رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

امروز جیبم به معنی واقعی خالی شد!

شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۶ ب.ظ

با سلام

یکی از اشکالاتی که سرکار همسر به بنده و خانواده ام میگیرند اینه که در ازدواجمان براش کم کاری کردیم خصوصا تو خرید لباس و...

بزارید مختصر بگم شرایط خانواده همسر چطور بود و ما تو ازدواج چکار کردیم و خدا ناظر است و هیچ خلافی نمی گویم و دلیلی هم ندارد که بخوام واقعیت را نگم یا خلافش رو بگم.

پدر سرکار همسر ما بدلیل بیماری که دارند خانه نشین و کار نمی کنند و خرجشان رو برادرش میده لذا وضع مالی خوبی نداشتند و ندارند و بنده هم چون چشمم به این چیزا نبود و مال دنیا برام مهم نبود اهمیتی ندادم.

اینها برای دخترشون ازدواج نگرفتند و فقط به 30 یا 40 تا اقوام نزدیک یک شام ساده دادند و حتی یک عکس ساده ولو با مبایل هم نگرفته بودند و این شد ازدواجی که خانواده سرکار همسر برای دخترشان گرفتند.

بعد رفتیم مشهد و برگشتیم و مادر جانم که فدایش شوم گفت سرکار همسر هم مثل دخترم هست و باید براش ازدواج آبرومندانه بگیرم(البته هیچ حرفی ولو به کنایه از ساده گرفتن عروسی از طرف خانواده سرکار همسر نگفتن)و ما تالار گرفتیم و مراسم نسبتا خوبی شد.

مادرم خیلی خوبی ها کرد و واقعا با کوتاهی های خانواده همسرم اما ما سنگ تمام گذاشتیم ولی متاسفانه همش میگه شما کاری برای من نکردید.(همیشه از بدی مادرم میگه در حالی که مادرم همیشه احترامش میکنه و تا حالا یک کلمه بد هم در مورد سرکار همسر نزدند و همیشه احترامش کردند)

من میگم خوب شما چکار کردید؟ میدونید چه جواب منطقی میدند؟

میگن تو از ما توقع دارید؟ از برادرم که خرجی چند نفر میده؟ میگم من که از اول چشمم به این مسائل نبوده و نیست اما شما که هیچ کاری نکردید نباید هم این همه توقع داشته باشی.

در ثانی ما واقعا در حد توان همه کار کردیم و خیلی بیشتر از افراد دیگه هزینه کردیم .اما متاسفانه هیچی نمیفهمند و حرف خودشون رو میزنند.

مثلا وقتی ما بچه دار شدیم سیسمونی یه کمد ساده تنها با ارزانترین قیمت خریده بودند به همراه چند تا لباس و اسباب بازی که جالبه بدونید خود سرکار همسر از دست مادرشون شاکی بودند.

حالا امروز از 4 تا نزدیک 9 شب ما رفته بودیم بازار و چون مادرشون اینجا هستند باید همه خرید ها رو بکنند.

حدود یک ملیون دویست خرید کردیم و از وسائل تزئین خانه مثل رو عسلی و میز غذا خوری تا سرویس کمد و تخت بچه سفارش دادند.

یعنی چیزی که مادرشون باید میخریدند رو بنده هزینه کردم و خریدم.البته من یک کلمه هم به سرکار همسر نگفتم و به روش نیوردم که بابا این وسایل(سرویس اطاق بچه فقط) رو باید مادرتون قبلا میخریدند نه من.البته انتظاری هم ندارم چون در توانشون نیست.

اما چرا ایشان بعد از 8 سال به دو تا لباس چند هزاری گیر میدند که مثلا چرا نخریدیم یا کم خریدیم؟

چرا با توجه به موقعیت مادی خودشان فقط از خانواده ما توقع داره؟و به خودشون میرسه میگه ما نداریم و...شما اگه بدونید چقدر گریه میکردند و تا دو شب ناله میکردند که چرا برای من هیچی نخردیدید و ساده گرفتید؟

وقتی یاد این بی منطقی ها و بی انصافی هاش میفتم و اینکه کمترین درک شعوری رو ندارند که حقایق رو ببیند ازشون متنفر میشم.

خلاصه امروز هر چی داشتیم تو جیبمون خالی شد.

