رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

بچه دوم هم در راه است!

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۲۷ ق.ظ

با سلام

نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت چون جواب آزمایش مثبت بود و بچه دوم هم وارد این زندگی نه چندان خوشایند شد.

البته من که خیلی بچه دوست دارم و اگر سرکار همسر زن زندگی بود و اخلاق و اعصاب درستی داشت تا 5 بچه هم راضیم اما با اخلاق او همین دومی را هم به زور راضی شدم.

دیگه چاره ای نبود از طرفی سرکار همسر اصرار به بچه دوم داشت و از طرفی بین بچه اول و دوم فاصله زیاد میشد و از طرف دیگه سرکار همسر که نه به فکر جدایی بود و نه به فکر اصلاح.

الان هم اوضاع مناسبی ندارد و به علت ویار با عرض معذرت صبح تا شب همه اش بالا می آورد.

میدانم شرایطم خیلی بدتر شده است و دعا کنید صبور باشم.

از فشار زندگی و از تنهایی خودم خیلی ناراحتم و بعضی موقعه ها کم میارم.

شاید این نوشته ها یک پنجم از دردهای من باشد که حال نوشتنش را دارم و خیلی های دیگه در سینه می ماند و به درد تبدیل می شود.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۵
مرد تنها

نظرات  (۲۵)

اه حالم به هم میخوره از شما جنس ملعون مرد جماعت! پس چرا ما زن ها با دیدن ساپورت تحریک نمیشیم!  چون شما فکر فاسدی دارید با دیدن این صحنه ها تحریک میشید. به نظر شما هنوز وقتش نرسیده یه کم انسان باشید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا رو شکر که مرد نیستم!
ممنون از همدردی و راهنماییتون.باورکنید تا حالا نگفتم که چرا خونه نداریم یعنی تودلم واقعا میخوام یه سرپناه ازخودمون داشته باشیم ولی همسر عصبی من درمورد موارد خیلی کوچکتر توهین میکنه وکتک میزنه وای به حال اینکه من بخوام اعتراض کنم یاسرکوفتی بزنم.نمونه اش دیروز من ازسرکاربرگشتم غذا رواماده کردم میز روچیدم همسرم که رسید غذا رو کشیدم واماده کردم بعد یهو همسرم گفت من  ناهار خوردم و نخورد غذای مورد علاقه اش هم بود مرغ والو وتازه بعد اینکه من همه چیز رواماده کردم یهو میگه من ناهارخوردم بعد هم رفت بی اعتنا تواتاق خوابید منم توتنهایی غذا خوردم ....همیشه همسرم سعی داره من و کارهام رو تحقیرکنه.من هم تومحیط کار موفقم هم تو روابط اجتماعیم و همه تلاشم رومیکنم تو زندگی و خونه وهم کم نذارم ولی همسرم سعی داره تمام شخصیت و اعتماد به نفس من رو ازبین ببره....من مدام درحال راضی نگه داشتن همسرم هستم که فقط سرکوفت وسرزنش نشنوم ویادم رفته که اصلا خودم اززندگی چی باید بخوام ویا اصلا حقی هم تو زندگی دارم.
پاسخ:
سلام
خواهش میکنم.
خب متاسفانه کارشون خیلی اشتباه هست و جای توجیه ندارند. اما علت این کارهاشون چیه؟ من احساس میکنم چیزی شده یا از موضوعی ناراحتند که این برخورد رو دارند؟

