رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

دلنوشته ها و درد و دل هایی که هیج کجا غیر از اینجا نمی توانم بیان کنم.

رنجنامه های مرد متأهل

با سلام
گفتم با کسی که نمی توانم درد و دل کنم و از مشکلات و تنهایی هایم بگویم.لذا آمدم اینجا تا خودم را تخلیه کنم.
نظرات رو چون فرصت نمیکنم بدون پاسخ تایید میکنم و یا مختصر پاسخ میدم لذا خرده نگیرید.
تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم

آیدی کانال : https://t.me/rangnamee
یا : @rangnamee

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
آخرین نظرات

مسافرت تلخ

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۱۸ ب.ظ

عکس

با سلام

چهار روزی نبودم که رفته بودیم مسافرت.

سرکار همسر ما عاشق مسافرت و گشتنه و حتی تو شهر هم همینطوره و کلا میگه بیرون باشیم و خونه زندگی مهم نیست و بیخیال.

یادم نمیاد هیچ مسافرتی با ایشان به من خوش گذشته باشه به دلائل متعدد.

این چند روزه به همراه اقوام رفته بودیم شمال و فقط هم بخاطر سرکار همسر من باهشون رفتم .چون وقتش رو نداشتم و کلی هم به کارم لطمه زده ولی گفتم برای روحیه اش خوبه و از طرفی هم غرر نمیزنه که منو جایی نمیبری.

 در طول مسافرت همیشه با اقوام بودیم و بحمدالله از غرر زدن ها و گیردادن های بیخودش راحت بودم.اما باز جاهایی اخلاق بد خودش رو نشون میداد.

تو این مسافرت فهمیدم متاسفانه اندازه یک بچه ده ساله هم شعور و درک نداره که کلی اون روز غصه خوردم.چرا این حرف رو میزنم؟

رفته بودیم تلکابین چالوس و قرار هم بود سوار بشیم هر چند قیمتش نسبتا زیاد بود اما مهم نبود و ارزش داشت.دو خط مجزا برا تلکابین بود که یکی بهتر از دیگری بود اما با یک قیمت.

اما متاسانه بسیار بسیار شلوغ بود و شما حتما خودتون تشریف بردید و میدونید.مسلما دو تا سه ساعتی باید تو صف وایمیسادیم تا نوبت برسه.اما اون خط دومی که کمی بدتر بود خلوت بود که البته اونم یک ساعتی صف داشت.

وقتی شلوغی صف رو دیدیم همگی منصرف شدیم از سوار شدن و حتی تو جمع ما یک بچه ده ساله بود و کلی شوق سوار شدن داشت اما به راحتی با توضییحات پدر و جمع قانع شد که نمیشه با این شلوغی سوار شود و هیچ ناراحتی نشان نداد و شاد و خندان رفت.

اما متاسفانه سرکار همسر ما تو اون جمع فامیلی گیر داده که باید سوار بشیم و من گفتم بابا سه ساعت چطور وایستیم صف؟بیا با اون دومیه که خلوته بریم اما ایشان با عصبانیت تمام گیر دادند که نه خیر همین اولی و لا غیر.

بالاخره اقوام هم صحبت کردند که خیلی شلوغه و الاف میشید و یکی هم گفت تابع جمع باش و...تا به زور بیخیال شد اما چه راضی شدنی؟اخم ها تو هم و با عصبانیت رفت  و با منم که حرف نمیزد.

البته میدونم علت اصرارش به سوار شدنش چی بود چون خوب میشناسمشون.فقط از روی حسادت بود و میخواست بیاد به جاریش و دوستاش بگه و هیچ هدفی جزء این نداشت و دنبال لذت بردن از طبیعت و...نبود.بالاخره هشت ساله با همیم و به روحیه اش آشنام.

اوج مصبت اینجا بود که قرار شد بعد نماز صبح که جاده چالوس خلوته برگردیم و من که نماز بیدار شدم سرکار همسر رو هم خواستم بیدار کنم و چند باری که صدا کردم دو سه باری هم با دست بیدار کردم که در بسیار آرام بود اما ایشان وقتی بیدار شدند با عصبانیت که دستم رو از جا کندی و صدبار محکم زدی و... گفتم بابا دو یا نهایت سه باری با دست آروم بیدار کردم و همه بیدار شدند غیر شما که زشته اما ایشون...