نظرات  (۸)

تمام پیام هاتون رو خوندم ،شماها همه زندگی هاتون خوبه، برای من دعا کنید که همسر دوم شدم خودمم مجرد بودم شوهرم نگفته بود بچه اش و آورد وسط زندگیم منم نمیتونم بمونم میخوام جدا بشم
سلام واقعاشماچون خوب هستیدهمسرتان قدرشمارانمیدانندباگیریه انسان نانجیب می افتادارزش شمارامیدانست لم یشکرخالق لم یشکرمخلوق
پاسخ:
سلام
ان شالله همینطور که میگید باشه
قطعن جات تو بهشته..صبوری کن...و البته مثل هیچ مرده دیگه ای هم نباش..دنبال این و اونم راه نیوفت تا خدا بهت صالحات و باقیات ببخشه
vay khoda ein kheily bade, bekhoda oun zan afsordegy migireha. yani chi ein harfa, khob vase bache khodetoun darin migirin che lozomi dare mamanesh begire ke dar tavanesham nist, ein asan manteghi nist ke behesh begin u jashne aghde khob nagereftin, manam aghdam 50 nafar bodan shamam to restoran dadim, alanam ke alane khanevade hamsar va makhsosan khodesh mige behtarin jashno gerftin, dar soratike kheily ham sade bod. ya einke man ayneo shamdonamo dost dashtam noghre bashe ama oun moghe nemitonestim chenin haziney konim ba 300toman ye ayne shamdon kharhdim, ke man dosesh nadashtam, chand bar badesh goftam man dosesh nadaram ke (nagofte namone ke bade 3,4 sal raft to anbario) midonid hamsaram goft ghosasho nakhor vasat mikharam. alanam ke alane nakharide. midonid mikham chi begam khanouma ba haminjor harfa aroum mishan bavar mikonid taze alan be yadam oumad?!
u ham say konid bejaye einke chizi begid oun asabi sheo narahat she aromesh konid
پاسخ:
من کی گفتم باید مادرش بگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من شکر خدا از ابتدا خدا بهم انقدر داده هیچ وقت نگام به جیب کسی نباشه.حتی بارها که خود سرکار همسر از مادرشون بخاطر کم گذاشتن در سیسمونی گلایه کردند خود من بهشون گفتم مهم نیست خودمون جبران میکنیم و نباید از اونا توقع داشت.
من منظورم این بود که سرکار همسر میدونه که چون رسمه سیسمونی خانواده دختر میخرند نباید اینطور پر توقع و بد عمل کنه.

من کی گفتم بهش که جشن عقد خوبی نگرفتین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به جون آقا زاده ام که همه زندگی و عشقم هست من بهش این حرف رو بزنم.مگه بچه ام که بخوام این حرفا رو بزنم یا مثل مردای دیگه ام؟
من با خدا معامله کردم و هیچ وقت بخاطر وضع مالیشون تحقیر نمیکنم که دور از مروت و مردانگیه.
من فقط به شما گفتم تو وبلاگ و به خودش هیچ وقت نمیگم.
خوب شما اولا رستوران گرفتید و اونا خونه.ثانیا اصلا برای من مهم نیست این چیزا و اتفاق بهتر ساده گرفتند .شما چرا منظور منو متوجه نمیشدید؟؟؟
حرف من این بود که حالا که انقدر ساده گرفتند چرا ما همه کار کردیم باز 8 ساله هر چند روز یه بار غرر میزنه و میگه کاری نکردید؟؟؟؟؟؟
دلتون خوشه ها خانم من یه چیز بخواد همون روز باید بخرم یا نهایت تا آخر هفته اگه پول نداشته باشم.
شما حرف های من رو تو اینجا با خونه یکی نگیرید.من خیلی از این حرفا که میزنم حرف دلمه که گفتم به سرکار همسر هم نمیزنم.
من خیلی بیشتر از این چیزی که گفتید خانمم رو آروم میکنم.معلومه همه پست ها رو مطالعه نکردید.
فارسی بنویسید راحترم.
ممنون که وقت میزارید.
نمیخوام ب خانمتون توهین کنم..اما کاش افراد گاهی اوقات ب گذشتشون فکر میکردن ک چی بودن ! و ب بودن در چنین موقعیتی خداروشکر میکردن...وقدر زندگیشون رو میدونستن و اشتباه از شماهم بوده!
 چون خانمتون از اول ب سختی و نخریدن عادت داشته و وقتی اومده ب زندگی شما ..شما بودین ک اونو بد عادت کردین