سلام نوشته هاتون روخوندم ازسرتنهایی اومدم تو اینترنت امیدوارم مشکلاتتون رو خدا حل کنه چون معلومه انسان شریف و مومنی هستید.من شوهربسیاربداخلاق و عصبی و بی انصافی دارم.پنج ساله که ازخانوادم جدا هستم وتو شهرغریب زندگی میکنم شاغل هم هستم تمام زندگی وکارخونه به عهده ی خودمه از سرکار که برمیگردم تا همسرم بیاد براش غذا اماده میکنم نه غذای سرسری مثلا خورش صبح میذارم میام برنج درست میکنم ماهی توفرلازانیا و...وخدا میدونه که چقدرخسته ام ولی بازهم بهش رسیدگی میکنم اما همسرم گاهی بامن غذا نمیخوره وبه من میگه تو تنبل و بی لیاقتی یعنی ازاین بی انصافی اشکم درنمیاد فقط قلبم تیرمیکشه.همسرم باوجود اینکه شغل خوبی داره ومن هم شاغلم وکارمند رسمی ام نتونسته یه خونه کوچیک هم بعد ازپنج سال فراهم کنه .من هیچ توقعی نداشتم وندارم خانواده همسرم هم در بدیشون همین بس که همسرم حاضرنیست حتی ببیندشون بماند که دیگه با من چی کارکردند .خانواده من تحصیل کرده ومهربانند وهمسرم رو واقعا دوست دارند.اما با همه این احوال همسرم از کتک زدن بی دلیل تحقیر توهین دریغ نمیکنه بعضی وقتا باورم نمیشه من این زندگی رودارم.....ببخشید طولانی شد ولی خیلی دلم گرفته بود ...
پاسخ:
سلام
ناراحت کننده است. هر موقعه دلتون گرفته بود بیاید اینجا و حرف بزنید و خودتون رو تخلیه کنید طولانی هم باشه ایرادی نداره. اینجا دوستان خوبی هستند که خوب کمک می کنند و راه حل میدند.
اینکه شوهرتون این حرف رو میزنه حتما علت داره؟ چرا اینطور میگه؟
بنظر میاد بحث زیاد می کنید. ببین خواهرم سعی کن با شوهرت یا بحث نکنی یا خیلی کم بحث کن و سریع کوتاه بیا چون ظاهرا اخلاق خوبی هم نداشته باشه که با این افراد نباید زیاد بحث کرد.
شما کار خودت رو بکن و وظیفه ای که داری بخاطر خدا و اینکه بچه هات یاد بگیرن انجام بده و خود این تاثیر داره تو اخلاق شوهرت که بهتر بشه.
معلومه بینتون فاصله افتاده که باید تلاش کنید دوباره محبت برگرده و دوست هم باشید. اینطوری میتونید یه برنامه خوب برای زندگی و خونه دار شدن بریزید.
نکته دیگه اینکه خیلی شوهرت رو تحقیر نکن بخاط خونه نداشتن و اینکه چرا خونه تا حالا نخریدی و... و بهش اعتماد نفس بده و کمک کن.
با دیگران مقایسه اش نکن.
با قلب سیاهم دعاتون میکنم.
مطابقت حرف و عمل مادر چقدر فکر منو مشغول کرد فکر می کنم شما چه جواب کاملی دادین
آقا معلم می شه بیشتر توضیح بدید اصلا هر سه موردشونو بیشتر توضیح بدید ممنون
واقعا ممنون
المیرااا احتمال زیاد ما مهمون یه آقا معلم هستیم نظرت چیه به این نام صداشون کنیم البته اگه تو نظر دیگه ای داری بگو من با نظرت موافقم
البته ایشون در حد خیلی بیشتر از استاد هستن ولی ما بگیم معلم ها؟؟؟؟؟؟؟چی می گی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:
شانسی یه چیز گفتیم خیلی جدی نگیرید.چشم بمونه طلبتون و یادم بندازید براش بعدا یه پست بزنم.
.
.
قرار نبود دیگه اذیت کنید!!!!
آقا معلم و استاد و... نداریم من سوادم خیلی کمه و همه شماها سوادتون بهتر از منه و تا حالا هم از شماها نکات خوبی یاد گرفتم.
بنظرم انسانیت و بنده بودن به سواد نیست به معرفت قلبیه حالا بقال باشی یا آیت الله.
سلام اره ممنون میشم
سلام المیرااا
نظراتت پر از انرژیه کاملا معلومه زود بیدار می شی
منم اوضاعم معلومه که در همه زمینه ها پز می دم حتی مذهب شما جدی نگیرید!!!
خونمون جهنم شده همه چی رو ریختم به هم حالا تو جمع و جور کردنش موندم
حالا المیراااا می نویسه واه چه تنبلی من تو یه روز همه چی رو مرتب کردم....
آقای نویسنده متاهل!
منتظر پستتون راجع به چیزی که گفتید هستیم

