رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

حرف حسابی

شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۳۱ ب.ظ

با سلام

عید بر همگی شما مبارک.امیدوارم این چند روزه به شما خوش گذشته باشه.

ایام عید بود چیزی ننوشتم تا باعث ناراحتی کسی نشده باشم.

از امروز صبح بگم که سرکار همسر بیدار شدند و گفتند بریم دکتر آزمایش بنویسه و بعد بریم آزمایشگاه.(بدون هیچ مقدمه ای و تذکر در روز قبل)

بنده هم عرض کردم ایرادی نداره ولی دکتر رو امروز بریم و آزمایشگاه رو فردا صبح.چون اگه هر دو رو با هم بریم من به کارم نمیرسم و از طرفی هم 9 جلسه مهمی داشتم.

وقتی که این پیشنهاد کاملا منطقی و منصفانه رو دادم ایشان طبق روال همیشگی شروع به اعتراض کردند و گفتند نه خیر هر دو رو باید با هم امروز بریم تو چرا به سلامتی من اهمیت نمیدی ؟ چرا هر چی تو میگی باید اون باشه ؟و...

خلاصه همینطور قطار کردند و گفتند.منم گفتم بابا خیلی از زنا خودشون تنها میرند حالا من حاضرم با تو بیام و هم دکتر میام هم آزمایشگاه اما بزار یکیش رو امروز بریم و اون یکی رو فردا.این کجاش به سلامتی تو لطمه میزنه؟ضروری هم که نیست.

اما ایشون کلی غرر زدند و آخرشم گوش نکردند و رفتیم و هر دو رو صبح انجام دادیم و من با هزار بدبختی خودم رو به جلسه رسوندم.


حالا ظهر برگشتم خونه و موقعه ناهار هست و سرکار همسر چند تا سیب زمینی آب پز کردند و روغن زدند و کوبیدند و به آقا زاده هم اسرار می کنند غذا بخور.

آقا زاده هم دست به غذا نزد و رفت بازیگوشی کردن خودش.سرکار همسر گفتند بچه رو باید ببریم دکتر و ... چون هیچی نمیخوره.گفتم خوب طبیعیه این قضایی که شما گذاشتی رو منم نمیتونم بخورم و تا نگاه کردم با وجود گرسنگی زیادم سیر شدم چه توقعی داری بچه از این بخوره؟ و ایشون هم ناراحت شدند گفتند مگه چه مشکلی داره؟و...

متاسفانه همیشه کوتاهی های خودش رو با دکتر رفتند و آزمایش میخواد جبران کنه.در حالی که اگه همیشه غذای خوب بزاره بچه خوب میخوره و مشکلی پیش نمیاد.خیلی از مواقع خصوصا شب ها یا شام نیست یا مانده و ظهرا بی کیفیت .

البته ناگفته نمونه 12:30 منزل رسیده بودند اما میتونستند غذای بهتر بزارند.حالا من هیچ اما برای بچه که لازم بود.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۴
مرد تنها

نظرات  (۷)

کاش می شد سرنوشت خویش را از سر نوشت

کاش می شد اندکی از تاریخ را بهتر نوشت

کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی

داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت
شما با این کوتاه اومدن هاتون  فقط خودتون رو از بین میبرید ...
بهتره یه مدت باهاش سرسنگین باشید تا کنجکاو این رفتار سردتون بشه و کند و کاوتون کنه ...
شاید بیاد و ازتون دلیلشو بپرسه و انوقت بتونید حرفاتون رو بهش بزنید ...
امتحانش ضرری نداره فقط کمی حوصله میخواد که الحمدالله شما هم دارید ...
پایدار باشید
پاسخ:
مریم خانم من بارها سر برخورد کردم اما مطمئنم با این چیزها تغییری نمیکنه.
متاسفانه این چیزها جزء اخلاقش شده.
سر هم برخورد میکنم میگه تو اخلاق بدی داری و محبت نمکنی و...
۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۹:۱۵ دوست خاموش
سلام برا اولین بار از طریق وب راضی بانو به وب پردردتان امدم. چون یک زنم نمی توانم باور کنم که یکی از زنان اینگونه باشد کاش غلو کرده باشی و گرنه من هم از این که یک زنم و زنی اینگونه را شنیدم شرمم امد. خداوند چشم بندگانش را به روی حقایق باز کند تا قدر دانند انچه دارند.
پاسخ:
سلام
ممنون که سر زدید.
بله کاش غلو بود اما باور کنید خیلی از حقایق رو هم نمیگم چون میدونم کسی باورش نمیشه و فکر میکنه من دارم دروغ میگم یا زیادی شورش میکنم.
البته تنها سرکار همسر ما اینطور نیست و متاسفانه هستند خانم هایی با چنین اخلاق هایی. و البته مردانی هم بدتر از این خانم ها هم وجود دارند و خداوند هر دو گروه رو ان شالله هدایت کند.
سلام..عید شما هم مبارک..
واااااااااااای دیگ نمیدونم چی باید بگم..
فکر میکنم بهتره سکوت کنم....
............
پاسخ:
سلام
ممنون.
عید بر شما هم مبارک...راستش حرفی نمیتونم بزنم،ترجیح میدم سکوت کنم و قضاوت نکنم فقط نمیفهمم آدمها از زندگی مشترک چی میخوان که اسباب آرامش رو به همین سادگی از بین میبرند...
پاسخ:
سلام
ممنون.
خود خواهی و هواهای نفسانی.
اگر حسادت ها نبود و به فکر آخرت بودیم خیلی از این مشکلات نبود.
به شما هم مبارک باشه. هر چی فک میکنم نمیتونم جوابی واسه این کوتاهی کردن همسرتون پیدا کنم اونم در مقابل بچه. بهتره موقعی که خودتون خونه هستین یه ماهیچه مثلا بپزید فریز کنید اینجور مواقع درش بیارید بدید بچه بخوره
پاسخ:
ممنونم.
شما که قرار بود دفاع کنید؟؟؟؟؟؟
بله مجبورم همین کارا رو بکنم اما باور کنید میترسم یاد بگیره دیگه برای بچه هم غذا نزاره.

اون «یه روز» وجود نداره ...

هیچ موقع نبوده،هیچ وقتم نمیاد ...

هیچ «یه روزی» در کار نیست ...

فقط «امروزه» که وجود داره ...

...

سوپرمن های واقعی،بالای ساختمون ها

و جاهای سرّی زندگی نمی کنن ...

اون ها در طی زمان

پیوسته،قدمهای کوچک و با اراده بر می دارن

...

هدف،«پیدا» کردن اونی که هستید،نیست ...

هدف،«ساختن» اونیه که هستید ...

اگه فکر می کنید که می تونید،یا اگه فکر می کنید که نمی تونید ...

فکرتون درسته ...

از خودتون صادقانه بپرسید که می خواید «کی» باشید ...

و برای تبدیل شدن به اون آدم،چه کارهایی حاضرید بکنید؟


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">