پاسخ:
سلام
بله واقعا اگر به گذشته فکر کنه متوجه فرق الانش با اونموقعه رو میشه.زندگی که ما داریم نه از خانواده خودش و نه از اقوامش ندارند.
خدا نکنه انسان عقده ای بشه.
شما درست میفرمایید ولی باور کنید وقتی چیزی بخواد نخرم تا آخر عمر ول کن نیست و همش شوهر این و اونو به سرم میزنه.
سلام
امروز با وبتون اشنا شدم اکثر پست هاتون رو خوندم و با نوشته هاتون ناراحت شدم که زندگی بروفق مرادتون نیست
برای بهبودی شرایطتتون دعا میکنم
همراهمتونم
پایدار باشید
پاسخ:
سلام
ممنون.باعث افتخاره حضور شما.
نه دوست ندارم دوستان ناراحت بشند و هدف من از این وبلاگ تلخ کردن کام خواننده ها نیست.اینطور خود منم ناراحت میشم.
هر کسی در زندگی خودش مشکلاتی داره و باید بهشون لبخند بزنه.
خوشحال میشم سر بزنید.
زنده باشید.
یا علی
سلام
به به خیلی مبارکه
چه چیزای خوبی خریدین. الان نفعش به سه نفر رسید: 1. آقازاده 2. خانمتون 3. خودتون
1. آقازاده که روی این تخت بخوابه شما بیشتر قربون صدقش میرید. اونم انرژی ها رو دریافت میکنه و شیرین تر از خواب بلند میشه. اصن همینکه بچه ها با لبخند از خواب بلند میشن کلی به آدم بزرگا! انرژی میدن.
2. کمدا باعث میشه که کلی آلودگی های بصری خونه کم بشه. خانمتون شلوغ پلوغیای توی اتاق رو که احتمالا اکثرش واسه آقازاده هست رو میچینن توش. خالی و مرتب بودن فضاهای خونه خودش یه آرامشی خاص به آدم میده که اولین کیفش نسیب سرکار همسر میشه. چون ساعات بیشتری در خونه هستن. علاوه بر اینکه الان خونه شیک تر شده بچه تون هم کم کم یاد میگیره که جای وسایل خودش کجاست؟

خب تا اینجاش به خودتون افتخار کنید که قدمی در راستای عمل به این آیه برداشتین و سهم و نصیب خودتون رو از دنیا فراموش نکردین. «ولا نتس نصیبک من الدنیا»
3. اینم یه حدیث زیبا از حضرت رسول صلوات الله علیه و آله سلم: ای علی! خدمت به خانواده، کفاره گناهان کبیره و خاموش کننده خشم خداوند و مهریه حورا العین و زیاد کننده حسنات و درجات است.
طرف حساب شما خود خداست نه یکی از بندگان ناتوانش به نام سرکارهمسر! خود خدا قرار دادن مودت و رحمت بین زن و شوهر رو به عهده گرفته و فرموده : و جعل بینکم موده و رحمه ...
حالا صبر کنید وسایل بیان تو خونه خودتون ملموس تر احساس خواهید کرد و به اوج هنرمندی خودتون که با یه کار به چندتا هدف رسیدن افتخار میکنید.
دیشب گاوتون نه من شیر داده، مواظب باشین چیزی بهش نخوره که تا ریختن و حدر رفتنش یه اشاره کافیه.
شما رو به خدای ناظر به مردانی که جیبهایشان خالی شده میسپارم...
پاسخ:
سلام.ممنون
ماشالله خوب سر و ته قضیه رو جمع کردید و توجیه کردیمون.
چقدر این خرید ما برکت و خوبی و محاسن داشته خودمونم خبر نداشتیم.
از زاویه خوبی به خریدها نگاه کردید.
من با خرید مشکلی ندارما فقط هر چیزی جای خودش و زمان خودش.
سلام.ممنون شما لطف دارید.شاید همسرتون چون فکر میکنن همه مادر شوهر ها بدن از مادر شما بد میگن شما باید همیشه از مادرتون دفاع کنید تا این گستاخیه ایشون بیشتر نشه.در مورد ول خرجیه ایشون شما از اول زندگی عادتشون دادید و جلوشو نگرفتین به همین خاطریک دفعه بخواین جلوش بایستین سخته باید کم کم به اون شخصیتی که خودتون میخواید نزدیکشون کنید.امیدوارم ارامش به زندگیتون برگرده.
پاسخ:
سلام.خواهش میکنم.
من که دفاع میکنم و خودشم میدونه مادرم خوبه اما روحیه خانوادگیشون اینطوره.من از مادرم دفاع میکنم و اجازه نمیدوم خیلی افراط کنه اما عصبی میشه دیگه نمیشه کاری کرد.
خوب میدونید چند باری که چیزی خواست بخره و من پول نداشتم و بعد دوستش یا جاریش رفته خرید هر روز صبح تا شب هر چی میشه میگه ببین فلانی شوهرش چقدر خرید میکنه ولی تو چی؟ یا تو خسیسی و گدایی و هیچی برام نمیخری؟مردای دیگه برا زنشون ارزش قائلند ولی تو چی؟ و... از این حرفا انقدر میزنه که دیگه بهش گفتم هر چی میخوایی بخر و کاریش ندارم.
چون واقعا اذیت میکنه و اعصاب نمیزاره.
من نمیخوام شخصی داشته باشه که من مد نظرم باشه.نه اصلا.
من فقط میخوام عادی و مثل خیلی از زنا رفتارش و اخلاقش طبیعی باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">