پاسخ:
اینکه نظرات سرکار خانم المیرا با انرژیست منم موافقم البته از نوع غیر هسته ایه.
بازم سلاااام .. میگم یه کم دعواا کنیم ؟؟؟ به قول مستانه که من عاشق اسم خوشگلش هستم ؛ چرا همه ی انتقادها از ما خانومهاست ؟؟ چرا نوک پیکان همیشه سمت ماست ؟؟ یه ضرب المثل از مامان بزرگم بگم ؟؟ البته دقیقشو بلد نیستم . اما لپ مطلب اینه : اگه داشتی و مست نگشتی مردی .. بعععععععله اقاااا .. باز یه چیزی راجع به همین موضوع یه جایی خوندم .. : زمان یکی از امامامون , یه اقایی میره توی غار.. مدتها تو همون غار ؛ با همون شرایط وقتشو صرف عبادت و راز و نیاز با خدا میکنه ..که یکی از بزرگان از این کارش ایراد میگیره و میگه : اگر در شرایط گناه قرار گرفتی و تونستی نفستو مدیریت کنی , اونوقت میتونی ادعا کنی انسان شریف و چشم پاکی هستی .. نه اینکه خودتو توی غار و خلوت ؛ دور از چشم دیگران مخفی کنی تا مبادا گناه کنی و یا چشمت به نامحرم بیفته .. بعععععععله ..
وااااای بچه ها غار با کدوم ( ق-غ-) ؟؟؟؟ بود ؟؟؟
پاسخ:
بازم علکیم سلام
جواب دارم براتون دندون شکن اما تو پست بعدی همین نظرتون رو کپی کنید تا بجوابم.
غار درسته شکسته بندی نکنید.
سلام خوبین؟ میگم چقدر دیربه دیر اپ میکنید؟ بعدشم هرکس باید خودش هوسشو مهارکنه.من که یه زنم اگر وقتی باشوهرم بیرون میرم شیک نباشم و همین ساپورتو نپوشم شوهرم میگه عقب مونده ای یا نیگاش به زنایی می افته که ساپورت پوشیدن.البته من خودم ساپورتو دوست ندارم ولی باورکنید بعضی وقتا ما زنها برای اینکه پیش شوهرامون و بقیه کم نیاریم مجبوریم.البته نمیدونم چرا همه چشم انتقادشون به خانمهاست؟ درحالیکه بعضی پسراهم تیپای زننده ای دارن.دوست دارم نظر شما را بدونم.
پاسخ:
سلام
اجازه میدید همین رو یه پست کنم تا هم نظر خودمو بگم و هم راجبش تبادل نظر بشه تا ببینیم چی درسته؟؟؟
سلام . صبح به خیر.. وااای چقدر پز دادین که صبح زود بیدار شدین .. پس من که هر روز صبح دخترمو میفرستم مدرسه و دیگه تا 2 شب بیدارم چی بگم ؟؟ بعععععله .. اهان یه چیز دیگه : به نظر میاد این سلام خانوم و همینطور شما اقای متاهل(وااای چه اسم سختی) هم فوق العاده سیاسی و هم فوق العاده مذهبی هستین . درسته ؟؟؟ ایمان قوی هیچ ربطی به این چیزا نداره هاااا .. وااای من توبه کردم .. دیگه ساپورت نمیپوشم .... ( کسی به دل نگیره لطفا) من عادت دارم شوخی کنم ..
پاسخ:
سلام
سلام بزرگوار شاید فوق العاده مذهبی باشند اما من اوضام خوب نیست و بنده خوبی برای خدام نبودم.
یاد میگیرید سخت نیست.
راستی گفتید ساپورت یه سوال دارم؟
این خانم ها چی فکر میکنند که اینا رو می پوشند؟ هیچ با خودشون نمیگند این همه جوان مجرد وقتی این صحنه...رو میبینند چه حالی میشند؟ متاهل ها دلشون میلرزه چه برسه مجردها
اینکه میگم مردها میرن دنبال صیغه یا رابطه نامشروع حال بدونید مقصر خود زن ها هستند. قول داده بودم مطلبی در این زمینه بونیسم که یکیش همین بود.
عجبا روز 22 اسفند روز شهید نامگذاری شد الان خوندم می دونین چیه 22 اسفند تولد دختر منه
حالا چه کار کنم ؟چه جوری جشن بگیریم در حالیکه که روز شهیده
چه جوری خوش باشیم در حالیکه یه شهید تو خون خودش غلطیده
چه جوری به دخترمون کادو بدیم در حالیکه اون شهید با عکس بچه تو جیب لباسش شهید شده
من همیشه خودمو مدیون شهید و خون ریخته شدش می دونم
چه جوری به دخترم حالی کنم باید تموم عمرش یاده شهید باشه
چه جوری بهش بفهمونم پیوند تولد تو با روز شهید می تونه نشانه سعادت باشه
چه جوری بهش بگم چقدر دوست دارم فعال باشه تو گرامیداشت شهدا
اصلا چه جوری می شه نسل باب اسفنجی و باربی الانو با شهید پیوند داد
چه جوری به دخترم بگم تو زمانه تو همه دشمن شهید هستند تو نباش
چه جوری بهش بگم به خدا شهید و شهادت افسانه نیست حقیقته چه جوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
نون حلال + مطابقت حرف و عمل مادر + دوستان خوب