تو ماشینم که همش خواب بودند و منم رانندگی میکردم.مقداری هم تخمه بود که در پلاستیک بود و گفتم سرکار همسر لطف کن در پلاستیک رو باز کن و جلو من بزار که من حوصلم سر نره و جاده چالوسم که میدونید چه اوضاعی داره و خودم نمیتونستم اینکار رو بکنم.

وقتی ازشون درخواست کردم میدونید چی گفت؟

گفتن به من چه!!! نخور مجبور که نیستی و... بله میدونم اینا نشانه دوست نداشتنه که البته دو طرفه است.

برادرم که همراه ما تو یه ساختمان هست و هر دو ما در شهرستان هستیم خانه یکی از اقوام بود و زنگ زد که رسیدی بیا دنبال ما با هم بریم خونه اما سرکار همسر میزد به دستم که نه خیر لازم نیست بریم دنبالشون و مگه نوکریم و...

خسته بود و نمیدونم چرا اما هیچ عصابی نداشت و منم ناراحت شدم و گفتم شما کارتون نباشه و خودم میدونم چکار کنم و ...خلاصه بحث بالا گرفت که متاسفانه با دست زد صورتم.البته بار اولش نیست کلا اخلاقش همینه که با زدن تخلیه میکنه خودش رو.شایدم باورتون نشه یه زن دست رو شوهرش دراز کنه اما باور کنید و این کارش اوج غم منو به دنبال داره که همسرم باید انقدر فهم نداشه باشه که دست رو شوهر بلند نکنه.همه جا بر عکسه.(البته کتک زدن نه ها.انقدر بی ارزه نیستم که اجازه بدم اینکار رو بکنه اما در حد کم هست)

از شدت ناراحتی سرم داره میترکه.

شاید که نه حتما با خودتون میگید اینطور که نمیشه مطمئنا منم مشکل دارم که سرکار همسر اینطور عمل میکنه! اما نه خدا میدونه من اصلا برخورد بدی ندارم و قبلا هم گفتم اوج عصبانیت من بلند حرف زدنه.از طرفی هم همه تلاشم اینه که آتو ندم دستشون و یا کاری نکنم عصبانی بشه چون میدونم تا یه هفته باید عزا بگیره و یک عمر حرفش رو بشنوم.

اینم مسافرت ماست.ای کاش لیاقت این مسافرت ها و خوبی ها رو داشت.

نظرات  (۲۶)

۲۱ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۴ آراد م .پ
کاش بچه دار نمیشدید ...
چقد آدم از ازدواج کردن میترسه وقتی همچین چیزایی رو میشنوه
وقتی آدمایی رو میبینه که از زندگیشون ناراضی ان
و البته اعتقادم اینه که زندگی شما فراتر از نارضایتیه ..
کاش بچه نداشتید و عطای این خانوم رو له لقاش میبخشیدید
۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۸ مرکز مشاوره روان آوا
با سلام خدمت تمامی عزیزان و تشکر از مدیر وبلاگ

دوست عزیز بهتره برای رفع مشکل از راهنمایی های یک متخصص استفاده کنید گاهی آزمایش و خطا کردن در زندگی خیلی ممکنه آسیب زا باشه و حتی جبران ناپذیر

متشکرم
این اقای ااااا عجب راه حلی میده؟یعنی چی ایندفعه اگه زد همچین بزنش که نتونه ازجاش بلند بشه ؟!!!شماهم که چقدخوب تاییدش میکنید یا به مهتاب خانم که کارشوهرشو اصلا تاییدنمیکنم میفرمایید ایول چه شوهری...نه مردبایددست بلندکنه رو زن نه زن .حالا اگه خانما کتک میزنن اقایون صبوری کنن .اخه مردسالاری تاکی ..جمع کنیدتوروقران ااقتدارو واین حرفا رو
سلام و با شرمندگی یک سوال داشتم برای چی مجبورید روزهای زندگیتون و اینطوری بگذرونید ادم یکبار زندگی میکنه

