجا که باشم. چی کار کنم؟ فعلا که به فلان دلیل و فلان دلیل مجبورم ازت دور باشم. نه به این معنا که همسر واسه شما تعیین تکلیف کنه ها. نه. این که حس نکنه بودنش و نبودنش فرقی نداشته. همین یه کلمه رو گفتین تا آخر بانو رفته و من که زنم بهتون می گم این جمله براش معنای تورودوست ندارم داشته.
پاسخ:
سلام
نه خیر اصلا دلشون از این پر نیست چون از ابتدا هم قضیه همین بود اون داره از حسادت و مظلوم نمایی این حرف رو میزنه و الا اگه بخاطر نبود من پیشش بود قبل سال تحویل این ها رو میگفت نه سه روز بعد و منم قرار دو سه روز دیگه برم.
ببخشید اما نظرات شما و قبلی ها بیشتر ناراحتم کرد تا خوشحال.
خیلی جالب توجیه می کنید کارهای غلط خانم ها رو و همین باعث فاصله بین مردان با همسران میشه.

سلام تابلو بود که شما آخرش یه حرفی بینتون پیش می یاد خب معلومه خودتون دارین فضای دعوا رو پیش می کشید اون می گه نیا یعنی چی؟ کدوم داماد روز عید خونه پدر زن نمی ره؟
تازه شما که مسلما از دو سه شب قبل عید تا دو سه شب بعدش نمی رین سر کار می رین؟؟ چرا پرستاری از ایشون رو شب عید خودتون تقبل نکردید؟؟
من فکر می کردم شما 28 اسفند می رین سراغ همسر بعد ازش مواظبت هم می کنید؟؟
ولی به هر حال جدایی فعلی اونم درست موقع دید و بازدید ها فکر کنم یه دعوای حسابی همراه داشته باشه البته امیدوارم اینطور نشه
شما همیشه راهکار استادانه دارین.
پاسخ:
سلام
عجیبه گویا ظاهرا شما از جریانات اطلاع ندارید.
من یه شهر دیگه هستم و پدر و مادرم اینجان چطور شب عید خونه پدر خانم سر بزنم؟
برم خونه مادر سرکار همسر بگم همگی بکشید کنار خودم این چند روزه غذا درست میکنم؟ سلام خانم خودتونید واقعا؟
از ابتدا قرار همین بود و مشکل سرکار همسر نبودن من پیشش نیست.
خیلی جالبه که من دارم فضای دعوا رو پیش میکشم.

سلام

سال نو مبارک..

نمی دونم چی بگم...اصلا نمی تونین برین شهر همسرتون؟خب جایی که اون هست حتما برا شوهرش هم جا هست دیگه...مگه اینکه با خانوادش مشکل داشته باشین یا جاشون کم باشه...من فکر می کنم اون دلش براتون خیلی تنگ شده ولی ابراز احساسات بلد نیست...پا شین برین پیشش و غافلگیرش کنین...دلتون برا پسرتون تنگ نشده؟

خانوما، خانواده همسر اگه بهترین هم باشن بهشون حساسن...درست مث مادر شوهرا که فکر می کنن عروس اومده پسرشون رو مال خود کنه!

من فکر می کنم بیشتر مشکلات زن و شوهرا از زبان متفاوتشون سر چشمه میگیره.مردا حرفشون رو دقیقا به زبون میارن و خانوما می پیچوننش. به نظر من که تو این مکالمه همه حرف خانومتون دلتنگیش بوده که اینجوری بیان کرده.آخه نمی تونه و شایدم نمی خواد رک بگه پاشو بیا پیش من!

پاسخ:
سلام
ممنون سال نو شما هم مبارک.
من مشکلی ندارم برم خونه مادر خانم اما وضع مالی خوبی ندارند و من یه روز یا دو روز بمونم بقیه روزا چی؟ ده روز خونه شون باشم بنظرتون سخت نیست؟خود خانمم نمیزاره بمونم زیاد خونه مادرش.
حساس هستند؟ بهتر نبود بگید حسود و یه فکر غلط؟ اتفاقا این حرفتون رو اصلا قبول ندارم چون آرزوی هر مادری خوشبختی پسرشه.
نه اصلا دلتنگی نبوده و من سرکار همسر خوب میناسم.ای کاش توجیه نمیکردید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">