همه ما باید دقت کنیم پدر و مادرهای خوبی برای بچه هامون باشیم که فردای قیامت بچه جلومون رو نگیره و بگه شما منو خراب کردید.
امروز ما خانوادگی زود بیدار شدیم می گم دیشب اخبار با روحانی شروع شد نمی دونم چرا اینقدر با دیدن روحانی یاد شاه می افتم. می گم یادتونه تازه رای آورده بود می گفت اولین کارش اینه که مردم رو از گرسنگی نجات بده می گفت مردم شب عید بدی داشتن مگه حالا بعده چندد ماه چیزی برا مردم عوض شد مگه شب عید امسال با پارسال فرقی کرد چرا فرق کرد پارسال ما یه هسته ای غرور آفرین داشتیم امسال نداریم تازگیها روزنامه نخوندم سرم شلاغ بوده شما خبر ندارین این دفعه می خوان چی رو به باد بدن؟
کاترین چرا اومد تهران؟
خوبه برم سایت وطن امروز ببینم چه خبره؟
ببخشید که فضای وبتون یه وقت سیاسی شد چیکار کنیم وبتون برای ما یه جاییه برا درد دله،درددددددددل،از اون درداااااااااااااااااااااااا
پاسخ:
سلام
صبح بخیر. من همیشه بعد نماز صبح بیدارم میگن روزی آدما بین الطلوعین تقسیم میشه.
بله متاسفانه چیزی فرق نکرده و بدتر هم داره میشه. بنزین که قراره گرون بشه،ماشین قراره قیمتش بالا بره و محصولات دیگه همینطور گرون شدند یا میشند.
کاترین هم بعدا مشخص میشه چکار کرده البته چیزی رو لو نمیدند و میگن محرمانه است اما رو سیاهی اینها یه روز مشخص میشه.
خواهش میکنم برای تنوع خوبه.
مبارک است...
انشالله که قدمش پر خیر و برکت باشه براتون...
پاسخ:
ممنون
بیچاره بچه.................!!!
توی زندگی های اینچنینی بچه اول اشتباهه و بچه دوم به اشتباه بزرگتر........... نمیدونم شاید من اشتباه فکر می کنم و تن و بدن من از شنیدن اسم بچه دوم هم به درد می آید.
پاسخ:
شاید....
.
.
.
.
اما چاره چیست؟
وای خداااا من اینجا با همه ی اسمها مشکل دارم .. اقای متاهل .. خانوم سلام .. مامان علی .. تنها و امیدوار.. بابا این چه وضعشه ؟؟ من دوس دارم صداتون بزنم .. خوبه منم اسممو بزارم مامان کیمیا ؟؟؟ چقدر لج در اریییییید شما هااا
پاسخ:
خب صدا کردن مرد تنها سخته؟؟؟
من عادت به دروغ ندارم و اسم مستعار رو هم مثل دروغ میدونم که دوست ندارم اینطور باشه.
اسم واقعی هم نگم راحترم چون دنیای کوچیکیه ممکنه دوستی آشنایی بیاد و ...
من این حرفایی که اینجا میزنم هیچ کدوم رو به یک نفر هم نگفتم. یعنی همدرد ندارم.
بچه هاا و اقای ؟؟؟ حالا که اینقدر موعظه کردم و اعصابتونو ریختم به هم یه چیز بگم بخندیم ... اخرین خبر رسیده از اون دنیا : مجازات خانومهایی که تو دنیا ؛ ساپورت با پالتوی کوتاه پوشیدن و دل اقایونو خون کردن ؛ تعیین شد .. این عزیزان محکوم شدن که تا ابد ؛ توی جهنم ؛ با شلوار کردی بچرخن و موجبات شادی و خنده ی اقایون بهشتی رو که از بالای دیوار دارن جهنمو دید میزنن رو فراهم کنن .. تقدیم به همتون .. روز خوش عزیزای من ..
پاسخ:
جالب بود و کلی خندیدم.
خوبه دوستان بعضی موقعه پیام بازرگانی پخش کنند و البته خنده حلالللللللللللل