پاسخ:
سلام
هر زندگی مشکلات خودش رو داره.
به نظرم هر زنی داشته باشیم بازم مشکلاتی رو با او خواهیم داشت. فقط کمی کمتر و بیشترش فرق میکنه.
واقعا😧😧😱😱😱
این خانومای محجبه و با اهل نماز و روزه و قرآن و ک میبینم فک میکنم انقدر بی ایراد و کامل هستن که نگاه چپ چپمون میکنن که چقد ما گناهکاریم ،واقعا که دم از فاطمه و علی و اکبر میزنن اما معلوم نیس زیر اون چادر چکارا میکنن، قصدم جسارت نبودا اما واقعیت و گفتم...
اما واسه خانومتون دلم میسوزه چون دست خودشون نیس باید قبول کنین که با چه کسی دارید زندگی میکنید،و حتما قبول کردید😁
 معمولا کسایی که اینجور آتیشی میشن و از رفتار فیزیکی استفاده میکنن بعد چند دقیقه پشیمون میشن و عذر خواهی میکنن نمیدونم شاید خانومتون هم اینطور باشه.
من خودم خیلی زود جوش میارم و شاید اینم یکی از اون دلایلی که همسرم سوءاستفاده کرد ازش😒اما بدون استثنا بعدش عذر خواهی کردم ، اما دیگه اونطوری نیستم و نمیخوام باشم. 😋
تا حالا قهر کردین؟ مدتش چقدره؟ چون ی زن مثلا خود من اگه همسرم از رفتار بد من قهر کنه دق میکنم زود از دلش در میارم بعضی مواقع لازمه،دیگه نگید که همسرتون از سنگه و اگه قهر کنین هیچ عین خیالش نیس...  شاید بگید بچه بازیه اما مطمئناً روش تاثیر میزاره.
پاسخ:
در کل خانم های چادری وضعیت بهتری دارند و همه تیپ خوب و بد هست.
اهل قهر نیستم و شاید یک روزی کم محلی کنم.
سلام روش های تربیتی متفاوت هستند و باهرکسی باید از راه خودش وارد شد. به قول سعدی درشتی ونرمی به هم در به هست. از طرفی برخی ادم ها قدر داشته هاشون رو نمی دونند و نمک نشناس هستند شما بسیار بزرگوار هستید و اون خانم از محبت شما سوء استفاده می کنه.برادر من هم مثل شما بود و خانمش خیلی اذیتش کرد و آخرش هم طلاق گرفت و یه بار خانمش بهم گفت  که من ازاین که این همه ناز منو می کشه  ازش بدم میاد و کلا دنبال آدمی هستم که خودم به طرفش کشیده بشم. بنظرم شما هم بهتره یه کم تظاهر به بدجنسی کنی ببین نتیجه میده یا نه؟
همرو یطرفه تعریف نکنید
من که فقط این پست روخوندم
بنظرم از خونردیه اضافه ی شما مرداست که خانوما انقدر صبی میشن
چون ما هم همچین مشکلی رو داریم.
ی اقای خونسرد و ریلکس ویه خانومه حساسو زودرنج
معلومه نتیجش میشه اوقاته تلخ
بهتره دوتاتون باهم به مشاوره برید
همونکاری که ما انجام دادیم
هرچند زندگی عالی نمیشه اما میشه کنترلش کرد تا بد به بدتر تبدیل نشه.
با ارزوی ارامش برای شما و همه زوجها.

خیلی گریه کردم.

الان هم که دارم اینو می نویسم دارم گریه می کنم. 

همسرم پوستمو کنده. و البته طلاقش دادم ولی خیلی اذیتم کرد خیلی. 

پست امام رضاتون رو هم خوندم. 

خدا بهت صبر بده اخوی. من که کم آوردم. ولی ان شا الله شما بتونی صبر کنی و پاداش اخروی اش رو ببری. 

یه چیز باحال بهت بگم. خانومم خیلی اذیت می کرد. یه بار بهش گفتم هر چقدر اذیت کنی من صبر می کنم عوص درجات معنوی ام میره بالا. اون هم برگشت گفت از این به بعد کاری می کنم که پله ها رو دو تا دو تا بری بالا خخخخخخخخ 

اوعجوبه ای بود اذیت کردن. 