سلام به همگی .. اینجاا چه جو عجیبی داره .. یه سری هاا کلا راضی و یه سری هاا کلا ناراضی و گله مند .. بابا چرا شما ها اسمتونو نمیگید اخه ؟؟؟ بابا جان من دوس دارم وقتی با کسی حرف میزنم صداش کنم .. چرا بعضی ا مثل این سلاااام خانوم اسمشو نمیگه ؟؟؟؟؟ حالا بگذریم .. اقای ؟؟ من بر خلاف نظر بقیه ی دوستامون ؛ از اینکه دوباره دارید پای یه کوچولوی دیگه رو به زندگیتون باز میکنید خوشحال نشدم . اماا دعا میکنم سفیر صلح باشه .. ما ادماا عادت کردیم هر چی پیش اومد بندازیم گردن خدامووون . البته که تا خدا نخواد یه برگ از درخت نمی افته .. اما یه کمش هم دست خودمونه .. من یادمه وقتی تازه با شوهرم اشنا شده بودم ؛ خیلی زود بعد از 2 ماه نامزدی که البته 3 سال طول کشید ؛ فهمیدم که به درد هم نمیخوریم . اماا از اونجا که فقط 17 سالم بود ؛ از مطرح کردنش ترسیدم .. ازدواج که کردیم اطرافیان اصرار کردن بچه دار شیم و شدیم .. به نظر شماا اینا همش فقط و فقط کار خداست ؟؟ پس از شما حرکت چی میشه ؟؟؟؟ اگه میخواستم همشو بندازم گردن خدای خودم و میگفتم هرچه بادا باد .. الان از اینی که هستم وضعم خیلی بدتر بود .. خدا عقل داده که فکر کنیم و درست و نادرستو با هم قاطی نکنیم .. به هر حال ایشالا که با اومدنش هر چی غم دارین پر بکشه ..
پاسخ:
سلام
منم با شما موافقم در اینکه نباید گردن خدا بندازیم و فکر نکنم جایی هم گفته باشم کار خداست.
من فقط بنا به دستور خدا تحمل و صبر میکنم چون مجبورم و چاره ای ندارم.
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۰۶ تنها و امیدوار
سلام ، ایشالا خیر باشه ، تبریک میگم ، امیدوارم پاقدمش بشه بهانه ای برای روزای خوش شما ، خیلی چیزا هست که بگم ولی خب نمیشه ، کاش خانمتون کمی اگاه بشن نسبت به زندگی مشترک و خواسته ها و تمایلات شما  
پاسخ:
سلام
ممنون که سر زدید.
ان شالله.
انشاالله که خیره....خیر....
خوشحال باشید....و یا خودتون رو ب خوشحالی بزنید...
هیچ چیز آینده معلوم نیست....
ولی شما هنوز نا امیدانه بهش نگاه میکنی....
مرد معتقدی بودی...چی شد؟؟؟؟
بالاخره سختیها تموم میشه....امیدوار باش دوست خوبم...
پاسخ:
سلام
امیدوارم... شما هم دعا کنید.
سلام منم مثل مامان علی می خواستم بگم مواظب خانومتون باشید نزدیک عیده خونه تکونی ،مسافرت... اونم ماههای اول که خیلی خطر داره
امیدوارم مسافر جدید خونه شما توپل و موپل و سالم دنیا بیاد.
امروز باید برم دانشگاه صبح جمعه ای زود بیدار شدم همسرم چای دم کرده بود داشت همراه با صبحونه ندبه گوش می کرد به نظر شما من بهترین همسر دنیا رو ندارم؟؟؟
تا حالا جواب سلامم رو خالی نداده همیشه یه عزیزمی ،خوشکلمی چیزی باهاش می یاره.
می گم چه خوب شد اولین بار که اومدم وبتون ازش بدگویی نکردم ها مگه نه هی شیطونه می گفت از همسرت گلایه کن هی فرشته هه می گفت بابا بی خیال شو شما که هی دعوا می کنید فوری هم آشتی می کنید
منم چه عجبی به فرشته هه گوش کردم
نوک انگشتام به خاطر گردگیری زخم شده نمی تونم تایپ کنم برا نویسنده وبلاگ و المیرااا که پیداش نیست و همه عزیزان آرزوی خوشبختی دارم