پاسخ:
ان شالله در آینده خوشبخت باشی و جبران گذشته و سختی ها شود.
به توام میگن مرد؟به جایه اینکه بیای اینجا قصه بگی برو بزن زنتو له کن چه معنی داره ادم رو مردش دست بلند کنه.ایندفعه زد همچین بزنش نتونه از جاش بلند شه
پاسخ:
آفرین به این اقتدار شما

منم کپ خانمتم..خداییش مردمم خوبه ها .. اما اون جذبه را نداره ..منم سرش سوارم..نمخاد جذبه داشته باشه..

تازه با وبلاگتون اشنا شدم از اولین مطالبتون دارم میخونم

هنگ کردم
پاسخ:
خوش اومدید.
سلام شما چه مرد مهربونی هستی چطور خانمت قدرشماره نمیدونه من شوهرم مثل شماست خیلی میپرستمش چون فرشتست
سلام اگه شوهرم بود اگه یکی میزدم توصورتش ده تا پس میداد و وسط راه منو از ماشین پرت میکرد بیرون به خدا!بهش بگم بالای چشت ابرو هست چنان با سرعت ماشین میبره که بالا میاره ادم یه بار همین طور شد وحالم بهم خورد سرعت بالا به همراه لایی کشی وترمزهای محکم به جون خودم!
مقصر اصلی این ماجرا خودتی مگه باهاش خورده داری که اینطور رفتار میکنی
ادمای ندیدبدید یه جا میرن حل ورشون میداره دلشون میخواد همه چیزو سوارشن وهمه کاربکنن حوصله داری 3 ساعت صف وایسی که چی میخوام صد سال سوار نشید
پاسخ:
سلام
ایول بابا چه شوهر مردی دارید.
۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۱:۱۱ گلناز ( مادرانه های یک مادر حساس)
می دونی چیه . ی جورایی همسرتو درک می کنم . گاهی خودمم شبیه همسرت می شم . بداخلاق. اما فکر کنم شما خیلی خونسردی و اصلا" همه چیز رو به مسخره می گیرید . منظورم اینه که اگه شما سریع واکنش نشون بدی به حرف ها یا خواسته های خانمت مطمئنا ایشون به اوج عصبانیت نمی رسن . اگه وقت کردی به وبم سر بزن خوشحال می شم
پاسخ:
چه واکنشی؟
سلام..
من تا الان چندتا از پست هاتون خوندم و امیدوارم باقیش رو هم وقت کنم بخونم..
ولی دو مسئله هست..
اینکه خانمتون تا این حد عصبی و ... باشد
و اینکه اگه تو کارهای خونه حوصله نداره.. منظورم کم کاری در پخت غذاست.. و بچه رو میزنه و.. چطور حاضر شدند دوباره باردار بشوند و حجم کارهاشون بیشتر بشه؟؟
به نظرم نیمی تقصیر شماست..
حالا کل مطالبتون که بخونم شاید قضاوت درست تری کنم..
پاسخ:
با سلام
من سعی میکنم نزارم شدید بشه و اینطور نیست که همیشه کتک بزنند کمه اما من با همین کم هم مخالفم.
بعد بچه داشتن حق منه چکار میکردم؟
مشکل همسر شما اینه که حتی چشم دیدن خوشبختی و آرامش خودش رو هم نداره چه برسه به اطرافیان و شوهر و بچه و... و جاری هم که در سایر پست ها گفتین بماند!!!!
اینجور آدما هیچ وقت نه پیر میشن و نه مریض...
چون این اطرافیان هستن که ذره ذره آب میشن، بس که از دست طرف مقابل حرص میخورن.
چاره ای نداری... باید بسوزی و بسازی.
8 ساله همینه، 80سال هم بگذره بازم همینه.
از اول همین بوده. برات بی خیالی و آرامش درونی آرزومندم.
سلام من مدتی هست وبلاگتونو میخونم و ی پیشنهاد دارم براتون/امیدوارم بتون برنخوره هر چ هس من قصد + دارم : خانم شما رو تهدید به طلاق حدود 50% تغییر میده /سکوت های شما اصلن صحیح نیس در شرایط دیگه چرا ولی الان ن /اینکارو بکنید محبتش ک ن ولی رسیدگیش حتمن تصحیح میشه مطمین باشید
من حس خانمتونو میفهمم اینا همش نظر شخصی بنده هست البته
عرض به حضورتون که وقتی از مرد اقتدار و جذابیت ببینم حسابی براش احتام و عشق قائلم
تنها احتمالی که میدم اینه که شما جذابیت مردونگی ندارید از فازتونم معلومه
بزن اقتدار داشته باش نتیجشو ببین
منظورم از زدن همون اضربوا خودتونه مسلمون واااااااااار!
پاسخ:
چقدر خشن!
کاش با اقتدار مشکل حل می شد.
به نظر من شما خیلی منفی نگر هستی بیشتر مردا از هر حرف زنشون یه برداشت بدی می کنن و ذهن خوانی می کنن این خیلی بده ! شاید واقعا منظور بدی نداشته ! بهتره مثبت باشی
پاسخ:
سلام
نه باور کنید اصلا اینطور نیست و من خودم همیشه میگم حرف دیگران باید حمل بر صحت بشه.اما سرکار همسر رو خوب می شناسم و بارها که بهشون همین تصورم رو میگم قبول داره.
مثلا ایشان چه دلیلی داره انقدر اصرار به این کار داشته باشند؟؟ بچه که نیستند بگید هیجان بچگانه داره . از طرفی همه دارند به آرامی میرند ولی ایشان...