پاسخ:
سلام
چشم مراقبم. درسته حالش خوب نیست و مادرش اومد شهر ما تا مراقبت کنه. البته خودم جارو برقی می کشیدم و کمک میکردم و حتی برنجججججج هم گذاشتم و البته با ماست چون خورشت بلد نبودم دیگه.
خب شوهر به این خوبی دارید باید قدرش رو بدونید و بدگویی نکنید. به نظر من غالب خانم ها شوهرانشون خوبند حتی اونایی که بدگویی میکنند و به ظاهر متنفرند. فقط چون بینشون تیرگی و کدورت بوجود اومده کمی از هم فاصله گرفتن.
بارها گفتم باید تا میشه کوتاه اومد و زندگی رو درست کرد. مدیریت خانواده یعنی همین.
موفق باشید
مبارکه ایشالا.راستی از روزی که اینجا درد دل کردم نمی دونم چی شده زندگی روی خوششو بهمون نشون داده.دارم به یه نتیجه ای میرسم اینکه بیشتر دعواها و مشکلات ما از سکوت سر چشمه می گیره اینکه حرفامون رو دلمون می مونه و بازگوش نمی کنیم.از روزی که من غمامو بیرون ریختم البته برا شما دیگه چیزی رو دلم سنگینی نمی کرد و راحت تر با همسرم ارتباط برقرار کردم.اگه غماتو یه جا تخلیه کنی دیگه تبدیل به کینه نمیشه...امیدوارم قدم این کوچولو خیر باشه براتون و زندگیتون روز به روز شیرینتر بشه...هوای خانومتونو این روزا بیشتر داشته باشین
پاسخ:
سلام
ممنون. خدا رو شکر که اینطور که میگید شده و ان شالله بهتر هم میشه.
متاسفانه ماها قدر اون موقعیتی رو که داریم نمیدونیم و همین باعث ناشکری و بعد اتفاقات بد میشه. مثلا 80 درصد زنانی که طلاق میگیرند بعد طلاق پشیمان میشند.
به نظرم همه ماها می تونیم زندگی شاد داشته باشیم به شرط اینکه خودمون بخوایم و غرور رو کنار بزاریم و کمی با واقعیت ها و سختی های زندگی کنار بیایم.
ان شالله به مرور حرف های زیادی خواهم زد و از تجربه های هم استفاده خواهیم کرد.
من هواش رو دارم و امروز از 2:30 تا نزدیک اذان دکتر بودیم روزای قبلم همینطور.
ان شالله
خدا رو شکر ما یه دختر خوشکل و باهوش 4 ساله داریم شما از بچه دوم گفتید یاد بچه از دست رفته خودمون افتادیم دلمون گرفتو یه کم بزرگنمایی کردم وگرنه می دونم خدای مهربون دختر ما رو تنها نمی ذاره و بالاخره یه داداش یا آبجی گیرش می یاد
دیشب داشتم اتاق دخترمو گرد گیری می کردم یه هواپیما داره بزرگ از اونایی که بادشون می کنن به همسرم گفتم بیاد اونو آویزون سقف کنه آویزون کرد خیلی جالب شد داشتیم دو تایی ذوق می کردیم که دخترم داد وبیداد راه انداخت که می خوام هواپیمام دستم باشه و خلاصه انقدر تو بغل باباش باهاش ور رفت که از سقف جدا شد چون آویزون کردنش سخت بود دیگه بی خیال شدیم
امروز صبح که رفتم تو اتاق بچه دیدم هواپیما به طرز زیبایی آویزون شده در واقع همسرم قبل از اینکه بره سر کار تنهایی اونو آویزون کرده بود
کارش خوشحال کننده بود
به نظر من بی انصافیه که فکر می کنن ما زنها با هدایای گرانبها شاد می شیم بیشتر وقتها با یه کار خیلی کوچیک مثل آویزون کردن هواپیما مردها حسابی می رن تو قلب خانوماشون
نتیجه گیری :از امشب آقایون سعی کنن هر چی قابل آویزون کردن از سقفه آویزون کنن
پاسخ:
سلام
خدا دختر کوچلوی شما رو حفظ کنه و ان شالله تعدادشون هر چه زودتر بیشتر بشه.
نتیجه گیری جالبی بود کلی خندیدم.
خب دراین صورت که ازحقتون برای یک زندگی شاد وعاشقانه گذشتید.تاابد باید صبرکنید و کوتاه بیاین به خاطر بچه هاتون.واین خیلی ازاردهنده است.دعا میکنم که این صبر ازطرف خدا بهتون عنایت بشه وانشاالله باقدم بچه خانمتونم تغییر کنه.
پاسخ:
چاره ای نیست این دنیا اسمش رو خودشه دنی و پست هست. و به قول امام علی علیه السلام مثل زندانه.
امیدواریم تغییر کنه و بدتر نشه.
سلام ببخشید ولی چطور شما میتونید بگید که خیلی اززندگیها مشکل است ولی مانع بچه داری نیست؟ چه گناهی کرده اون بچه طفل معصوم که باید همش شاهد دعوا و درگیری باشه.پس روحیه و عواطف بچه ها چی؟
پاسخ:
سلام
اولا مشکل تنها بحث اخلاف نظر و سلیقه نیست.
مشکلات ممکنه مالی باشه ، جسمی باشه و پدر یا مادر مریض باشند و ... که اینها هم تو روحیه فرزند تاثیرات منفی زیادی دارند.
اما اختلاف زن و شوهر و دعوای اونها متاسفانه تو غالب خانواده ها هست که در بعضی زندگی ها خیلی کم و هر چند مدت و بعضی خانواده های دیگه خیلی زیاد.
در ضمن من حواسم هست که این دعواهای ما کمترین لطمه رو به فرزندانمون بزنه و تا میتونم جلوی بچه ها کوتاه میام و چیزی نمیگم.
بنظرم تو یک خانه اگر پدر و مادر بر فرض دعوا کنند و یک طرف برخورد خوب داشته باشه بچه هم یاد میگیره و میفهمه کار کدوم درست کار کدوم غلطه.
و در آخر شما بفرمایید چکار میکردم؟ بچه دار نمیشدم؟
به نظر من بیایید ازاین به بعدازخوبیهای همسرتون بنویسید.ازروزای خوب  و بی تنش.ازروزهایی که در کنار هم شادید.ازعاشقانه هاتون واز فداکاریهاش.شاید شماازاون مردهای منفی نگر باشید البته جسارت نباشه ولی  به ابعاد مثبت هم نگاه کنید.باوجود بچه دوم دیگه فکر همه چیز راازسرتون بیرون کنید و بچسبید به همین زندگی.امیدوارم خداهم بهتوم کمک کنه
پاسخ:
نمیدونم با این مواردی که نقل کردم بنظرتون منفی نگر هستم؟
من درسته اینجا از مشکلاتم می نویسم اما در زندگیم تاثیر نمیدم و سعی میکنم تحمل کنم.
زندگی عاشقانه ای نیست که ازش مطلبی بنویسم.
خیلی از زندگی ها اجبارا همدیگه رو تحمل می کنند و روزگار میگذرانند.
سلام  چی شد؟ بچه دوم دررا ه است؟ یه جای حرفاتون می لنگه؟ شماکه اینقدر از زندگیتون شاکی بودین چرا بچه دوم؟
پاسخ:
سلام
خب علت رو نوشتم.
خیلی از زندگی ها مشکل هست اما قرار نیست مانع بچه داری باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">