سلام مرد صبور گرچه براتون غصه خوردم  اما یه پیشنهاد دارم یه ذره مردونگی نشون بدید خوبه چون ما زنها بعضی موقعها قوی بودن همسرمونو  باید ببینیم نه اینکه خدای نکرده بزنید اما خودتونو کمی نشون بدید یعنی سهمی تو زندگی داشته باشبن و خودتونو فدا نکنید
پاسخ:
سلام
خوش اومدید.
چطور؟

سلام..من تازه با وبتون اشنا شدم ...و بخاطر عادت همیشگیم از اولین نوشته هاتون شروع کردم ب خوندن.. و واقعا متاسفم از این حرکت خانمتون و امیدوارم خودش ب اشتباهش پی ببره..
و خدا هم بهتون صبر بده . و 1زندگی پر از ارامش و خوشی...
پاسخ:
سلام
ممنون از حضورتون.
دعا کنید.

عجب !!!؟

خیلی وقت بود نیومده بودم اینجا و مطالبتون رو نخونده بودم

خیلی تعجب کردم واقعا زد تو صورتتون !!!؟

شما تاحالا هیچ وقت دو نفره رفتید مشاوره ؟

شاید مشکلاتی هست بینتون که روش نمیشه بهتون بگه

مشاور میتونه کمکش کنه که باهاتون راحت باشه

پاسخ:
نه بابا اون روش نشه بگه؟مثلا چی؟
مشکل ما روحیه ایشون و افسروده بودن ایشونه.به قول خودش وقتی من خونه نباشم انگار خانه روح نداره چون وقتی میام شوخی و شادابی میارم.هر چند خانم غالبا افسرده هستند.
مشاوره قرار بود امروز بریم که کنسل شد و کار داشتند مشاور.پیش یکی از بهترین مشاوران که تو تلوزیون هم برنامه زیاد دارند میخوایم بریم.
اما میدونم هیچ فایده ای نداره فقط برای درد و دل میخوام برم.

وقتی اون خانم حس می کنه دوستش نداری دیگه حرف وعملت هم براش ارزشی نداره.

پاسخ:
نه مشکل سرکار همسر این نیست.
اون میدونه اگه اخلاقش خوب بشه بهترین رفتار رو با هم میتونیم داشته باشیم.
خودش میدونه که رفتار و عملش باعث این برخوردها میشه.اگر اخلاق خوبی داشته باشه و اصلاح کنه حتما دوستش خواهم داشت.

نمیدونم چی بگم ... واقعا متاسفم ... 

دعا میکنم آرامش به زندگیتون برگرده ...

پاسخ:
ان شالله

ای بابا خیلی ناراحت شدم و با تعاریف شما دلیل قانع کننده ای برایه رفتارشون پیدا نکردم .

بازم با مهربونی رفتارکنید تا شرمنده روی خوش شما بشه

موفق باشید

ای وایییییییی واقعا نمیدونم چی بگم. 
پاسخ:
دعا کنید خدا صبرمون رو زیاد کنه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">